چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۹
کد خبر: 182602

كودك آزاری هر چند مانند هر پدیده و بزه اجتماعی خاص جوامع بشری و زندگی جمعی است و هرگز نمی‌توان آن را ریشه كن كرد، اما اعمال راهكارهای پیشگیرانه تاثیر بسزایی در كاهش آن خواهد داشت. در این زمینه راهكارهای پیشگیرانه را بر حسب ضرورت در درون و برون خانواده‌ها می‌توان به كار گرفت. آموزش خانواده‌ها در این زمینه از نقش بسزایی برخوردار است.

آموزش حفاظت از حریم بدن به كودكان

سلامت نیوز: كودك آزاری هر چند مانند هر پدیده و بزه اجتماعی خاص جوامع بشری و زندگی جمعی است و هرگز نمی‌توان آن را ریشه كن كرد، اما اعمال راهكارهای پیشگیرانه تاثیر بسزایی در كاهش آن خواهد داشت. در این زمینه راهكارهای پیشگیرانه را بر حسب ضرورت در درون و برون خانواده‌ها می‌توان به كار گرفت. آموزش خانواده‌ها در این زمینه از نقش بسزایی برخوردار است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، كودك آزاری، آن دسته از رفتارهایی را شامل می‌شود كه از سوی سایر افراد، به‌ویژه بزرگسالان در برخورد با كودكان انجام می‌شود و به اشكال مختلف به سلامت جسمی و روانی آنها آسیب وارد می‌كند. برخی پدران و مادران با تصور اینكه روش تنبیهی كه علیه كودكان خود در پیش می‌گیرند، تنها روش تربیتی موثر است، گاه ناخواسته آسیب‌های جبران‌ناپذیری را متوجه فرزندان خود می‌سازند. از این رو آموزش در این زمینه به خانواده‌ها، به‌ویژه والدین بسیار جوان یا مسن می‌تواند موثر باشد.

آنچه می‌خوانید گفت وگوی شیوا دولت‌آبادی، رئیس هیات‌مدیره انجمن روان‌شناسی ایران است.

برخی از كودكان همچون ستایش قریشی یا دختران و پسران كوچك به دلیل دزدی یا سوءاستفاده جان خود را از دست می‌دهند. به نظر شما ریشه این خشونت‌ها چیست؟

كودك آزاری به چندین دسته تقسیم می‌شود كه عبارتند از كودك آزاری جسمی، یعنی رفتارهایی كه به جسم كودك صدمه می‌زند. به عبارت دیگر در این شرایط كودكان یك بار یا به كرات مورد ضرب و شتم و آزار و شكنجه عمدی افراد بالغی كه مسئولیت آنها را به عهده دارند مانند پدر و مادر، قیم یا والدین رضاعی قرار گیرند؛ مانند كتك زدن، سوزاندن، مجروح كردن، شكستن، كبود كردن و... دسته دوم كودك آزاری روانی است كه شامل اعمال رفتارهای آسیب زا برای سلامت روانی كودك است. مانند توهین كردن، تبعیض قائل شدن، تحقیر كردن، ترساندن و... دسته سوم كودك آزاری شامل بی‌توجهی و غفلت از نیازهای كودك می‌شود، یعنی توجه نكردن به نیازهای اساسی كودكان مانند خوراك و پوشاك، بهداشت، مراقبت و سرپناه، محبت و عاطفه آموزش و... در حدی كه به سلامت جسمی و روانی آنان آسیب رساند. دسته دیگر نیز شامل سوءاستفاده و كودك آزاری جنسی است، یعنی استفاده از كودكان در زمینه مواد مخدر، واداشتن آنها به كارهای دشوار، سوءاستفاده جنسی و... باید دانست كه بسیاری از كودك آزاری‌ها به اشكال مختلف در درون خانواده به وجود می‌آید. برای مثال وقتی والدین از كودك با ضریب هوشی متوسط انتظارهای فراوانی دارند به نسبت این رفتار هم به نوبه خود جزئی از كودك آزاری محسوب می‌شود یا وقتی كودكان در مدارس توانایی‌هایشان مشاهده نمی‌شود و یك رفتار كلیشه‌ای میانگین از آنها انتظار می‌رود، این رفتار نیز به نوبه خود جزو كودك‌آزاری محسوب می‌شود. خشونت به شكل آشكار و علنی شامل آسیب‌های جدی جسمانی می‌شود. در عین حال باید توجه داشت كه بسیاری از آسیب‌ها می‌تواند به شكل روانی و بدون هیچ گونه نشانه آشكار بیرونی بروز كند و به این ترتیب كودكان را برای همیشه در یك مسیر غیر سالم در رشد شخصیت او قرار دهد. برای مثال اغلب آزارهای جنسی یكی از عوامل مخرب و تاثیرگذار بر شكل‌گیری شخصیت كودك محسوب می‌شود. به این ترتیب خشونت‌ها همچون قله كوهی از آزار‌ها خود را در جامعه نشان می‌دهند و به‌طور معمول عاملان آنها از سلامت روان، خودداری و خویشتن‌داری كافی برخوردار نیستند. آنها آدم‌هایی هستند كه با كوچك‌ترین ناملایمات خشونت آنها بر انگیخته می‌شود. مدتی است كه اخبار گوناگونی درباره كودك‌آزاری در جامعه ما شدت یافته است كه این امر باید تحت آسیب‌شناسی آزار قرار گیرد. وقتی یك نوجوان به این امر اذعان می‌كند كه دسترسی به رفع نیازهای جنسی برایشان كار دشواری نیست، اما باز از یك دخترك بی‌پناه و ناتوان سوءاستفاده می‌كند بی‌شك این فرد از لحاظ شخصیتی آسیب‌دیده است. به هر حال وسوسه شدن چه برای خشونت‌های فیزیكی و چه برای خشونت‌های جنسی به دلایلی در همه افراد رخ می‌دهد، اما توانایی كنترل این قضیه نشان از سلامت روانی در افراد دارد.

قاتل ستایش نوجوانی ۱۷ ساله است. جالب است بدانید كه این فرد تحت تاثیر فیلم‌های مسهجن دست به این اقدام زده است.

در این اتفاق ما با دو كودك از لحاظ حقوقی سر و كار داریم. آزار‌گر یك نوجوان است كه با بررسی این فاجعه باید از خود پرسید كه به چه دلیل باید این اتفاق رخ دهد. در اصل كودكان ما تحت آموزش جنسی قرار نمی‌گیرند. نوجوانان باید بدانند كه فوران احساسات گذراست و مهم حرمت بدن و حریم شخصی افراد است. این مسائل باید به نوعی آموزش داده شود كه در شرایط وسوسه ‌انگیز فرد بتواند به خود كنترلی دست یابد و به شكلی سالم و با اخلاق از كنار این مسائل بگذرد.

نقش والدین را در خود كنترلی كودكان چگونه ارزیابی می‌كنید؟

اگر مسئولان در مدارس مسئولیت توضیح تغییرات هورمونی، عاطفی و هیجانی در سنین نوجوانی را بر عهده گیرند بی‌شك از شدت مشكلات این‌چنینی كاسته می‌شود. باید مسئولان به شكل خود جوش و اجتماعی در قالب فعالیت‌های گوناگونی در این زمینه اطلاع‌رسانی كنند. باید نوجوانان را نسبت به تغییرات سن بلوغ آگاه كرد و ویژگی‌هایی همچون اخلاق پسندیده و خود كنترلی را به عنوان یك ارزش به آنها آموزش داد. خوشبختانه ما شاهد رفتارهای كنترل نشده از سوی نوجوانان نیستیم و با اینكه آموزش‌های كافی در این زمینه لحاظ نمی‌شود به نسبت تربیت‌های درونی شده از سوی جامعه و خانواده‌ها به افراد یك بینش خود كنترلی می‌دهد. باید دانست كه بروز چنین مشكلاتی به دلیل عدم شناخت از خود در نوجوانان بروز می‌كند.

به نظر شما آموزش‌هایی در زمینه خود كنترلی در دوره كودكی باید چگونه انجام شود؟

وقتی به كودكانتان آموزش بدهید كه اجازه ندهند هیچ فردی به اندام‌های خصوصی او دست درازی كند بالطبع این آگاهی بخشی میزان آسیب‌پذیری او را كم می‌كند. حفاظت از حریم بدن می‌تواند در قالب آموزش به كودكان باشد. برای مثال باید به كودكان آموزش داد كه اندام‌های جسمی همچون مسواك خصوصی است و هیچ فردی اجازه دست درازی به آنها را ندارد. باید به كودك مساله حفاظت از سلامتی خود را گوشزد كرد. برای مثال می‌توان به آنها گفت همان طور كه افراد از چشم شان مراقبت می‌كنند به نسبت باید از سایر اندام‌های خود نیز محافظت كنند و به این ترتیب خود را از آسیب و خطرات احتمالی حفظ كنند. با گوشزد‌های ابتدائی می‌تواند برای كودكان چگونگی رفتار با دیگران و نحوه حفاظت از حریم خود را آموزش داد.

شخصیت افراد كودك‌آزار از نظر روانی چگونه است؟

برخی از كسانی كه در گذشته مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته​اند و هرگز درباره مشكل شان حرفی نزده باشند به كودك آزاری گرایش دارند. نمی‌توانیم با قاطعیت بگوییم امروز با افزایش كودك آزاری نسبت به گذشته مواجه هستیم، اما با قطعیت می​توان ادعا كرد كه سوءاستفاده جنسی از كودكان در همه جای دنیا از جمله كشور ما زیاد است. باید دانست كه افراد به دلیل عدم داشتن خود كنترلی دست به كودك آزاری و اقدامات این چنینی می‌زنند. میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مردان و یك درصد در زنهاست. افراد مبتلا به شخصیت‌های ضد اجتماعی می‌توانند كاملا فریبنده و متقاعد‌كننده به نظر آیند و به طور قابل توجهی نسبت به نیازها و ضعف‌های دیگران آگاهند. آنها حتی در حالی كه فردی را استثمار می‌كنند، احساس‌ اعتماد را در او بر می‌انگیزانند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha