آن روز صبح وقتی سوار موتور همدستش می‌شد، فکرش را هم نمی‌کرد که این آخرین باری است که برای سرقت و زورگیری سوار موتور می‌شود

جزییات شهادت یک مأمور پلیس از زبان عامل این حادثه

سلامت نیوز: آن روز صبح وقتی سوار موتور همدستش می‌شد، فکرش را هم نمی‌کرد که این آخرین باری است که برای سرقت و زورگیری سوار موتور می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند، وقتی داشت نقشه سرقت‌های آن روزش را مرور و چاقویش را پشت لباسش برای زورگیری جاسازی می‌کرد، به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، تعقیب و گریز خونین و گیر‌افتادن در دام پلیس بود؛ اما آن روز همه چیز طور دیگری رقم خورد تا در پرونده سنگین جرایمش مرگ یک مأمور پلیس هم اضافه شود.


شهادت مأمور وظیفه‌شناس
بعدازظهر بیست‌و‌هفتمین روز از آغاز‌ سال ٩٥، تعقیب و گریز خونینی در حوالی شهرک ولیعصر تهران رخ داد. تعقیب و گریزی که در آن گروهبان یکم محمد رضایی جانش را از دست می‌دهد.


ساعت ٤ بعدازظهر بود که  دو مأمور گشت کلانتری ١٥٣ شهرک ولیعصر به دو سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت طرح هوندا ١٢٥ با پلاک مخدوش مظنون  شدند و به آنها دستور ایست دادند. راننده موتور سیکلت را متوقف می‌کند، اما همدستش که ترک موتور نشسته بود، به‌سرعت از موتور پیاده شده و فرار می‌کند.

یکی از مأموران کنار موتور و راننده می‌ماند و گروهبان یکم محمد رضایی فرد متواری را تعقیب می‌کند. مظنون فراری به سمت خیابان آیت‌الله سعیدی  و گروهبان یکم محمد رضایی پا به پا او را دنبال می‌کند؛ اما سکانس تعقیب و گریز مأمور پلیس و مظنون فراری خیلی زود رنگ خون به خود گرفت. گروهبان محمد رضایی که فقط ٢٠‌سال داشت در حین عبور از عرض خیابان آیت‌الله سعیدی با یک خودرو سواری پراید برخورد و به علت شدت ضربه ناشی از تصادف فوت می‌کند.


شناسایی مظنون فراری در اداره آگاهی
اما شواهد و گزارشات دریافتی از کلانتری شهرک ولیعصر نشان می‌داد که این موتور به همراه دو سرنشینش که حالا یکی از آنها متواری شده بود، سرقت‌های زیادی در حوالی این شهرک انجام داده‌اند. بر همین اساس هم بلافاصله به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه ٣٤ تهران، متهم دستگیرشده توسط گشت کلانتری ١٥٣ شهرک ولیعصر به‌همراه پرونده مقدماتی با موضوع «سرقت‌های به عنف» در اختیار اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با آغاز تحقیقات و بررسی کارگاهان آگاهی خیلی زود مشخص شد که مظنون متواری با نام «مهدی» سوابق زیادی در زورگیری و سرقت دارد. بررسی سوابق این مجرم ٢٢‌ساله نشان می‌داد که او به اتهام زورگیری و  آزار و اذیت مردم بارها  دستگیر و روانه زندان شده بود. آخرین سابقه دستگیری مهدی  نیز به‌ سال ١٣٩٤ بازمی‌گشت که در آن پرونده با اخذ رضایت شاکی پرونده و تأمین قرار از زندان آزاد شده بود.

با مشخص شدن هویت مظنون، مأموارن پلیس خیلی زود مخفیگاه او را درخیابان زمزم‌ شناسایی کردند؛ اما او قبل از لو رفتن مخفیگاهش آنجا را ترک کرده بود. مأموران پلیس این بار هم طی یک عملیات پیچیده و فنی موفق شدند مخفیگاه بعدی این متهم را شناسایی کنند. دهکده المپیک آخرین جایی بود که «مهدی» توانسته بود برای مدتی از دست پلیس پنهان بماند. سرانجام این متهم فراری اول شهریور ماه دستگیر و به اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.


فرار کردم چون نمی‌خواستم دوباره زندانی شوم
مهدی پس از دستگیری و انتقال به اداره پنجم پلیس آگاهی، لب به اعتراف گشود و ده‌ها فقره زورگیری، سرقت‌های خشن از کارگران ساختمان‌های نیمه‌ساز را گردن گرفت. او بیشتر جرایمش را در جنوب و جنوب غرب تهران در مناطق شهرک ولیعصر، پاسگاه نعمت‌آباد و خیابان زمزم انجام می‌داد.

مهدی همچنین درباره روز فرارش از دست مأموارن پلیس و  صحنه شهادت گروهبان یکم محمد رضایی به کارآگاهان گفت: «آن روز برای بنزین‌زدن به پمپ‌بنزین رفتیم؛ قصد داشتیم تا پس از زدن بنزین به سرقت برویم و به همین علت یک چاقو همراه خود داشتم که آن را زیر لباس خود پنهان کرده بودم.

ناگهان در هنگام خروج از پمپ‌بنزین مأموران کلانتری به ما دستور ایست دادند. به همدستم گفتم که توقف نکند، اما دیگر خیلی دیر شده بود و نمی‌توانستیم با موتور فرار کنیم. من تا آن‌روز ده‌ها بار زورگیری و سرقت انجام داده بودم و از سوی دیگر چاقو هم همراه داشتم، با این وضع اطمینان داشتم که در صورت دستگیری به این زودی‌ها از زندان آزاد نمی‌شوم و همین هم شد که تصمیم به فرار گرفتم.»


این مجرم سابقه‌دار صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه داد: «به سمت اتوبان آیت‌الله سعیدی شروع به فرار کردم. یکی از مأموران من را تعقیب می‌کرد. چندین‌بار به من دستور ایست‌ داد؛ اما من همچنان به فرار خود ادامه دادم. ‌‌ناگهان صدای برخورد بلندی را شنیدم؛ در یک لحظه پشت سرم را نگاه کردم و دیدم که آن مأموری که دنبال من بود با یک پراید برخورد کرد. به‌سرعت از محل دور شدم.

پس از چند روز از طریق روزنامه‌ها متوجه شدم که آن مأمور فوت کرده؛ پس از مدت کوتاهی نیز فیلم تصادف آن مأمور را نیز  در شبکه‌های اجتماعی دیدم. هم ترسیده بودم و هم مطمئن بودم که پلیس در تعقیبم است. به همین علت محل سکونتم در خیابان زمزم را ترک کردم، اما درنهایت در دهکده المپیک دستگیر شدم.


مالباختگان متهم را شناسایی کنند
سرهنگ کارآگاه داوود فـرد، معاون مبارزه با سرقت‌های خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: «با توجه به اعتراف متهم به ده‌ها فقره زورگیری و تهدید با سلاح سرد جهت سرقت اموال (پول نقد، گوشی تلفن همراه و ...) و سوابق متهم در ارتکاب سرقت‌های به‌عنف و به جهت شناسایی مالباختگان و شکات پرونده، بازپرس پرونده با تقاضای  انتشار بدون پوشش متهم از مالباختگانی که موفق به شناسایی تصویر وی شدند، خواست تا جهت طرح و پیگیری شکایات خود به نشانی اداره پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ در خیابان وحدت اسلامی مراجعه کنند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha