دو مجرم خطرناک که پس از ربودن زنان و دختران و سرقت اموالشان پیتزا می‌خوردند، بازجویی شدند.دو متهم كه پژمان و سامان نام دارند، صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای ناحیه 34 منتقل شدند و از سوی قاضی علی وسیله ایرد موسی مورد بازجویی قرار گرفتند.

بعد از هر زورگیری پیتزا می‌خوردیم

سلامت نیوز:دو مجرم خطرناک که پس از ربودن زنان و دختران و سرقت اموالشان پیتزا می‌خوردند، بازجویی شدند.دو متهم كه پژمان و سامان نام دارند، صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای ناحیه 34 منتقل شدند و از سوی قاضی علی وسیله ایرد موسی مورد بازجویی قرار گرفتند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، نخستین شكایت از متهمان شامگاه جمعه، اول مرداد ماه از سوی دختر جوانی مطرح شد. شاكی گفت: در میدان آزادی برای رفتن به خانه‌مان در یافت آباد سوار خودروی پراید شیشه دودی شدم كه راننده آن پسر جوانی بود. پس از طی مسافت كوتاهی پسر جوانی كه در صندلی عقب خودرو مخفی شده بود، ناگهان دهانم را گرفت و در نهایت مرا به مكان خلوتی بردند و اموالم را سرقت كردند.

دختر جوان ادامه داد: من برای اینكه آنها را به دام بیندازم با ترفند دوستی، شماره راننده را گرفتم. متهمان وقتی در قرار صوری دستگیر شدند، مأموران در بازرسی از خودروی آنها انگشتر طلای زنانه‌ای را كشف كردند كه در تحقیقات معلوم شد، دو زن جوان دیگر به اتهام آدم‌ربایی و سرقت اموالشان از دو پسر جوان در شعبه هفتم دادسرای جنایی مقابل قاضی مرشدلو شكایت كرده‌اند و انگشتر طلا متعلق به یكی از شاكیان است.  دو متهم صبح دیروز به دو آدم‌ربایی و سرقت اعتراف كردند.


چند سال داری؟

22 سال.

چقدر درس خواندی؟

تا سوم راهنمایی درس خواندم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

وضعیت مالی خوبی نداشتیم و به دنبال كار رفتم.

به چه كاری مشغول شدی؟

در كارخانه یخچال‌سازی كار می‌كردم.

پس چه شد كه دست به زورگیری و آدم‌ربایی زدی؟

بدبختی من از روزی شروع شد كه این پراید را خریدم. پس از این دوستانم به طرف من هجوم آوردند. هر كدامشان پیشنهادی برای تفریح می‌دادند. یكی‌شان می‌گفت كه برای دختران جوان مزاحمت ایجاد كنیم. یكی‌شان می‌گفت با دختران مورد علاقه‌مان به تفریح برویم و بعضی از آنها هم پیشنهاد سرقت و زورگیری می‌دادند.

پس شما به پیشنهاد یكی از دوستانت در پوشش مسافربری زورگیری می‌كردید؟

ما كلاً دوبار بیشتر زورگیری نكردیم كه دستگیر شدیم.

چرا همدستت در صندلی عقب دراز كش مخفی می‌شد؟

فكر كردیم مسافران زن با دیدن دو پسر جوان به ما شك می‌كنند و سوار نمی‌شوند. از طرفی همدستم در فرصت مناسب می‌توانست دهان مسافر را بگیرد و آنها هم از ترس تسلیم می‌شدند.

شما چاقو هم داشتید؟

اصلاً فقط دهانشان را می‌گرفتیم و می‌ترساندیم .

شاكیان گفته‌اند شما با چاقو تهدید كرده‌اید؟

نه. چاقو نداشتیم.

انگشتر سرقتی كشف شده داخل خودرو مربوط به كدام شاكی بود؟

این اولین زورگیری ما بود كه دو زن جوان را از میدان آزادی به مقصد یافت آباد سوار كردیم. یكی از آنها از ترس دو انگشتر طلایش را در آورد و در داشبورد خودرو انداخت كه ما یكی از آنها را دیدیم و برداشتیم و دومی را مأموران پلیس كشف كردند.

شاكی گفته بود، پول هم از او سرقت كرده بودید؟

ما معمولاً بعد از زورگیری به پیتزا فروشی می‌رفتیم و پیتزا می‌خوردیم. آن روز شاكی 50 هزار تومان پول داشت كه خودش به ما داد و بعد از اینكه او را در نزدیكی خانه‌شان رها كردیم با دوستم به یك پیتزا‌فروشی رفتیم و با پول آن پیتزا خوردیم.

از شاكی دوم چه سرقت كردید؟

از شاكی دوم مقداری پول گرفتیم، اما وقتی با من دوست شد، پول‌هایش را پس دادم.

چه شد كه به او اعتماد و ابراز علاقه كردید؟

دختر جوان گفت كه از مردانگی من خوشش آمده و دوست دارد مدتی با من ارتباط داشته باشد. او ما را فریب داد و شماره تلفن همراهم را به او دادم. وقتی پول‌هایش را پس دادم، فكر نمی‌كردم كه به اداره پلیس برود و از ما شكایت كند.

چرا وقتی با او قرار ملاقات گذاشتید، چندین بار محل ملاقات را تغییر دادید؟

راستش شك كرده بودیم و احتمال دادیم كه او قصد دارد ما را به دام بیندازد. به همین دلیل چند بار محل ملاقات را تغییر دادیم تا مطمئن شویم، اما غافل از همه چیز، پلیس در كمین ما بود تا اینكه در آخرین ملاقات وقتی دختر جوان به ما نزدیك شد، دوستم مأموران پلیس را دید. پس از این با خودرو به سرعت حركت كردم تا به دام نیفتیم اما در یك تعقیب و گریز كوتاه من با گاردریل خیابان برخورد كردم و دستگیر شدیم.




برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha