مردی که مدعی‌ است در پی یک شکست مالی مرتکب قتل شده، وقتی در جلسه محاکمه حاضر شد، جزئیات قتل را توضیح داد. به گزارش خبرنگار ما، دو سال قبل مأموران پلیس در جریان مفقود‌شدن مردی قرار گرفتند. مأموران تحقیقات خود را آغاز و بعد از چند روز جسد مرد گم‌شده را پیدا کردند. خانواده مقتول در این مرحله به مأموران گفتند او برای انجام کاری از خانه خارج شد و طبق معمول همیشه و خیلی عادی بیرون رفت؛ اما دیگر باز نگشت و نمی‌دانند دقیقا چه اتفاقی افتاده ‌است.

برنامه‌ای برای قتل نداشتم

سلامت نیوز: مردی که مدعی‌ است در پی یک شکست مالی مرتکب قتل شده، وقتی در جلسه محاکمه حاضر شد، جزئیات قتل را توضیح داد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: دو سال قبل مأموران پلیس در جریان مفقود‌شدن مردی قرار گرفتند. مأموران تحقیقات خود را آغاز و بعد از چند روز جسد مرد گم‌شده را پیدا کردند. خانواده مقتول در این مرحله به مأموران گفتند او برای انجام کاری از خانه خارج شد و طبق معمول همیشه و خیلی عادی بیرون رفت؛ اما دیگر باز نگشت و نمی‌دانند دقیقا چه اتفاقی افتاده ‌است.

 بعد از انجام تحقیقات یکی از دوستان مقتول به قتل او اعتراف کرد و گفت در پی یک درگیری مالی مرتکب این قتل شده ‌است. متهم که کامبیز نام دارد، بعد از قبول اتهام قتل گفت: ما با هم درگیری مالی داشتیم؛ به‌همین‌خاطر هم دست به این قتل زدم و درخواست بخشش دارم. با پایان جلسات بازجویی و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت.

در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: متهم در پی یک اختلاف مردی به نام کریم را به قتل رسانده و با توجه به اینکه به قتل اعتراف کرده و جزئیات را نیز توضیح داده ‌است و دیگر قراین و شواهد موجود، درخواست صدور حکم قانونی درباره اتهام قتل و دیگر اتهامات مطرح‌شده در پرونده را دارم.  سپس فرزندان مقتول به‌عنوان ولی‌دم در جایگاه حاضر شدند. آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند. پسر مقتول گفت: متهم ادعا کرده پدرم به خاطر مسائل مالی با او اختلاف پیدا کرده و همین امر هم باعث شده پدرم را بکشد؛ درحالی‌که این دروغ است و پدرم به خاطر پول با کسی درگیر نمی‌شد.

سپس متهم در جایگاه حاضر شد. او که سابقه صدور چک بلامحل هم دارد، گفت: من تا چند سال قبل حتی یک خلاف رانندگی هم نداشتم. سال ٨٥ بود که با چند نفر به صورت شراکتی کاری را راه‌اندازی کردیم و من ٥٠٠‌ میلیون تومان سرمایه‌گذاری کردم که با توجه به سود پولم و مدت زمانی که سرمایه‌ام در آنجا بود، شرکایم نزدیک به یک‌ میلیارد تومان به من بدهکار شدند؛ اما این پول هیچ‌وقت برنگشت و من بدهکار شدم. کار به جایی رسید که سال ٩١ بر سر همین مسائل برایم حکم جلب صادر شد. در این مدت برای حل مشکلم به دنبال راهکار بودم که با مقتول آشنا شدم. قرار شد با یک برنامه‌ریزی پول من زنده‌ شود و در این مدت هم مقتول برای من آپارتمانی خریداری کند و من علاوه بر اینکه این پول را می‌دهم، با هم کار کنیم. چک اول پاس شد؛ اما چک دوم پاس نشد و همین هم بین ما مسئله به وجود آورد. مقتول به من می‌گفت پولش را باید پس بدهم، من هم پولی نداشتم که بدهم. چاره‌ای نداشتم به‌ جز اینکه فرار کنم. متهم ادامه داد: روز حادثه برای اینکه مقتول را بخوابانم و بتوانم مدارک را بردارم و فرار کنم، به او داروی خواب‌آور دادم. صبح که بیدار شدم و خواستم بروم، دیدم او فوت کرده‌ است.


برای اینکه موضوع را طور دیگری جلوه بدهم که کسی متوجه نشود، من این کار را کرده‌ام، روی دهانش حوله گذاشتم و با چسب و طناب بستم و جسد را رها کردم. سه ‌شب در آنجا نگهبانی دادم تا ببینم که جسد پیدا می‌شود یا نه. بعد به شمال رفتم که فرزند مقتول به من زنگ زد و سراغ پدرش را گرفت و گفت که او را دیده‌ام یا نه. من هم گفتم اصلا از پدرش خبر ندارم بعد به تهران آمدم تا به آنها کمک کنم مقتول را پیدا کنند. زمانی که جسد پیدا شد و من ناراحتی فرزندان مقتول را دیدم، خیلی ناراحت شدم و عذاب وجدان شدیدی گرفتم؛ به‌همین‌خاطر هم در همان‌جا به مأموران و افسر پرونده گفتم که به فرزندان مقتول بگویند که از محل بروند و من می‌خواهم اعتراف کنم. راستش اصلا رویش را نداشتم که جلوی فرزندانش که آن‌قدر ناراحت بودند، این کار را بکنم. وی ادامه داد: بعد از اینکه آنها رفتند، توضیح دادم چه اتفاقی افتاده‌ است و چطور او را کشتم و مسئولیت کاری را که کرده‌ام، بر عهده گرفتم. متهم درباره اینکه چطور ٢٠‌ میلیون تومان از مقتول پول گرفته ‌است، گفت: این مبلغ که گفته‌ شد، درست نیست. من دو‌میلیون‌و ٦٠٠‌ هزار تومان از پول‌های او را برداشته ‌بودم. او همچنین در پاسخ به این سؤال که اگر قصد کشتن مقتول را نداشت، چرا مقدار زیادی قرص به او داد، گفت: من خودم از این داروها می‌خوردم، برای اینکه خوابم ببرد. قبلا هم به مقتول داده ‌بودم و مشکلی پیش نیامده ‌بود. فکر می‌کردم این بار هم قرص می‌دهم و خوابش می‌برد، من واقعا قصد کشتن او را نداشتم.با پایان جلسه رسیدگی هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha