شنبه ۳ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۵

: زن جوانی كه برای سفر به تركیه نقشه ربودن و قتل خودش را برای همسر و برادرش طراحی كرده بود در ارومیه خودش را به پلیس معرفی كرد. پانزدهم شهریورماه مردی به كلانتری ١٦٩ مشیریه رفت و به ماموران گفت: « لیلا همسر ٢٥ ساله‌ام برای خرید از خانه بیرون رفت. دو ساعت بعد از رفتنش به من پیامك داد كه نیاز به كمك دارد و فوری با او تماس بگیرم. اما از آن موقع هر چه با او تماس می‌گیرم گوشی‌اش خاموش است.»

سلامت نیوز: زن جوانی كه برای سفر به تركیه نقشه ربودن و قتل خودش را برای همسر و برادرش طراحی كرده بود در ارومیه خودش را به پلیس معرفی كرد. پانزدهم شهریورماه مردی به كلانتری ١٦٩ مشیریه رفت و به ماموران گفت: « لیلا همسر ٢٥ ساله‌ام برای خرید از خانه بیرون رفت. دو ساعت بعد از رفتنش به من پیامك داد كه نیاز به كمك دارد و فوری با او تماس بگیرم. اما از آن موقع هر چه با او تماس می‌گیرم گوشی‌اش خاموش است.»

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، پرونده مفقود شدن این زن به دستور قضایی دادسرای جنایی تهران در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت. بعد از مدت كوتاهی این مرد دوباره به اداره آگاهی رفت و به ماموران گفت: « پیامكی به گوشی برادر همسرم آمده كه در آن نوشته همسرم توسط چند نفر به قتل رسیده و جسدش در بیابان‌های بهشت زهرا رها شده است.» عوامل انتظامی پایگاه دهم آگاهی تهران، منطقه بهشت زهرا را به طور كامل جست‌وجو كردند اما نه جسدی با مشخصات فقدانی در این منطقه پیدا شد و نه سابقه‌ای درباره پیدا شدن آن در سوابق موجود در سیستم جامع پلیس آگاهی به دست آمد. تا اینكه كارآگاهان مطلع شدند خانمی با مشخصات فقدانی به مراجع انتظامی ارومیه رفته و خودش را به پلیس معرفی كرده است. خیلی زود این زن جوان به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

زن در اظهارات اولیه‌اش مدعی شد توسط اشخاص ناشناسی ربوده شده است. اما در ادامه تحقیقات مجبور به گفتن حقیقت شد: «حدود سه ماه پیش از طریق تلگرام با فردی آشنا شدم كه خیال می‌كردم خانم جوانی به نام مژگان است. عكس داخل پروفایل هم نشان می‌داد كه این شخص یك خانم است. خلاصه من و مژگان با هم دوست شدیم. مدتی از دوستی ما نگذشته بود كه او پیشنهاد داد تا من از طریق دوستان و بستگانش به صورت غیرقانونی به تركیه بروم. از آن موقع به بعد موضوع پیام‌های ما درباره شرایط مناسب زندگی در تركیه بود. مدت‌ها با خودم كلنجار می‌رفتم و به زندگی عالی در تركیه فكر می‌كردم. تا اینكه بالاخره یك روز تصمیم آخر را گرفتم كه با مژگان از ایران بروم. با ٣ میلیون پولی كه در خانه داشتیم سوار اتوبوس شدم و به ارومیه رفتم. در ترمینال ارومیه منتظر مژگان ایستاده بودم كه دیدم مردی حدودا ٤٠ ساله با ماشین شخصی‌اش مقابلم ایستاد و گفت كه از طرف مژگان آمده است. نمی‌توانستم به او اعتماد كنم و احساس ترس داشتم. همین كه سوار ماشینش شدم ترسم بیشتر شد اما بالاخره توانستم از دست او فرار كنم اما كیفم كه در آن گوشی تلفن، مدارك شناسایی و تمامی پول‌هایم بود در ماشین او ماند. هیچ آشنایی در آن شهر نداشتم و آواره كوچه‌ها و خیابان‌ها شده بودم. نهایتا پس از گذشت یك روز بلاتكلیفی تصمیم گرفتم تا به پلیس مراجعه كنم.

سرهنگ كارآگاه حمید مكرم؛ معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: «تحقیقات تكمیلی در خصوص این پرونده در دستور كار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است. »

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha