یکشنبه ۵ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
کد خبر: 1986

گفت‌وگو با دكتر عفت مرقاتی خویی، متخصص رفتارشناسی جنسی (سكسولوژیست)

ضرورت ارتقای سلامت جنسی زنان در ایران

 

 

 

 

 خانم دكتر مرقاتی خویی، شما كه به‌عنوان ماما مشغول به كار بودید، چطور به رشتة رفتارشناسی جنسی علاقه‌مند شدید و در خارج از ایران در این رشته ادامة تحصیل دادید؟
○ اجازه بدهید اول رفتارشناسی جنسی یا سكسولوژی را تعریف كنم. این رشته علم شناخت مفاهیم و رفتارهای جنسی است و به دو شاخه تقسیم می‌شود: یكی شاخة پزشكی كه بیشتر روی فیزیولوژی، آناتومی، پاسخ‌های جنسی و اختلالات جنسی تأكید دارد، و شاخه‌ای كه بر ابعاد فرهنگی و اجتماعی رفتارهای جنسی تأكید دارد و امروزه بیشتر موردنظر محققان و نظریه‌پردازان است. من حدود 16 سال پیش، در دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی، مامایی خواندم. بعد وارد رشتة بهداشت مادر و كودك در مقطع فوق‌لیسانس در دانشگاه علوم پزشكی ایران شدم. همزمان با تحصیل در مقطع فوق‌لیسانس، به كار در زمینة مامایی هم مشغول بودم. در حین كار مامایی، به‌تدریج متوجه شدم كه بسیاری از زوج‌هایی كه به من مراجعه می‌كنند با مشكلاتی فراتر از آنچه در مورد بدنشان و دستگاه تولیدمثلشان می‌گویند درگیرند كه قادر به بیانش نیستند. مثلاً زنی بارها و بارها با شكایت ترشح واژینال مراجعه می‌كند و عنوان می‌كند كه چقدر این موضوع برایش ناراحت‌كننده است. با پیگیری‌های مكرر، هیچ علامت بالینی مشاهده نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد كه مشكل باید چیز دیگری غیر از ترشح واژینال باشد، آنچه مسئله را بغرنج می‌كند این است كه او نمی‌تواند دربارة مشكلش صحبت كند و با ابراز مشكلی دیگر سعی می‌كند مشكل جنسی خود را مخفی كند. خوب چگونه باید مشكلات جنسی افراد كشف شود و چگونه باید به مردم در این زمینه كمك كرد؟ در كتب مرجع زنان و مامایی، مطالب زیادی در مورد مشكلات جنسی زنان نوشته شده است. مثلاً یكی از مشكلاتی كه ممكن است باعث اختلال جنسی شود، شُلی بیش از حد واژن است. اما آیا چنین جوابی مشكل زنی را كه در جنوبی‌ترین منطقة تهران به مطب شما مراجعه می‌كند حل خواهد كرد؟ بنابراین من به این نتیجه رسیدم كه باید مفاهیم و مشكلات جنسی زنان كشورمان از دریچة دید خودشان بررسی شود. افكار، عقاید و فعالیت‌های جنسی افراد به عوامل متعددی وابسته است كه از مهم‌ترین آنها فرهنگ و جامعه است. نقطة شروع حركت من دورة فوق‌لیسانس بود. تحقیقی را در مورد رضایت جنسی زنان انجام دادم. جمعیتی از زنان را با مشخصات جغرافیایی‌ـ‌اجتماعی متفاوت در دو گروه راضی و ناراضی از روابط جنسی بررسی كردم. نتایج جالبی هم به‌دست آوردم.

 تحصیل و فعالیت در رشتة رفتارشناسی جنسی با سایر رشته‌ها چه تفاوت‌هایی دارد؟
○ آلفرد كینزی (Alfred Kinsey)، از اولین پیشتازان سكسولوژی، وقتی به این رشته علاقه‌مند شد و خواست وارد این حرفه شود، استادش، ویلیام مستر (William Master)، توصیة جالبی به او كرد و گفت كه برای خواندن این رشته در درجة اول باید بالای 40 سال بود، ثانیاً، باید در یك رشتة دیگر گروه پزشكی مهارت كسب كرد و ثالثاً، در میان مردم آن جامعه اعتبار و مقبولیت داشت. یعنی رفتارشناسی جنسی رشته‌ای نیست كه هركسی بتواند وارد آن شود. متخصص رفتارشناسی جنسی باید با مردم و برای مردم كار كند، چون با دنیای بسیار پیچیدة جنسی آنها سروكار دارد. دكتر كینزی در ابتدا بر روی رفتارهای جنسی مردان مطالعه كرد و به این نتیجه رسید كه رفتارهای جنسی انسان‌ها فقط آن چیزی نیست كه خودشان گزارش می‌دهند، بلكه آنان رفتارهایی در زندگی جنسی خود دارند كه گزارش نمی‌دهند یا دركشان از یك رفتار جنسی بخصوص منطبق با سؤالات پرسیده‌شده نیست. كینزی كشف كرد كه مفاهیم و رفتارهای جنسی متأثر از ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی جوامع است. 

 این نظریه فقط در مورد رفتارهای جنسی مردان صادق است؟
○ قطعاً نه. مفاهیم، ادراكات و رفتارهای جنسی كاملاً وابسته به جنس است. مطالعة اول دكتر كینزی در مورد رفتارهای جنسی مردان بود، چون در آن زمان مخالفت‌های زیادی با مطالعة رفتارهای جنسی زنان می‌شد. بالاخره او موفق شد در اواخر زندگی خود روی زنان هم كار كند. اما فرصت پیدا نكرد كه كتابش را در این زمینه به اتمام برساند. به این ترتیب، در 1960ـ1970 میلادی، جنبش جنسی در دنیای غرب شكل گرفت. نظریه‌پردازان به این نتیجه رسیدند كه مفاهیم و رفتارهای جنسی كه در قالب جنسیت، تولیدمثل، خانواده، اجتماعی شدن فرد، عشق و رابطة جنسی توصیف می‌شود، باید در جوامع و فرهنگ‌های مختلف جداگانه بررسی شود، چون مسائل جنسی در قالب فرهنگ شكل می‌گیرد.

 بنابراین مفاهیم و واژه‌های جنسی معانی جهانی ندارند؟
○ جان سیمون (John Simon) و ویلیام گانیون (‌William Gagnon) دو جامعه‌شناس امریكایی بودند كه، در 1960، نظریة جدیدی در این زمینه ارائه دادند. بر مبنای این نظریه، ادراكات و رفتارهای جنسی افراد یك جامعه در قالب یك «نمایشنامة فرهنگی» توصیف می‌شوند. لذا نمایشنامة جنسی در دنیای غرب كاملاً با جامعة غیرغربی متفاوت است و هیچ‌گاه نمی‌توان، براساس مفاهیم جنسی جامعة غرب، مثلاً ادراكات جنسی زن ایرانی را تفسیر كرد. هدف من از توضیح این نظریه‌ها تأكید بر این نكته است كه ما به‌عنوان ایرانی در جامعة خودمان ساختار و نمایشنامة جنسی خاصی داریم كه باید كشف شود وگرنه نخواهیم توانست در این زمینه به هموطنانمان كمك كنیم.

 رسیدن به چنین نگرشی در جوامع در مورد مسائل جنسی چه اهمیتی دارد؟
○ اگر متخصصی ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مسائل جنسی را درك نكند، ممكن است نتواند به درمان اختلالات جنسی هم كمك كند. 

 یعنی تنها با در نظر گرفتن ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مسائل جنسی، می‌توان به درمان مبتلایان به اختلالات جنسی پرداخت؟
○ البته اختلالات جنسی‌ای كه علائم بالینی دارند، مانند نارسایی‌ها و مشكلات فیزیكی دستگاه تناسلی، به‌راحتی تشخیص داده و درمان می‌شود (البته اگر بیمار به ما مراجعه كند!)، اما مشكلات جنسی افراد فراتر از مشكلات جسمی است. فرض كنید كه زنی دچار واژینیسموس است. تا زمانی كه ما كشف نكنیم كه درك این زن از واژن و نزدیكی چیست، چطور می‌توانیم او را راهنمایی كنیم؟ همة زنان جامعة ما كه برای بیان مسائل جنسی‌شان از زبان تخصصی پزشكی استفاده نمی‌كنند. اگر متخصصی زبان مصطلح زنان و ساختار فرهنگی رفتار جنسی را در جامعه‌اش نداند، هرقدر هم كه پزشك متبحری باشد، نمی‌تواند به بیمارش كمك كند.

 منظورتان از زبان رفتار جنسی چیست؟
○ رفتار جنسی در جامعة ما موضوعی است كه نمی‌توان درباره‌اش صحبت كرد. «زبان سكوت»، به عقیدة من، بین مردم ما، به‌ویژه زنان، زبان مناسب رفتار جنسی است. این ادعا مبنی بر نتایج تحقیقاتم است. البته نمی‌خواهم این نتایج را به كل قشرهای جامعه تعمیم بدهم. می‌توان گفت كه بیشتر متخصصان مسائل جنسی حتی نمی‌دانند كه مددجویانشان برای بیان مشكلات جنسی‌شان از چه الفاظ و واژه‌هایی استفاده می‌كنند. در ملاقات پزشك و بیمار، آنها در دو وادی متفاوت سیر می‌كنند. چیزی كه ما متخصصان از كتب پزشكی غربی آموخته‌ایم با زبان و درك عموم مردم فاصله دارد. همان‌طور كه قبلاً اشاره كردم، بدون كشف زبان، ساختار و قالب‌های فرهنگی رفتار جنسی در جامعه‌مان، كمك به مردم در امور جنسی آنان مشكل خواهد بود. 

