سلامت نیوز:بهار رفت ولی جوجههایش نه؛ هنوز جوجههای طرقه و مینا و بلدرچین و بلبل خرما و بلبل هزاردستان و هفت رنگ و سار و قناری... را توی بازار پرنده آزادگان میفروشند آن هم با لانه! از جوجه گوشتی گرفته تا جوجه سرلاکی و جوجه تازه به دان افتاده. همه چیز را میشود اینجا پیدا کرد؛ بازاری که چند سال پیش از کوچه مرغی مولوی بارش را بست و آمد بزرگراه خلیج فارس. قرار بود اینجا برخلاف جای قبلیاش حساب و کتاب داشته باشد و خبری از بازار سیاه حیوانات و پرندگان نباشد، خبری از قاچاق و دزدی از طبیعت نباشد ولی...
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران می نویسد: حالا قاچاقچیها زرنگتر از قبل شدهاند؛ برای خودشان کانال تلگرامی دارند، سایت دارند، تبلیغ میکنند. دیگر مشتری را به خانه و انبارشان راه نمیدهند. عکس میگیرند و در واتس اپ و لاین و تلگرام مشخصات کامل حیوان را با قیمتش به نمایش میگذارند.
از شانس، شماره یکی از دوستان قاچاقچی خردهپا را در یکی از سایتها پیدا میکنم؛ 3 عکس از لانه جوجه بلبل هزارسنگ را با 5 جوجه کرکی که دهانشان از فرط گرسنگی باز است به اشتراک گذاشته. قیمت هر کدام 50 هزار تومان، 5 تا با هم 200 هزارتومان! بعد از تماس و بدون هیچ محافظهکاری قرار میگذاریم؛ مرکز خرید و فروش پرندگان زینتی آزادگان.
ساعت 4 عصر جمعه میرسم به ورودی بازار پرندگان. تا دلتان بخواهد شلوغ است. آنقدر ماشین و موتور پارک شده که راهی برای ورود پیدا نمیکنم. چارهای نمیبینم جز اینکه مثل بقیه، ماشین را کنار اتوبان بگذارم. ماشینها پارک هستند و صاحبانشان نمیدانند چه بازار گرمی درست کردهاند برای افسر زبر و زرنگ پلیس.
از بر اتوبان تا در ورودی باغ پرندگان300 – 200متر فاصله نیست. جا به جا در محوطه چمنکاری و پیادهرو، قفس و کارتن کفتر و مرغ عشق و قناری و سهره و مرغ و خروس چیدهاند. بازار از همین جا شروع میشود؛ درست کنار اتوبان.
هرچقدر به بازار نزدیکتر میشوم سرو صدا و تعداد حیوانات و پرندگان هم زیادتر میشود. صدای آدمها و پرندگان در هم میپیچد. چه سمفونی غریبی! چهچهه قناریها با فریاد صاحبانشان که قیمت میگویند در هم میآمیزد؛ تلفیق نواهایی جانبخش با صداهایی خشک و خشدار.
سرنوشت مبهم جوجههای دزدیده شده
در این گزارش کاری با حیوانات و پرندگان اهلی نداریم. سوژه، جوجه پرندگانی هستند که مثل نقل و نبات در این مراکز به فروش میروند؛ جوجههایی که قاچاقچیان آنها را از طبیعت میدزدند.
در همان نگاه اول متوجه میشوید که بساط کنندههای حاشیه و بیرون دیوار مرکز خرید و همینطور آنهایی که در محوطه داخلی برای خودشان با قفس و کارتن ویترین درست کردهاند 2 دستهاند؛ دسته اول قناری و کفتر و مرغ و خروس و پرندههای اهلی میفروشند و دسته بعدی که در دایره توجه است، فروشندگان جوجه پرندههای وحشیاند.
ابتدای ورودی، مردی که کلاه حصیری روی سرش گذاشته و ترکه کوتاهی به دست گرفته صدا میکند: «جوجه مینا دارم، مینای سخنگو، مینای تهران 85 هزار تومان، بدو بیا که آخرشه.» 15 – 10 جوجه مینایی که در گرمای عصرگاهی از شدت تشنگی کف کارتن پخش و پلا شدهاند. هنوز پر درنیاوردهاند و بیحال و نزار معلوم نیست چه سرنوشتی دارند؟
از مرد ترکه بهدست میپرسم جوجه مینای تهران با جای دیگر چه فرقی میکند؟ ابروهایش را بالا میاندازد و میگوید: «خیلی فرق میکنه داداش. جوجه مینای تهرون بزرگتر و باهوشتر از جوجه مینای شهرهای دیگهاست. سر و صدای کمتری داره و زود به حرف میافته. جوجه مینای شهرستان 30 تا 40 تومن بیشتر قیمت نداره. بزرگ بشه خیلی بیرزه 100 تومن، ولی جوجههای تهرون اگر بزرگ بشن و حرف زدن یاد بگیرن دستکم 600 هزار تا یک میلیون مایهاش میشه!»
