شما تفسیر بفرمایید یک بازنشسته یک میلیون و 400هزار تومان و کارمند شاغل 3 میلیون تومان و زندگی تهران، این فاصله حقوقی چگونه به وجود آمده است!؟

گلایه‌های معلمان از طرح‌های معیشت فرهنگیان

سلامت نیوز-*علیرضا صمدپور ماسوله: شما تفسیر بفرمایید یک بازنشسته یک میلیون و 400هزار تومان و کارمند شاغل 3 میلیون تومان و زندگی تهران، این فاصله حقوقی چگونه به وجود آمده است!؟

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، یازدهم اسفندماه سال ۷۹ که در آموزش و پرورش منطقه ۶ تهران جزو کارکنان شاغل بوده و به مقام شامخ، رفیع، فرهیختگی، پیشکسوتی و ده‌ها واژه پرطمطراق و تعارف گونه برای بازنشستگان نائل نیامده بودیم، درپی یکی از «فرق»‌هایی که باعث «فقر» مالی بیشتر ما فرهنگیان می‌شد (پاداش پایان سال یا عیدی) مقاله‌ای نوشتم، تحت عنوان «باز هم شرمنده شدیم» و در آن مشکلات و مسائل اقتصادی گریبانگیر فرهنگیان وجایگاه آنان را در جامعه به مسئولان یادآوری کردم. (باز هم شرمنده شدیم/ ۱۱ اسفند ۷۹ ـ روزنامه اطلاعات)  امروز اما ۱۶سال پس از آن زمان در حالی که جزو موسفیدان و بازنشستگان وزارت متبوع هستیم (که یقیناً برای آموزش و پرورش اصلاً جای افتخار نیست) باز هم می‌گوییم آقای رئیس جمهور، آقای وزیر آموزش و پرورش و رئیس محترم سازمان بازنشستگی کشوری، «ما هنوز هم شرمنده‌ایم». مانند ۱۶ سال پیش، میزان و نوع شرمندگی‌مان تغییر نکرده است!

البته نه در پیشگاه حضرت حق و نه نزد خلق خدا، فقط در مقابل خانواده، آن هم به لطف شما.  در ماه‌های اخیر برخی فرهنگیان بازنشسته و شاغل در اعتراض به شرایط معیشتی و اقتصاد زندگی، تجمعاتی در مقابل ساختمان وزارتخانه‌ها یا سازمان‌های مرتبط داشته و سعی کردند به نحوی از طریق توجه رسانه‌ها و خبری شدن خواسته‌هایمان، نظرات خود را به گوش مسئولان و تصمیم گیرندگان در دولت برسانند.  جناب رئیس جمهور، جناب وزیر آموزش و پرورش و جناب رئیس سازمان بازنشستگی کشوری و همه دلسوزانی که در تلاش برای رفاه نسبی فرهنگیان (شاغل ـ بازنشسته) هستید یقین بدانید که روح بزرگ معلم به کمترین‌ها قانع است،  ولی معلم سرپرست خانواده‌ای است که مانند خانواده مسئولان کشور و سایر کارکنان دولت و ابناء بشر نیازهای متنوع مادی و معنوی دارد که او باید بتواند آن‌ها را برایشان فراهم کند.  جناب رئیس جمهور! شما مشکلات را می‌دانید و اذعان می‌فرمایید که معلمان (شاغل و بازنشسته) مدیران خانواده هستند و شرایط آن‌ها باید به گونه‌ای باشد که خانواده را مدیریت کنند. آقای رئیس جمهور به مسئولان مربوط بفرمایید (چه وزیر و چه رئیس سازمان بازنشستگی) به گونه‌ای اوضاع معیشت و اقتصاد فرهنگیان را سامان دهند که فرهنگیان در رفتاری متضاد و با شأن معنوی نزد خدایشان و شأن اجتماعی‌  شان قرار نگیرند تا مجبور به تجمع و دادخواهی شوند...

یازدهم اسفندماه سال ۷۹ که در آموزش و پرورش منطقه ۶ تهران جزو کارکنان شاغل بوده و به مقام شامخ، رفیع، فرهیختگی، پیشکسوتی و ده‌ها واژه پرطمطراق و تعارف گونه برای بازنشستگان نائل نیامده بودیم، درپی یکی از «فرق»‌هایی که باعث «فقر» مالی بیشتر ما فرهنگیان می‌شد (پاداش پایان سال یا عیدی) مقاله‌ای نوشتیم، تحت عنوان «باز هم شرمنده شدیم» و در آن مشکلات و مسائل اقتصادی گریبانگیر فرهنگیان وجایگاه آنان را در جامعه به مسئولان یادآوری کردم. (باز هم شرمنده شدیم/ ۱۱ اسفند ۷۹ ـ روزنامه اطلاعات) امروز اما ۱۶سال پس از آن زمان در حالی که جزو موسفیدان و بازنشستگان وزارت متبوع هستیم (که یقیناً برای آموزش و پرورش اصلاً جای افتخار نیست) باز هم می‌گوییم آقای رئیس جمهور، آقای وزیر آموزش و پرورش و رئیس محترم سازمان بازنشستگی کشوری، «ما هنوز هم شرمنده‌ایم». مانند ۱۶ سال پیش، میزان و نوع شرمندگیمان تغییر نکرده است! البته نه در پیشگاه حضرت حق و نه نزد خلق خدا، فقط در مقابل خانواده، آن هم به لطف شما.


در ماه‌های اخیر برخی فرهنگیان بازنشسته و شاغل در اعتراض به شرایط معیشتی و اقتصاد زندگی، تجمعاتی در مقابل ساختمان وزارتخانه‌ها یا سازمان‌های مرتبط داشته و سعی کردند به نحوی از طریق توجه رسانه‌ها و خبری شدن خواسته‌هایمان، نظرات خود را به گوش مسئولان و تصمیم گیرندگان در دولت برسانند. جناب رئیس جمهور، جناب وزیر آموزش و پرورش و جناب رئیس سازمان بازنشستگی کشوری و همه دلسوزانی که در تلاش برای رفاه نسبی فرهنگیان (شاغل ـ بازنشسته) هستید یقین بدانید که روح بزرگ معلم به کمترین‌ها قانع است، ولی معلم سرپرست خانواده‌ای است که مانند خانواده مسئولان کشور و سایر کارکنان دولت و ابناء بشر نیازهای متنوع مادی و معنوی دارد که او باید بتواند آن‌ها را برایشان فراهم کند.


جناب رئیس جمهور! شما مشکلات را می‌دانید و اذعان می‌فرمایید که معلمان (شاغل و بازنشسته) مدیران خانواده هستند و شرایط آن‌ها باید به گونه‌ای باشد که خانواده را مدیریت کنند. آقای رئیس جمهور به مسئولان مربوط بفرمایید (چه وزیر و چه رئیس سازمان بازنشستگی) به گونه‌ای اوضاع معیشت و اقتصاد فرهنگیان را سامان دهند که فرهنگیان در رفتاری متضاد و با شأن معنوی نزد خدایشان و شأن اجتماعیشان قرار نگیرند تا مجبور به تجمع و دادخواهی شوند.
به سازمان بازنشستگی بفرمایید با گروهی دنیاطلب مواجه نیستند که نتوانند قانع شان کنند و راضی نگه شان دارند. به مسئولان سازمان بازنشستگی بفرمایید بازنشسته فقط منتظر مساعدت با روش تسهیل در تهیه سمعک، عینک، عصا و پول کفن و دفن که همه با جهان باقی در ارتباط است، نیست که نیازش انگشت شمار باشد بلکه زنده است با همه وسعت زندگی. برایش توانایی مالی فراهم آورید که با تغذیه مناسب و آرامش و تفریح از بیماری و زمینگیری فاصله گیرد و خیر وجودش به جامعه برسد؛ همان طور که شعارهای قشنگ برایشان بر زبان می‌آوریم. آقای رئیس جمهور باور بفرمایید سامان دادن به معیشت معلمان (شاغل ـ  بازنشسته) کار سختی نیست. آنها قانع‌ترین و شاکر‌ترین مهمان‌های سفره دولت هستند و بعید است دولتیان، نجابت و عزت نفس آن‌ها را حمل برنا آگاهی و ندانستن حق و حقوق و بی‌خیالی آن‌ها بدانند.


جهت اطلاع چندباره مسئولان، معلمان تعاونی مسکن، تعاونی مصرف، اضافه کار، پاداش‌های متفرقه، بن‌های ویژه، سبد غذایی، هزینه ناهار، سرویس ایاب و ذهاب، وام‌های متفرقه، تسهیلات رفاهی سفر و امتیازات به دردبخور و مفید و دیگر خدمات رفاهی که بقیه کارکنان دارند و اگر آن‌ها را جمع کنی قدرت و توانایی تسهیلات جانبی از حقوق ماهانه آن‌ها هم بیشتر است، را  ندارند  و این معلمان نجیب و بزرگوار با چشم و دل سیر و بدون این تسهیلات با سختی امرار معاش می‌کنند. یقین داریم که رئیس جمهور تا امروز اطلاع‌ نداشته‌اند معلمان شاغل و بازنشستگان آموزش و پرورش جز حقوق (که آن هم از همه کارکنان دولت کمتر است) و عیدی شب عید هیچ فوق العاده و کمک جانبی  ای دریافت نمی‌کنند! و امروز دانستند و به یقین پس از آن است که دستور لازم برای فراهم آوردن عدالت در تقسیم حقوق و تسهیلات بین همه کارکنان صادر خواهد شد. و سخن آخر با جناب وزیر رفاه که پس از این همه بیان مشکلات و معضلات و اعتراضات بازنشستگان فرهنگی با خونسردی فرموده‌اند حقوق بازنشستگان پلکانی افزایش می‌یابد! یعنی توهین به شعور فرهنگیان بازنشسته (آقای وزیر؛ عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست.) لطفا حقوق به روش پله برقی، آسانسور یا جهشی اضافه شود چون فاصله حقوق ما با عالم واقعیت (یعنی حقوق کارمندان شاغل دولت) زیاد است. به‌سرعت فاصله را محو فرمایید! شما تفسیر بفرمایید یک بازنشسته یک میلیون و 400هزار تومان و کارمند شاغل 3 میلیون تومان و زندگی تهران، این فاصله حقوقی چگونه به وجود آمده است!؟

* معلم بازنشسته

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha