شاید آخرین نسلی که زاینده رود را همیشه زنده و جاری دیده، امروز مرز 30 سالگی را رد کرده باشد. آنها می‌گویند زمانی را یادشان می‌آید که آب زاینده رود آنقدر بالا می‌آمد که بخش زیادی از پارک‌های کنار رودخانه از پارک ناژوان، بوستان، پل فلزی تا سی و سه پل و پل خواجو را زیر آب می‌برد. صدای پای آب، صدای زندگی مردم شهر اصفهان بود. صدایی که نسل امروز اصفهان از آن بی‌نصیب است.

فاضلابی به نام زاینده رود

سلامت نیوز: شاید آخرین نسلی که زاینده رود را همیشه زنده و جاری دیده، امروز مرز 30 سالگی را رد کرده باشد. آنها می‌گویند زمانی را یادشان می‌آید که آب زاینده رود آنقدر بالا می‌آمد که بخش زیادی از پارک‌های کنار رودخانه از پارک ناژوان، بوستان، پل فلزی تا سی و سه پل و پل خواجو را زیر آب می‌برد. صدای پای آب، صدای زندگی مردم شهر اصفهان بود. صدایی که نسل امروز اصفهان از آن بی‌نصیب است.


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار در ادامه می نویسد: اولین بار در کتاب جغرافیای دبستان نامش را شنیدم. معلم می‌گفت نامش یعنی زندگی‌بخش. بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران که از کوه‌های زاگرس مرکزی به ویژه زردکوه بختیاری سرچشمه می‌گیرد، راه کویر مرکزی ایران را می‌گیرد و می‌رود. می‌رود به سمت شرق، حدود ۲۰۰ کیلومتر تا به باتلاق گاوخونی بریزد. بعدها خودش را دیدم. خشک، بی‌آب. زمینش ترک خورده بود. تابلویی می‌گفت شنا در رودخانه ممنوع اما خبری از آب نبود. بعدها گفتند دوباره جان گرفت اما دوباره بی‌جان شد. این‌روزها زاینده رود مثل بیماری در احتضار هر از گاهی جان می‌گیرد و دوباره می‌میرد. این روزها از زاینده رود یک اسم باقی ‌مانده و یک مسیر خشک. مسیری که گفته می‌شود جایی برای چرای گوسفندان است و نامی ثبت شده در میراث ملی که کم کم از یادها خواهد رفت. رودخانه زاینده رود سال‌هاست که برای مقاطع بلند مدت خشک شده است. داستان خشک شدنش سر دراز دارد اما اگر بخواهید در رابطه با علل خشک شدنش بدانید باید گفت از جمله عوامل اصلی خشک شدن رودخانه کشیدن خط لوله انتقال آب سد به یزد، کرمان، کاشان و قم، برداشت بی‌رویه سالیانه آب در بالادست رودخانه، انتقال آب به استانهای یزد و شهرهای دیگر، استقرار صنایع بزرگ، پالایشگاه، نیروگاه‌ها در کنار رودخانه باز است.


بی بی سکینه از غم بی آبی می‌گوید
هر مرگی غم بار است. مرگ زاینده رود برای مردمی که زندگیشان به آن وابسته بوده تنها مصیبت و بدبختی، فقر و بیکاری به همراه داشته است. خشکی رودخانه زاینده رود سبب بیکار شدنِ چندصدهزار ساکنین پایین دست رودخانه شده و به مهاجرت فصلی یا کامل آنها به استان‌های دیگر و یا شهر اصفهان منجر شده است.
بهنام زهری، ساکن اصفهان است. او که عکاسی هم می‌کند در سفر به مناطق مختلف استان اصفهان از مشاهداتش درباره تاثیر خشکی زاینده‌رود بر زندگی مردم اصفهان می‌گوید. او می‌گوید: حال و روز شهرهایی چون کوهپایه، ورزنه و انارک که در شرق اصفهان قرار دارند خوب نیست. زهری می‌گوید: پیش از اینها این شهرها پر از مزرعه‌ها و باغ‌ها بودند و مردمان روستا همه نیازهای خود را در داخل روستا تامین می کردند. آن زمان که صدای پای آب در زاینده رود به گوش می‌رسید زندگی در شهرهای شرقی اصفهان هم جریان داشت و بیکاری معنی نداشت اما خشک شدن آب در رگ های زاینده رود کار و زندگی را ربود و مهاجرت تنها راه بقای مردم شد.
بی بی سکینه و بی بی کبری آخرین بازماندگان نسل پارچه بافان در ورزنه هستند. زنانی که به قول بهنام زهری امروز به خاطر خشک شدن زاینده رود تنها در اتاقی به امید پولی که از دست یک گردشگر بگیرند، نشسته اند. زهری روایت می‌کند که بی بی سکینه می‌گفت: زمانی در ورزنه همه نیازها را خودمان تامین می‌کردیم. دام داشتیم. مزرعه و باغ داشتیم. اما از وقتی رودخانه خشک شده همه فرزندانمان که در آنجا به دنیا آمده و بزرگ
شده اند به اصفهان، نایین و یزد مهاجرت کرده‌اند. اکثر نیازهایمان از اصفهان تامین می‌شود. شیرمان از اصفهان می‌آید چون دیگر گاو و دامی نداریم. برنج و ذرت نداریم.
زهری می‌گوید: امروزه در شهرهای شرقی اصفهان که صنایع دستی در اولویت دوم کسب درآمد هستند این صنعت در حال از بین رفتن است. همین سه چهار پیر زن بودند که در خانه خود پارچه بافی می کردند و نسل‌های جوان آنها را ترک کرده اند.


فاضلابی به نام زاینده رود
می‌گویند زاینده رود نمرده است به همین خاطر هر از گاهی اندک آبی در رگ‌های زاینده رود جریان می‌یابد تا نام زایندگی‌اش حفظ شود. اما همین اندک آب نیز این روزها بیشتر بلای جان است. زهری می‌گوید: وقتی آب رودخانه را باز می‌کنند، آب از سمت غرب به سمت شرق می‌آید تا به تالاب گاو خونی برسد، این آب پر از زباله است و بوی متعفنی می‌دهد. از زباله‌هایی که به دست مردم در مسیر رودخانه ریخته می شود گرفته تا پساب کارخانه‌های صنعتی و سموم شیمیایی کشاورزان.
او به وجود صنایع در غرب اصفهان اشاره می‌کند و می‌گوید: مجتمع فولاد، ذوب آهن، سیمان سپاهان کارخانه های اصلی هستند که از آب زاینده رود برای خنک کردن تسهیلاتشان استفاده می کنند. این آب تا از صنایع رد شود و به شهر بیاید کاملا آلوده است و از مرکز شهر اصفهان هر چه به سمت شرق پیش می‌رویم این آب کثیف و کثیف تر می‌شود. او ادامه می‌دهد: آب در اصفهانک که به رودخانه نزدیک تر است آنقدر کثیف است که به بیشتر به فاضلاب شباهت دارد و آنقدر بوی تعفن می دهد که نمی شود به رودخانه نزدیک شد. زهری دلیل کثیف بودن آب رودخانه در شرق را پساب صنایع می‌داند و می‌گوید: علاوه بر اینکه در غرب اصفهان سه غول صنعتی بزرگ از این آب استفاده می کنند، در کنار آن مزارع برج نیز از آب زاینده رود بهره می‌برند. این آب به زمین‌های کشاورزی وارد می شود و دوباره وارد چرخه رودخانه می شود و به مسیر خودش به سمت شرق اصفهان ادامه می‌دهد.


ماهی‌هایی که می‌میرند
کتاب‌ها می‌گویند: خانواده کپور ماهیان از جمله گونه‌های جانوری زاینده رود است که در محل ورود به شهر اصفهان دیده می‌شود. مسیر رودخانه زاینده رود محل زندگی ماهیان قزل آلای رنگین کمان و گونه ای از کپور ماهیان که در اصطلاح محلی ماهی شیر نامیده می‌شود و آمور و زرده پر نیز از نام های دیگر آن است. حشرات آبزی گوناگون، مارهای آبی، لاک پشت ها در این رودخانه به چشم می خورند. این رودخانه در برخی نقاط باعث پدید آمدن زیستگاه های متنوعی برای گونه های جانوری شده است که در نوع خود بی نظیر است. ماهیان و جانورانی که امروز شاید کمتر آنها را بتوان در زاینده رود دید. زهری در این رابطه می‌گوید: زمانی که آب بود در آن لاکپشت، خرچنگ و انواع ماهی‌ها و گونه‌های جانوری دیده می‌شد اما قبل از اینکه آب به مدت طولانی بسته شود تقریبا این گونه ها به دلیل استفاده بی‌رویه صنایع از آب و انتقال سموم کشاورزی در زرین شهر نابود شد.


زاینده رود اگر چه بنا به عادت این سال‌های مردم اصفهان، در بهار و پاییز بار دیگر جاری می‌شود و کمی بعد به خشکی سر می‌کند اما نگرانی این روزهای این شهر برآمده از این است که زاینده‌رود این روزها به جای زایش و زندگی، برای مردم این شهر با خود مشکلات زیادی را به همراه می‌آورد. رودخانه‌ای که اگر برداشت بی‌رویه و سدسازی‌های نادرست در مسیر آن وجود نداشت می‌توانست همچنان تنها رودخانه دائمی فلات مرکزی و خشک ایران باشد تا آبش در باتلاق گاوخونی به زمین برود و زندگی دوباره‌ای در بخشی دیگری از فلات ایران ببخشد و از دل قنات‌های کویری ایران در یزد و کرمان بجوشد. جایی که با مدیریت غلط در حوزه آب، تبدیل به ویرانه‌ای شده که بسیاری را به دیار غربت فرستاده و باز هم خواهد فرستاد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha