مفهوم دوستی در زبان فارسی به کلمه انتخاب بر می‌گردد. یعنی ما با انتخاب می‌گوییم که این فرد دوست من است. حتی در فرهنگ ما ارزش دوستی بیشتر از برادری است. چون می‌گویند انتخاب خواهر و برادر دست انسان نیست، اما دوست را می‌شود با سلیقه انتخاب کرد، اما از نظر آسیب‌شناسی متاسفانه ما امروزه از دوست طلبکار هستیم و ته ذهنمان کلمه انتظار از دوست وجود دارد و دوست داریم از دوست چیزی را دریافت کنیم بدون اینکه چیزی را به او بدهیم.

سلامت نیوزمفهوم دوستی در زبان فارسی به کلمه انتخاب بر می‌گردد. یعنی ما با انتخاب می‌گوییم که این فرد دوست من است. حتی در فرهنگ ما ارزش دوستی بیشتر از برادری است. چون می‌گویند انتخاب خواهر و برادر دست انسان نیست، اما دوست را می‌شود با سلیقه انتخاب کرد، اما از نظر آسیب‌شناسی متاسفانه ما امروزه از دوست طلبکار هستیم و ته ذهنمان کلمه انتظار از دوست وجود دارد و دوست داریم از دوست چیزی را دریافت کنیم بدون اینکه چیزی را به او بدهیم. 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، همچنین در زندگی روزمره که میزان گرفتاری‌ها هم بالاست، از دوست زود می‌رنجیم و در جاهایی برای مثال از درخت بید انتظار آلبالو داریم که این اصلا درست نیست، گرچه بخشی از انتظارات ما به حق و طبیعی است، اما متاسفانه در بخش مادی و پارتی بازی حتی می‌خواهیم دوستمان قانون را زیر پا بگذارد. در واقع ما تعریف دقیق و روشنی از انتظارات دوستانه نداریم. دوست قرار نیست که هیجان‌های خالی ما را پر کند. باید در دوستی مشارکت و بده بستان صورت بگیرد. یعنی با دوستی که لیاقت دارد، باید وارد تعامل شد، آن هم در حد واقعیت نه فرا واقعیت. ما خیلی سریع دوست خود را در هاله مقدس قرار می‌دهیم و اگر انتطارات ما را برآورد نکند، دچار ناکامی شده و از او تصور بدی در ذهن خود می‌سازیم. در واقع تحلیل واقع‌بینانه از ارتباطات نداریم و این مساله می‌تواند در ارتباطات ما مشکلات عدیده ای ایجاد کند.


 خاموش بودن تفکر انتقادی در دوستی‌ها
دوستی یک ارتباط است. یک تماس با ارتباط فرق دارد. متوقع بودن افراد در دوستی ها، ریشه در خودشان دارد. اینکه خودپرستی آنان به چه میزان است و چقدر آن را منعکس می‌کنند. ساده بیان کنم انتظار من از جوانی که تازه شروع به کار کرده با اندیشمندان و فرزانه متفاوت است و این برمی‌گردد به این مساله اساسی که ما با هم بیشتر در تماس هستیم و ارتباط متقابل نداریم. ارتباط آموختنی، پویا و برنامه ریزی شده است، سنجش و ارزیابی دارد، در آن افراد به همدیگر بیشتر اعتماد می‌کنند، طول زندگی را بالا می‌برند و به زندگی عشق می‌ورزند. حتی با همسر و بردار هم می‌توان دوست شد. دوستی ها می‌تواند سازنده و نویدبخش باشد. نباید دوست را در قدرت و مقام دید. کسی که با خودش آشتی کرده است، بهترین دوست است. دوست خوب دوستی است که انتقاد پذیر باشد و بتواند خوب انتقاد کند، اما ما معمولا دوستی را می‌خواهیم که از ما تعریف کند و ما هم از او تعریف کنیم. متاسفانه آنچه در فرهنگ دوستی ما خاموش است، تفکر انتقادی است. در دوستی باید تفکر انتقادی وجود داشته باشد. دوستی فقط جنبه مثبت نیست، ساختن و تغییر ایجاد کردن است. ما اجتماعی و در جمع دوستان هستیم و این می‌تواند سبب ارتقای ما شود، اما در بسیاری از موارد در جامعه ما شاهد این مساله بوده‌ایم که افراد دوست را برای تعریف و تمجید می‌خواهند.


  زیر بنای دوست خوب، شناخت است
باید بدانیم که در چه حدی از دوست انتظار داشته باشیم، باید کارایی و شرایط را بسنجیم و از کارمند و کارگر به فراخور حالشان انتظار داشته باشیم و کسی که این تعادل را رعایت نکند، دچار نارضایتی می‌شود. برای مثال توقعات از همین ترافیک شروع می‌شود. برخی افراد فکر می‌کنند که خیابان مال آنهاست یا اگر ماشینی دارند که کشش آن محدود است، باید بدانند که برای مسابقه مناسب نیست. با وجود این، باید در این زمینه واقع بین باشیم و انتظارمان از دوست مشخص باشد. باید ببینیم یک دوست در شرایط بحرانی چقدر می‌تواند حامی ما باشد تا اگر جایی درمانده شدیم و او نبود، دچار ناکامی نشویم. مغز مقایسه گر باید با واقعیت آشتی کند. زیر بنای دوست خوب، شناخت است. باید دید که چقدر شناخت از خودمان و دوستمان داریم و این شناخت آزمون روانشناسی نیست و بیشتر در شوخی، خوشی، ناخوشی، همفکری، همسفری، هم دردی به آن پی می‌بریم. همچنین باید بدانیم که آستانه تحمل در دوستمان چقدر است. به چه چیزهایی حساس است، آیا همدلی را جزو دوستی می‌داند؟ همه این موارد ابعادی از شناخت دوست است. شخصی که سنجش می‌کند با خودش آشتی است و به تبع آن با دیگران نیز سر دعوا ندارد. اگر فرد آن‌طور که باید دوست خود را در ذهن خود منعکس کند، ناکام نمی‌شود و دوستی اش به هم نمی خورد. حتی می‌تواند جاودان هم باشد. ما در طول تاریخ به اندازه کافی دوستی هایی داریم که جاودانه شده‌اند و در واقع به ما درس دوستی داده‌اند. بنابراین ما نباید با انتظارات بیجا از دوستان خود، زود رنجیده خاطر شویم و احساس ناکامی کنیم. اگر انتظاراتمان بجا باشد و همیشه طلبکار نباشیم، دوستی‌ها عمیق می‌شوند، فرصت جاودانگی پیدا می‌کنند و دیگر سطحی باقی نمی‌مانند. همچنین ناکامی به منظور قطع ارتباط نیست، اما متاسفانه وقتی انتظاراتمان برآورده نمی شود، برای دوستمان پرونده سازی می‌کنیم و در سطوح پایین تر پشت سرش حرف می‌زنیم. حتی در جاهایی انتقام هم می‌گیریم که این خیلی وحشتناک است و می‌خواهیم با انتقام، حسادت و رقابت جبران خسارت کنیم. این رفتار وحشتناک بعد از دوستی ها هم همچنان ادامه پیدا می‌کند. این در حالی است که می‌توان بعد از برآورده نشدن انتظارات، فاصله ها را نگه داشت. چون قرار نیست که ارتباطات بریده و تبدیل به معضل شوند. همچنین یکی از مسائلی که بیشتر به دوستی‌ها آسیب می‌زند، این است که ما جرات بیان واقعیت‌ها را نداریم و سعی می‌کینم مانند دنیای مجازی با پنهان کاری رفتار کنیم. به همین دلیل آسیب پذیر می‌شویم. آسیب‌پذیری دوستی ها در اختلال شناخت است. ما شناخت از خودمان و دیگران نداریم. در نتیجه در دوستی ها به مشکل بر می‌خوریم و خود را شکست خورده می‌دانیم.


 جوانان انتظارات معکوس دارند
باید انتظارات ما از دوستی ها مبتنی بر توانمندی‌ها و شناخت خودمان باشد. برای مثال والدینی که تحصیلات عالی ندارند، از فرزندان خود انتظار دارند که تیزهوش و در سطح بالا باشند. همچنین نسل جوان انتظار دارد که بدون زحمت پیشرفت کند و قبل از آنکه بگوید چه کاری برای جامعه انجام می‌دهد، انتظار دارد که جامعه برای او کاری انجام دهد یا مدیر به جای ارائه کار خوب به دنبال اضافه حقوق است و اینها همه انتظارات معکوس است. در اصل همکاری و همدلی برای ساختن یک جامعه سالم بعد از خانواده، آموزش و پرورش و دانشگاه نقش دارند که باید فراتر از دانش باشند و بتوانند بینش را عوض کنند. بینش ما مهم است. ما با بینش زندگی می‌کنیم و اگر بینش نباشد، انتظارات و توقعات ما در جامعه فراتر از واقعیت های جامعه است، دائما کم می‌آوریم و با توقعات بیجا در جامعه دچار آسیب‌های اجتماعی می‌شویم. این مسائل نیاز به تمرین دارد. متاسفانه با بررسی برخی از رفتار‌ها در جامعه ایرانی شاهد این هستیم که آموزش‌های لازم برای برخی از رفتار‌ها و کنش‌ها وجود ندارد. جوانان ما یاد نگرفته اند که در یک موقعیت خاص چگونه باید رفتار کنند یا اینکه ارتباطات درست چگونه است. البته این مربوط به همه افراد نیست و بسیاری از جوانان ما نیز خلأ موجود در زمینه اطلاع‌رسانی و آموزش را به گونه ای دیگر پر کرده و خود را تبدیل به افرادی با ارتباطات درست کرده‌اند. اما به صورت کلی باید عنوان کرد در این زمینه‌ها نیاز مند آموزش هستیم.
* پژوهشگر مسائل اجتماعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha