بنا به گفته فرادستان در آغاز سال آموزشی از سرِ کمبود نیرو، هزاران ساعت کلاس به شکل حق‌التدریس به فرهنگیان شاغل و بازنشسته واگذار شد. این در زمانی است که هنوز و پس از گذشت بیش از 6 ماه از سال 95 حق‌التدریس‌های این سال پرداخت نشده است. در این مورد خوشبختانه تاکنون هیچ دست‌اند‌رکاری وعده‌ای نداده است! اما بی‌گمان افزایش هزینه حق‌التدریس امسال بر مقدار سال گذشته، عددی هراس‌انگیز خواهد شد و دور از ذهن است که دولت و به دنبال آن آموزش‌و‌پرورش به آسانی توان پرداخت آن را داشته باشند.

سلامت نیوز:بنا به گفته فرادستان در آغاز سال آموزشی از سرِ کمبود نیرو، هزاران ساعت کلاس به شکل حق‌التدریس به فرهنگیان شاغل و بازنشسته واگذار شد. این در زمانی است که هنوز و پس از گذشت بیش از 6 ماه از سال 95 حق‌التدریس‌های این سال پرداخت نشده است.
 در این مورد خوشبختانه تاکنون هیچ دست‌اند‌رکاری وعده‌ای نداده است! اما بی‌گمان افزایش هزینه حق‌التدریس امسال بر مقدار سال گذشته، عددی هراس‌انگیز خواهد شد و دور از ذهن است که دولت و به دنبال آن آموزش‌و‌پرورش به آسانی توان پرداخت آن را داشته باشند.


به گزارش سلامت نیوز، محمدرضا نیک‌نژاد- آموزگار و کنشگر صنفی در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت:

1- در روزهای گذشته خبر بخشنامه برقراری بیمه طلایی فرهنگیان در سال آموزشی 96- 95 منتشر شد. در این بخشنامه سهم هزینه پرداختی از سوی فرهنگیان 18هزار و500 تومان برای هر فرهنگی یا هر عضو از خانواده‌اش است و همین اندازه نیز باید آموزش‌و‌پرورش به ازای هر عضو بیمه‌شده بپردازد، اما گویا در نخستین ماه اجرا، آموزش‌و‌پرورش توان پرداخت سهم خود را ندارد و قرار است این بخش نیز از حقوق این ماه بیمه‌شونده کسر شود.

 گرچه از دولت دهم تاکنون نیز به همین شیوه، هر فرهنگی نزدیک 300 هزار تومان از آموزش‌و‌پرورش طلب دارد و از بازگشتش هم خبری نیست! و این جدا از گلایه‌های فراوان فرهنگیان از ناکارآمدی این بیمه در سنجش با بیمه‌های تکمیلی سازمان‌ها و نهادهای دولتی و حاکمیتی دیگر است.


2- در سه، چهار سال گذشته خبرهای وابسته به پرداخت پاداش پایان خدمت فرهنگیان یکی از پر‌شمارترین خبرهای صنفی بوده است. وزیر آموزش‌و‌پرورش در جاهای گوناگون و در این سه،‌ چهار سال بارها قول پرداخت این پول را داده است و شوربختانه پس از این همه مدت نتوانسته به قول خویش
عمل کند.
هنگامی که در دفتر مدرسه‌ها همکار بازنشسته‌ای دیده می‌شود که پس از دو سال بازنشستگی بلکه بیشتر، هنوز به طور کامل پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکرده است، انسان از وضع پرسش‌برانگیز این ارزشمندترین فرهنگیان کشور و البته ناتوانی آزار‌دهنده دست‌اندرکاران آموزشی شگفت‌زده می‌شود و باز از زبان معاون پشتیبانی وزیر شنیده می‌شود که «حرکت در مسیر بهبود وضعیت معیشتی فرهنگیان نیاز به پشتکار دارد زیرا همیشه سنگ‌اندازی می‌شود... !»


3- بنا‌بر وعده دست‌اندرکاران آموزشی و سیاسی دولت، قرار بود فاز دوم رتبه‌بندی از مهر آغاز شده و افزون بر آن و گفته‌هایی، نقص آن در نادیده‌گرفتن فرهنگیانِ زیر 6 سال سابقه و بازنشسته برطرف شود. اکنون که نخستین ماه سال آموزشی رو به پایان است هنوز از اجرای آن خبری نیست و حتی فرهنگیانی که در سال 95 به رتبه‌های بالاتر رفته‌اند نیز همچنان چشم به‌راه رسیدن حکم‌های تازه‌ هستند. در‌این‌باره نیز آموزش‌و‌پرورش دست‌کم تاکنون به گفته‌های خویش پایبند نمانده است.


4- بنا به گفته فرادستان در آغاز سال آموزشی از سرِ کمبود نیرو، هزاران ساعت کلاس به شکل حق‌التدریس به فرهنگیان شاغل و بازنشسته واگذار شد. این در زمانی است که هنوز و پس از گذشت بیش از 6 ماه از سال 95 حق‌التدریس‌های این سال پرداخت نشده است.
 در این مورد خوشبختانه تاکنون هیچ دست‌اند‌رکاری وعده‌ای نداده است! اما بی‌گمان افزایش هزینه حق‌التدریس امسال بر مقدار سال گذشته، عددی هراس‌انگیز خواهد شد و دور از ذهن است که دولت و به دنبال آن آموزش‌و‌پرورش به آسانی توان پرداخت آن را داشته باشند.


 5-بی‌گمان می‌توان به سیاهه گرفتاری‌های مالی آموزش‌و‌پرورش، موردهای دیگری مانند دشواری‌های باور‌نکردنی آموزش در مناطق نابرخوردار، 30 درصد مدرسه‌های فرسوده خطرخیز، گرفتاری‌های فراوان مجتمع‌های شبانه‌روزی، پرداخت‌نشدن چندین ساله سرانه دانش‌آموزی مدرسه‌ها و به دنبالش دادن مجوز برای دریافت پول از خانواده‌ها حتی در نابرخوردار‌ترین شهرها و استان‌های کشور و ... را نیز افزود.


اما یک پرسش و چند نکته! آیا این گرفتاری‌ها پیامد بودجه کم و بی‌توجهی دولت به سامانه آموزشی است یا ناتوانی مدیران ارشد آموزش‌و‌پرورش و ناکارآمدی روش‌های مدیریتی در توزیع منابع مالی و انسانی آنان؟ بسیاری از فرهنگیان به بخش دوم پرسش باور دارند و همه گرفتاری مالی را پیامد به کارگماری مدیران ناکارآمد می‌دانند، اما نگارنده آمیخته‌ای از دو بخش را زمینه‌ساز گرفتاری‌های مالی سامانه آموزشی می‌داند و دم‌دست‌ترین دلیلش نیز ماندگاری دشواری‌های مالی در همه دولت‌ها و آمد‌و‌رفت‌های مدیران ارشد و گوناگون است. از سویی دولت به سامانه آموزشی بی‌توجه است و همچنان آن را نهادی مصرف‌کننده و کم‌اثر می‌داند و از این رو برای آن هزینه نمی‌کند و آموزش را به هیچ می‌انگارد.


از دیگر سو مدیران ارشد در پیشبرد خواسته‌های خود به‌ویژه گرفتن بودجه درخور از مدیران بالادست خویش ناتوان هستند و تا اندازه‌ای در توزیع شندرغاز بودجه آموزشی ناکامیاب. بخش نگران‌کننده داستان آن است که مدیران ارشد آموزشی همواره در پی توجیه این کمبودها و رفتارهای بالادستی‌های خود نیز هستند!
 اما سخن و هشدار پایانی اینکه به آرامی به روزهای بودجه‌ریزی سال آینده نزدیک می‌شویم و بی‌گمان اکنون زمان تأثیرگذاری بر آن است. مدیران ارشد بدانند زمانی اندک برای اثبات خود دارند و دولت نیز بداند زمان کمی تا انتخابات باقی مانده است. زمان، زمان کارهای ماندگار و تأثیر‌گذار است و شاید فرصت دیگری برای ماندگارشدن پیش نیاید! این گوی و این میدان.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha