مافیای قاچاق چوب از كشتن و تهدید جنگلبانان ابایی ندارد. می‌توان گفت كه برخی جنگل‌ها را به‌ عمد رها كرده‌اند چون منافع خصوصی در كار است. افرادی هستندكه به‌صورت حرفه‌ای كار قاچاق چوب را انجام می‌دهند اما به زندان نمی‌افتند بلكه تنها جریمه می‌شوند. قاچاقچیان چگونه از لیست محرمانه سازمان جنگل‌ها سر در می‌آورند و درختانی باعلائم سازمان جنگل‌ها توسط آنها قطع می‌شود. براساس شنیده‌ها برخی از افراد بازنشسته یا منتسب به سازمان جنگل‌ها در سمن‌های محیط‌زیستی به‌منظور سرپوش گذاشتن بر مسئله قطع درختان به‌شدت فعال هستند.

مافیای قاچاق چوب در ایران/ نابودی جنگل ها به ثانیه رسیده است

سلامت نیوز: مافیای قاچاق چوب از كشتن و تهدید جنگلبانان ابایی ندارد. می‌توان گفت كه برخی جنگل‌ها را به‌ عمد رها كرده‌اند چون منافع خصوصی در كار است. افرادی هستندكه به‌صورت حرفه‌ای كار قاچاق چوب را انجام می‌دهند اما  به زندان نمی‌افتند بلكه تنها جریمه می‌شوند.  قاچاقچیان چگونه از لیست محرمانه سازمان جنگل‌ها سر در می‌آورند و درختانی باعلائم سازمان جنگل‌ها توسط آنها قطع می‌شود.  براساس شنیده‌ها برخی از افراد بازنشسته یا منتسب به سازمان جنگل‌ها در سمن‌های محیط‌زیستی به‌منظور سرپوش گذاشتن بر مسئله قطع درختان به‌شدت فعال هستند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون، صدای اره های برقی در هوا می پیچد ، صدای ده ها اره برقی که با هم کار می کنند و اهالی روستا می گویند بارها در طول سال این صدا را  می  شنوند. صدایی که همانند بختک به جان درختان جنگل افتاده  است. از آنها می پرسم که خبرداده اید به نهادی یا جایی که این صداها گاه تا روستا هم می رسد ؟ زیر چشمی به هم نگاهی می کنند و می گویند یعنی خودشان نمی شنوند؟ و من فکر می کنم واقعا یعنی خودشان طنین این صدا را نمی شنوند، جای خالی درختان را نمی بینند. پیرمرد خوش مشرب روستایی دود قلیان را از دهان بیرون می دهد و می گوید: تازگی ندارد مگر می شود ندانند که اینجا چه خبر است.چقدر دیگر باید جنگلبان و محیط بان بروند جلوی گلوله و به خانه هایشان حمله شود تا کسی بالاخره صدا را بشنود.


از روستای حاشیه جنگل که راه می افتی به سمت انبوه درختان بدون پیمودن مسیری طولانی می توانی به جنگل انبوه و تنکی در شمال کشور برسی. شاید کمتر از 5 کیلومتر را باید با خودرو طی کرد و کمتر از یک کیلومتر را که پیاده بروی این بار به جای صداهای گوش‌خراش می رسی به جای خالی درختان، جای خالی درختانی که برای بریدن هر کدام شان ساعتی زمان و اره برقی های مجهز و البته برای انتقال شان به کامیون های مجهز نیاز است. حتی اگر تصور کنید درختان در همان محل قطع تکه تکه شوند باز هم زمانی که لازم است را با صدای مهیب اره ها که کنار هم بگذارید دوباره سوالی در ذهن تان جرقه می زند که جای خالی و این صدای مهیب آیا به چشم سازمان جنگل ها  نمی آید؟
آن هم سازمانی که برای کوچک و بزرگ مسائل مربوط به جنگل قانونی تصویب می کند چطور صدای آخرین نفس های این درختان را نمی شنود؟سازمانی که یك روز می‌گوید دام‌ها باید از جنگل ها خارج شوند روز دیگر قانون تنفس جنگل را مطرح می‌كند اما چگونه است که با تصویب این همه قانون بازهم شاهد تخریب جنگل‌ها،رانش زمین و وقوع سیلاب هستیم؟


قصه سر دراز دارد
بوی تنه درختان در مشام و سرم می پیچد و روی کنده درختی می نشینم و به اطرافم نگاه می کنم. نه فقط به دور و برم و به تنه های درختانی که قطع شده اند بلکه بیش از آن به بزرگ ترین معضل این روزهای جنگل ها  می اندیشم :مافیای قاچاق چوب.
مافیای قاچاق چوب  با  مسئله راهسازی میان جنگل ها در کنار هم دو معضل اصلی این روزهای منابع طبیعی و جنگل های ایران است اما در میان این دو بخش همان قدر که از معضلات راهسازی حرف زده شده است گویا حرف زدن از مافیای سهمگین قاچاق چوب عبور از خط قرمزها تلقی می شود. مافیایی كه علی رغم آنكه مسئولان سازمان جنگل‌ها سعی بر انكار آن دارندطی سال‌های گذشته در راستای اهدافش حتی به قتل جنگلبانان شریفی كه مقابل آنها ایستاده‌اند دست زده است.


مافیای جنایت جنگل
درپس پرده این قاچاق سهمگین درخت و چوب ومنابع طبیعی ایران،چه سودی نهفته است که این مافیا حتی از کشتن و تهدید و قتل ابایی ندارد؟
مافیایی که مهندس پیروی رئیس سابق منابع طبیعی«ماسال»را در جنگل‌های هفت دغنان با تیغه‌های موکت‌بری سر برید،وهمان مافیایی که شبانه شهید«رشیدغفاری»رادر منطقه جوکندان در مقابل چشمان دخترک کوچکش به گلوله بستند و برای همیشه سایه پدر را از زندگی دختر دریغ ،و جنگل را از یکی از حافظان راستینش محروم کردند.تكرار ماجراهایی چون قتل«رضا ارغوان»جنگلبان قراردادی منابع طبیعی،یا داستان تلخ دختر رئیس ستاد مبارزه با کالای قاچاق میاندوآب را مگر می توان از یاد بردكه مقابل دانشگاه آزاد علوم پزشکی اردبیل،در سال ۸۲ با سربریده رهایش و قاچاقچیان چوب ازهمین حربه برای تهدید  یكی دیگر ازمحیط بانان منطقه استفاده كردند كه اگر دخترش به دانشگاه برود همین بلا را سر او هم خواهند آورد.


هراس افکنی در دل محافظان طبیعت
مافیای قاچاق چوب در جنگل‌های ایران می‌تازد؛مافیایی كه درچند سال اخیر دیگر پنهانی درختان جنگل را قطع نمی‌كند بلكه آشكار و در مقابل چشمان مسئولان هزاران درخت را قطع می‌كنند و آب از آب تكان نمی‌خورد.
حمله مافیای چوب به لیلا‌كوه لنگرودو قطع بیش از 700 اصله درخت، علی‌رغم اینكه مردم تجهیزات آنها را به پاسگاه منطقه تحویل دادنداما بازداشت نشدن قاچاقچیان یكی از صدها نمونه موجوداست، که برای آنچه رخ داده در میان افکار عمومی پاسخی وجود ندارد.
طی روزهای گذشته بود که «محمود شکری»،نماینده مردم تالش در مجلس نهم،در تذکری به هیات رئیسه مجلس وهیات‌رئیسه کمیسیون کشاورزی پرسید:«چرا گزارش تحقیق و تفحص از منابع طبیعی که بیش از یک سال و نیم از آن می‌گذرددرصحن علنی مجلس قرائت نشد.اهمیت این تحقیق وتفحص زمانی احساس می‌شود که هزاران هکتار از منابع ملی و عمومی و غیردولتی به تصرف مافیادرآمده است.»


مافیای آشکار و حامیان نامحسوس
بسیاری از فعالان محیط ‌زیست بر این باور هستند كه برخی از ارگان‌های شبه دولتی از مافیای سازمان یافته قاچاق چوب جنگل حمایت می‌كنند.پس دیگر شاید عجیب نباشد که تلاش های مکرر برای تماس و گفت و گو با مسئولان این حوزه در بیشتر موارد به ناکجا‌آباد می رسید. بسیاری از مسئولان حاضر به سخن گفتن نبودند و بسیاری دیگر تنها در صورتی سخن می گفتند که نامی از آنان برده نشود.


یكی از این كارشناسان جنگل كه نخواست نامش فاش شود به «قانون» از سفر خود همراه با قاچاقچیان چوب به جنگل برای تهیه یك مستند، گفت.او بااشاره به همراهی خود و دیدن شگرد آنان از نزدیک این گونه بیان کرد که:سال گذشته به‌همراه یك گروه قاچاقچی چوب به جنگل رفتیم،از عملكردوگفتار آنهامشخص بود كه شبكه بسیارسازمان یافته و پیچیده‌ای هستند كه توسط گروه خاصی حمایت می‌شوند.اغلب قاچاقچیان شغل‌های پوششی مانند آرایشگری ورانندگی راانتخاب می‌كنند.این كار برای این است كه كمتر جلب توجه كنند.»


او ادامه داد:«قاچاقچیان معتقدند كه جنگل مال آنهاست ودولت بایداز حوزه آنها بیرون برود.همچنین آنها می‌گویند دولت در اجرای طرح‌های جنگل‌داری،جنگل را غارت می‌كند.این درحالی است كه طرح‌های جنگل‌داری براساس یك قاعده مشخص انجام می‌شود ولی قاچاقچیان هر درختی كه سر راه‌شان باشد را  قطع می‌كنند.»
این كارشناس جنگل درباره حمایت  برخی ارگان‌های شبه‌دولتی از مافیای چوب گفت:«یك درخت چند تنی سوزن نیست كه پس از بریده شدن به‌راحتی قابلیت پنهان شدن را داشته باشد.من از نزدیك دیده‌ام كه قبل از انجام كار،قاچاقچیان تماس گرفته و اطلاعات مربوط را دریافت می‌كنند، به جنگل می‌روند،درختان را قطع می‌كنندوباهماهنگی با گروه خاصی بدون مشكل باز می‌گردند.طبق قانون حمل زغال،هیزم و چوب بین شهرها تنها بامجوز قانونی امكان‌پذیر است.روال عادی انجام این كار است كه پروانه‌ای برای خودروی حامل چوب صادر و این پروانه در تمامی ایستگاه‌‌های بازرسی، چك می‌شود.حال چگونه است كه باوجود ایستگاه‌های بازرسی بی‌شمار یك كامیون بزرگ حامل چوب جلوی چشم مسئولان مربوط بدون داشتن مجوز عبور كرده و هیچ مشكلی برای او پیش نیاید.»


او با اشاره به لیست محرمانه قطع درختان در سازمان جنگل‌ها عنوان می كند:«سازمان جنگل‌ها براساس یك لیست محرمانه درخت‌هایی را كه می‌خواهند قطع كنند؛مهر و مشخص می‌كند.این علائم تا زمان عملیات بهره‌برداری،به‌صورت محرمانه باقی‌ می‌ماند.همچنین برای اخذ پروانه حمل چوب،باید این علائم روی درخت‌های قطع شده وجود داشته باشد.حال پرسش اینجاست كه قاچاقچیان چوب چگونه از یك پروسه محرمانه سر در می‌آورند و بارها شاهد این مسئله هستیم كه درخت‌های با علائم یا بدون علائم سازمان جنگل‌ها توسط قاچاقچیان قطع می‌شود.»


بازی مافیا با سمن ها
حرف های این کارشناس تقریبا می توانست هر روزنامه نگاری را شگفت زده کند اما گویا شگفت زدگی قرار بود ادامه داشته باشد چرا‌که برای اولین بار در تحقیق راجع به یک موضوع خاص می‌دیدم که کارشناسانش تمایلی به اینکه نام شان عنوان شود، ندارند.یك فعال زیست‌محیطی كه او هم نمی خواست نامش فاش شود به «قانون» درباره نفوذ برخی از كارمندان سازمان جنگل‌ها به سمن‌های محیط‌زیستی گفت:«سازمان جنگل‌ها از زیرمجموعه معاونت‌های وزارت جهادكشاورزی به‌عنوان متولی جنگل‌های ایران است.برخی افراد بازنشسته یامنتسب به این سازمان در سمن‌های محیط‌زیستی به‌شدت فعال هستند اما این فعالیت در نوع خود بسیار جالب است زیرا در مواردی كه شاهد قطع درختان جنگل توسط مافیای قاچاق چوب هستیم؛این اعضای خاص در سمن‌ها به‌سرعت مصاحبه كرده و عنوان می‌كنند كه اتفاق خاصی رخ نداده، در جنگل‌ها مشكلی نداریم و این مسئله تنها قطع درختان پیر و پوسیده بوده است. به‌عنوان مثال دوسال پیش در منطقه سنگله تعداد زیادی درخت قطع شد،یكی از اعضای سمن محیط زیستی كه كارمند بازنشسته سازمان جنگل‌هاست،بلافاصله مصاحبه كرد و گفت كه هیچ مشكلی وجود نداردو درختان پوسیده قطع شده‌اند.از آنجایی كه مردم هنوز به سمن‌های محیط‌زیستی باورواعتقاد دارند،مافیای چوب با استفاده از آنها می‌خواهد برای خود سپر انسانی درست كند.»


او بااشاره به توقف طرح‌های تنفس جنگل تصریح كرد:«طبق قانون هرجنگل بعدازبهره‌برداری باید تنفس داشته باشد.این اقدام به‌منظور  احیای دوباره جنگل صورت می‌گیرداما طی 10 سال گذشته این قانون اجرا نشده است.همچنین یكسری طرح‌های جنگل‌كاری كه در سال‌های اخیر اجراشد به‌دلیل غیركارشناسی بودن آن از پایه واساس اشتباه بودو تاثیر منفی بر جنگل‌ها گذاشت.» 


این فعال محیط‌زیست به «قانون» گفت:«طبق قانون بهره‌برداری از جنگل توسط یكسری شركت‌های مشخص انجام می‌شود.متاسفانه در برخی موارد شاهد قانون‌شكنی توسط همین شركت‌های قانونی آن‌هم در حجم انبوه هستیم كه در بسیاری از موارد به پیكرتراشی شبیه است تا بهره‌برداری از جنگل.به‌عنوان مثال شركت نكا‌چوب در منطقه ارم‌نكا نزدیك به هزار اصله درخت را قطع كرداما روی آن سرپوش گذاشتندوخبری از آن منتشر نشد.مسئله این است كه قانون هیچگاه به هیچ شركتی اجازه قطع یك هزار اصله درخت در منطقه را نداده است.»


 جنگل بدون آسمان
به روستای حاشیه جنگل نزدیک می شوم ، نزدیک غروب است و بسیاری از روستاییان فارغ شده از کار و فعالیت خود در قهوه خانه کوچک میدانگاه روستا دور هم جمع شده اند و گپ می زنند. پیرمرد قهوه چی بدون هیچ حرفی و پیش از اینکه روی تختی بنشینم سینی چای و قندان را برایم روی تختی کمی دورتر از ورودی قهوه خانه می‌گذارد و با لبخندی کجکی سری برایم تکان می دهد. روی تخت می نشینم و تبلتم را روی پایم می گذارم. از آنچه دیده ام ، از فکر آنچه بر سر درختان آمده سرم به دوران افتاده است. چای را که می خورم شروع می کنم به گشتن روی نت،شاید به نکاتی دیگر برسم.


معاون امور جنگل‌ها چندی پیش گفته بود،مدیریت جنگل‌ها تاوان كم‌توجهی برخی از مسئولان رامی‌دهد. از قضا او این بحث را در كارگاه آموزشی در شهر«نور»مطرح كرده بود كه روز جمعه شاهد شهادت یكی از جنگلبانان آنجا بودیم.علی‌رغم وجود شواهدبسیاردرخصوص وجود مافیای قاچاق چوب در ایران،«بهزادانگورج»اعتقاد دیگری دراین‌باره دارد و گفت:بحث مافیای چوب و قاچاق سامان یافته در كشور وجود ندارد.در واقع ما با آدم‌های بدهنجار جامعه كه دارای فقر فكری و مادی هستند روبه رو هستیم.درخصوص پرونده كشته شدن جنگلبان نور نیز 4 نفری كه دستگیر شده‌اند سابقه قاچاق چوب و اعتیاد را در پرونده خود داشته‌اند.


 طرح های نجات ،بر آب
سال ۹۲ موضوع توقف بهره برداری و تنفس جنگل‌ها مطرح شد و سپس از سوی سازمان محیط زیست به عنوان طرحی برای نجات جنگل های کشور دردستور کار قرار گرفت. این طرح همواره موافقان و مخالفان بسیاری داشته است.موافقان این طرح،بازیابی و احیای دوباره جنگل‌ها را راه‌حل نجات جنگل‌ می‌دانندومخالفان آن براین ‌باورند كه اجرای این طرح صنعت چوب و كاغذكشور رابامشكلات جدی مواجه می‌كند.


«بهزاد انگورج» دراین‌باره گفت:برخی از كالاها را به هیچ‌وجه نمی‌توانیم از طریق واردات تامین كنیم.برای همین همه ما بایدبدانیم درارتباط با انواع صنایع دستی یا صنایع مبلمان معمولا از چوب‌های تازه استفاده می‌شودو به‌همین دلیل نمی‌توانیم چوب این صنایع را باواردات تامین كنیم و طرح توقف بهره‌برداری از جنگل‌ها ما را با چالش‌های بسیاری مواجه می‌كند. درحالی كه مامی‌توانستیم یكسری تولیدات در داخل جنگل داشته باشیم به‌دلیل اختلافات درخصوص این طرح یك بحران جدی به‌وجود آمده است.


انگورج همچنین اصلاح قانون قاچاق چوب را اشتباه و موجب بسته شدن دست سازمان جنگل‌ها عنوان كرد و گفت:«پس از اصلاح قانون در خصوص قاچاق چوب طی دوسال گذشته وضعیت بدتر شده و در خیلی از مباحثی  كه دست و پای مدیریت جنگل را بسته است از عنوان قاچاق چوب به تعزیر رسیده‌ایم. بی‌تردید قاچاقچی ای كه می‌داند میزان جریمه عدد ناچیزی است و زندان و جرائم از این دست را ندارد به‌راحتی قاچاق چوب را  انجام می‌دهد.متاسفانه قانون قاچاق بدون نظرخواهی یا مشورت با سازمان امور جنگل‌ها به‌عنوان متولی جنگل، اصلاح شد. درخصوص توقف بهره‌برداری از جنگل مسئولان باید حرف مدیران جنگل را بشنوند نه مدیرانی كه یك شب پای درخت نخوابیده‌اندو لحاف آسمان و تشك زمین را درك نكرده‌اند  ؛آنهاچگونه می‌دانند كنترل قاچاق چوب یا سوداگری چوب توسط چه افرادی صورت می‌گیرد.»


سوال اما اینجاست ، چطور در حالی که امروز نگران تهیه کاغذ و مبل و دفتر و کتاب هستیم ، نگران فردای نسلی که با کشوری بی‌جنگل ممکن است مواجه شود نیستیم؟ چطور است که هیچگاه طرح هایی برای جایگزینی آنچه از جنگل ها از دست می رود ارائه نشده است. نمونه موفق این موضوع را می توان در کشورهایی چون کانادا و آمریکا یافت. حق بهره برداری از جنگل در مقابل کاشت نهال. طرحی که در بسیاری از کشورها در حال اجرا است و این گونه هم در مقابل از بین رفتن جنگل ها موفق بوده اند و هم در مقابل قاچاق بی‌رویه چوب و مافیای آن.


اصلاح وضعیت جنگلبانان
اما روی دوم ماجرا پیش از هر طرحی، وضعیت محافظان طبیعت ایران است.پس از حادثه تلخ شهادت مظلومانه جنگلبان نور پرسش‌هایی مطرح شد،یكی از آنها این بود كه چرا جنگلبان‌ها مسلح نبودند.انگورج درباره شهادت جنگلبان نور گفت:«طی دو سال اخیر برخی می‌گفتند كه آیا مدیران طرح‌های جنگل‌داری هم نیروهای حفاظتی دارند؟پس از شهادت این عزیز مشخص شد سازمان جنگل‌ها نیروی حفاظتی دارد.انسان‌های شریفی كه سال‌ها خدمات ارزنده‌ای به این كشور بدون ادعا داشته‌اند.نیروی جنگلبانی كه به‌تازگی شهید شد فیش حقوقی‌اش را ببینید یك دهم فیش حقوقی فلان مدیر بیمه نیز نیست. كدام یك از مقاماتی كه حقوق چند ده میلیونی می‌گیرند دل شان برای حفاظت از جنگل می‌سوزد؟»


مافیا هست یا نیست؟
قاسم سبزعلی فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل ها نیز درباره مافیای قاچاق چوب در كشور گفت:«مافیا به‌صورتی كه بخواهیم بگوییم برای قاچاق چوب وجود دارد. به این شكل نیست.درمافیا بحث یك شبكه گسترده،هدف‌گذاری شده و برنامه‌ریزی‌شده وجود دارداما این مسئله درباره قاچاقچیان چوب جنگل صدق نمی‌كند.چند نفربا هم هماهنگی می‌كنند و قاچاق را انجام می‌دهند.افراد‌ی درمناطق مختلف باتوجه به مستعدبودن موقعیت منطقه‌ای قاچاق چوب راانجام می‌دهند.درحال حاضرگلوگاه‌های قاچاق چوب و گروه‌هایی كه این كار را انجام می‌دهندراشناسایی كرده‌ایم.در بسیاری از مناطق با برنامه‌ریزی از طریق افزایش نیرو و افزایش ایستگاه‌های بازرسی برخوردهای مناسبی را با قاچاقچیان انجام می‌دهیم.»


او باانتقاد از اصلاح قانون قاچاق چوب گفت:«پس از اصلاح قانون قاچاق چوب كه دو سال پیش انجام شد شاهد قاچاق بیشتر چوب در جنگل‌ها بودیم. این قانون پیامد بدی برای جنگل‌ها داشت.افرادی هستندكه به‌صورت حرفه‌ای كار قاچاق چوب را انجام می‌دهند.در قاچاق چوب كه افراد را به زندان نمی‌اندازند؛ممكن است كه زندان هم داشته باشند ولی خسارت و جریمه پرداخت می‌شود و دوباره بازمی‌گردند»


یکی از معدود کارشناسان جنگل داری که با  اسم وعنوان خود حاضر به گفت وگو شد مصطفی پناهی بود. وی گفت:«دربحث قاچاق چوب،دعوایی میان منافع خصوصی ومنافع اجتماعی وجوددارد.عده‌ای چه سازمان یافته چه سازمان نیافته منافع خود را بركل كشورترجیح داده‌اند و متاسفانه قانون هم برای آنها مجازات محکمی تعیین نمی کند تا این رویه متوقف شودو در مسیر صحیح حركت كنند.اینجا گروه‌های مختلف اجتماعی بر سر منابع مشترك می‌جنگندو منافع خصوصی برایشان مهم است نه منافع اجتماعی؛به‌همین دلیل اگر قرار است مادرمدیریت اصلاحی به‌عمل آوریم بایداز آنهایی كه منافع اجتماعی برایشان مهم است حمایت و پشتیبانی كنیم.»  او افزود:«می‌توان گفت كه برخی جنگل‌ها را به‌عمد رها كرده‌اندچون منافع خصوصی در كار است.نمی‌توان گفت كه متولیان دراین میان سودی از رها كردن می‌برند و من در جایگاهی نیستم كه بگویم متولیان حمایت می‌كنند یا نه.به اعتقاد من نباید این گونه باشدكه بهره‌برداری و منافع اقتصادی جنگل‌ها برای گروه خاصی باشد اماحفاظت از آنها تنها بر عهده مردم باشد.»


پناهی درباره جنگلبانانی كه درچند سال اخیر به‌دلیل حفاظت از جنگل‌ها در برابر قاچاقچیان به شهادت رسیده‌اند،گفت:«تازمانی كه بستر اجتماعی این جرم‌ وجود دارد حتی اگر نیروی انتظامی و ارتش را به‌صف كنید، نمی‌توانید جلوی این كار را بگیرید.باید به لحاظ قانونی چارچوب‌های لازم برای كاهش تصدی‌گری دولت و افزایش مشاركت مردم در اصول حفاظت و بهره‌برداری از جنگل‌ها انجام شود. اگر ما نتوانیم مردم را در منافع جنگل به‌صورت قانونی و متمركز سهیم كنیم، امكان انجام هیچ كاری وجود ندارد.»


نابودی جنگل ها به ثانیه رسیده است
خوش آب و هوا بودن روستای کوچک حاشیه جنگل دل کندن را از آن سخت می کنداما باید بازگردم.همان قدر که می خواهم از جنگل ها پاسداری کنم،می دانم که باید به پشت میزم در روزنامه بازگردم . ابزار من برای حفاظت از این میراث ملی قلم و کاغذ و ورق‌های روزنامه است. قبل از حرکت برای بار آخر اعداد را چک می‌کنم،طبق آمار مدیرکل دفترزیستگاه‌هاوامورمناطق سازمان محیط زیست،درایران درهر ثانیه 350 مترمربع جنگل ومرتع نابود می‌شود.پناهی درباره این آمار گفته بود:آمارها خیلی متناقضند،اعدادو ارقام مختلفی ذكرشده.براساس آمار سالانه به‌طور متوسطحدود 7 هزار هكتار جنگل نابود می‌شود ولی آن‌چیزی كه ما می‌بینیم به‌نظر می‌آید خیلی گسترده‌تر باشد.
خورشید در حال پنهان شدن پشت درختان است ، درختانی که از اصلی ترین نشانه های حیات در زمین هستند.از روی تخت که بر می خیزم، پیرمرد قهوه چی می پرسد:فایده ای هم دارد؟ نگاهش می کنم و فکر می کنم چقدر سختی دیده در این روزگار و می گویم : ان شاءا....

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha