سلامت نیوز_*سجاد علمردانی : در عصری زندگی میكنیم كه در معرض خیل عظیم اطلاعات هستیم. حقایق، شایعات، گمانهزنیها و داستان و قصههایی كه هم هستند و هم شاید نیستند. اعتیاد نیز چیزی است كه هم هست و هم با وجود اینكه ما میدانیم هست ولی انكار میكنیم كه نیست یا میترسیم آمار بدهیم! بله اینگونه است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، سن اعتیاد در كشور رو به نزول است و به سن زیر 15 سال هم رسیده و مواد مورد استعمال این افراد از ناخالصترین مادههای موجود است. پرسش اینجاست كه برای جلوگیری از رشد اعتیاد در میان نوجوانان چه باید كرد و در این زمینه، به ویژه، وظیفه والدین چیست؟
گاهی اعتیاد شكل اعتیاد رفتاری به خود میگیرد، مثل رفتاری اجباری شبیه وسواس كه فرد مبتلا نمیتواند آن را كنترل كند و با وجود آسیبهایی كه به خود وی و دیگران میرساند، نمیتواند فقط با اراده خود از آن دست بردارد. برخی از اینگونه رفتارهای اعتیادی عبارتند از قمار، اعتیاد به غذا یا پرخوری، اعتیاد به كار و اینترنت. اصطلاح رفتارهای اعتیادی را میتوان درباره انواع رفتاریها مزمن و وسواسگونه كه باعث میشود فرد مبتلا دچار اضطراب و تشویش شود اما با مصرف مواد شیمیایی مخدر همراه نیست، به كار برد. اما بحث كنونی ما در مورد خانمانسوزترین نوع اعتیاد است. وابستگی به مواد، یكی از معضلات و نگرانیهای عمده جهان امروز است. از آن جایی كه وابستگی به مواد، اثرات بازدارنده بر رشد و شكوفایی جامعه دارد، تهدیدی جدی و نگرانكننده است و یكی از مهمترین مشكلات سلامت عمومی در سراسر جهان به شمار میآید.
افراد وابسته به مواد مخدر بیشتر مواقع خودشان به تحلیلی كه جسم و روانشان میرود، آگاه و واقف هستند اما شرایط وابستگی فیزیولوژیكی و روانشناختی آنان به گونهای است كه نمیتوانند به وضعیت ابتدایی و قبل از شروع رجوع كنند و به خاطر تحریفهای شناختی در اكثر موارد بیماری افراد پیشرونده و رو به جلو است و اگر با پیشگیری ثانویه اعمال و زندگی فلاكتبار افراد را «كات» نكنیم، ممكن است عواقبی داشته باشد كه امكان جبران آن برای فرد وجود نداشته باشد و بدین طریق یك فرد و افراد پیرامونی وی اعم از دوستان و خانواده را تحت تأثیر قرار دهد. باید به این نكته هم اشاره كرد كه همین دوستان یا آشنایان نزدیك افراد نیز در همه سطوح نقش مهمی در شكلگیری این معضل دارند و عملاً به كمك هم شرایطی به وجود میآید كه شاید تا سالها فرد از عواقب آن رنج میبرد و گاهی غیر قابل كنترل است. اما سؤالی مطرح است كه چرا سن اعتیاد تا بدین حد پایین آمده است و چه عواملی در این مسئله نقش دارد؟
وقتی خانواده نمیتواند مأمنی برای فرد باشد، طبیعتاً جایگاه خانواده تغییر مییابد و معاشرانی نااهل جایگزین آن میشوند كه هیچ نوع شایستگی دوستی و آشنایی در آنها وجود ندارد. اینان همان افرادی هستند كه معاشران خود را به راههای انحرافی اعتیاد و آلودگیها سوق میدهند. همین معاشران نااهل افراد را به سمتی غیرواقعی و خیالی رهنمون میكنند و چون فرد از زندگی كنونی خود رضایت ندارد بیشتر در بند این افراد گرفتار میآید و طبیعی است كه هر چه سن پایین باشد بیشتر احتمال رفتارهایی هیجانی و بیاستدلال وجود دارد. دعواهای ناگهانی و ترك كردنهای یهویی، همه و همه نشان میدهد كه اولین بخش قضیه و مهمترین آن خانواده و نوع روابط بین آنان است.
یكی دیگر از علل آن اضطراب و پریشانی حاصل از رنگ باختن ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در میان خانوادهها و به تبع آن فرزندان است. وقتی ارزشهای اولیه اخلاقی رو به اضمحلال میگذارد فرد به دنبال یافتن پناهگاه و مایه آرامشی است و پیرامون را بر وفق مراد نمییابد و بدین طریق به سرابها دل میبندد.
شاید بزرگترین عاملی كه باعث میشود افراد در سنین پایین به این سمت كشیده شوند و نوعی محتوم به این سمت هستند، پریشانی روابط خانواده و عدم مدیریت این شرایط است. علاوه بر این كسب تجربههای جدید، حفظ و استحكام عزت نفس افراد در مورد مسائلی است كه شخصیت و تواناییهای او را تحت كنترل دارد. البته با خودتنظیمی میتوان بخشی از این مسائل را حل و فصل كرد و شرایط را برای بهبود هموار ساخت.
اعتیاد در این سن تبعات جبرانناپذیر جسمی، روانی و اجتماعی خواهد داشت و مخاطرهای جدی بر سر راه خانوادهها است. سادهترین شكل آن خماری یا عوارض جسمی عدم مصرف مواد بیش از مدت معینی از آخرین مصرف است كه در این شرایط نوجوان 15 یا 16 ساله به دنبال هر كسی خواهد افتاد تا نیاز او را برطرف كند و طبیعتاً برای فردی در این سن علاوه بر خطرات طبیعی موجود، خطرات سوءاستفاده جسمی نیز مطرح است.
مقایسههای پیدرپی، زیر سؤال بردن تواناییهای یك نوجوان، عدم مهیا كردن نیازهای اولیه و... از جمله مواردی است كه خانواده باید بدان توجه مبرم و كاملی داشته باشد تا شرایط و محیط زندگی برای فرزندان مسموم نشود. پذیرش فرد آن گونه كه هست، اولین گام برای احترام به شخصیت فرد است. پس نباید با مقایسه كردن فرزندان خود آنان را از خودِ خود به سمت خودِ دیگری كه میتواند یك خودِ منحرف (دزد، دروغگو، معتاد و...) باشد سوق دهیم. بدون شك، آگاهسازی و یاددهی مهارتهای اولیه زندگی مثل تنظیم هیجان، حل مسئله و برقراری روابط بین فردی سالم میتواند بخشی از كاستیها و خلأهای درونی فرد را جبران كند و وی را به سمتی مناسب و سالم هدایت
كند.
* روانشناس و مشاور خانواده
نظر شما