 كشف ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مسائل جنسی زنان چه كمكی به توانمندسازی آنان خواهد كرد؟
○ درك ارتباط بین جنس و روابط جنسی، به‌نظر من، كمك زیادی به زنان خواهد كرد. بدینوسیله چگونگی درك زنان از بدن خودشان و افكار جنسی و ارضای مردان و رفتارهای جنسی‌شان قابل بررسی و تفسیر است. من مطمئن نیستم زنان ما در زندگی روزمرة خود به این موضوعات توجه خاص داشته باشند. شاید چنین متصور است كه مسائل جنسی زنان محدود به ارضای خواسته‌های جنسی مردان است و لاغیر. اگر این ارتباط جدی گرفته نشود، زنان فقط «بدن‌های سكسی» خواهند بود و مسائل جنسی‌شان هم محدود می‌شود به تولیدمثلشان. زنان زیادی به مرحلة تولیدمثل نمی‌رسند و یا نمی‌خواهند تولیدمثل داشته باشند، اما هویت جنسی دارند. 

 ایدز یك بیماری جسمی است، چگونه آن را با شناخت زبان رفتار جنسی زنان مرتبط می‌دانید؟
○ درست است. ایدز بیماری‌ای در حوزة پزشكی است. اما درك افراد از این بیماری در برخورد آنان با مشكل مؤثر است. برای تغییر رفتار و ارتقای سلامت جنسی و پیشگیری از بیماری‌های انتقالی جنسی (STDs) در بین افراد، باید ساختار جنسی و باورهای آنان را كشف كرد. گفتن این جمله به مردم كه ایدز خطرناك و كشنده است كافی نیست. باید آنها را توانمند كنیم رفتارهای جنسی بی‌خطر و سالمی داشته باشند. باید به زنانمان آگاهی و قدرت مذاكره با مردان در مورد ارتباطات جنسی‌شان را بدهیم تا مثلاً بتوانند، درصورتی‌كه رابطة جنسی حفاظت‌نشده به آنها پیشنهاد می‌شود، از آن اجتناب كنند و یا شریك جنسی خود را مجاب به استفاده از كاندوم كنند. درگیر كردن مردم در مبارزه با بیماری‌های انتقالی جنسی الزامی است. حركتی كه در بسیاری از كشورهای پیشرفته، در مبارزه با ایدز، آغاز شده است.

 چطور می‌توانیم ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مسائل جنسی زنان كشورمان را بشناسیم؟
○ تا زمانی كه وارد زندگی حقیقی جنسی زنان كشورمان نشویم، و به آنها قدرت بیان آزاد دغدغه‌های جنسی‌شان را ندهیم نمی‌توانیم به این هدف برسیم. باید با تحقیقات بنیادی ـ كیفی كشف كنیم كه زنان ما دربارة مسائل جنسی چه فكر می‌كنند و دنیای حقیقی جنسی‌شان چگونه شكل می‌گیرد. این واقعیت را هیچ پزشك یا متخصصی نمی‌تواند به‌تنهایی با نشستن در مطب كشف كند. متخصصان ما باید وارد جامعه شوند و ببینند مردم چه مفاهیمی را در این مورد استفاده می‌كنند و رفتارهای جنسی‌شان براساس كدام نمایشنامة جنسی شكل می‌گیرد.

 در مقام یك متخصص، وضعیت بهداشت جنسی زنان ایران را، در مقایسه با سایر كشورها، چطور ارزیابی می‌كنید؟
○ برخلاف تصور بسیاری از مردم ما، بهداشت جنسی محدود به بیماری‌های عفونی و سایر بیماری‌های جنسی نیست. رضایت جنسی و داشتن زندگی جنسی خوب و سالم هم جزء بهداشت جنسی است. براساس تجربة كاری و تا جایی كه اطلاع دارم، هنوز برنامه‌ها و طرح‌های مراقبتی منظمی برای كنترل بیماری‌های عفونی در اثر تماس جنسی، بین زنان ایرانی، اجرا نشده یا اگر شده آن‌قدر جامع و كامل نبوده كه باعث بهبود زندگی جنسی زنان شود. تاكنون در كشورمان به مستندی در این زمینه برنخورده‌ام. اگر تحقیق و مطالعه‌ای هم انجام شده، محدود و انتشارنیافته است، به چند علت: اولاً، از نظر فرهنگی و اجتماعی پذیرفته شده كه نباید دربارة مسائل جنسی صحبت كرد، ثانیاً، این تفكر وجود دارد كه مسائل جنسی زنان با آبروی خانواده و شخصیت اجتماعی آنها عجین شده است و باید كاملاً محرمانه و محفوظ بماند. البته این احتمال هم وجود دارد كه زنان ما نمی‌خواهند بپذیرند كه پدیدة جنسی جزئی از هویت، و مسائل جنسی بخش مهمی از زندگی آنهاست. بنابراین تا زمانی كه مشكلی در اندام‌های تناسلی‌شان و وضعیت باروری پیدا نكنند به متخصص مراجعه نمی‌كنند.

 پس زنی هم كه مبتلا به بیماری نیست باید برای صحبت در مورد مسائل جنسی به متخصص مراجعه كند.
○ ببینید، نیاز به مراجعه به متخصص یا مشاوران بهداشتی نباید فقط در اثر ابتلا به عفونت‌های جنسی انتقالی از راه تماس جنسی باشد. هر زنی هنگامی كه احساس كند بهداشت جنسی‌اش به خطر افتاده است، باید به فكر باشد. مثلاً اگر هیچ لذتی از رابطة جنسی‌اش نمی‌برد، این یك مشكل است. در تحقیقم در 1996 به این نتیجه رسیدم كه 2/36 درصد زنان شاغل از روابط جنسی‌شان ناراضی‌اند، اما چند درصد آنها از متخصصان كمك می‌گیرند؟ مسئلة دیگر اجبار جنسی است كه مردان بر همسرانشان اعمال می‌كنند. در ایران، هیچ آماری نداریم كه درصد زنان تحت اجبار جنسی را نشان بدهد.

 فكر می‌كنید چرا تاكنون تحقیقی در این زمینه انجام نشده؟
○ متأسفانه به‌نظر می‌رسد كه بسیاری از زنان ما هنوز فرق اجبار جنسی و وظیفة جنسی را نمی‌دانند. تعداد نه‌چندان كمی از زنانی كه پیش من می‌آیند معتقدند كه پاسخ جنسی به همسر جزء وظایفشان است. وظیفه یعنی اینكه هرچه از این زن درخواست می‌شود بدون چون‌وچرا اجرا كند، چون می‌خواهد وظیفه‌اش را خوب انجام دهد. در چنین شرایطی، به‌دست آوردن آمار صحیح از میزان شیوع اجبار جنسی و یا تجاوزها مشكل خواهد بود. در نتیجه، بسیاری از زنان ما دچار مشكلات جنسی‌اند، اما آن را جزء مسائل بهداشتی‌شان نمی‌دانند و به متخصص مراجعه نمی‌كنند. البته حركتی در جهت ارتقای سلامت جنسی زنان در ایران شروع شده كه امیدوارم موفقیت‌آمیز باشد.

 خانم دكتر، بررسی مجزای مسائل جنسی زنان را امتیاز می‌دانید یا ضرورت؟
○ ضرورت است. تا زمانی كه ما قدرت تشخیص و تصمیم‌گیری را به خود زنان ندهیم، نمی‌توانیم جلو برخی معضلات اجتماعی را در زمینة بهداشت جنسی بگیریم، مثلاً نمی‌توانیم از وقوع آزارهای جنسی پیشگیری كنیم. دختر نوجوان 13، 14 ساله باید در مورد بدنش و مسائل جنسی خودش اطلاعات كافی داشته باشد تا در زمان مواجهه با مشكل تصمیم درستی بگیرد. فرض كنید كه مادر به دخترش بگوید كه نباید در مورد مسائل جنسی فكر كند و حرف بزند. درصورتی‌كه این دختر در كوچه و خیابان و حتی در خانه مورد آزار جنسی قرار بگیرد، به دو دلیل نمی‌تواند واكنش مناسب از خود نشان دهد: اولاً، چون اطلاعات و ذهنیتی در این مورد ندارد، درك نمی‌كند كه تحت آزار جنسی قرار گرفته است؛ ثانیاً، با پنهان كردن موضوع، درصدد حفظ آبروی خود و خانواده برخواهد آمد. در نتیجه در ایران هم مثل جوامع مشابه موارد بسیاری از آزارهای جنسی احتمالاً هرگز گزارش نمی‌شوند. تجاوز و آزار جنسی از معضلات بزرگ اجتماعی است و با سلامت جنسی افراد ارتباط دارد، كه فقط با آگاهی دادن و توانمندسازی زنان و بررسی مسائل جنسی به‌طور جدی و مستقل قابل پیشگیری است.

 در چنین شرایطی، چه باید كرد؟
○ همان‌طور كه اشاره كردم، ابتدا باید ساختار فرهنگی‌ـ‌اجتماعی مسائل جنسی را مشخص كنیم. با توجه به ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی و مذهبی، تعریف صحیحی از آموزش‌های جنسی در سطوح مختلف داشته باشیم. سپس آموزش‌های مدون و برنامه‌های منظمی را به اجرا گذاریم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha