سلامت نیوز: در عصری که رسانهها تسلط بیچون و چرایی بر زندگی افراد جامعه پیدا کردهاند، کارکرد آنها بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.همانطور كه رسانهها میتوانند فردی را به اوج محبوبیت برسانند، مخاطبانشان را با اطلاعرسانی بموقع از شیوع ویروسی مرگبار مطلع كنند، افرادی را كه سالها از یكدیگر دورافتادهاند به هم برسانند و... همانطور هم میتوانند با اطلاعرسانی نادرست فردی را به سوی ناهنجاری سوق دهند. در هفتههای گذشته انتشار اخبار مرگهای خودخواسته یا همان خودكشی با واكنشهای زیادی روبهرو شد. تصاویر این رویداد تلخ بارها در شبكههای اجتماعی منتشر شد و افراد زیادی اقدام به بازنشر این اخبار در شبكههای اجتماعی كردند غافل از اینكه به باور كارشناسان، خودكشی مسری است و انتشار ناشیانه خبر آن میتواند به شیوعش بینجامد.
به گزارش سلامت نیوز، همشهری آنلاین در ادامه نوشت: اهمیت پرداختن به این موضوع از آنجا نشات میگیرد كه این روزها دیگر مخاطبان منتظر خبرنگاران رادیو، تلویزیون و مطبوعات نمیمانند و خود در نقش شهروندخبرنگار به پیشواز اخبار میروند. فاصله وقوع یك حادثه تا انتشار خبر آن به كمترین زمان ممكن رسیده و گاهی نقش رسانههای شهروندی پررنگتر از رسانههای رسمی میشود. اما رسانهها چطور باید چنین اخبار خشنی را پوشش دهند تا مخاطبانشان در معرض كمترین آسیب قرار گیرند؟
كارشناسان معتقدند انتشار اخبار خودكشی راه رفتن بر لبه تیغ است و اگر ناشیانه باشد میتواند به شیوع این آسیب اجتماعی منجر شود اما اگر درست و آگاهانه باشد میتواند از وقوع خودكشیهای دیگر پیشگیری كند.
دكتر سامان توكلی، دبیر انجمن علمی روانپزشكان ایران در اینباره میگوید:« اگر راجع بهخودكشی اطلاعرسانی نشود، پدیدهای زیرزمینی و بدون اطلاع مردم و مسئولان اتفاق میافتاد و این ریسك را بهوجود میآورد كه اصلا با آن روبهرو نشویم. چیزی شبیه ماجرای ویروس ایدز در سالهای قبل كه اطلاعاتش منتشر نمیشد تا اینكه بهتدریج به یك بحران تبدیل و تصمیم گرفته شد دربارهاش اطلاعرسانی شود. بهنظرم اگر اطلاعرسانی به شیوهای صحیح انجام شود میتواند در كنترل و كاهش و پیشگیری این پدیده مفید باشد اما اگر این كار ناشیانه انجام شود میتواند كاركرد عكس داشته باشد و باعث شیوع خودكشی در جامعه شود.»
پای شبكههای اجتماعی در میان است
مریم رامشت، روانشناس و مدرس دانشگاه هم با این نظر موافق است اما او بهدلیل تغییر شیوههای اطلاعرسانی پای شبكههای اجتماعی را به میان میكشد و نقش آنها را در اطلاعرسانی اخبار خشن مؤثرتر میداند. او میگوید:«رسانههای جدید مثل شبكههای اجتماعی تأثیر زیادی روی نگرش و اعتقادات مردم میگذارند. این تأثیر میتواند روی عملكرد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی افراد نیز اثرگذار باشد؛ به این دلیل كه فراگیر هستند و مردم به این رسانهها تا حدودی اعتماد دارند.» وی در ادامه تأثیرات متناقض این شبكهها بر سلامت روانی و اجتماعی جامعه را گوشزد میكند و میگوید: «وقتی اخبار را در رسانههای رسمی بهطور كارشناسی توضیح ندهیم باعث میشود كه در شبكههای غیررسمی و مجازی خبر با جزئیات كامل بهطور غلیظ و پر رنگ انعكاس یابد و مردم در معرض خطر قرار گیرند. اخباری كه با سلامت روان افراد جامعه مرتبط است باید به شكل بسیار خاص و كنترل شده منتشر شود بهخصوص اخباری مثل خودكشی كه در ماههای اخیر در شبكههای اجتماعی با تفسیر و عكسهای زیادی انعكاس پیدا كرده است.»
ویروس خودكشی
بسیاری از متخصصان علوم رفتاری اعتقاد دارند كه خودكشی مسری است به این معنا كه ممكن است شخصی با شنیدن خبر خودكشی فردی دیگر، وقتی در شرایط مشابه او قرار گرفت همان رفتار را تكرار كند. دكتر توكلی نیز ازجمله روانپزشكانی است كه این نظریه را قبول دارد. او میگوید: «خودكشی، مثل هر رفتار اجتماعی دیگر میتواند از طریق یادگیری اجتماعی اتفاق بیفتد. اما معنیاش این نیست كه فردی كه هیچ زمینهای برای خودكشی نداشته صرفا با شنیدن خبر یا دیدن یك اتفاق برود و خودكشی كند. مفهومش این است كه افرادی كه آسیبپذیر هستند و زمینهای چنین رفتاری در آنها وجود دارد و بهاصطلاح لب مرز این اتفاق قرار دارند ممكن است با شنیدن اخبار این حوادث همان رفتار را بازتولید كنند و دست بهخودكشی بزنند.»
اما همهچیز به همین سادگی نیست كه فقط خواندن خبر خودكشی در روزنامه بتواند فردی را به سوی انجام خودكشی سوق دهد. دكتر توكلی درباره عوامل مختلف این پدیده پیچیده میگوید: «عوامل زیادی است كه میتواند باعث شود كه فرد دست بهخودكشی بزند. پس در انعكاس رسانهای خودكشی نباید خودكشی را به یك اتفاق ساده تبدیل كنیم و نباید خیلی سادهانگارانه با آن برخورد كنیم.» توكلی حادثه تلخی كه همین چند هفته قبل در تهران اتفاق افتاد و پوشش رسانهای آن را مثال میزند و میگوید:«واقعیت این است كه ماجرا به همین سادگی نیست. غالبا زمینهای از قبل وجود داشته اما این موضوع جرقه نهایی شده است. در چنین پدیدههایی علاوه بر توجه به مسئله یا حادثهای كه منجر به این اتفاق شده باید بهدنبال ریشههای اصلی خودكشی باشیم.»
خودكشی تقلیدی
معمولا هر یك از افراد جامعه الگوهای رفتاری دارند و برخی رفتارشان تقلیدی است اما آیا ممكن است كسی جانش را پای تقلید كردن بدهد؟ پاسخ مثبت است چرا كه برخی خودكشیها جنبه تقلیدی دارند. دكتر رامشت میگوید: «اینطور نیست كه وقتی خبری منتشر میشود فردی كه اصلا زمینههای خودكشی یا افسردگی، ناملایمات و غم و اندوه نداشته باشد دست بهخودكشی بزند. افرادی كه با انتشار این اخبار مستعد خودكشی هستند بهطور ناگهانی دست بهخودكشی نمیزنند. آنها از گذشته آسیبهای روانی، اجتماعی و معمولا زمینه افسردگی، مشكلات شدید خانوادگی، خشم و اضطراب شدید و زمینههای اجتماعی و اقتصادی را داشتهاند اما كارشان در خودكشی بیشتر جنبه تقلیدی دارد. یعنی فرد بعد از شنیدن اخبار خودكشی به غلط اینطور با خودش فكر میكند كه او هم مثل من ناچار بوده، درمانده بوده و... كه این راه را انتخاب كرده است. پس من هم مثل او هستم. این اخبار نوعی همذات پنداری را در ذهن فرد ایجاد میكند.» مهمترین دلیلی كه ممكن است باعث وقوع خودكشیهای تقلیدی شود پوشش غلط رسانه است چراكه با انتشارجزئیات و تصاویر یك خودكشی جرقهای در ذهن افراد مستعد زده میشود كه آنها هم دست به چنین كاری بزنند یا با روش كشنده جدیدی آشنا شوند. به گفته دكتر توكلی این موضوع را تحقیقات علمی زیادی كه انجام شده نشان میدهد: «راجع به این موضوع تحقیقات زیادی انجام شده است كه نقش رسانه را در خودكشی تقلیدی نشان دادهاند و رسانه میتواند نقش مؤثری در تشدید این موارد داشته باشد. گاهی كه پوشش رسانهای گستردهای از این اتفاقات انجام میشود تا یك دورهای ممكن است میزان اقدام بهخودكشی با استفاده از همان روش بالا برود. البته منظور پوشش رسانهای است كه حساسیتها و ظرایف را رعایت نكرده باشد.»
درامهای ناشیانه
یكی از اشتباهات ناخواسته رسانهها در پرداختن به خبرهای خشن، بهخصوص خودكشی روایت دراماتیك و نوعی قهرمانسازی از فردی است كه دست بهخودكشی زده است. درحالیكه در فرهنگ ما فردی كه قوی باشد از مشكلات نمیگریزد و راهی برای برطرف كردن آنها پیدا میكند. دكتر رامشت نظرات جالبی در اینباره دارد: «رنگ و لعاب دادن به این خبرها و روش خودكشی نباید به هیچ وجه در اطلاعرسانی وجود داشته باشد. اگر صحنه خودكشی را دراماتیك و با رنگهای تحریككننده و جلوههای ویژه نمایش بدهیم مخاطب را به این صحنه جذب میكنیم. اخبار خودكشی در جراید باید مهندسی و روی چرایی آن كار شود.» برخی رسانهها در پرداختن به اخبار خودكشی طوری وانمود میكنند كه انگار فردی كه دست به چنین كاری زده ناگزیر به این كار بوده و از او یك قهرمان نمایش میدهند. به باور دبیر انجمن علمی روانپزشكان ایران این نوع اطلاعرسانی آسیبزاست. دكتر توكلی میگوید: «گزارش احساساتی و دراماتیك از موضوع یا خیلی قهرمانانه توصیف كردن پدیده خودكشی عمل خودكشی را مثبت، قهرمانانه یا گریزناپذیر جلوه میدهد. از این گذشته گاهی خودكشی بهعنوان یك عمل ناگزیر و پذیرفتنی در گزارشها جلوه داده و وانمود میشود كه انگار علت اول و آخر خودكشی تنها همان موضوع پیش از اقدام بوده و عوامل دیگر نادیده گرفته میشود. از سویی انگار فرد ناگزیر بوده و هیچ راه دیگری بهجز خودكشی برایش وجود نداشته است. گاهی نیز از خودكشی بهعنوان نوعی اعتراض اجتماعی یاد میشود و اینكه این افراد خشم خود به اجتماع را نجیبانه به سمت خودش برگردانده است. در این شیوه نادرست اطلاعرسانی تأییدی نسبت بهخودكشی وجود دارد كه نه به لحاظ علمی درست است و نه به لحاظ ظرایف انعكاس رسانهای و پیامدهای آن.»
ما كجا، دنیا كجا
با وجود همه اخباری كه درباره خودكشی در رسانهها منتشر میشود آیا این آمار در مقایسه با آمار سایر كشورها قابل توجه است؟ جامعه ما در موضوع خودكشی در كجای جهان ایستاده است؟ پاسخ به این پرسش بهدلیل فقدان آمارهای رسمی كمی دشوار است اما دبیر انجمن علمی روانپزشكان بررسیهای ویژهای در اینباره انجام داده است:« در بسیاری از كشورها و فرهنگها از جمله كشور و فرهنگماخودكشی از نظر اجتماعی تابو است و پذیرفته نیست. به همین دلیل ممكن است اصلا گزارش نشده و در آمارها آورده نشود و خیلی از موارد خودكشی مثلا مرگ بر اثر مسمومیت یا سقوط قید شود. براساس آمارهای موجود میانگین نرخ جهانی خودكشی به ازای هر 100هزار نفر در سال بین 11تا 12نفر در سال است. اما آمارهایی كه در ایران وجود دارد پایینتر از نرخ جهانی است و در حدود 5تا 6نفر در 100هزار نفر در سال است. این در حالی است كه دربرخی از كشورها آمار خودكشی بین 20تا 30نفر در 100هزار نفر در سال گزارش شده است.»
شهروندانی كه خبرنگار هستند
اكثر روزنامه نگاران حرفهای بهخصوص حادثه نویسان نسبت به حوزه كاری خود آگاهی و اشراف نسبی دارند و اخباری كه درباره رویدادهای خشن و پر برخورد منتشر میكنند تابع ضوابط و ملاحظات خاصی است. اما این روزها فقط روزنامهنگاران نیستند كه به تولید محتوا برای رسانهها میپردازند و گسترش رسانههای اجتماعی و وسایل ارتباطی سبب شده هر یك از شهروندان برای خودشان خبرنگار باشند. اما چطور میشود شهروندخبرنگاران را از منتشر كردن اخبار خشن بر حذر داشت؟ دكتر توكلی اینطور پاسخ میدهد:« هر یك از ما همانطور كه شهروندخبرنگار هستیم باید خودمان را شهروند مسئول هم بدانیم؛ مسئول در قبال سلامت روانی جامعه.
صفحه حوادث؛ خوب یا بد
شاید از همان روزی كه نخستین صفحه حوادث در مطبوعات شكل گرفت بحث داغ در اینباره این بود كه كاركرد صفحه حوادث مثبت است یا منفی ؟ مخاطبانی كه این صفحه را میخوانند از تبهكاران الگوبرداری كرده و مرتكب جرم میشوند یا اینكه هوشیارتر زندگی میكنند تا در دام تبهكاران نیفتند؟ غالب روانشناسان نگاه مثبتی نسبت به این صفحه دارند. یكی از آنها دكتر رامشت است كه میگوید:«این موضوع به سلامت روانی افراد بستگی دارد. گاهی افرادی هستند كه آستانه مقاومت پایینی دارند. تمایلات افسردگی دارند. در زندگی مشكلات عدیدهای دارند. مثلا در معرض طلاق قرار دارند. از مشكلات اقتصادی رنج میبرند. در معرض اعتیاد هستند و در زندگی آسیب دیدهاند. به این افراد توصیه میشود تا مدتی از خواندن اخبار حوادث پرهیز كنند. بهدلیل اینكه آسیبهای روانی - اجتماعی آنها را تشدید میكند. نمیتوانیم نسخه واحدی پیچیده و بگوییم كه اخبار حوادث بخوانیم یا نخوانیم این به وضعیت فرد بستگی دارد و اگر فرد مستعد ناهنجاری نباشد نهتنها خواندن حوادث اشكالی ندارد بلكه باعث افزایش آگاهیهای اجتماعیاش میشود.»
نظر شما