ضعف سازمان بهزیستی در حمایت از کودکان بی سرپرستِ ترخیص شده

سلامت نیوز:رسیدن به سن قانونی برای همه جوانان با شور و شعف همراه نیست بلکه برخی از آن ها را به چالش می کشد و صبر و تصمیمات عاقلانه را می طلبد.

به گزارش سلامت نیوز این وضعیت نشان از زندگی بچه هایی است که بعد از 18 سال زندگی در مراکز بهزیستی پس از ترخیص با یک دنیا سوال بی پاسخ و گذراندن روزهای سخت در جامعه مواجه می کند. جامعه ای واقعی که بدون هیچ گونه تجربه ای پیش روی آن ها قرار دارد.

تا پیش از این تصویر آن ها از زندگی در همان چار دیواری ای که در آن قد کشیدند، خلاصه می شد اما اکنون که پا به میدان جامعه گذاشته اند نه مهارتی دارند، نه سرپناه و نه شغلی که بتوانند دلشان را به آن خوش کنند. آن ها فراموش شدگان این جامعه هستند که ما کمتر از آن ها سراغی می گیریم. تا 18 سالگی بچه های بهزیستی فقط می روند مدرسه و برمی گردند. لباس هایشان را می شویند. غذایشان آماده است. مسافرت می روند اما یک مرتبه در 18 سالگی می گویند: از دیدنتان خوشحال شدیم، بفرمایید بیرون.

مشکلات اقتصادی، فقر فرهنگی، وجود بیماری های روانی و اعتیاد والدین، طلاق، مرگ یک یا هر دو والد  و بسیاری  عوامل دیگر در کنار هم سبب می شود تا این افراد به دست بهزیستی سپرده شوند اما پس از ترخیص بی سرپناه و تنها تر از قبل باقی می مانند.

مسکن و اشتغال مهم ترین چالشی است که باید به تنهایی از پس آن بربیایند. تا قبل از ترخیص، برنامه ها براساس آنچه قانون موظف کرده، اجرا می شد ولی بعد از ترخیص نیاز است تا دستی باشد که با منظور حمایت پیش از گذشته سایه ای بر سر این افراد باشد. متاسفانه در این سن چتر حمایتی براساس قوانین از روی سر بچه ها برداشته می شود تا آن ها با چندرغازپول در دست و اغلب بدون هیچ مهارتی به دنبال سرنوشت خود بروند. این آغاز ماجرا و مشکلات جدیدی است که پیش روی آن ها قرار دارد و سردرگمشان می کند.


به گزارش خبرنگار سلامت نیوز، مریم اولادی مددکار اجتماعی و حامی حقوق کودکان بهزیستی با بیان اینکه ضعف سازمان بهزیستی در هنگام ترخیص این افراد نیازمند بازنگری و اصلاحات جدی است، گفت: ما باید بچه های بهزیستی را مانند دیگر جوانان جامعه آینده ساز و مفید ببینیم. این افراد نیازمند هدایت هستند و پس از ترخیص باید نور به سوی راهی روشن شود تا با سردرگمی و تنهایی به بیراهه کشیده نشوند. همه این افراد جزء بافت جامعه ما هستند که ممکن است ایده آل نباشند ولی به این معنا نیست که رها کردنشان به سوی انتخاب راه زندگی درست باشد.

وی در ادامه افزود: کشف استعدادها و هدایت این افراد در سمت و سوی کسب مهارت در راستای استعداد آن ها اگر بازار محور باشد، باعث می شود تا این افراد خود را ناتوان نبینند و این باور و اعتماد به نفس را به آن ها می دهد که به تنهایی نیز می تواند از پس خود بربیایند. تنها در اختیار قراردادن مقدار پولی پس از ترخیص بدون پشتوانه دردی را دوا نمی کند و موجب به انزوا کشیده شدن این افراد می شود. بهزیستی و خدمت گزاران آن وظیفه تربیتی سختی را برعهده دارند و باید از سال ها پیش از ترخیص با آینده نگری پیش بروند.

شهاب یکی از بچه های است که 2 سال از ترخیصش از بهزیستی گذشته و راه خود را در درس های دانشگاه و ادامه تحصیل پیدا کرده است.

وی با اشاره به اینکه حمایت خیرین از بچه های ترخیصی موهبتی است که بعضی ها خود آن را از خودشان گرفته اند، گفت: بعضی از این افراد حامی را فقط به شکل پول می بینند و نمی دانند چطور با حامی هایشان برخورد کنند. مهارت روابط عمومی و قدرشناس بودن از خصلت های اخلاقی است که افرادی مثل ما می توانند به این وسیله برای خود اطرافیان و انسان های دلسوزی به عنوان حامی دست و پا کنیم.

متاسفانه اکثر بچه های ترخیصی بعد از دریافت پول از حامی دیگر حتی حالشان را نمی پرسند و حامی هایشان را تحویل نمی گیرند. گله گی که از حامیان وجود دارد آن است که بعضی ها می آیند وعده های بزرگ و دروغین به ما می دهند. ما را تا آسمان هفتم می برند و بعد یک دفعه رهایمان می کنند و طوری زمینت می زنند که نمی توانی بلند شوی. عدم صداقت این افراد موج بی اعتمادی را در دل بچه ها می گسترد. بهتر است از توانایی های خود برای کمک با صداقت دم بزنند چراکه هر کمکی شود از لطف آن هاست و کسی مجبورشان نکرده است اما لطمه عکس آن در برخی موارد جبران ناپذیر است.

