اكرم پس از پنج سال زندگی پشت میله‌های زندان، هنوز هم در دادگاه كه حاضر می‌شود، «قتل»، «مثله كردن» و «سوزاندن» شریكش را گردن فرد ناشناس دیگری می‌اندازد و بازپرس پرونده را متهم به دزدیدن ١٥ میلیاردی سكه‌های عتیقه‌اش می‌كند. زن ٥٠ ساله، قبل از دستگیری در كار خرید و فروش میلیاردی ملك و مصالح ساختمانی بود و خانه‌اش در یكی از مناطق ثروتمندنشین پایتخت اما به یكباره، وقتی آفتاب ٤ خرداد ٩٠ تازه غروب كرده بود، زندگی‌اش تغییر كرد و با خون و ساطور، رنگ خشونتی افسارگسیخته به خود گرفت.

مثله شدن شریك مالی به دست زن ثروتمند

سلامت نیوز: اكرم پس از پنج سال زندگی پشت میله‌های زندان، هنوز هم در دادگاه كه حاضر می‌شود، «قتل»، «مثله كردن» و «سوزاندن» شریكش را گردن فرد ناشناس دیگری می‌اندازد و بازپرس پرونده را متهم به دزدیدن ١٥ میلیاردی سكه‌های عتیقه‌اش می‌كند. زن ٥٠ ساله، قبل از دستگیری در كار خرید و فروش میلیاردی ملك و مصالح ساختمانی بود و خانه‌اش در یكی از مناطق ثروتمندنشین پایتخت اما به یكباره، وقتی آفتاب ٤ خرداد ٩٠ تازه غروب كرده بود، زندگی‌اش تغییر كرد و با خون و ساطور، رنگ خشونتی افسارگسیخته به خود گرفت.


 به گزارش سلامت نیوز به نقل تز روزنامه اعتماد، او صبح دیروز، در حالی كه دستبند به دست داشت و مامور زن زندان بالای سرش ایستاده بود، كم حرف، روی یكی از صندلی‌های شعبه دهم دادگاه كیفری استان تهران نشسته بود. مرور آخرین برگ‌های كیفرخواست صادره از سوی دادستانی اما چهره او را از یك زن آرام میانسال، خارج می‌كند. در آن نوشته شده: «متهم نیمه‌شب اوایل خرداد ٩٠، به دلیل اختلافات مالی كه با یكی از شركایش داشت، او را به خانه‌اش كشاند و با گوشتكوب به قتل رساند.

سپس جسدش را در حمام با ساطور مثله كرد، در پتو پیچید و به بیابان‌های اطراف تهران برد. آنجا آن را به آتش كشید و دوباره به خانه برگشت. خون روی زمین را پاك كرد اما وقتی دید تنهایی از پس كار بر نمی‌آید، به یكی دیگر از همكارانش زنگ زد و او را به خانه دعوت كرد. مدعی شد لكه‌های خون روی فرش‌ها، شربت آلبالو است و از او خواست در شستن كمكش كند. اما همكارش همان زمان متوجه وقوع قتل شد و پس از دستگیری، علیه متهم شهادت داد.»


پلیس پایتخت پس از اعلام فقدانی مقتول از سوی خانواده‌اش، تحقیقات خود را آغاز كرد و پس از چند روز موفق به كشف جسد مثله و سوزانده شده در بیابان شد. آنها «دی ان ای» آن را مورد آزمایش قرار دادند و هویت مقتول را فاش كردند؛ مردی میانسال در كار خرید و فروش ملك. ردیابی پرینت او نشان می‌داد كه در طول روز، بارها با شماره زنی تماس می‌گیرد و آن زن كسی جز اكرم نبود.

او دستگیر شد و با اعتراف به قتل گفت: «احمد (مقتول) به من بدهكار بود اما پولم را نمی‌داد. شب حادثه، سر همین موضوع، در خانه‌ام با او درگیر شدم و با گوشتكوب به سرش زدم. وقتی كشته شد، جسدش را در حمام مثله كردم و لای فرش گذاشتم.

آن را به بیابان‌های اطراف تهران بردم و آتش زدم. وقتی برگشتم، به مسعود (همكار) زنگ زدم و به خانه‌ام دعوتش كردم. وقتی خون روی زمین را دید، گفتم شربت آلبالو ریخته. » متهم در نخستین جلسه دادگاه كه چندی پیش برگزار شده بود، فشار طناب‌دار را دور گردن خود احساس می‌كرد. خانواده مقتول قصاص می‌خواستند اما پس از مدتی، داماد متهم با پرداخت دیه، رضایت‌شان را گرفت.


متهم را صبح دیروز به شعبه دهم دادگاه آورده بودند تا از جنبه عمومی جرم محاكمه شود اما در حالی كه تصور می‌شد، مانند سایر متهمان، ابراز پشیمانی كند تا حكم سبك‌تری از قضات بگیرد، ناگهان حرفی به زبان آورد كه همه را شگفت‌زده كرد. دامادش آنچنان تعجب كرده بود كه ترجیح داد جلسه را برای مدتی ترك كند. اكرم در جواب قاضی كه خواست «یك‌بار دیگر ماجرای قتل را تعریف كند»، با آرامشی خاص گفت: «همه آن چیزی كه قبلا گفته‌ام حقیقت ندارد برای همین چیزی از آن یادم نمی‌آید.»


«-این حرف شما یعنی قتل را قبول ندارید؟» - «بله، من كسی را نكشته‌ام.»
تمام ٣٠٠ برگ پرونده چنین می‌گوید كه اكرم قاتل است اما او بر بی‌گناهی خود اصرار داشت و تلاش وكیلش هم برای تغییر موضعش بی‌فایده بود. رییس دادگاه با تاكید گفت: «پزشكی قانونی در بازرسی از خانه متهم، نمونه خون متعلق به مقتول را پیدا كرده، در حالی كه اكرم سعی داشت آثار جرم را پاك كند، یكی از همسایه‌ها هم صدای درگیری را در شب حادثه شنیده، مسعود هم شهادت داده كه در شستن فرش‌های آلوده به خون به متهم كمك كرده است. »

اكرم صدایش را بالا برد «اینها بلوف است» و با تكان‌های دست گفت: «هیچ خونی روی فرش پیدا نشده، اگر این طور بود من خودم، وسط همین خیابان، خودم را به‌دار می‌كشم. نمی‌دانم همسایه چه شنیده، مسعود هم زیر كتك من را قاتل معرفی كرده.

اینها همه توطئه چینی است. » متهم مدعی است در خانه‌اش ١٥ سكه دقیانوس و یك نیم تنه ٤٨٠٠ ساله داشته كه چشم بازپرس پرونده دنبال آنها بوده و وقتی نتوانسته آنها را از او بگیرد، به زور وادارش كرده تا زیر برگه اعتراف را امضا كند.  دادگاه به پایان خود نزدیك شده بود كه داماد در را باز كرد و وارد شد، در حالی كه نمی‌دانست مادرزنش، دقایقی پیش، از نفس افتاد و با اسپری تنفسی دوباره سرپا شد. اكرم همچنان مدعی است همكارش را نكشته، مثله نكرده و نسوزانده.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha