سلامت نیوز: مشغولیت افراد در شبکههای مجازی و ساعتهای زیادی که آنها در این راه صرف میکنند، به یکی از چالشهای جامعه در عصر حاضر تبدیل شده است. جایگزینی شبکههای مجازی و روابط حول آن به جای روابط و مناسبات معمول، میتواند تبعاتی را برای روابط اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی، شغلی و... داشته باشد.
به گزارش سلامت نیوز، اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات در گفتوگو با «آرمان امروز» میگوید: شبکههای مجازی خاصیت تعاملی دارند و مردم نسبت به آنها اعتماد بیشتری پیدا کرده اند. رسانههای عمومی ما در زمینه اعتماد سازی ضعیف اند.
آیا در مورد شبکههای مجازی و زمانی که از افراد میگیرد، پژوهشی انجام شده که بتواند راهگشای مشکلات در زمینه استفاده از این وسایل ارتباطی باشد؟ آیا آمارها در این زمینه مستند هستند؟
به طور کلی رویهها و عادات در شبکههای مجازی، به خود افراد، مسائل شخصیتی و تربیتی و همچنین میزان تحصیلات آنها مربوط میشود و هرکس بسته به این مسائل، در شبکههای مجازی مشغول است. پایین بودن سواد رسانهای و اطلاعاتی مردم میتواند در استفاده از این شبکهها، بحران آفرین شود. نکته قابل توجه در این زمینه، اشکالات استفاده از شبکههای مجازی در همه سطوح، حتی قشر فرهیخته جامعه است. بسیاری از کشورهای پیشرفته از شبکههای مجازی به عنوان یک ابزار اقتصادی، تجاری و ابزاری برای نفوذ فرهنگی و دیپلماسی رسانهای استفاده میکنند اما کشور ما در این زمینهها ضعیف است. مرکز پژوهشهای مجلس، صدا و سیما، دانشگاهها، مراکز پژوهشی و حتی موسسات خصوصی، تحقیقاتی را در این زمینه انجام داده اند اما باید از مشکلی نام ببرم که در مورد آمار و ارقام این پژوهشها وجود دارد. آمار و ارقام در این زمینه به صورت سیستمی جمعآوری نمیشود و از آنجا که شکل کاربردی نمییابد، نمیتوان روی آنها استناد کرد. پژوهشهای زیادی در این زمینه صورت گرفته اما به دلیل اینکه سیستماتیک، مستمر و منظم نیستند و مبانی اولیه تحقیق را رعایت نکرده اند، نمیتوان به آنها اتکا کرد. البته در زمینه مبادی فرهنگی کشور، برنامه ریزیهایی صورت گرفته است. برای مثال در حوزههای علمیه روی استفاده از شبکههای مجازی در راستای تبلیغات دینی کار میکنند و موفقیتهایی نیز صورت گرفته است.
دلیل استقبال مردم از شبکههای مجازی با توجه به قدمت کم آنها نسبت سایر رسانهها را در چه میدانید؟
رسانههای مرکزی مثل رادیو، تلویزیون و مطبوعات، رسانههای غیر تعاملی اند. مرکزیتی وجود دارد که به تولید اطلاعات میپردازد و این اطلاعات، بر اساس سیاستها و منافع خاصی تولید میشود. در مقابل، شبکههای مجازی خاصیت تعاملی دارند و مردم نسبت به آنها اعتماد بیشتری پیدا کرده اند. رسانههای عمومی ما در زمینه اعتماد سازی ضعیف اند. رسانههای عمومی روی مخاطب شناسی، نیازسنجی، اعتبار منبع و بهره وری کار نکردهاند. بر اساس آمار و ارقام موجود، سیر تحول صداوسیمای ما رشدآمیز نبوده و در روند تحول آن، سیاستگذاریهای بهتر را شاهد نبوده ایم. توسعه دانش، افزایش نفوذ روی مخاطب، توانایی گردآوری اطلاعات و برنامه سازیهای قوی در رسانه ملی ما وجود ندارد. در مورد مطبوعات نیز میتوان از تیراژ پایین آنها نام برد. شبکههای مجازی این امکان را به مخاطبان میدهند که خودشان این ابزارها را براساس احساسات، باورها و اعتقادات قلبی مدیریت کنند. چنین زمینههایی باعث شده تا مخاطبان به ابزارهای جدید گرایش پیدا کنند.
شبکههای مجازی با توجه به امکانی که فراهم میکنند، باعث شکل گیری روابط مجازی به جای روابط و مناسبات معمول افراد میشوند. ارزیابی شما از این جایگزینی روابط چیست؟
با نگاهی به روند تحولات ارتباطی و فناوری دنیا، متوجه تغییر شکلهای ارتباط میشویم. مردم با توجه به رویکرد هر عصری، تابع سبکهای زندگی جدیدی میشوند و این مساله باعث میشود که افراد، مجبور به انتخابهای جدید در سبک زندگی شان شوند. در نهایت امر، فواصل جغرافیایی، تنوع مشاغل، دور شدن از هم و مسائلی از این دست باعث شده تا ارتباط حضوری و شفاهی کاهش پیدا کند. تغییر سبک زندگی، روبط بین فردی را هم تحت تاثیر قرار داده تا جایی که ما شامل روابط عاطفی غیر حضوری هم هستیم. این امر روی خانوادهها نیز اثر میگذارد و سیستم عاطفی خانوادهها تغییر کرده است. روابط صمیمانه و حضور فیزیکی افراد کنار هم در خانواده کاهش پیدا کرده و حتی گفتوگوهای صمیمانه و سنتی در فضای خانواده دچار تغییر و تحول شده است. وجود وسایل ارتباطی جدید، الگوهای رفتاری خانواده، دوستان و اقوام را تحت تاثیر قرار داده است. وسایل ارتباط جمعی بر روابط بسیار جدی مثل معاملات بزرگ تجاری اثرگذار بوده است. به طور کلی این ابزارها، «ازجاکندگی» و گرایش به فرهنگهای دیگر را به وجود آورده اند.
باید قبول کرد که این شبکهها، کابران زیادی پیدا کرده اند و افراد زمان زیادی را صرف آنها میکنند. چطور میتوان این استفاده را بهینهتر کرد؟
به طور قطع راهی جز آموزش در این زمینه وجود ندارد. این آموزش باید در سطح کلان و به صورت استراتژیک انجام شود، یعنی در مورد رسانههای جدید و شیوههای استفاده از آنها به افراد آموزش داده شود. مردم باید نسبت به تاثیرات این شبکهها بر زندگیشان آموزش ببینند. این آموزشها باید در همه سطوح آموزشی و از کودکی صورت پذیرد. راهی جز معرفی الگوهای مصرف در این زمینه وجود ندارد. نظام آموزشی ما باید متحول شود، سبکهای آموزشی نیازمند تغییرند و فناوریهای جدید باید در آموزش افراد مورد توجه قرار گیرد. ما در این زمینه نیازمند سیاستگذاری و اختصاص بودجه هستیم، از سوی دیگر ابعاد حقوقی مساله باید مورد توجه باشد و با وجود چنین زمینههایی است که میتوانیم اقدامی در راستای بهینه کردن استفاده از شبکههای مجازی انجام دهیم. ابزارهای جدید ارتباطی بدون هیچگونه پیوست آموزشی در اختیار بچهها قرار میگیرد و باید در این زمینه فرهنگسازی شود. به طور کلی، همه نهادهای موجود در جامعه باید به تهیه یک برنامه جامع در زمینه آموزشهای فرهنگی اقدام کنند تا مردم نسبت به این وسایل و استفاده از آنها به آگاهی برسند.
بخش بزرگی از استفاده کنندگان شبکههای مجازی دانشجویانند، با توجه به موقعیت شما به عنوان استاد دانشگاه، تاثیر این شبکهها روی دانشجویان و اساتید را چطور ارزیابی میکنید؟
فقدان سیاستگذاریها و ضعف مدیریت در زمینه فرهنگسازی و استفاده از شبکههای مجازی و همچنین عدم آموزش الگوهای مصرف این شبکهها، باعث شده تا استفاده ناروا از شبکههای مجازی در دانشگاه نیز وجود داشته باشد. این امر هم در مورد دانشجویان وجود دارد و هم در مورد اساتید. استفاده از این ابزار به عنوان وسایل کمک آموزشی به دلیل ضعفهای وحشتناک فنی با مشکل روبهرو شده است. با وجود اینکه فناوریهای جدید، دریایی از اطلاعات را در اختیار ما قرار داده اند، اما هنوز در کلاسها از روشهای سنتی برای تدریس استفاده میشود. این فناوریها هیچگاه به صورت سیستماتیک در دانشگاههای ما مورد استفاده قرار نگرفته اند. پشتیبانیهای فنی برای استفاده از این ابزارها در دانشگاه، ضعیف و از سوی دیگر به دانشجویان نیز مانند سایر اقشار جامعه، الگوهای مصرف در مورد این شبکهها داده نشده است. بسیاری از دانشجویان به جای توجه به مباحث کلاس، سرگرم استفادههای معمولی از شبکههای مجازی هستند و این ابزارها به عامل اختلال در فرایند آموزش و یادگیری دانشجویان تبدیل شده است.
برخی از اساتید، بخشی از تدریس خود را وارد شبکههای مجازی میکنند. برای مثال گروههای تلگرامی برای یک درس تشکیل میشود. نظرتان در مورد استفادههای اینگونه از شبکههای مجازی چیست؟
این کار یک حرکت مثبت است چون در راستای توسعه آموزش از این ابزار استفاده میشود. این استفاده باید مبتنی بر آگاهی، برنامه ریزیهای دقیق و نقش تعیین کننده مدیریت دانشگاهها باشد. این استفادهها در حال حاضر بیشتر جنبه شخصی دارد و برخی اساتید با نگاه شخصی اقدام به این کار میکنند. اگر استفاده از شبکههای مجازی در این راستا سیستماتیک نباشد، میتواند باعث ایجاد آشفتگی در نظام آموزشی ما شود. اگر سیاستهای درستی پشت این کار نباید، به طور قطع باعث ضرر رساندن به نظام آموزشی خواهد شد. باید هماهنگی و نهادینه سازی در این زمینه انجام شود تا بتوان نتایج مطلوبی برای آن متصور شد. برای این کار نیازمند بسترهایی مثل فرهنگسازی منسجم در این زمینه هستیم.
نظر شما