سه‌شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۴

در تقویم مناسبت‌ها، امروز روز خواندن کتاب است که در حدود سال ٢٠٠٠ میلادی و احتمالا توسط یک کتابدار نامگذاری شده است. البته این مناسبت به این معنا نیست که یک کتاب را در یک روز بخوانیم؛ بلکه بهانه‌ای‌ست تا یک روز آغازگر مطالعه‌ی ما باشد.

بحران مطالعه، هر روز در حال شدت گرفتن است

سلامت نیوز:در تقویم مناسبت‌ها، امروز روز خواندن کتاب است که در حدود سال ٢٠٠٠ میلادی و احتمالا توسط یک کتابدار نامگذاری شده است. البته این مناسبت به این معنا نیست که یک کتاب را در یک روز بخوانیم؛ بلکه بهانه‌ای‌ست تا یک روز آغازگر مطالعه‌ی ما باشد. شاید این روزشمار یک پیام دیگر هم داشته باشد؛ پایین آمدن سرانه‌ی مطالعه که به چندسال اخیر و یک منطقه‌ی خاص مربوط نمی‌شود؛ بلکه سال‌هاست بحران مطالعه‌ به‌عنوان یک آسیب اجتماعی ظهور کرده و با گذشت زمان بر شدت آن افزوده شده‌است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه سایه کلی‌ترین تعریف از سرانه‌ی مطالعه، میانگین مدت زمان مطالعه‌ی یک فرد در شبانه‌روز است. به این معنا که برای به دست آوردن عدد سرانه، زمان کتاب خواندن همه‌ی افراد یک جامعه را با هم جمع و به تعداد آنها تقسیم می‌کنند، کاری که در همه‌ی کشورهای دنیا انجام می‌شود و درمی‌یابند که وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی در کشورشان چگونه است.

در کشور ما پایین آمدن سرانه‌ی مطالعه از دغدغه‌هایی‌ست که موجب شده تا علاقه‌مندان و مسئولین پیوسته در مناسبت‌ها و به بهانه‌ی برگزاری نمایشگاه‌های متفاوت، به دنبال راهکاری باشند تا مردم را به کتاب خواندن ترغیب کنند. راهی برای اینکه این فرهنگ خاموش از خواب برخیزد و افراد دریابند که برای روح خود تا چه اندازه‌ به این تغذیه‌ی فرهنگی نیازمندند.

چند سالی‌ست که بحران پایین آمدن سرانه‌ی مطالعه مطرح می‌شود و هر سال هم این آمار تنها به اندازه‌ی عددی ناچیز تغییر می‌کند. شاید شما هم که اهل مطالعه هستید برای‌تان پیش آمده باشد که وقتی در یک مکان عمومی کتابی در دست می‌گیرد، متوجه نگاه‌های متفاوت و حتی گاهی تعجب برانگیز شوید. اگر این روند ادامه داشته باشد و کتاب‌خوان‌ها جزو اقلیت خاص شوند، شاید طنزهایی که در این‌باره می‌نویسند، به واقعیت بپیوندد که نسل آینده ذهنیتی از کتاب نخواهد داشت.

اگر با نویسنده‌ها نیز گپ کوتاهی داشته باشید درمی‌یابید که کتاب نوشتن برای آنها اجر مادی ندارد و تنها به خاطر عشق به نویسندگی به این کار می‌پردازند که این مسئله نیز نیاز به تامل دارد، چراکه علاوه‌بر کم شدن علاقه‌ی مردم به مطالعه شاید  برنامه‌ریزی‌های نادرست و عدم تبلیغات و حمایت‌ مسئولان از نویسندگان به این روند دامن می‌زند و باعث می‌شود بسیاری از نویسنده‌ها نیز به علت دغدغه‌های زندگی روزمره و بعضا مسایل اقتصادی از این حرفه و هنر خود فاصله بگیرند. از سویی منتقدان بر این باورند که کیفیت کتاب‌های جدید پایین آمده و بی‌شک دلزدگی نویسندگان توانمند و حضور کم‌سابقه‌ها نیز بی‌ربط به این مسئله نخواهد بود. این آسیب در جایی که نسل جدید را از مطالعه دور می‌کند و به آغاز سن جوانی می‌رسند، در رفتار آنها نمود بیشتری پیدا می‌کند.

در گذشته یکی از دلایل پایین آمدن سرانه‌ی مطالعه را عدم دسترسی راحت می‌شمردند، اما در حال حاضر با برگزاری نمایشگا‌ه‌های متعدد کتاب و نشر کتاب‌های صوتی و مجازی جایی برای این نقدها وجود ندارد. از سویی حضور پدیده‌های مدرن و گسترش تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی و دل‌مشغولی‌هایی که به جای مطالعه برای افراد ایجاد می‌کنند نیز به این مسئله دامن می‌زند و هرچه بیشتر این آسیب را به یک بحران اجتماعی تبدیل می‌کند. این روزها عضویت در شبکه‌های اجتماعی و دنیای مجازی هیچ مرز و سنی نمی‌شناسد و کودک، جوان و سالمند ساعات بسیاری از روزشان را سرگرم گشت‌وگذار در صفحات آن هستند و هر روز هم به جذابیت‌های آن افزوده می‌شود و گویی قصد تکراری بودن یا دلزدگی هم ندارد.

با ذکر این نکته که پیشرفت تکنولوژی مدرن نمی‌تواند به صورت مطلق بد باشد و باید تنها فرهنگ‌سازی برای آن صورت بگیرد، متاسفانه شاهد این هستیم که در ایران ظاهرا این فرهنگ‌سازی آن‌چنان که باید شکل نگرفته و شاید تنها تعداد معدودی باشند که با پیشرفت تکنولوژی همراهی مناسب داشته باشند. شاید اغراق نباشد بگوییم بدترین اثر سوء این شبکه‌های اجتماعی دورتر کردن افراد از مطالعه است.

حتمن شما هم شاهد گروه‌های مجازی متعدد شعر و داستان و برش‌‌هایی از کتاب هستید که هر روز به تعدادشان افزوده می‌شود و این تعدد اجازه نمی‌دهد که شبکه‌هایی را که فعالیت درست دارند را بشناسید. هر روز یک جمله، یک شعر، یک متن علمی، توصیه‌ی پزشکی، برشی از کتاب، جمله‌های فلسفی و... بارها در صفحات فوروارد می‌شوند بدون اینکه با درک و بینش انتخاب شوند و خیلی از آنها منبع درستی ندارند و باعث رواج اطلاعات نادرست می‌شود و منبع‌هایی که به آنها ارجاع داده می‌شود، در اکثر مواقع درست نیست. ظاهرا این ارتباط چشمی با کلام مجعول آن‌قدر جذابیت دارد که هر روز بر تعداد علاقه‌مندان به آن افزوده می‌شود!


مجید قیصری، نویسنده، معتقد است: «با ظهور شبكه‌های مجازی مانند تلگرام باید تجدیدنظری در كتابخوانی و تعریف مسئله مطالعه داشته باشیم. به عقیده‌ی من، مهم نیست كه متنی كه با آن روبه‌رو هستیم توسط كتاب به ما منتقل می‌شود یا تلگرام بلكه اهمیت مسئله در این است كه چشم ما با كلام مكتوب رابطه برقرار كند». محمدحسن شهسواری، نویسنده و مدرس داستان‌نویسی اما همچنان تعریف كلاسیك كتابخوانی را مدنظر قرار می‌دهد و معتقد است: «كتاب خواندن به‌صورت عادت روزانه را مطالعه باید نامید.

این مطالعه‌ی روزانه یقینا هدفمند است، به همین دلیل من استفاده از تلگرام را به‌عنوان یك عادت مطالعاتی روزانه نمی‌دانم. اما از طرفی هم فارغ از مدیوم یك منبع، می‌توان گفت كه هر چیزی كه خوانش آن منجر به افزایش دانش شود، می‌تواند مطالعه محسوب شود ولی وقتی خواندن یك متن ولو خواندن یك روزنامه با هدف اطلاع‌رسانی انجام شود، مطالعه نیست».


به عقیده‌ی نگارنده این فرهنگ‌سازی اشتباه از استفاده از فضای مجازی زمانی فاجعه است که باعث می‌شود احساس نیاز به آگاهی در انسان‌ها کم‌رنگ شود، چراکه جواب هر سوال را می‌توان با یک جست‌وجو در اینترنت از سایت‌های متنوع گرفت. یکی از دلایل مراجعه به کتاب، مطالعه و خواندن آن، برآوردن حس نیاز به آگاهی و یافتن پاسخ برای پرسش‌هایی است که انسان در زندگی فردی و جمعی خود با آن روبه‌رو می‌شود.

این انسان معلق در شبکه‌های اجتماعی براساس قراردادهای نانوشته در منطق خود نیازی به آگاهی نمی‌بیند و تنها تشنه‌ی خودنمایی است و به درجه‌ای از خودشیفتگی رسیده که نیاز به معرفت و آگاهی ندارند. کسی با کتاب انس می‌گیرد که تشنه‌ی معرفت و آگاهی است و دانستن را لازمه‌ی زندگی و بودن خود می‌داند. خطر این تفکر بدون مطالعه باعث می‌شود این موج خودشیفتگی فرهنگی و قومی که این روزها بیشتر دیده می‌شود، نوعی اشباع‌شدگی فکری کاذب در تصور برخی از افراد ایجاد کند؛ توهم اینکه تمدن تاریخی ما زمینه‌ساز بسیاری از دانش‌های امروزی بوده است باعث شده به سمت مطالعه نرویم و حتی اطلاعات دقیقی از تاریخی که به آن می‌بالیم نداشته باشیم!

محسن فرجی، نویسنده و روزنامه‌نگار معتقد است: «به‌نظر من، خواندن مطالب تلگرام، مطالعه محسوب نمی‌شود زیرا بسیاری از مطالبی كه در این فضاها به اشتراك گذاشته می‌شوند، مطالب نامعتبر و دروغینی هستند كه به شعرا و نویسندگان و اندیشمندان نسبت داده می‌شوند. بخش دیگر آن هم به اخبار و اطلاع‌رسانی اختصاص دارد كه مطالعه‌ی جدی محسوب نمی‌شود. مطالعه در قالب كتاب معنا می‌دهد. خواندن كتاب كاغذی و الكترونیكی، مطالعه محسوب می‌شود. در فضاهای مجازی معمولا اخبار، شایعات و متون نامعتبر منتشر می‌شوند. اگر هم مطالب معتبری وجود داشته باشد در حد جملات قصار و از این قبیل است و به اندازه‌ای مختصر و فشرده هستند كه به هیچ‌وجه جای كتاب را پر نمی‌كنند».


در کنار همه‌ی این عوامل بی‌حوصلگی و دل‌مشغولی‌های زیاد کاری و زندگی روزمره نیز بی‌تاثیر نیست، چنانکه عده‌ای مطالعه را یک کار بیهوده و وقت‌گیر تلقی می‌کنند. البته نباید غافل ماند که برخی ازین افراد خواندن طنزهای شبکه‌های اجتماعی و پر کردن اوقات فراغت خود را در شبکه‌های اجتماعی بیهوده نمی‌دانند. آموزش و سیستم آموزشی نیز قطعا در آن نقش داشته است. ما در محیطی آموزش دیده‌ایم که فرهنگ شفاهی و معلم محور باعث شده پویایی و آموزش پویا کمرنگ شود و باعث شده یادبگیریم کسی به ما چیزی یاد دهد، نه اینکه به ما دنبال کشف مسایل تازه برویم، این مسئله تا جایی پیش می‌رود که در سطح آموزش عالی، دانشجو به جای اینکه جویای دانش باشد راهی برای دور زدن می‌یابد و بازار پایان‌نامه‌های پولی داغ می‌شود.


فراموش نکنیم کتاب یک غذاست. این نه یک شعار است و نه دور از واقعیت. کتاب خوب روح را پرورش می‌دهد. فردی با فکر و روح سالم بی‌شک زندگی سالم‌تر و شادتری را تجربه خواهد کرد. کتاب خریدن و خواندن آن یک سرمایه‌گذاری فرهنگی است که نه تنها سودمند است بلکه در آینده گره‌گشای بسیاری از مشکلات انسان نیزخواهد بود. بیایید از همین امروز که روز خواندن کتاب در یک روز است، این سرمایه‌گذاری را آغاز کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha