سلامت نیوز_*مونا اسحاقی: زمانهایی که بیتجربهتر بودم، فکر میکردم بعضی از مشکلات اعم از رفتاری، اخلاقی و فرهنگی فقط در دوره بزرگسالی است، چراکه معتقد بودم بچهها عاری از هرگونه مشکلات هستند، اما بعد از اولین سالهایی که در دبستان شروع به تدریس کردم، متوجه شدم تفکرم اشتباه بوده چراکه شناختی از کودکان نداشتم و از دور به این موضوع نگاه میکردم. بعد از مدتی تدریس و مطالعه و گذراندن کارگاههای متعدد در کنار استادان بزرگم به نظریه جان لاک رسیدم؛ او معتقد بود انسانها مانند لوحی پاک و دستنخورده و تهی از دانش زاده میشوند و هیچ دانسته درونی و ذاتی ندارند بلکه هر آنچه میدانند، از راه مشاهده (تجربه) به دست میآید».
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: شاگردی داشتم که دوستانش را با القاب بدی صدا میکرد؛ چه در مواردی که عصبانی و ناراحت بود و چه زمانی که آرامش داشت، این حرفهای ناپسند به گوش بعضی شاگردان کلمه آشنایی بود و به گوش برخی دیگر ناآشنا. در نیمکتی عقبتر شاگردی داشتم که وقتی عصبانی میشد، از کلمه بادام استفاده میکرد. موضوع را با مادران مطرح کردم: برایم سؤال بود چرا نفر اول با کلمات بد و نفر بعدی با کلمه بادام ناراحتی خود را مطرح کرده است. مادر نفر اول بیان کرد که در خانه هم اینگونه به پدر خود بیاحترامی میکند (نه تنبیه میشود و نه چیز دیگری و این کلمه هم آنچنان بد نیست و من هم در کودکی مثل پسرم بودهام) اما مادر فرد دوم بیان کرد ما در خانه تا جایی که امکان دارد از کلمات بد استفاده نمیکنیم و اینکه چون فرزندم بادام و لوبیا دوست ندارد، برای ابراز ناراحتی از بادام و لوبیا استفاده میکند. این باعث شد این سؤال برایم پیش بیاید که چرا؟ و چه اتفاقی میافتد که پسرانی همسن که در یک محیط آموزشی هستند، کاملا متفاوت عمل میکنند. شاید به این خاطر که پدر و مادرها با فرهنگها، ژنتیک، تجربیات و خانوادههای مختلف سالها زندگی کرده و بزرگ شدهاند، با بایدها و نبایدهای مختلف، بچهای را به دنیا میآورند که حاصل زندگی آنهاست و هر کدام سعی در تربیت او از منظر خود دارد و فرزند بیگناه عملا بین دستورات متفاوت پدر و مادر خود میماند و نمیداند به کدام توجه کند و هر یک از اولیا به طور ناخواسته به گروهکردن خود و فرزندش علیه دیگری دست میزند و فرزند سعی میکند طرف کسی را بگیرد که خواستههایش را برآورده کند.
مهمترین مشکلی که ناهماهنگی ایجاد میکند، این است که قدرت والدین در کنترل فرزند کم و باعث میشود فرزند قوانین را زیر پا بگذارد و یاد میگیرد وقتی هر یک از والدین به هم بیاحترامی میکنند، او هم بیاحترامی کند، چراکه کودک چیزی را که میبیند یاد میگیرد نه چیزی را که میشنود و متوجه میشود که خانه، قوانین ثابت و خاصی ندارد و تغییرپذیر است و میتواند باج بگیرد، نافرمانی کند و ارتباط خوبی با والدین خود نداشته باشد. پس باید چه کاری انجام دهیم؟ راهکارهای زیادی به ذهن میرسد، اما بهترین راهکار و اولین قدم که پدر و مادر برای تربیت فرزند خود برمیدارند، این است که بحث تربیت فرزند را با مسائل شخصی یکدیگر جدا کنند، مسائل تربیتی را با هم مشخص کنند و به نقاط مشترک برسند. در موضوعات تربیتی از صفر تا صد را با هم به توافق برسید که چقدر و تا چه اندازه محدودیت و آزادی دارد.درباره نکات تربیتی هم که به نقطهنظر مشترک نمیرسید، ترجیحا یکی از والدین گذشت کند و آن مورد را به دست همسرش بسپارد و او را تأیید کند.
*کارشناس ارشد روانشناسی
نظر شما