سلامت نیوز: قاتل مدیر یک شرکت خدماتی در پایتخت، یکی از کارگران خدماتی بود. این مرد پس از اینکه از خانم مدیر جواب رد شنید، دست به جنایتی هولناک زد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، بامداد پنجشنبه 27 اسفند سال گذشته مأموران كلانتری 148انقلاب با قاضی احمدبیگی، بازپرس جنایی تهران تماس گرفتند و خبر از جنایتی در یك شركت خدماتی دادند. لحظاتی بعد قاضی جنایی به همراه تیمی از كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران راهی قتلگاه شدند. آنها به محض حضور در طبقه سوم یك مجتمع مسكونی جسد خونین زنی 49 ساله را در آشپزخانه دیدند كه به گفته تیم پزشكی حدود 36ساعت از مرگ وی می‌گذشت. آنطور كه مشخص بود زن میانسال ابتدا خفه شده و پس از آن چاقو خورده بود.

قربانی، مدیر شركت خدماتی بود كه دقایقی قبل‌تر جسدش توسط مأموران و فرزندان وی پیدا شده بود. به گفته دخترش، مقتول به تازگی در شركت خدماتی كه برادرش راه‌اندازی كرده بود مشغول به‌كار شده و مدیریت آنجا را به‌عهده گرفته بود. فرزندان او وقتی دیده بودند خبری از مادرشان نیست راهی شركت شده اما هرچه در زده بودند كسی جوابشان را نداده بود. به همین دلیل موضوع را به پلیس اطلاع دادند و پس از حضور مأموران كلانتری، در را شكستند و وارد آنجا شدند و در نهایت جسد مادرشان را دیدند. با توجه به تحقیقات میدانی و سالم بودن قفل در، فرضیه جنایت از سوی یك آشنا قوت یافت.

    ردپای كارگرخدماتی

با دستور قاضی جنایی جسد زن میانسال به پزشكی قانونی انتقال یافت و تیمی از كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران مامور رازگشایی معمای این قتل خاموش شدند. مأموران در نخستین اقدام به سراغ كارگران و نیروهای خدماتی كه در شركت كار می‌كردند، رفتند. در بررسی‌ها مشخص شد كه یكی از نیروهای خدماتی شركت به نام محسن 37ساله به مدیر شركت علاقه‌مند بوده و حتی به او پیشنهاد ازدواج داده است.

محسن نخستین مظنون تیم جنایی بود كه كارآگاهان برای دستگیری او راهی محل زندگی‌اش كه پانسیونی شبانه روزی ویژه آقایان در محدوده مركز پایتخت بود، شدند. او اما پس از جنایت متواری شده و تلفن همراهش خاموش بود. محسن اهل یكی از شهرستان‌های غرب كشور است كه متاهل بوده و 2 فرزند داشت. وی یكی از مجرمان سابقه‌دار بود كه تاكنون 2بار به اتهام سرقت و ایراد ضرب و جرح دستگیر و روانه زندان شده بود. در ادامه تحقیقات، كارآگاهان به بررسی تصاویر دوربین مداربسته ساختمان محل وقوع جنایت پرداختند و خودروی بهروز را كه 2روز پیش از كشف جسد مقابل ساختمان پارك شده بود شناسایی كردند.

    دستگیری

دیگر شكی نبود كه محسن راز جنایت را می‌داند. به این ترتیب وی تحت تعقیب قرار گرفت تا اینكه در اقدامات ویژه پلیسی مشخص شد كه او به تهران برگشته و با هویتی جعلی و این‌بار در شركتی خدماتی در محدوده سعادت آباد مشغول به‌كار شده است. در چنین شرایطی محسن 28اردیبهشت‌ماه در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر و دیروز برای انجام بازجویی به شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی در بازجویی‌ها چاره‌ای جز اقرار به جنایت ندید و درخصوص جزئیات آن چنین گفت:7سال بود كه مقتول را می‌شناختم. اول با پسرش آشنا شدم.

او شركت را اداره می‌كرد اما كم‌كم مادرش مدیرشركت شد. من هم به‌عنوان كارگر و بیشتر شب‌های عید از شهرستان به تهران می‌آمدم و پس از مدتی كار در شركت خدماتی دوباره به شهرستان برمی‌گشتم. محسن ادامه داد: از مدتی قبل به مقتول علاقه‌مند شدم. حتی به او پیشنهاد ازدواج دادم اما او قبول نمی‌كرد تا اینكه شب عید امسال طبق معمول برای كار به تهران آمدم و به شركت مقتول رفتم. شب‌ها در پانسیون می‌خوابیدم.

شب حادثه می‌دانستم مدیرشركت به‌خاطر كار زیاد در آنجا می‌خوابد. به این ترتیب راهی شركت شدم تا باردیگر با او حرف بزنم. می‌خواستم هرطور شده او را راضی به ازدواج كنم. وی ادامه داد: آن شب مقتول با لحن تندی با من صحبت كرد به‌طوری‌كه تحقیر شدم. همین آغاز درگیری میان ما شد. آنقدر عصبی بودم كه اصلا نمی‌فهمیدم چه می‌كنم.

وقتی به‌خود آمدم دیدم چاقویی از آشپزخانه برداشته‌ام و به او ضربه می‌زنم. اصلا قصد كشتن او را نداشتم. با جیغ و فریاد او به‌خود آمدم و آنجا بود كه روسری‌اش را دورگردنش پیچیدم و پارچه‌ای داخل دهانش گذاشتم. پس از آن شركت را ترك كردم. یك ساعت و نیم بعد اما دوباره به شركت برگشتم. از داخل گاوصندوق، سفته‌ها و مداركم را به همراه 170هزارتومان پولی كه بود برداشتم و پس از چند روز برای سال تحویل به شهرستان برگشتم.به گفته سرهنگ حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران، هم‌اكنون این متهم با قرار بازداشت موقت در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفته است.