یک خط فرضی آنها را از شهر جدا می‌کند؛ خطی که این سویش می‌شود شهر و آن سویش مردم به حاشیه می‌روند؛ مردمی که نه شهری هستند و نه روستایی. زندگی در یک برزخ دائمی. ساکنان حاشیه از حیث روابط اجتماعی وضعیتی خاص دارند و ملغمه‌ای از ویژگی‌های اجتماعی به ظاهر شهری از یک‌سو و قومی و قبیله‌ای از‌سوی‌دیگر نوعی از روابط اجتماعی «همزیستی تعارض‌آمیز» را برای آنها رقم زده است که این خود بستر و زمینه‌ای را برای برخی آسیب‌ها و جرایم فراهم می‌آورد.

زندگی زیر خط نامرئی پایتخت

سلامت نیوز: یک خط فرضی آنها را از شهر جدا می‌کند؛ خطی که این سویش می‌شود شهر و آن سویش مردم به حاشیه می‌روند؛ مردمی که نه شهری هستند و نه روستایی. زندگی در یک برزخ دائمی. ساکنان حاشیه از حیث روابط اجتماعی وضعیتی خاص دارند و ملغمه‌ای از ویژگی‌های اجتماعی به ظاهر شهری از یک‌سو و قومی و قبیله‌ای از‌سوی‌دیگر نوعی از روابط اجتماعی «همزیستی تعارض‌آمیز» را برای آنها رقم زده است که این خود بستر و زمینه‌ای را برای برخی آسیب‌ها و جرایم فراهم می‌آورد.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر ، نوع آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین از حیث ماهیت تفاوت چندانی با آسیب‌های اجتماعی جامعه ندارد، بلکه آسیب‌های اجتماعی در مناطق حاشیه‌نشین بنا به ماهیت و ساخت اجتماعی، جغرافیایی، فضایی و نوع روابط اجتماعی از شدت، تنوع و گستره خاصی برخوردار است. مطالعات صورت‌گرفته در برخی مناطق اسکان غیررسمی، نشان می‌دهد آسیب‌هایی مانند وجود مسیر ترانزیت یا بارانداز کالاهای قاچاق به‌ویژه مواد مخدر در بعضی محله‌های حاشیه‌نشین وجود دارد.


در پژوهشی که بهرام بیات درباره حاشیه‌نشینی انجام داده، مشخص شده است ساکنان مناطق حاشیه‌ای از نظر اشتغال؛ جمعیت فعال این مناطق یا بیکار بوده یا در جست‌وجوی کار یا دارای کار موقت و غیردائمی‌ هستند. افراد شاغل این منطقه معمولا بدون تخصص و مهارت بوده‌اند و بیشتر در بخش غیرمولد و غیررسمی اقتصاد به انجام کارهای پست خدماتی یا واسطه‌گری و دلالی مبادرت می‌کنند.


مدت سکونت در مناطق حاشیه‌ای طولانی است. تحقیقات میدانی نشان می‌دهد ۳۰ درصد افراد ساکن در حاشیه شهر تهران بیش از ۳۰ سال است که در محل مسکونی خود سکونت دارند و ۷۲ درصد آنها خود را مالک محل سکونتشان می‌دانند. با این وجود بیشتر واحدهای مسکونی این محلات رو به ویرانی، فرسوده و با تجهیزات ناقص است.


به گفته بیات تسلط فرهنگ فقر در منطقه، جدایی‌گزینی توده‌ای از مردم روستایی از جامعه شهری، شهرک‌های چسبیده به شهر با مواد و مصالح کم‌دوام ساختمانی، گوشه‌گیری مردم منطقه از زندگی شهر، مهاجرت و سکونت ‌بخشی از مردم روستاها در حاشیه شهرها، فضایی را به وجود می‌آورد که در آن بسیاری از رفتارهایی که در فرهنگ جامعه ناهنجار یا غیرعادی تلقی می‌شود، در این مکان‌ها عادی محسوب شود.


جمعیت متراکمی در آن جای گرفته‌اند، فاقد ابتدایی‌ترین و ساده‌ترین وسایل بهداشتی، خدماتی و فرهنگی هستند؛ در بیشتر مناطق حاشیه‌نشین سه نفر یا بیشتر در یک اتاق زندگی می‌کنند، زاغه در پایین‌تر از سطح معمول زمین قرار دارد یا اینکه در دیوار گود یا کوه کنده می‌شود، در این سکونتگاه‌ها مصالح ساختمانی به کار گرفته نمی‌شود (نمونه، منطقه شرق تهران)، آلونک با مصالح کهنه مختلفی از قبیل قطعات بی‌مصرف اتومبیل، وسایل منزل، مقوا، حلب و نایلون ساخته می‌شود (همدان، تهران و کرمان)، تعمیر محل پختن خشت در کوره‌پزخانه‌ها (کوره‌پزخانه‌های شهرها) ، کپر سکونتگاهی است که تقریبا از حصیر ساخته می‌شود و در بعضی از نواحی اسکلت آن را از نی ساخته و روی آن را با نمد می‌پوشانند (بلوچستان و خوزستان).


 منافع مشترک ساکنان را به هم پیوند می‌دهد، الگوهای مشترکی بر روابط اجتماعی و اقتصادی ساکنان آنها حاکم است.
سیدحسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران، مناطق حاشیه‌نشین را بهترین بستر برای رشد جرایم و آسیب‌ها می‌داند و می‌گوید: ما چون ورودی در این مناطق نداریم حاشیه شهرها تبدیل به مأمن امنی برای حضور بزهکاران و بارانداز جرایم شده است. او در ادامه می‌گوید: ما در حاشیه شهرها با مردمی سروکار داریم که حداقل‌ها را ندارند، درحالی‌که در قالب برنامه ششم تا سال ۱۴۰۴ مناطق حاشیه‌نشین باید حداقل یک‌سوم خدمات عمومی را داشته باشند و تکلیف متولی حاشیه‌نشینی روشن شود؛ بیش از سه دهه است این روند بلاتکلیفی درباره حوزه اجتماعی و سکونتگاه‌ها وجود داشته است. برخی پژوهشگران اجتماعی نیز از مناطق حاشیه‌ای به‌عنوان بافت ناکارآمد شهری نام می‌برند. به اعتقاد آنها، رشد شتابان شهرنشینی با الگوی نامتوازن، استقرار نامتعادل جمعیت در مراکز شهری، جابه‌جایی جمعیت از روستاها به شهرها، افزایش شکاف‌های اجتماعی- درآمدی و عدم تأمین فضای زندگی برای کم‌درآمدها به‌وسیله طرح‌ها و برنامه‌های رسمی کشور برخی عواملی هستند که در ایجاد این بافت سهیم‌ هستند.براساس آمارهای منتشرشده از سوی مسئولان وزارت راه‌‌و‌شهرسازی، ۱۵ درصد از مساحت کل کشور معادل ۱۳۰ هزار هکتار جزء محدوده‌های ناکارآمد شهری هستند که در سه بخش (۵۶ هزار هکتار بافت ناکارآمد، ۲۵ هزار هکتار عرصه‌های تاریخی و ۴۸ هزار هکتار سکونتگاه‌های غیررسمی) تقسیم‌بندی می‌شوند.


حاشیه‌هایی در دل شهر
حسین ایمانی‌جاجرمی، جامعه‌شناس، هم معتقد است: نباید فقط سکونتگاه‌های غیر‌رسمی در حاشیه شهرها را حاشیه‌نشینی بدانیم. امروزه این نوع سکونتگاه‌ها فقط در حاشیه شهرها ایجاد نمی‌شوند بلکه ممکن است در داخل شهر نیز تشکیل شوند همچون سکونتگاه‌های غیر‌رسمی اطراف امجدیه یا اتوبان‌های چمران و کردستان و به‌همین‌دلیل در ادبیات امروز از این مسئله با عنوان اسکان غیر‌رسمی یاد می‌شود. وی با بیان اینکه وجود سکونتگاه‌های غیررسمی، مسئله‌ای جهانی بوده است و مختص ایران نیست، می‌گوید: دلیل ظهور این پدیده، ناتوانی برنامه‌ریزی‌های رسمی شهری در فراهم‌کردن مسکن برای اقشار تهیدست و فقیر جامعه است. کسانی که به شهرها آمده‌اند و قادر به تأمین مسکن مورد نیاز خود به دلایل مختلف و عمدتا اقتصادی نیستند، از طریق نظام‌های رسمی برای نیاز خود پاسخی دریافت نمی‌کنند و به‌همین‌دلیل به سراغ نظام‌های غیر‌رسمی می‌روند.


جاجرمی معتقد است: افزایش حاشیه‌نشینی در کشور بیانگر آن است که نظام‌های رسمی شهری نتوانسته‌اند کار خود را به‌درستی انجام داده و معضل حاشیه‌نشینی را حل کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha