سلامت نیوز-اعظم صفایی: در میان فیلم های سی و چهارمین دوره از جشنواره فیلم فجر به نسبت سالهای گذشته شاهد سکانس هاس حاوی خشونت بیشتری بودیم و برخی منتقدان از وجود این حجم از خشونت در فیلم ها را انتقاد کردند.
به گزارش سلامت نیوز تماشای تصاویر خشن در فیلم های سینمایی به مرور در ذهن تبدیل به امری عادی خواهد شد و ناخودآگاه جامعه را به سمت بروز رفتارهای خشونت آمیز سوق میدهد؛از طرفی انعکاس رفتارهای تلخی نظیر اسیدپاشی،ضرب وشتم و قتل در اینگونه فیلمها بدون اعمال هیچ گونه محدودیت سنی میتواند عواقب وخیم تری برای جامعه به همراه داشته باشد.
دکتر الهه میرآخورلی در خصوص این تأثیرات مخرب به خبرنگار سلامت نیوز میگوید: «واقعیت این است که تماشای صحنههای خشن برای تمامی افراد نه تنها کودکان ،مخرب است و هیچ گاه توصیه نمیشود. لیکن این تأثیرات برای کودکان به دلیل عدم قدرت تمیز مسائل، بسیار مخرب تر است؛ کودکان در سنین پایین تر غرق در دنیای تخیلات هستند و ممکن است صحنههای حاوی خشونت را وارد دنیای بازی های خود کنند. از طرفی تماشای این صحنهها خواب کودکان را دچار اختلال میکند و باعث وقوع کابوسهای شبانه میشود؛کودکان اغلب از راه تقلید و تماشای دیگران آموزش میبینند و بیشتر از رفتارها الگو میپذیرند تا گفتهها. بنابراین تماشای صحنههای خشن در فیلمها و بازیهای کامپیوتری درذهن کودک ضبط میشود و کودک را به تقلید وا میدارد.»
وی در ادامه می افزاید: «در سنین بالاتر، نوجوان به دنبال یافتن الگوهای رفتاری است و این الگو میتواند یک شخصیت تلویزیونی،سینمایی و یا یکی از بستگان باشد و از این جهت تماشای فیلمهای خشن که شخصیت آن برای کودک یا نوجوان الگو است بسیار مخرب بوده ودر الگوبرداری او نقش دارد. لازم به ذکر است در تمامی سنین،از کودکی تا نوجوانی به دلیل تأثیرات مخرب مشاهدهای این گونه فیلمها و فرو رفتن در قالب شخصیت ها باید نسبت به تماشای فیلمها و بازیهای کامپیوتری ملاحظاتی از جانب والدین صورت پذیرد.»
به گفته این روانشناس، «آمار بالای جرائم زیر سنین قانونی به نوعی بیانگر این مساله است که تماشای فیلمهای خشن و جنائی در این سنین موجب شده است تا قبح اعمال جنائی از بین برود و نوجوان به دلیل الگوبرداری از شخصیت فیلم دست به اقدامات وحشیانه بزند.متأسفانه در سنین نوجوانی فرد به دنبال موشکافی مسائل نبوده وتنها خود را به جای شخصیت فیلم میگذارد تا همزاد پنداری کند. بر این اساس توصیه ما این است که برای تماشای فیلمهای خشن در این سنین خاص محدودیت اعمال شود تا کمتر شاهد عواقب وحشتناک آن در جامعه باشیم.»
رده بندی سنی فیلمها از سالها پیش در جهان آغاز شده است واولین بار قانون آن توسط مجلس آمریکا در سال 1930به تصویب رسید. کشورهای دیگر هم به دنبال تصویب چنین قانونی، تماشای برخی از فیلمها را برای نوجوانان زیر 19 سال منع کردند. بحث رده بندی سنی فیلم برای اولین بار در سینمای ایران برای فیلم «مصائب شیرین» ساخته علیرضا داوود نژاد مطرح وتماشای آن برای افراد زیر 18سال ممنوع شد.پس از آن در سال 1385 اکران فیلم «پارک وی» ساخته فریدون جیرانی بحث محدودیت سنی برای فیلمها را زنده کرد اما در نهایت با به کار بردن جمله ای در ابتدای این فیلم ها تحت این مضمون که "تماشای این فیلم برای کودکان با نظارت والدین است" شد که این اقدام عملا کمکی به حل موضوع نکرد وقطعا این مسأله از کاستیهایی است که انگشت اتهام آن متوجه مسئولین وزارت ارشاد است.
رضا درستکار نویسنده و منتقد سینما مخالف حذف سکانس های خشن از فیلم ها است و به خبرنگار سلامت نیوز می گوید: «این مطالبه به حقی است که فیلمها دسته بندی شوند وگروه سنی مشخص داشته باشند. برای این موضوع فکری نشده است چرا که عموما دسته بندیهای ما حول محور مسائل اخلاقی میچرخد وگمان میشود که تنها این گونه فیلمها باید دسته بندی سنی شوند. خط قرمزسینمای ما مسائل غیر اخلاقی است وقطعا فیلمهای سینمای ما مبری از اینگونه مسائل هستند،به همین دلیل سیستم ونظام سینمای ایران به طور کلی چه در مدیریت دولتی وچه در مدیریت صنفی خود را بی نیاز از رده بندی سنی میداند. در حالیکه به واقع این اشتباه بزرگی است وبرای اینکه ما از استانداردهای بین المللی تبعیت کنیم، بهتر است فکری به حال این مسأله داشته باشیم ومحدودیت هایی در این زمینه اعمال کنیم. البته درحال حاضر مقوله خشونت وروابط جنسی دو مقوله مهم در رده بندی سنی فیلمها هستند ولازم به ذکر است که خشونت فیلمهای ما به اندازه صحنههای خشونت در فیلمهای آمریکایی وهندی نیست لیکن در همین حد هم نیاز به رده بندی سنی دارد وبهتر است مورد توجه مسئولان قرار بگیرد.»
وی در پاسخ به این پرسش خبرنگار سلامت نیوز که دلیل گرایش کارگردانان به ساخت فیلمهای خشونت آمیز به نسبت سالهای گذشته وپررنگ شدن این مقوله در اغلب فیلمها چیست اظهار میکند: «این خشونت در اغلب فیلمهای فجر نظیر خشم وهیاهو،ابد ویک روز،لانتوری دیده شد واین مسأله به هیچ وجه اشکالی از جانب فیلم ساز نیست چرا که او سعی میکند بخشی از خشونت پنهان در جامعه را در فیلم بازتاب دهد و بخشی از جذابیت فیلم مدیون این صحنههای خشونت است. بدیهی است ژانر ترور،وحشت و اکشن سرشار از خشونت است و برای تماشگر به نوعی جذابیت دارد اما چرا در فیلمهای سینمای ما که مدعی اخلاقیات و در ظاهر بری از خطا هستیم اینگونه مسائل به تصویر کشیده میشود. در واقع وجود چنین سکانس هایی بیانگر گریزی است که فیلم ساز به باطن جامعه میزند. اگر صفحات حوادث روزنامهها را مطالعه کنید قطعا متوجه میشوید که حوادث وخشونت به تصویر کشیده در این فیلمها در بطن جامعه بسیار زیاد است.»
این منتقد سینما در ادامه میافزاید: «استخوان بندی و بدنه اصلی سینمای ایران نمایش واقعیت است وسینمای ما واقع گرا است. هر سه فیلمی که من نام بردم، میکوشند فیلمهایی واقع گرا باشند و واقعیت موجود در جامعه را به تصویر بکشند.سینما سرگرمی صرف نیست ودر اصل به عنوان رسانهای است که میتواند افشاگری کند و واقعیت پنهان در جامعه را بیان کند. بر این اساس بخشی از علل گرایش به ساخت فیلمهای خشونت آمیز به دلیل رسالت رسانه بودن سینما از جهت به تصویر کشیدن فضای حاکم بر جامعه بوده و بخش دیگر جذب تماشگر از طریق به تصویر کشیدن صحنههای خشن وجنائی است.»
درستکار ضمن بیان این نکته که پاستوریزه کردن وسرپوش گذاشتن روی واقعیت موجود در جامعه کمکی به پاک کردن اصل ماجرا نخواهد کرد، میگوید: «در تمام سالهایی که سعی در سانسور ناهنجاریهای اخلاقی و کتمان واقعیت شد آیا درصدی از این جرائم کاهش پیدا کرد؟ قطعا اینچنین نشد ونتیجه معکوسی از آن گرفته شد .بدون شک به تصویر کشیدن بخشی از واقعیت موجود در جامعه به نوعی یک هشدار تلقی میشود واگر این هشدارها داده نشود یقینا درصد این فجایع بیشتر خواهد شد.بطور نمونه فیلم لانتوری شاید در نمایش خشونت مقداری بی پرده تر عمل کرده باشد لیکن خشونت زیرپوستی تری وجود دارد که آیا با کشتن وقصاص فرد خاطی باید این خشونت را مجدد ادامه بدهیم یا خیر ؟ قطعا این فیلم جامعه را در برابر سوال مهم تری قرار میدهد ودر آخر لانتوری با نمایش صحنه بخشش فرد خاطی توسط شاکی فرهنگی به نوعی توقف خشونت را به تصویر میکشد.در واقع تمام این گونه فیلمها حاوی نکات اخلاقی وهشدار برای تماشگران است که اگر این هشدارها نباشد،آمار فجایع بیشتر خواهد شد».
این مستندساز در انتها تأکید میکند: «رسالت فیلم ساز این است که بتواند به راحتی حرف خود را با توجه به فرهنگ جامعه ایرانی بیان کند و واقعیات جامعه را به تصویر بکشد. از طرفی با حمایت مقام های مسئول مواجه شود نه اینکه در محدودیت قرار بگیرد.»
با این وجود انتشار اخباری مبنی بر خودکشی و آسیب هایی که کودکان و نوجوانان پس از دیدن صحنه های خشونت آمیز برخی فیلمها میبینند میتواند زنگ خطری برای این باشد که ذهن کودکان نمیتواند چنین صحنه هایی را هضم کرده و منجر به بروز برخی فجایع در آینده خواهد شد.
این در حالیست که با تدوین یک ساز و کار قانونی و یا حتی یک بخشنامه از سوی وزارت ارشاد به فیلمسازان میتوان این مشکل را حل کرد تا آنها بدانند برای برخی فیلمها لازم است که عبارت "این فیلم مناسب کودکان و نوجوانان نیست" در ابتدای پخش آن و در تیزرهای تبلیغاتی آن بیاورند.
نظر شما