لابهلای حرف زدنمان مردی میآید و یکی از جوجهها را سوا میکند و با کلی چک و چانه 80 هزار تومان میدهد. جوجه را برای دختربچه همراهش میخرد. به خریدار میگویم که چه غذایی به جوجه مینا میدهد؟ جوابی میدهد که اگر نمیپرسیدم بهتر بود: «برنج پخته و نان خیس خورده!» هرچقدر میگویم کمی سررشته دارم و این چیزها توی گلوی جوجه گیر میکند، حرف خودش را میزند. میخندد و میگوید:
«با سرنگ آب میدهم که خفه نشود.»
بیخیال خریدار میشوم و ادامه حرفم را با مینافروش میگیرم و اینکه جوجه را از کجا میآورد. اولش مکث کوتاهی میکند، فکر کنم دو به شک است که جواب بدهد یا نه ولی در نهایت میگوید: «دوستی دارم که کارش همین است. توی باغهای کنار تهرون میچرخه و لانه پرندهها رو پیدا میکنه و جوجهها رو برام میاره. هر جوجه 15- 10هزارتومان سود داره.»
- هفتهای چندتا مینا میفروشی؟
- بستگی داره. اگر مشتری باشه 20 تا 30.
- نمیترسی که مأموران محیط زیست دستگیرت کنند؟
- نه بابا، مأمور کجا بود! هر یکی دوماه یکبار یک سر میزنن، هر وقت که بیان همدیگرو خبر میکنیم.
داستان عجیبی دارد اینجا، به نظرم تفاوت بازار پرندگان با محل قبلیاش در کوچه مرغی مولوی فقط در ظاهر آن است. اینجا کمی منظمتر و شیکتر از کوچه مرغی، همین.
به فاصله چندمتری از جوجه میناها، مرد جوانی دو کارتن بزرگ روی زمین گذاشته و گوشهای از آنها را با پارچه گل گلی پوشانده تا آفتاب، جوجه گوشتیها را اذیت نکند؛ جوجه طرقه میفروشد. کوچکها 20 هزار، سایز متوسط 30 هزار و آنهایی که پر و بال درآوردهاند و دانخور شدهاند 50 هزارتومان. با چشمم جوجهها را میشمارم. کوچکها نزدیک به 40 تا، متوسطها 22 تا و بزرگترها 10 تا.
آدم راحتی به نظر میرسد و ظاهراً میشود از او اطلاعات گرفت تا از آن مرد مینا فروش. کنارش مینشینم و یکی از جوجهها را از داخل کارتن بیرون میآورم. آنقدر گشنه است که انگشتم را نوک میزند. فکر میکند منقار مادر است. بال بال میزند تا غذا بگیرد.
- جوجهها را کی آوردی تهران؟
- امروز صبح رسیدم.
- اینها را از کجا میآوری؟
- با برادرم میرویم کوه و دشت. جوجهها را از داخل لانهها برمیداریم.
- خب، چرا جوجهها را تهران میآوری؟
- اینجا مشتری زیاد داره. از صبح 40 تا جوجه طرقه فروختم.
- بقیه را چهکار میکنی؟
- امشب تهران میمونم، فردا هم میام. هرچقدرش که بمونه به مغازهدارها به قیمت پایین میفروشم.
- چه غذایی به جوجهها میدهی؟
- دونه پارس خیس میکنم و با سرنگ تو دهنشون میریزم.
- جوجهها کشته هم میدهند؟
- اونهایی که ضعیفاند، میمیرند. از صبح 5 تا از جوجهها مردهاند.
- به نظرت گناه ندارند؟
- نان زن و بچهام از این راه درمیاد. اگر کار درست و حسابی داشتم که این کار را نمیکردم. من هم وجدان دارم.
از هرچند تا بساط کننده یکی از آنها جوجه پرنده میفروشد؛ جوجههایی که از طبیعت و مادر جدا شدهاند تا زندگی آپارتمانی را در قفس تجربه کنند. نه داری نه درختی نه پروازی؛ تنها و غریب در قفسی فلزی.
عرضه و تقاضای زیاد جوجههای بیگناه
با احمد عابدی، یکی از فعالان محیط زیست همراه میشوم تا در حال گشت زدن در بازار درباره خرید و فروش پرندگان وحشی حرف بزنیم: «فصل بهار که جوجههای پرندگان سر از تخم در میآورند سر و کله جوجه دزدها هم پیدا میشود. کافی است در این فصل سری به دشتها و جنگلها بزنید تا ببینید که این آدمها چطور به جان حیات وحش میافتند و در مقابل دیدگان پرندهها، جوجهها چطور به سرقت میروند. جوجهها را داخل کیسه میریزند و چند ده هزارتومان میفروشند.
این جوجهها اگر سالم به مقصد برسند و زنده بمانند بهطور کل از طبیعت حذف خواهند شد، دلیلش هم این است که جوجهها فرصت برای یادگیری پرواز و تغذیه از حشرات و گیاهان را برای همیشه از دست میدهند.»
عابدی با اشاره به لزوم تقویت فرهنگ نخریدن جوجه پرندگان وحشی و شکاری میگوید: «متأسفانه همهجای کشور معضل خرید و فروش جوجه حیوانات وجود دارد ولی در تهران تقاضا بیش از حد است. به نظرم برخورد با این قاچاقچیان باید از مبدأ باشد چراکه برخورد با فروشندگان در بازارهای مقصد بسیار مشکل است و سازمان حفاظت از محیط زیست هم نیروی زیادی ندارد تا مأمور اجرایی به این مراکز بفرستد. البته سال گذشته و حتی امسال چندین عملیات برای جمعآوری پرندگان وحشی و قاچاق صورت گرفت ولی همچنان شاهد عرضه آنها هستیم.»
امیرحسین داداشی، رئیس اداره هماهنگی و ساماندهی امور مناطق سازمان حفاظت محیط زیست کشور درباره فروش جوجه پرندگان وحشی در مرکز خرید و فروش پرندگان آزادگان به «ایران »میگوید: «این مرکز با نظارت مستقیم شهرداری تهران راهاندازی شده و انگیزه تأسیس آن هم ساماندهی بازار پرندهفروشان تهران است که متأسفانه نظارت بر عملکرد کسانی که بویژه روز جمعه در حاشیه یا داخل این مجموعه فعالیت میکنند، دلگرمکننده نیست.
مأموران اجرایی هر از گاه برای نظارت و برخورد با متخلفان وارد عمل میشوند ولی باید بگویم که نظارت مستقیم و مداوم بر فعالیتهای پرندهفروشان و عرضهکنندگان حیوانات اهلی با خود شهرداری تهران است که متولی راهاندازی چنین مرکزی است.
طبق ماده 7 قانون شکار و صید ،هرگونه خرید و فروش و تکثیر و شکار پرندگان غیربومی ایران جرم محسوب میشود و ورود و خروج آنها باید با رعایت قانون کنوانسیون بینالمللی سایتیس از انواع پرندگان در حال انقراض صورت بگیرد.
اما طبق ماده 8 قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست شکار، تکثیر، پرورش و خرید و فروش پرندگان وحشی مستلزم گرفتن پروانه از اداره حفاظت محیط زیست هر شهر میشود که در صورت تخلف بر اساس مصوبه 380 شورای عالی محیط زیست متخلفان جریمه میشوند.»
پیش خودم چرتکه میاندازم که طبق اعداد و ارقام بالا، جوانی که از کرمانشاه جوجه طرقه آورده باید بابت هر جوجه 10 هزار تومان یعنی در مجموع 720 هزار تومان جریمه بپردازد و کسی که جوجه بلبل همراه دارد 400 هزار تومان جریمه بدهد. اما جالب اینکه هر جوجه مینا در این بازار بین 70 تا 100 هزار تومان فروخته میشود که جریمه عرضه آن فقط 10 هزار تومان است.
داداشی میگوید: «بیش از 95 درصد از طوطیسانان در خطر انقراضاند ولی متأسفانه نمیشود به صورت قانونی و مداوم با قاچاقچیان خردهپا و فروشندگان برخورد کرد. با توجه به اینکه کنوانسیون سایتیس بر ورود و خروج طوطیسانان نظارت دارد اجازه خروج آنها را هم نمیدهد مگر با دریافت مجوز.»
آخر وقت بازار است و هرکسی پرندهای را داخل پاکت انداخته و به خانه میبرد. تعداد کمی از جوجهها توی کارتنها ماندهاند. معلوم نیست کدامشان تا فردا صبح زنده میماند؛ جوجههایی که قربانی خودخواهی ما میشوند.
بهار رفت ولی جوجههایش نه؛ هنوز جوجههای طرقه و مینا و بلدرچین و بلبل خرما و بلبل هزاردستان و هفت رنگ و سار و قناری... را توی بازار پرنده آزادگان میفروشند آن هم با لانه! از جوجه گوشتی گرفته تا جوجه سرلاکی و جوجه تازه به دان افتاده. همه چیز را میشود اینجا پیدا کرد؛ بازاری که چند سال پیش از کوچه مرغی مولوی بارش را بست و آمد بزرگراه خلیج فارس. قرار بود اینجا برخلاف جای قبلیاش حساب و کتاب داشته باشد و خبری از بازار سیاه حیوانات و پرندگان نباشد، خبری از قاچاق و دزدی از طبیعت نباشد ولی...
نظر شما