سلامت نیوز: میزان آلودگی هوای تهران آنقدر زیاد شد كه مرز اضطرار را رد كرد، پیش دبستانیها، مهدهای كودك و مدارس ابتدایی استان تهران تعطیل شد، با مرخصی مادران شاغل موافقت میشود، همه محدودههای طرح زوج و فرد تبدیل به طرح ترافیك شد و طرح ترافیك هم تا ساعت ٧ شب تمدید شد. اینها تصمیمات كمیته اضطرار آلودگی هوای تهران بود كه روز گذشته برای بار دوم در طول هفته تشكیل شد. بنا به مصوبات این كمیته، تنها مراكز آموزشی فیروزكوه، دماوند و پردیس تعطیل نیست و بقیه استان به تعطیلی كشیده شدند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد نوشت: هشدار شركت كنترل كیفیت هوا، اداره هواشناسی یا كمیته اضطرار آلودگی هوا، شبیه گوینده خبر آژیر قرمز شده؛ «براساس شاخص آلودگی هوای تهران كه از مرز ١٥٠ عبور كرده، به گروههای حساس جامعه شامل كودكان، سالمندان، بیماران ریوی و قلبی و بانوان باردار توصیه میشود از فعالیت و تردد در فضای باز خودداری كنند.»
١٥٤؛ عدد روز گذشته تهران بود، عددی كه در سال جدید، تهران به خود ندید و عنوان آلودهترین روز سال را گرفت. شاید روزهای بدتری هم در راه باشد كه شاخص به بالاتر از این حرفها برسد، اما مردم تهران روز گذشته، به نخستین دور از آلودگیهای تهران در پاییز ٩٥ رسیدند، دورهای كه قرار است تا نزدیكیهای آخر زمستان ادامهدار باشد. گرچه اوضاع هوای شهرها نسبت به سالهای گذشته، در حال بهبود است، اما اوضاع زیرساختی مرتبط با آلودگی هوا، آنقدر نیاز به برنامه و هماهنگی دارد كه قربانیان انسانیاش را به راحتی از میان ساكنان شهرها انتخاب میكند. در این میان تنها مطالبه جدی كه شاید رنگ قانون به خود بگیرد، لایحه هوای پاك است در مجلس، در انتظار تصویب.
دغدغه آلودگی هوا به مجمع نمایندگان تهران هم رسیده، محمدرضا رحیمی عضو این مجمع به ایسنا گفته است: نمایندگان در جلسه مجمع با شهردار تهران، درخواست كردند اقدامات مصوبشده برای كنترل آلودگی هوا از طرف شهرداری تهران با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.
مطهری نماینده مردم تهران هم در جلسه روز گذشته مجلس شورای اسلامی كه ابتكار، رییس سازمان محیط زیست هم در آن حضور داشت، از درخواست نمایندگان برای تشكیل كارگروه ملی آلودگی هوا خبر داد. نایبرییس مجلس همچنین از پیشنهاد اجرای طرح زوج و فرد از در خانهها تا پایان آذر و همچنین مدیریت مدرسهها، برای شرایط آلودگی هوا گفت.
از سوی دیگر، شهردار تهران كه در این سالها همیشه مدعی بود اگر مدیریت آلودگی هوا تمام و كمال به شهرداری سپرده شود، قادر است آن را حل كند از مترو استفاده كرد؛ یكی از سایتهای نزدیك به شهرداری، به بهانه آلودگی هوا، تصویری از او در حالی كه سوار مترو شده را منتشر كردند و آن را نشان اعتراض شهردار به حل نشدن مساله آلودگی اعلام كردند.
آمبولانسها، شهر را گرفتهاند
لایه ضخیم خاكستری پررنگ كه تا نزدیكیهای یك ساختمان ده طبقه پایین آمده، حس خفگی را القا میكند. تردد آمبولانسهای سفید بدون آژیر در خیابانهای شهر، زیادتر شدن آدمهای ماسك به صورت، جمعیت زیادی كه در اتوبوسها و مترو به چشم میآید، همه نشان از وضعی غیرعادی در شهر دارد، وضعیت قرمز برای هوای تهران و شهرهای شبیه به آن. جمعیتی انبوه از پیكموتوریها دور میدان را گرفتهاند، لم داده روی موتورهایشان، چند ثانیهای یكبار، وقتی عابری رد میشود، داد میزنند: موتور، موتور. ضلع شمالی میدان ولیعصر، موتور و تاكسی كنار هم خیابان را بند آوردهاند، هیچ كدام هم ماسك به صورت ندارند. یكی از موتورسواران كه كلاهی پشمی به سر دارد و هندزفریاش بیرون زده، میگوید: آلودگی هوا از مرز خطرناك هم رده شده، دیگر فرقی نمیكند. مهم این است كه هیچ كس به فكر مردم نیست، مسوولان برایشان چه اهمیتی دارد؟ شما ببینید ماشینها و موتورهایی كه چند سال است كار میكنند و تولید آلودگی، هنوز در خیابانها میچرخند. باید جلوی اینها گرفته شود.
به موتورش اشاره میكند و میگوید: موتورم صفر است، چند سال دیگر حتما برای معاینه فنی آن را میبرم تا خودم كمتر ضرر كنم. مسوولان باید تاكسیها و موتورهایی كه چندین سال است در خیابان كار میكنند، را جمع كنند.
پیك موتوری میگوید: از صبح مردم ماسك به صورت زیاد دیدهام، اما خودم ماسك نمیزنم، مردم فكر میكنند مریضی بدی دارم كه ماسك زدهام، كسی سوار موتورم نمیشود.
٤٣ ساله است و دو فرزند دانشجو دارد، میگوید: هیچوقت نمیتوانم كار را به خاطر آلودگی و این چیزها تعطیل كنم، باید خرج خانوادهام را بدهم. ماسك به صورت، دور میدان میچرخم بلكه یكی از آمبولانسهایی كه قرار بود در میادین اصلی مستقر شوند را ببینم و كمكی بگیرم برای تنگی نفس. پلیس ورودی ضلع جنوبی خیابان ولیعصر، با ماسك فیلتردار، میگوید: بگردید، شاید پیدا كنید، من كه آمبولانس مستقری ندیدم. دور میدان را كه میزنم، آمبولانسی به سمت شمال میدان میرود و دیگری به سمت غرب. اما هیچكدام به مردم توی پیاده رو نگاه نمیكنند تا كسی كه از تنگی نفس، دستش را بالا گرفته و كمك میخواهد را ببیند. دستفروشان دور میدان، بیشتر از مغازهداراناند، دستفروشانی كه كار را به این راحتی تعطیل نمیكنند. پیرمرد نگاهش به سنگفرش كف خیابان است، روی كپه زیراندازهایش نشسته، میگوید: مشكل قلبی دارم، چشمهایم میسوزد، فروش هم كه نداشتم، مثل خیلی وقتهای دیگر. بروم خانه بنشینم، بهتر است.
حرفهایش را پیرمرد ٦٠ ساله دیگری كه در حال عبور است و ماسك سفتی به صورت زده تكمیل میكند: كاری كه دولت یا شهرداری باید بكند این نیست كه خودروهای ورودی به طرح را جریمه كند، باید اجبار برای ممانعت از ورود ماشینها به مركز شهر شود، اجباری برای سلامت مردم، البته اگر سلامت مردم مهم باشد. من آنژیو كردهام و اگر كار واجب نداشتم به مركز شهر نمیآمدم، مدتهاست ماشینم را تعطیل كردهام و با مترو تردد میكنم.
فقط پیرمردها نیستند كه دستفروشان ولیعصری محسوب شوند، دختر ٣٩ سالهای هم كه جعبههای فلزی با طرحهای امروزی میفروشد و پیرزن لیف فروش هم ساعتهایی از روز را در میانه دودهها زندگی میكنند.
تكیهاش را به داروخانه داده و بساطش را پهن كرده، دور سرش دستمال سفیدی پیچیده و تازه دارد لیفهایش را ردیف میكند. میگوید: ٧٠سال دارم، قلبم مریض است، همین الان زیرزبانی گذاشتم تا توانستم بیایم كار كنم. اگر نیایم كی میخواهد كرایه خانهام را بدهد، پسرم سكته كرده مرده، بدهیهایش برایم مانده، كجا بروم، مریضم اما مجبورم.
ماسك در بساطش ندارد، میگوید: الان روسریام را دور دهان و بینیام میپیچم. از فروشنده داروخانه میخواهم ماسك فیلتردار بدهد، همان ماسكی كه این روزها خوب فروخته میشود. مردی با خنده میگوید: اینها در روزهای آلوده خوب فروخته میشود، چه فایده كه تاثیری در هوایی كه تنفس میكنید ندارد. فقط بازار را گرم كرده. زن فروشنده میخندد و میگوید: تاثیر كه دارد، اما نه زیاد.
ماسك فیلتردار تزیینی را روی صورت پیرزن لیففروش میزنم تا شاید تلقینی هم كه شده، هوای بهتری نفس بكشد و دیرتر نفسش بگیرد.
راننده تاكسی، وقتی ماسك را میبیند، شیشههای ماشین را بالا میبرد و كولر را روشن میكند. میگوید: از صبح دایم كولر ماشین روشن بود، شیشهها را نمیتوانیم پایین بیاوریم. زن مسافر كه روی صندلی جلو نشسته، میگوید: اعلام كردهاند روزی صدنفر به خاطر این هوا سكته میكنند، دیشب از سردرد چند تا ژلوفن خوردم.
راننده كه نه كارش رانندگی است و نه ماشینش تاكسی، میگوید: تا این وقت سال باید ٥ تا باران میآمد، دیگر موقع برف است، هیچی نیامده.
سرفههای شدید مرد مسافر صندلی عقب، نمیگذارد اظهارنظری بكند، آخرش میگوید چه فایده دارد اینها را مینویسید، مگر كسی كاری هم میكند.
دستهای دانشآموز دبیرستانی ماسك به صورت زده، با چهرههایی كه كمتر نشانی از نوجوانی در آن است، در حال عبور از خیاباناند. گل فروشها و اسفند دودكنهای سر چهار راه هم مانند بقیه دستفروشان جزو حاضران اصلی خیابانها هستند، دختر ٥، ٦ سالهای همراه با دود غلیظ اسپند ظاهر میشود و همانطور كه اسپند را میچرخاند، راهی ماشین بعدی میشود. شیرهای بقالی تمام شده، بیشترش را خود آقای بقال خورده. میگوید: از صبح تا ظهر، ٥ تا شیر خوردهام كه توانستم سرپا بمانم، نمیدانم تا شب باید چند تای دیگر بخورم كه بتوانم سرپا باشم.
اطلاعات ایستگاههای سنجش آلودگی میگویند تربیت مدرس واقع در منطقه ٦ با شاخص ١٦٠، آلودهترین منطقه تهران است و مسعودیه منطقه ١٥ با شاخص ٦٩ پاكترین نقطه پایتخت. هرجای پایتخت كه بایستیم، دود و غلظت آلودگی است كه به چشم میآید، چه در میانه دود باشی، زیر پل گیشا و نتوانی برج میلاد را ببینی و چه در بالاترین نقطه شمالی شهر، روی بلندیهای كوهستان. در هر صورت هوای بیاكسیژن شهر است كه انگار از ازل همین بوده و ابدی میماند.
نظر شما