به گفته وی بهتر بود تا برای بچه های بهزیستی به صورت  دوتا یا سه تایی سهمیه ای برای مسکن مهر در نظر می گرفتند چراکه پیداکردن خانه ای مناسب با شرایط فعلی بسیار سخت است. اغلب می گویند به مجرد خانه نمی دهیم یا قیمت ها اصلا به پولی که داریم نمی خورد. ازدواج و خانه و زندگی سقف آرزوی بچه های بهزیستی است. امکانی که غیرارادی از آن ها گرفته شده اما می توانند آن را برای خودشان مهیا کنند. یعنی اگر ازدواج کنند و بچه دار شوند آن وقت دیگر فرقی با آدم های اطرافشان ندارند و این تفاوت بزرگ را می توانند یک جایی آنقدر کمرنگ کنند که دیگر فقط یک وقت هایی یادشان بیفتد.

شهاب می گوید یکی از بدی های ما بچه های بهزیستی این است که چون کمبود پدر و مادر داریم به یک نفر زیاد وابسته می شویم و بعد که این رابطه به هم می خورد، بدجوری ضربه می خوریم این باعث می شود بسیار آسیب پذیر باشیم و برای جبران این وضعیت بیشتر و بیشتر اعتملد کنیم که در اکثر موارد بی جا است اما دیر متوجه این قضیه می شویم.

زینب از دیگر بچه هایی است که به تازگی از بهزیستی ترخیص شده است و حال نگران برادرش است که 3 سال دیگر برای ترخیص شدن زمان دارد اما تشخیص بیماری مغزی باعث شده تا خواهر بی تاب تر از همیشه باشد. برادرش وقت ورود به بهزیستی ده ‌ساله بوده، اما هیچ‌ وقت در طول سال‌های زندگی ‌اش در بهزیستی مددکارها متوجه مشکل شدید مغزی ‌اش نشده ‌اند اما یک ‌بار بعد از یک دعوای طولانی تشنج می‌کند و دکترها تشخیص می‌دهند باید تا آخر عمر دارو بخورد و تست‌های پی‌ درپی انجام دهد. این مسئله ‌ای است  که بهزیستی هیچ ‌وقت به او بابتش چیزی نگفته بود.

به گفته وی در زمانی که هم سن و سال هایش برای جبران بی محبتی و بی پناهی هایشان به اعتیاد روی آوردند تنها در فکر عکاسی بود اما به دلیل هزینه بالای این رشته نتوانست آن را دنبال کند و به اجبار رشته ای را انتخاب کرد که تنها 2 سال در آن طاقت آورد و ترک تحصیل کرد. حال که ترخیص شده است با کار در آرایشگاه و دست مزد اندکش به دنبال رویای عکاسی است. با حقوق اندک دل بزرگی دارد و فرشته نجات دوستش شد که طعمه اعتیاد شده بود و قرار است تا بهبودی کامل از او مراقبت کند.


زینب خاطرنشان کرد: با سن کم، با تجربه تر از هم سن و سال هایم هستم. متاسفانه می دانم که زندگی ناجوان مردانه رقم خورد و باید تنها به خودم امید داشته باشم و پناه گاه برادر بیمارم باشم. خوشبختانه در چندماه اخیر از طریق مددکاران بهزیستی توانستم حامی دلسوزی پیدا کنم و از این بابت بسیار شاکرم.


در گفت و گو با ترخیصی های بهزیستی متوجه شدیم که مهم ترین دغدغه آن ها پس از مشکلات مالی و مسکن، یافتن راه خود پس از ورود به جامعه است که با خود تنها می شوند و می گویند از این پس چه می شود.

برای حل مشکلات مسکن این افراد اقداماتی در حال اجرا است و مکاتباتی میان‌ ریاست سازمان بهزیستی کشور با مدیر عامل شرکت مادر تخصصی عمران شهرهای جدید هشتگرد و پرند صورت گرفت و مبنا بر آن شد تا فرزندان ترخیصی که مشکل مسکن دارند در طرح مسکن مهر دو شهر جدید پرند و هشتگرد ثبت‌ نام کنند اما برنامه ریزی برای بعد روحی و همیاری این افراد به مراتب اهمیت بیشتری دارد.

از میان صجبت های این بچه ها می توان استنباط کرد که وجود مرکز، ‌انجمن، گروه و یا هسته همیاری و مشاوره ای که پس از ترخیص با ساختار حمایتی این افراد را پیگیری کند، لازم است.

با تشکیل چنین مرکزهایی در تمامی شهرها و ایجاد پیوندهای ارتباطی متنوع،‌ مستمر، ‌اطمینان بخش با ترخیص شدگان و اعمال حمایت های لازم معنوی،‌ مادی و حقوقی از آنان در جهت رفع پیش زمینه های منفی و متوقف کردن اثرات منفی و روحی شیوه زندگی این افراد و رفع مشکلات شغلی، مسکن،‌ ازدواج و غیره گام برداشته می شود. بنابراین وجود چنین مرکزهایی هم می تواند در رفع بخشی از مشکلات این افراد موثر باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha