سلامت نیوز: بنابر آمار مرکز دادهپردازی worldlifeexpectancy ایران در میان کشورهای جهان در زمینهی خودکشی مقام ۱۲۰ را دارد که نشان میدهد در نگاه کلی به وسعت جهانی، در حالت بحران نیستیم. اما قطعا بررسی علل این موضوع باید مورد توجه جدی کارشناسان و متولیان امور واقع شود.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه سایه در ادامه نوشت: «خودکشی» یکی از تلخترین واژههایی است که با حرکت روبهرشد جوامع در دهههای اخیر بیشتر و بیشتر در ادبیات رسانهای مطرح میشود و آمارهای رو بهتزاید آن در اخبار، نشاندهندهی هشداری است که روزبهروز جدیتر میشود، اما در عین حال، مورد بیتوجهی هم واقع شده است. یک باور رایج عامه این است که خودکشی حتما راهی برای جلب توجه است، گرچه وقتی به لحاظ آماری به این موضوع ورود کنیم، علل ریشهای متعددی را برای آن میتوان در نظر گرفت.
اقدام برای نیستی خود، بیشک زجرآورترین اقدام انسان در مسیر سرپوشگذاشتن بر مشکلات است و نمیتوان بهراحتی از انگیزههای قویشدن آن در فرد گذشت و همهچیز را در سطح رها کرد. «سازمان پیشگیری از خودکشی آمریکا» موسوم به afsp در آماری تکاندهنده اعلام کرده است بهطور متوسط روزانه ١١٧ مورد خودکشی در جهان روی میدهد که تقریبا ٥٠درصد این موارد با سلاح گرم انجام میشوند. این میزان تلاش، فارغ از چگونگی روی دادن و اینکه به مرگ شخص منتهی بشود یا نه، زنگ خطری جدی حاکی از دردهای پیدا و پنهان جامعه را در کنه خویش یدک میکشد که این سالها با صدای بلندتری به گوش میرسد.
بهتازگی خبرگزاری مهر در گزارشی با عنوان «وضعیت خودکشی در ایران» به این موضوع اشاره کرد و در بخشی از آن نوشت: «رئیس ادارهی سلامت روان وزارت بهداشت میگوید دادههای ما نشان میدهد میزان اقدام به خودکشی در زنان بیشتر است، ولی موارد فوت ناشی از خودکشی در آقایان بیشتر از زنان است».
در این گزارش همچنین آمده است: «دکتر احمد حاجبی، رئیس ادارهی سلامت روان وزارت بهداشت به تحلیل آخرین وضعیت خودکشی در کشور پرداخت و گفت که بررسیها نشان میدهد آمار خودکشی تا حدودی در مناطق روستایی افزایش یافته است».
البته بنا بر آمار مرکز دادهپردازی worldlifeexpectancy ایران در میان کشورهای جهان در زمینهی خودکشی مقام ١٢٠ را دارد که نشان میدهد در نگاه کلی به وسعت جهانی، در حالت بحران نیستیم. اما قطعا بررسی علل این موضوع باید مورد توجه جدی کارشناسان و متولیان امور واقع شود. کمااینکه در این طبقهبندی، کشور ما بعد از مراکش و قبل از اسپانیا قرار دارد و این نشان میدهد تنها باورهای مذهبی و اعتقادی را نمیتوان صرفا علت ایجاد آن خواند. نکتهای که مورد اشاره در این نوشتار است، بیشتر بودن نرخ اقدام به خودکشی در میان زنان نسبت به مردان است.
البته در این زمینه در آمار afsp هم مشابهاتی وجود دارد. برای مثال، در آمار این مرکز هم مردان ٣,٥برابر بیشتر از زنان در اثر خودکشی به کام مرگ میروند، اما باز هم اقدام به خودکشی در میان زنان سهبرابر مردان است.
حاجبی در آن گزارش به شایعترین مسائل منجر به خودکشی اشاره کرده و گفته بود: «افراد بیکار بهعنوان کسانی هستند که بیشتر از سایرین اقدام به خودکشی میکنند و در ادامه خانمهای خانهدار قرار دارند». از این منظر میتوان به چند مسئله اشاره کرد. در ارزیابی علل رسیدن زنان به مرز خودکشی، همین نکته که خانهدارها بیشتر دست به این عمل میزنند قابل تامل و بررسی است. البته مجموعهعواملی مانند فرهنگ، تربیت خانوادگی، جایگاه اجتماعی و زمینههای دیگر مانند قومیت و نژاد را هم نمیتوان نادیده گرفت اما سوالی که مطرح میشود این است: «چرا زنان بیشتر خودکشی میکنند؟» برای پاسخ به این سوال میتوان فاکتورهای مختلفی را مورد کنکاش قرار داد. آیا این زیاد بودن به علت تعداد بیشتر زنان در مقیاس تعداد مردان است؟ حتما چنین فرضیهای نیاز به تحقیق جامعتری دارد و نمیتوان به شکل حدس و گمان به نتیجهی قاطع رسید.
عقب نگهداشتن زنان در فعالیتهای اجتماعی که همچنان در بسیاری از مناطق ایران وجود دارد، تنگناهای اجتماعی، نابرابریهای جنسیتی، فشارهای روانی و... همگی میتوانند در این زمینه بهعنوان آسیبرسانهایی که فرد را به مرز و آستانهی فروپاشی عصبی و در پی آن اقدام به تصمیمی در این حد، میکشاند، نقش بالقوهی خود را ایفا کنند. همچنین مواردی چون مردسارلاری منجر به آسیبهای جسمی و روحی در بعضی خانوادهها، فقر، شکافهای طبقاتی و البته ناهنجاریهایی چون اعتیاد، فحشا و بزهها را هم باید در این موارد مورد بررسی قرار داد.
در آن گزارش، رئیس ادارهی سلامت روان وزارت بهداشت به موضوع سطح تحصیلی افرادی که اقدام به خودکشی میکنند نیز اشاره داشت و گفته بود: «بیشترین موارد خودکشی در افراد دیپلمه و کمترین میزان خودکشی در افراد فوقلیسانس و بالاتر دیده شده است». سطح رفاه اجتماعی هم در بروز این پدیده بیتاثیر نیست و اگر برای جلوگیری از این اقدام خواهان حرکتهای سازنده هستیم، نیازمند واکاوی علل آن هستیم. هر پدیدهی شوم اجتماعی نیازمند جستوجوی عمیق در لایههای زیرین آن است که دادههای آماری میتواند ما را در رسیدن به نتایج بهتر و مفیدتر کمک کند.
نظر شما