بیماران بی پناهی هستند، همان‌ها که در بیمارستان رازی بستری می‌شوند، همان ٥٧٥ بیمار روان که خیلی‌هایشان، به گفته رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، نه سند هویتی دارند، نه کارت ملی و نه دفترچه بیمه. آنها کسانی هستند که مبتلا به بیماری‌های مزمن روان هستند؛ هزینه نگهداری‌شان در بیمارستان آن‌قدر بالاست که خانواده‌هایشان آنها را می‌گذارند و می‌روند؛ بیمه‌ها هم زیر بار پوشش این خدمات نمی‌روند.

بیماران «رازی» بی‌پناهند

سلامت نیوز:بیماران بی پناهی هستند، همان‌ها که در بیمارستان رازی بستری می‌شوند، همان ٥٧٥ بیمار روان که خیلی‌هایشان، به گفته رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، نه سند هویتی دارند، نه کارت ملی و نه دفترچه بیمه. آنها کسانی هستند که مبتلا به بیماری‌های مزمن روان هستند؛ هزینه نگهداری‌شان در بیمارستان آن‌قدر بالاست که خانواده‌هایشان آنها را می‌گذارند و می‌روند؛ بیمه‌ها هم زیر بار پوشش این خدمات نمی‌روند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند،حمید رضا خرم اینها را می‌گوید. او رئیس دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی است و در کنار این موضوع به خدمات توانبخشی اشاره می‌کند؛ خدمات پرهزینه‌ای که بیمه‌ها  تاکنون اقدام خاصی در مسیر جبران هزینه‌های آن نکرده‌اند. خدماتی که هم خودشان خاصند و هم بیمارانی که به این خدمات نیاز دارند، همان‌ها که درآمدشان کفاف نیازهای درمانی‌شان را نمی‌دهد.  خرم، متخصص ژنتیک پزشکی است، او می‌گوید كه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی این آمادگی را دارد تا با هلال‌احمر همکاری آموزشی، پژوهشی و تحقیقی داشته باشد. او در گفت‌و‌گو با «شهروند» توضیحات بیشتری می‌دهد.


   تعریف شما از خدمات توانبخشی چیست؟
خدمات توانبخشی زیرمجموعه خدمات بهداشتی و درمانی است. این خدمات در چهار سطح ارایه می‌شود. در سطح اول سعی می‌شود وضع بهداشتی و درمانی مردم ارتقا داده شود. سطح دوم پیشگیری است. سطح سوم درمان و سطح چهارم توانبخشی است. در توانبخشی تلاش می‌شود فردی که مراحل درمانش تمام شده را هر چه سریع‌تر به زندگی بازگرداند و کیفیت زندگی‌اش را بالا برد.


   دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در این میان چه کمکی می‌تواند داشته باشد؟
یکی از اهداف مهم دانشگاه ما توانبخشی است. توانبخشی در دانشگاه ما در سه سطح آموزش، پژوهش و ارایه خدمات توانبخشی تعریف می‌شود. در بخش آموزش رشته‌هایی مرتبط با توانبخشی را داریم که شامل فیزیوتراپی، آب‌درمانی، شنوایی‌سنجی، گفتار‌درمانی، ارتوپدی فنی و... پزشکی است. ما در این رشته‌ها و در سه مقطع لیسانس، فوق لیسانس و دکترا پذیرش دانشجو داریم. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در اصل یک دانشگاه
«Post Graduate» است؛ یعنی ما بیشتر دانشجویان‌مان در مقطع تحصیلی فوق لیسانس و دکترا تحصیل می‌کنند که تعداد کل دانشجویان ما ٨٠٠ نفر است و از این میان، بالای ٦٥‌درصد در دو مقطع فوق‌لیسانس و دکترا مشغول تحصیل هستند. ما در میان دانشگاه‌های علوم پزشکی از این نظر رتبه اول را داریم.


   در این دانشگاه فعالیت‌های پژوهشی هم انجام می‌شود؟
بله؛ ما در زمینه پژوهش مراکز خاصی را داریم. در اصل دانشگاه ٢١ گروه آموزشی و ٨ مرکز پژوهشی سلامت اجتماعی و سلامت روان و توانبخشی دارد. در حوزه توانبخشی تحقیقات مختلفی انجام داده و می‌دهیم. غیر از این ارایه خدمات بیمارستانی هم داریم که از ‌سال ٩٤ فعالیتش را شروع کرد. این مرکز یک بیمارستان ١٠٠ تختخوابی است که در منطقه «قیطریه» تهران واقع شده و از ‌سال گذشته که فعال‌سازی بیمارستان را شروع کردیم، تاکنون ٨٦ تخت آن فعال شده است. این بیمارستان تمام خدماتش در حوزه توانبخشی است و خدمات دیگری ارایه نمی‌کند. فیزیوتراپی، آب‌درمانی، شنوایی‌سنجی و گفتار‌درمانی خدماتی است که در این مرکز عمومیت دارد. در این میان در ارتباط با برخی از بیماری‌ها هم خدمات می‌دهیم؛ مثلا به بیماران ام.اس یا بیماران فلج مغزی یا بیمارانی که سکته قلبی کرده‌اند و پس از آن نیازمند این خدمات هستند. به بیمارانی که دچار تصادفات شدید شدند و نیاز به توانبخشی دارند نیز خدمات ارایه می‌دهیم. حتی اتاق عملی که ما در این بیمارستان داریم متفاوت و ویژه توانبخشی است. ما توانبخشی را در سه سطح انجام می‌دهیم همچنین درباره سلامت اجتماعی و سلامت روان جامعه هم گروه‌ها و مراکز تحقیقاتی داریم که در این حوزه کار می‌کنند و آموزش‌ها، پژوهش‌ها و تمام خدماتشان در رابطه با سلامت اجتماعی و روانی است. علاوه بر این، بیمارستان روانپزشکی رازی در جاده ورامین بزرگترین بیمارستان روانی خاورمیانه است که متعلق به دانشگاه ماست. این بیمارستان بیش از ١١٠٠ تخت فعال دارد که فقط به بیماران روانی اختصاص دارد.


   درباره سلامت اجتماعی و روانی حرف زدید. آیا شاخصی وجود دارد که بتوان آن را ارزیابی کرد؟
شاخص‌های مختلفی درباره سلامت اجتماعی مطرح می‌شود. میانگین سن ازدواج و سن طلاق، تعداد مبتلایان به مواد‌مخدر، تعداد دختران خیابانی، کودکان کار، خیابانی یا زنان خیابانی و... مولفه‌هایی است که می‌تواند سلامت اجتماعی و روانی را با آن ارزیابی کرد. اینها آمار و ارقام دارد مثلا ما خودمان پژوهش‌هایی انجام دادیم و آمارهایی درباره این مولفه‌ها داریم. متولی این موضوع سازمان بهزیستی است. اینها آمارهای حساسی هستند که باید دقیق اعلام شوند و من الان حضور ذهن ندارم؛ اما در گروه‌هایی مانند گروه رفاه اجتماعی یا مددکاری اجتماعی دانشگاه براساس پژوهش‌های استادانی که زمینه کاری‌شان این موضوعات بوده، اعداد و ارقامی حاصل از این پژوهش‌ها وجود دارد. این را هم باید اضافه کرد که ما در بسیاری از آمارهایی که سازمان بهزیستی در اختیار دارد، دخیل بوده‌ایم و در اصل آن آمار محصول پژوهش‌هایی است که دانشگاه ما به سفارش سازمان بهزیستی انجام داده است.


   چه کمبود‌هایی در زمینه توانبخشی وجود دارد؟
 بدون کمبود که نمی‌شود. ما در کل کشور نیازهایی در زمینه توانبخشی داریم؛ براساس برآوردها و امکانات موجود، حدود ٢٧ تا ٣٠‌هزار تخت توانبخشی نیاز  داریم. نکته اصلی در این زمینه این است که در حال حاضر متولی توانبخشی در کشور چند نهاد هستند که به صورتی موازی‌کار می‌کنند و نبود هماهنگی بین آنها، مشکلاتی را به وجود آورده است. البته متولی کل سیستم توانبخشی، در برنامه پنجم توسعه و برنامه ششم، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است و باید هماهنگی‌هایی ایجاد کند. الان جاهایی که دارند بیشترین خدمات توانبخشی را ارایه می‌کنند خود وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، هلال‌احمر و بنیاد جانبازان است.


   مشکل کار چیست که توجهی به این حوزه نمی‌شود؟
به نظر من از مشکلاتی که باعث می‌شود خیلی تمایل به سمت خدمات توانبخشی نباشد و خیلی برای مسئولان اولویت نداشته باشد این است که این خدمات بسیار طولانی‌مدت و گران است. فرض کنید یک فرد ام.اس یا فردی که فلج مغزی دارد، یا تصادف خیلی شدیدی کرده است، برای دریافت خدمات مراجعه کند، در این صورت او ممکن است برای چند‌ سال خدمت بگیرد؛ خدماتی که بسیار گران است و در  بیمه‌ها نیز تعریف نشده است. متأسفانه از تمام خدمات توانبخشی ما، فقط فیزیوتراپی دارای تعرفه‌های بیمه است. به همین دلیل است که مردم در دریافت خدمات توانبخشی مشکل دارند؛ مثلا یکی از خدمات توانبخشی مورد نیاز در کشور پروتز و اورتز (اندام‌های مصنوعی) است؛ اینها هم خدماتی تخصصی و گران است. ساخت آنها هم به تجهیزات نیاز دارد؛ البته برخی از بیمه‌های تکمیلی این خدمات را تحت پوشش قرار می‌دهند اما باز هم مهم‌ترین بیمه‌های کشور یعنی بیمه تأمین اجتماعی و بیمه سلامت هنوز تعرفه‌ای در این مورد ندارند.


   اقدامی در این زمینه انجام نشده است؟
وزارت بهداشت از ما خواسته‌ است که قیمت تمام شده این خدمات را تهیه کنیم. هلال‌احمر و بهزیستی هم درحال انجام این کار هستند و قرار شده است این خدمات  بعد از این‌که قیمت تمام شده‌اش مشخص شد در شورایعالی بیمه مطرح شود تا آنها براساس این قیمت تمام شده سهم بیمه‌ها را مشخص کنند و در اختیار بیمه‌ها قرار گیرد.


   در جایی صحبت از متولیان مختلف در حوزه توانبخشی و کمبودهای این حوزه کردید. آیا متولیان زیاد، باعث شده‌اند در این حوزه کمبودهایی وجود داشته باشد؟
وقتی قرار باشد برای توانبخشی در کشور کاری انجام شود، باید این کار با تمرکز صورت گیرد، یعنی باید  یک متولی خاصی باشد که وظایف هر بخش را مشخص و بر انجام آن نظارت کند. الان هر کدام از این ارگان‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند، در صورتی که باید وظایف، بهزیستی و بنیاد جانبازان و ... به‌طور دقیق مشخص شود و متولی معلوم کند هر کدام در چه بخشی کار کنند و همه با هم هماهنگ باشند. این هماهنگی هنوز به وجود نیامده است.


   همان‌طور که گفتید وزارت بهداشت متولی امر است. آیا این اقداماتی که به آن اشاره کردید را انجام نداده است؟
وزارت بهداشت این کارها را تا حدودی انجام داده است و مشکلات و مسائلی که در سیستم بهداشت و درمان داریم باعث شده کار به آن سمتی که باید، نرود. اما با تاکیداتی که وزیر بهداشت دارد و دکتر جغتایی را به‌عنوان مشاور توانبخشی مشخص کرده، اتفاقات خوبی درحال رخ دادن است. آقای جغتایی در جلساتی که هلال‌احمر، بهزیستی و بنیاد جانبازان می‌گذارند، شرکت می‌کند و دنبال نوشتن یک برنامه جامع است تا نیازها و سهم هر کدام از ارگان‌ها در برطرف کردن این نیازها مشخص شود. امیدواریم تا انتهای دولت نتیجه مشخص شود.


   وضع دانشگاه اکنون چطور است؟
دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی از نظر مالی خیلی قوی نیست، چون با دو گروه بیماران روانی مزمن یا حاد در رابطه است. یک گروه، بیماران روانی مزمن در بیمارستان رازی بستری هستند. در این بیمارستان، ٥٧٥ بیمار روانی مزمن داریم. بیشتر این بیماران حتی سند هویتی ندارند؛ نه کارت ملی و نه دفترچه بیمه. حتی بعضی از اینها از قبل انقلاب در این بیمارستان بستری شده‌اند، البته متولی نگهداری بیماران مزمن روانی، بهزیستی است نه بیمارستان رازی، ولی به‌هرحال وظیفه‌ای است که از قدیم برعهده دانشگاه ما بوده و ما هم درحال انجام آن هستیم. گروه دیگر بیماران روانی حاد هستند که بستری‌های طولانی در این مرکز دارند. اساسا این بیماری‌ها مانند بیماری‌های دیگر نیست که بیماران خیلی زود مرخص شوند. هزینه نگهداری آنها نیز بسیار بالاست که بیمه هم قبول نمی‌کند. معمولا این بیماران از اقشار ضعیف هستند و مشکلات فراوانی دارند. حتی وقتی خانواده‌ها اینها را به بیمارستان می‌آورند دیگر دنبال‌شان نمی‌آیند تا آنها را به خانه برگردانند. در بخش هزینه هم معمولا خانواده‌ها دچار مشکل هستند. همین دیروز داشتم درآمد بیمارستان را نگاه می‌کردم؛ جالب این بود که در بسیاری از موارد، تخفیف‌های بالا و گاهی هزینه رایگان به بیماران تعلق گرفته است، زیرا  بیمه آنها را قبول نمی‌کند و اگر بیمار توانایی نداشته باشد ما در بیمارستان گروه‌های مددکاری اجتماعی داریم که وضع بیمار را بررسی می‌کنند و معمولا بیماران کم‌بضاعت از تخفیف بالا یا بستری رایگان برخوردار می‌شوند. به همین دلیل دانشگاه ما از نظر درآمد در سطح  بسیار پایین است، برخلاف دانشگاه‌هایی که اتاق‌های جراحی در بخش‌های قلب، ارتوپدی و ...  دارند و وضع‌شان از نظر درآمدی خیلی خوب است؛ دانشگاه دو بیمارستان دارد که هر دو به‌شدت وابسته به دولت هستند و واقعیت این است که اگر حمایت‌های دولتی نباشد، نمی‌توانیم بیمارستان را بگردانیم.


   همان‌طور که در صحبت‌هایتان گفتید وظایف مشترکی هم با هلال‌احمر در زمینه توانبخشی دارید. نوع همکاری‌تان با هلال‌احمر چطور است؟
همکاری با هلال‌احمر از ‌سال گذشته وارد فاز جدید شد. در ‌سال ١٣٩٤، ما تفاهمنامه‌ای با معاون درمان هلال‌احمر منعقد کردیم، اما باید توجه کرد همکاری‌هایی که در تفاهمنامه آمده، مرتبط با خدمات نیست، چرا که ما دو بیمارستان داریم که هر کدام خدماتش مشخص است و ما  آماده‌ایم اگر هلال‌احمر در بخش آموزش و پژوهش در زمینه توانبخشی و سلامت اجتماعی - روانی، نیازمندی‌هایی داشته باشد، به ما محول کند و ما با آنها همکاری می‌کنیم. اما در زمینه خدمات خود هلال‌احمر، بهزیستی و بنیاد جانبازان، خدمات ارایه می‌کنند. حالا بنیاد جانبازان در هر استان حداقل یک مرکز مجهز توانبخشی دارد.


 پس همکاری‌تان در چه زمینه‌ای می‌خواهد باشد که تفاهمنامه امضا کردید؟
ببینید این موضوع نیاز به مثال برای تقریب به ذهن دارد. مثلا فرض کنید هلال‌احمر به نیروهای فیزیوتراپ نیاز داشته باشد یا نیروی شنوایی‌سنج یا ...، در این صورت ما حاضریم این نیروها را آموزش دهیم. آموزش‌های ما در حالت کلی به صورت کنکوری است؛ یعنی از طریق کنکور دانشجو می‌گیریم، اما علاوه بر دوره‌های کنکوری، دوره‌های کوتاه‌مدتی داریم که اگر هلال‌احمر از ما درخواست کند، مثلا در حد تربیت تکنیسین، آماده‌ایم اینها را انجام دهیم. ما اکنون رابطه خوبی با بهزیستی داریم. وزارت کشور، نیروی انتظامی و راهور ناجا در حوادث ترافیکی، حوادث طبیعی مانند زلزله، سیل، طوفان و ... با ما همکاری دارند و ما نیروهایشان را آموزش می‌دهیم اما تا به حال، هلال‌احمر از ما درخواست نکرده است. اگر این درخواست باشد حاضریم در چارچوب تفاهمنامه ‌سال ٩٤، همکاری کنیم. البته ما از امکانات هلال استفاده می‌کنیم و مثلا برای همان مرکز فیزیوتراپی که در ساختمان اصلی هلال‌احمر قرار دارد، دانشجو و استاد می‌فرستیم اما هلال‌احمر در دوسالی که من مسئولیت دارم، ارجاعی به ما نداده است. ما پتانسیل زیادی برای انجام امور آموزشی و پژوهشی داریم.


   

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha