یادداشت حاضر سعی دارد با استفاده از مفهوم مكانیسم دفاعی «بازگشت» در آرای فروید و همچنین مفهوم «همنوایی با جمع» كه در روانشناسی اجتماعی مطرح شده است، خوانشی از این پدیده، ارایه دهد. بدیهی است كه هر پدیده‌ای دارای پیچیدگی‌های بسیاری است و هیچگاه نمی‌توان مدعی شد، پدیده‌ای را صرفا از یك منظر، كاملا فهم كرده‌ایم. آنچه در این متن نیز آمده است، دریچه‌ای است برای نزدیك‌تر شدن به فهم این پدیده.

چرا ساكنین تهران، مدام به شهرهای شمالی سفر می‌كنند؟

سلامت نیوز-*مسعود ریاحی :هنگامی كه به تعطیلات كوتاه‌مدت یا بلندمدتی برمی‌خوریم، فارغ از علت تعطیلات، سیل و هجوم اتومبیل‌های تهران در جاده‌های منتهی به شهرهای شمالی ایران مشاهده می‌شود. یادداشت حاضر سعی دارد با استفاده از مفهوم مكانیسم دفاعی «بازگشت» در آرای فروید و همچنین مفهوم «همنوایی با جمع» كه در روانشناسی اجتماعی مطرح شده است، خوانشی از این پدیده، ارایه دهد. بدیهی است كه هر پدیده‌ای دارای پیچیدگی‌های بسیاری است و هیچگاه نمی‌توان مدعی شد، پدیده‌ای را صرفا از یك منظر، كاملا فهم كرده‌ایم. آنچه در این متن نیز آمده است، دریچه‌ای است برای نزدیك‌تر شدن به فهم این پدیده.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد فروید معتقد است، «من» برای كاهش اضطراب و جلوگیری از ورود مواد آزارنده از ناهشیار، به هشیاری، از مكانیسم‌های دفاعی استفاده می‌كند، تا زیست روانی فرد را امكان‌پذیر كند. لازم به ذكر است كه استفاده فرد از این مكانیسم‌ها، ناآگاهانه صورت می‌گیرد. یكی از این مكانیسم‌ها، «بازگشت» یا واپس‌روی نام دارد كه توضیح می‌دهد، فرد در مواجهه با وضعیت اضطراب‌زا و ناكام‌كننده و غیرقابل پیش‌بینی، ناخودآگاهانه، می‌خواهد به وضعیت پیشین و مراحل اولیه رشد برگردد؛ موقعیتی كه آسیب كمتری داشت و نیز، قابل پیش‌بینی بود. فروید این میل را ریشه در میل آدمی برای بازگشت به محیط امن و تامین‌كننده بدن مادر، معرفی می‌كند؛ میلی كه با اضطراب تولد و ورود به جهان آسیب‌زا، ایجاد شده است. فروید توضیح می‌دهد كه گریه آدمی، سیگار كشیدن، میل به در رختخواب ماندن، در مواجهه با اضطراب و تنش، نمونه‌هایی از رفتار‌های اولیه و سطحی بازگشتی به مراحل اولیه رشد است.


«شمال»، این مادر بسط یافته در حاشیه خزر، دارای خصوصیاتی مادرگون، در برابر وضعیت تهران شده است. تهران ناكام‌كننده، تهران نابینا، وضعیتی پدید آورده است كه قابل پیش‌بینی نیست. تهران سرعت‌مند و تهران آلوده به هر چیز، تداعی‌كننده لحظه تولدی است كه خود را پرتاب‌شده به جهانی دیگر یافته‌ایم كه سرشار از ناكامی و تنش است. «شمال»  تجمیع اشكال طبیعت است (درخت، آب، خورشید، آسمان آبی)؛ از این سو این بازگشت، هم جنبه فردی دارد و هم جنبه‌ای نمادین. بازگشتی به شمایل و صورت طبیعت كه مقدمه‌ای است برای بازگشت به طبیعت درون. در «شمال» صداها نسبت به تهران كمتر به گوش می‌رسند و رنگ آبی و سبز، حضوری جدی دارند. علاوه بر همه این خصوصیت‌ها، «شمال»، برای ارضای برخی نیازهایی كه در تهران، نمی‌توانند ارضا شوند، محیطی مناسب به وجود آورده است.  كسی كه به شمال می‌رود، از پرسونای «شاغل» بیرون می‌آید و در نقش فردی در خانواده، یا جمیع دوستان ظاهر می‌شود كه آمده است تا لذت ببرد و كار نكند. از سویی دیگر، كنترل و محدودیت‌های اجتماعی و قانونی نیز، در شمال نسبت به تهران، كمتر وجود دارد و فرد فشار و اضطراب كمتری را در برخورد با عوامل بیرونی پیدا می‌كند. همه اینها شمایل و خصوصیاتی نمادین‌اند، از محیط امن و تامین‌كننده و فاقد محدودیت رحم مادر.


علاوه بر فعالیت مكانیسم‌دفاعی بازگشت، عامل دیگری نیز وجود دارد كه موجب جاری شدن این سیل آهنی در جاده‌های سبز شمال می‌شود. عاملی به‌نام همنوایی با جمع. در همنوایی با جمع، فرد، به واسطه فشار خیالی یا واقعی گروه، رای و نظرش را تغییر می‌دهد یا اصلا، نظرش از ابتدا بر رای گروه شكل می‌گیرد. دلایل همنوایی، هم در ویژگی‌های شخصیتی افراد نهفته است و هم در ویژگی‌های محیطی و گفتمان‌های حاكم بر آن. به این ترتیب، گفتمان برخورد تهران با تعطیلات، روی همه افرادی كه توان رفتن دارند، تاثیر خود را می‌گذارد و میل به برون رفت از تهران، به مقصد شمال، قدرت می‌گیرد. بر خلاف طبقه متوسطی كه امكان بازگشت به شبه‌مادر دارد، طبقه ضعیف سرگشته، در انفصال مادر، در تهران هولناك می‌ماند و در اضطراب مداوم جدایی از مادر، در خود فرو می‌رود.


در مجموع می‌توان، پدیده بیرون‌روی از تهران، در زمان تعطیلات را كاهنده اضطراب طبقه متوسطی دانست كه توان ایجاد اتصال، با شبه‌مادر را گاهی پیدا می‌كند؛ اتصالی كه امكان آن، برای طبقه ضعیف جا مانده از مادر‌ وجود ندارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha