سلامت نیوز:۴۳.۳درصد خانوارهای زنسرپرست و ۱۶.۸درصد خانوارهای مردسرپرست در 2دهكپایین درآمد قرار دارند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه تعادل نوشت: هرساله به تعداد زنانی كه باید سفره یك خانواده را تامین كنند، افزوده میشود؛ آنچنانكه به استناد آمارهای رسمی طی 45سال، تعداد آنها تقریبا 2برابر شده است. این موضوع اگرچه بهخودیخود اتفاق بدیمن و ناخوشایندی نیست اما در كشور ما بهدلیل وجود الگوی غالب «مرد؛ نانآور خانه» و بهتبع آن نابرابریهای جنسیتی از تحصیلات گرفته تا فرصتهای شغلی و محدودیتهای عرفیوقانونی، رشد روزافزون خانوارهای زنسرپرست یك آسیب اجتماعی بهشمار میرود. بههمین دلیل هم است كه انتشار آماری از سوی مركز آمار مبنی بر اینكه سهم زنان سرپرست خانوار از 6.5درصد در سال 1345 به 12.1درصد در سال 1390رسیده است، پژوهشگران چندین ارگان را بر آن میدارد كه این موضوع را با رویكردهای مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بررسی كنند.
پژوهشكده مركز آمار بههمراه انجمن جمعیتشناسی دانشگاه تهران، معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری همچنین صندوق جمعیت سازمان ملل متحد طی یك پژوهش علمی بهروش كمی، شرایط زنان سرپرست خانوار در ایران را بررسی كرده و برای تغییر این وضعیت راهكارهایی پیشنهاد كردهاند. آنچه بیش از همه آسیبپذیری زنان سرپرستخانوار را در این گزارش نشان میدهد، تحلیل وضعیت اقتصادی آنهاست؛ آنطور كه از نتایج این پژوهش برمیآید، حدود 43.3درصد از این خانوارها در 2دهك اول درآمد مورد انتظار قرار دارند كه این عدد بسیار بیشتر از درصد خانوارهای مردسرپرستی (16.8درصد) است كه در 2دهك پاییندرآمد مورد انتظار قرار دارند. این گزاره ما را به سوی این نكته رهنمود میكند كه نابرابری و تبعیض جنسیتی كه خود منشأ پدیدهیی بهنام «زنانسرپرست خانوار» شده، یكبار دیگر در همان وضعیت كمدرآمدی آنها را مورد تبعیض قرار میدهد و با قدرت بیشتری به دهكهای پایین درآمدی سرازیر میشوند. جالب است كه پژوهشگران این گزارش برخلاف نتایج گزارشهای معمول در این زمینه، راه رهایی از این آسیب اجتماعی-اقتصادی را نه در دستان انجیاوها و نهادهایی همچون كمیته امداد بلكه در استقلال زنان و خروج آنها از چرخه حمایتی میدانند.
43درصد خانوادههای زنسرپرست در دهك 1 و 2درآمدی
نتایج این پژوهش علمی نشان میدهد، در سال 1390سهم زنان سرپرست خانوار در تمام استانها (به جز كردستان با 9.5درصد) بیش از 10درصد است، استان سیستانوبلوچستان با 16.6درصد بیشترین درصد خانوارهای زنسرپرست و استانهای خراسان جنوبی و خراسان رضوی با 13.4درصد خانوار زنسرپرست در رتبههای بعدی قرار دارند. كمترین درصد خانوارهای زنسرپرست نیز به استانهای كردستان با 9.5درصد، كهگیلویه و بویراحمد با 10.1درصد و قزوین، آذربایجان غربی و اردبیل با 10.2درصد تعلق دارد. در این آمارها آسیبپذیر بودن خانوارهای زنسرپرست بهوضوح قابل مشاهده است؛ بهطوریكه 43.3درصد از زنان سرپرست خانوار در 2دهك اول درآمد مورد انتظار قرار دارند. سهم خانوارهای زنسرپرست در 2دهك اول درآمد در همه استانهای كشور بسیار بیشتر از خانوارهای مردسرپرست است. بیشترین سهم خانوارهای زنسرپرست در 2دهك اول درآمد نیز متعلق به استان تهران با 6.9درصد است. میانه درآمد مورد انتظار خانوارهای زنسرپرست در كل كشور حدود دوسوم میانه درآمد مورد انتظار خانوارهای مردسرپرست در كل كشور است. حتی با درنظرگرفتن بعد كمتر خانوارهای زنسرپرست در جامعه، سطح درآمد این خانوارها كمتر از خانوادههای مردسرپرست است. كمترین مقدار میانه درآمد مورد انتظار برای هر دو گروه خانوارهای زنسرپرست و مردسرپرست بهترتیب با حدود 33میلیون ریال و 58میلیون ریال به استان سیستانوبلوچستان تعلق دارد و بیشترین مقدار میانه درآمد مورد انتظار برای خانوارهای زنسرپرست و خانوارهای مردسرپرست بهترتیب با حدود 145میلیونریال و 161میلیون ریال متعلق به استان تهران است. خانوارهای زنسرپرست در تمام سطوح اقتصادی، عموما خانوارهای كوچكتری نسبت به خانوارهای مردسرپرست هستند و بهطور متوسط تعداد اعضای این خانوارها كمتر است. در تمام سطوح اقتصادی میانگین سن سرپرست در خانوارهای زنسرپرست بیش از سایر خانوارهاست. بهعبارت دیگر سرپرست این خانوارها بهطور معمول مسنتر از خانوارهای مردسرپرست هستند.
54درصد زنان سرپرست خانوار بیسواد هستند
54.5درصد خانوارهای زنسرپرست بیسواد هستند و سطح سواد سرپرست خانوارهای زنسرپرست پایینتر از خانوارهای مردسرپرست است كه این اختلاف در سطوح اقتصادی پایینتر بیشتر است. بهطور تقریبی در نزدیك به 33درصد از خانوارهای زنسرپرست هیچ فرد باسوادی حضور ندارد. درصد خانوارهای زنسرپرست غیرشاغل در تمام سطوح اقتصادی بسیار بیشتر از درصد متناظر برای خانوارهای مردسرپرست است. در تمام سطوح اقتصادی وضع زناشویی سرپرست برای درصد بالایی از خانوارهای زنسرپرست بیهمسر بر اثر فوت همسر است درحالیكه سرپرستان اغلب خانوارهای مردسرپرست دارای همسر هستند. درصد خانوارهای دارای رایانه برای خانوارهای زنسرپرست 24.4درصد و برای خانوارهای مردسرپرست 35درصد است. در 7دهك اول درصد خانوارهای دارای یارانه برای خانوارهای زنسرپرست بیش از خانوارهای مردسرپرست است، درحالیكه در 3دهك آخر عكس این قضیه مشاهده میشود. در همه سطوح اقتصادی نسبت اشتغال سرپرستان خانوارهای زنسرپرست بسیار كمتر از خانوارهای مردسرپرست است. بهطور كلی در خانوارهای زنسرپرست بهازای هر فرد شاغل، غیرشاغل بیشتری نسبت به خانوارهای مردسرپرست وجود دارد. درصد خانوارهایی با سرپرست بیسواد در همه دهكها برای خانوارهای زنسرپرست بیش از خانوارهای مردسرپرست است كه بیشترین اختلاف در دهكهای اول درآمد مشاهده میشود.
فقدان سواد در 33درصد خانوارهای زنسرپرست
درصد خانوارهایی با سرپرست بیسواد در جامعه خانوارهای زنسرپرست كل كشور حدود 54.8 است كه این مقدار بیش از درصد متناظر در جامعه خانوارهای مردسرپرست كل كشور (16.2درصد) است. از سوی دیگر درصد خانوارهای دارای سرپرست با مدرك لیسانس و بالاتر نیز برای خانوارهای زنسرپرست كل كشور 3.9درصد است كه كمتر از درصد متناظر برای خانوارهای مردسرپرست كل كشور (9.9درصد) است. خانوارهای زنسرپرست در تمام سطوح اقتصادی عموما خانوارهای كوچكتری نسبت به خانوارهای مردسرپرست هستند و بهطور متوسط تعداد اعضای این خانوارها كمتر است. در تمام سطوح اقتصادی میانگین سن سرپرست در خانوارهای زنسرپرست بیش از سایر خانوارهاست؛ بهعبارت دیگر سرپرست این خانوارها بهطور معمول مسنتر از خانوارهای مردسرپرست هستند. 54.5درصد خانوارهای زنسرپرست بیسواد هستند و سطح سواد سرپرست خانوارهای زنسرپرست پایینتر از خانوارهای مردسرپرست این اختلاف در سطوح اقتصادی پایینتر بیشتر است. بهطور تقریبی در نزدیك به 33درصد از خانوارهای مردسرپرست این اختلاف در سطوح اقتصادی پایینتر بیشتر است. بهطور تقریبی در نزدیك به 33درصد از خانوارهای زنسرپرست هیچ فرد باسوادی حضور ندارد. درصد خانوارهای زنسرپرست غیرشاغل در تمام سطوح اقتصادی بسیار بیشتر از درصد متناظر برای خانوارهای مردسرپرست است. در تمام سطوح اقتصادی وضع زناشویی سرپرست برای درصد بالایی از خانوارهای زنسرپرست بیهمسر بر اثر فوت همسر است، درحالی كه سرپرستان اغلب خانوارهای مردسرپرست دارای همسر هستند.
زنان سرپرست خانوار استانهای محروم نسبت به سایر استانها سهم بیشتری از هزینه خود را صرف تهیه خوراك میكنند، بررسی دهكهای درآمدی نیز این موضوع را تایید میكند. بالا بودن سهم زنان سرپرست خانوار سالمند و افزایش سهم زنان سرپرست خانوار سالمند از 31.77درصد در سال 1375 به 36.9درصد در سال 1390 نشان از افزایش سالمندی زنان سرپرست خانوار و زنانهشدن سرپرستی خانوار در میان جمعیت سالمند دارد. در سال 1390، 43.96درصد از زنان سرپرست خانوار در گروه سنی 64-35سال بیسواد هستند. این رقم برای گروه سنی 65سال و بیشتر به 81.18درصد میرسد. بنابراین زنان سرپرست خانوار عمدتا از سطح سواد پایینی برخوردار هستند. در تمامی استانهای كشور بیشتر زنان سرپرست خانوار بیسواد هستند یا سطح تحصیلی پایینی دارند. در سال 1390، حدود 71.3درصد از زنان سرپرست خانوار همسر خود را بهدلیل فوت از دست دادهاند. طلاق با 9.95درصد، دومین عامل ایجاد خانوارهای زنسرپرست است. بنابراین میتوان به گسترش سرپرستی خانوار توسط زنان بهدلیل فوت همسر و عدم تمایل زنان به ازدواج مجدد پس از فوت همسر و همچنین طلاق همسر اشاره كرد.
یكی از راهكارهای پیشنهادشده پژوهشگران این گزارش، ترویج بیمه عمر است. همچنین آنها پیشنهاد كردهاند، در سطوح سیاستگذاری سیاستگذاران اجتماعی باید جهتگیری خود را به سمت استقلال زنان سرپرست و خروج آنها از چرخه حمایت از طریق برنامههای توانمندسازی مانند آموزش فنیوحرفهیی، حمایت از مشاغل خانگی و اعطای وام و تسهیلات مهارتآموزی و فراهم كردن زمینههای كارآفرینی ببرند.
نظر شما