یک پرستار در نامه ای به شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار و قائم مقام سازمان نظام پرستاری، نوشت: صدای خرد شدن استخوانهای همكارانتان در بخشهای درمانی را كی خواهید شنید؟

صدای خرد شدن استخوانهای پرستاران در بخشهای درمانی را كی خواهید شنید؟

سلامت نیوز:یک پرستار در نامه ای به شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار و قائم مقام سازمان نظام پرستاری، نوشت: صدای خرد شدن استخوانهای همكارانتان در بخشهای درمانی را كی خواهید شنید؟

به گزارش انصاف نیوز، متن نامه ی «مهدی فلاح»، پرستار مركز آموزشی و درمانی شهدا تبریز به دكتر شریفی مقدم در پی می آید:

صدای خرد شدن استخوانهای همكارانتان در بخشهای درمانی را كی خواهید شنید؟ شكی بر این موضوع نیست كه تصویب و تشكیل سازمان نظام پرستاری جمهوری اسلامی ایران به عنوان نهاد صنفی و مدافع حقوق پرستاران كشور نقطه عطفی در جامعه بزرگ پرستاری كشور به شمار می رود. بر آنچه كه از تشكیل سازمان تا به امروز و فعالیتهای آن مشخص است تلاشهای قابل تقدیری است كه توانسته اندكی از مشكلات طاقت فرسای این قشر را مرتفع سازد. همگان بر این باوریم كه وزارتخانه ای كه پرستاران اكثریت نیروی انسانی آن را تشكیل می دهند ولی علنا در سیاستگذاریها و برنامه ریزیهای آن غیر موثر و دخالتی ندارند وزارتخانه ای كه كاملا پزشك محور و پزشك سالار بوده و تصمیم گیرندگان اصلی آن و سیاستهای اصلی آن نیز به دست پزشكان رقم می خورد، حال این فرزندان ناتنی (پرستاران) سالهاست شلاق و چوب این سیاستهای پزشك محور را بر تن زخمی خود می خورند و صدای خردشدن استخوانهایشان هر روز بیشتر از دیروز شنیده می شود و مرجعی را برای احقاق حق نمی توانند پیدا كنند. موضوع اصلی بحث اینست كه سازمان نظام پرستاری اولویتهایی برای حل موضوعات و مشكلات انباشته شده ی پرستاران باید داشته باشد و در این بین مشكلاتی كه بیشتر زندگی و شرایط روحی و جسمی همكاران را تحت تأثیر قرار می دهد مورد اهمیت قرار گیرد.

سازمان با داشتن دهها هزار نیروی داوطلب عضو، پشتوانه ی عظیمی از انرژی را یدك می كشید كه به نظر اینجانب تا به امروز در استفاده از آنها و مدیریت زمان بر حل مشكلات ضعف و كاستی فراوانی داشته است. صرف پرداختن به چند موضوع كلان كشوری به مثال سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است وقت و انرژی سازمان را به طور گسترده ای به هدر داده و تمام موجودی سازمان را معطوف به این موضوع کرده است. دوستان عزیزم در سازمان غافل از این قضیه شده اند كه در طول این سالها انباشت شدید مشكلات ادامه دارد و حل چندین مشكل با ایجاد صدها مشكل از طرف وزارتخانه پوشش داده شده است، امروز همكاران من در مراكز بهداشتی درمانی نسبت به سالهای قبل از تشكیل نظام پرستاری هم از جهت روحی و روانی و هم از جهت جسمی و هم از نظر زندگی در تنگناهای بسیار شدیدتری قرار گرفته اند، امروز همكاران ما این سوال را از سازمان می كنند كه بیلان و خروجی فعالیتهای سازمان چه تأثیر قابل لمسی در محیط فعالیت و ارزش اجتماعی آنها داشته است؟

به نظر می رسد سازمان در انجام أمور خود به نوعی به روزمرگی مبتلا شده است و فعالیتهای خود را صرفا معطوف به چانه زنی در مورد چند موضوع کرده است، حال آنكه پرستاران منتظرند هر روز روشهای جدید مواجهه با مشكلات طاقت فرسا از سوی سازمان ارایه شود. امروز هر عضو مركزی سازمان نباید صرفا به تغییر قدرت و جایگاه بیاندیشد بلكه باید از خود بپرسد چگونه می شود برای دردهای لاعلاج پرستاران درمانی پیدا كرد؟ چگونه باید رفاه و سرزندگی تنوع و شادی را دوباره به جامعه ی پرستاری برگرداند؟ روی سخن بنده با كسانی است كه چند كلمه ی روتین و كلیشه ای را یاد گرفته اند و در تمام كنگره ها و مصاحبه ها تكرار می كنند! آقایان بس كنید كلمات كلیشه را، شلاق تحقیر و تهمت مدیران و روسای بیمارستانها را از سر پرستاران دفع كنید، سلایق و روشهای سلیقه ای مدیریت بیمارستانها را استیضاح كنید كه هیچ قانون و استانداردی را به رسمیت نمی شناسند، بیماران اكسترا را از راهروهای بیمارستانها جمع كنید كه نمك بر زخمهایمان می پاشند، به فكر هزاران شرح وظایف تحمیلی و غیر مرتبط با حرفه ی پرستاری باشید، به فكر طلاقهای عاطفی و حقوقی همكاران با خانواده هایشان باشید، به فكر اضافه كارهای تحمیلی باشید، به فكر حق الزحمه های عقب افتاده باشید، به فكر رفتار پلیسی و امنیتی با پرستاران باشید، به فكر بیماریهای جسمی و روحی همكارانتان باشید كه چراغی كه بر خانه رواست بر مسجد حرام است.

همكاران من در بیمارستانها شاهد تضعیف شدید جایگاه پرستاران در تصمیم گیریها و برنامه ریزیها هستند، قدرت دفاتر پرستاری تا حدود زیادی تنزل پیدا كرده است، همكاران من از خود می پرسند آیا پرستاران در بیمارستان حامی صاحب و بانی ندارند؟

امروز شاهد پایمال شدن حقوق همكارانمان تحت عنوان نیروهای شركتی هستیم، به فكر اعمال سلیقه های غیرقانونی و سلیقه ای و تبعیض آمیز از طرف مدیران بیمارستانها بر كارانه ها باشید كه به راحتی و مثل آب خوردن حقی را ناحق می كنند.

و در آخر این سخن بنده را به گوش وزیر محترم بهداشت و روسای دانشگاههای علوم پزشكی برسانید كه در سایه ی انتصابات غلط و بدون كارشناسی و سیاستهای غلط آنها در بیمارستانها علیرغم حمایت قاطع پرستاران از دولت تدبیر و امید بعد از گذشت سه سال از عمر دولت هنوز طعم خوش و شیرین تغییر را نچشیده اند و بر اجرای طرح غیر كارشناسی طرح سلامت انتقادات جدی دارند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha