سلامت نیوز_*حسین نورینی:علاوه بر اینکه بر این کودکان برچسب مادرـ مجرم یا کودکان زندان هم میخورد و این برچسب میتواند برای جامعه هزینههای بسیاری به همراه داشته باشد. از این منظر، جامعه از دو سو، درحال هزینه کردن است، یکی هزینه نگاهداری این کودکان را در زندان و بهزیستی به عهده میگیرد و دوم هزینه خسارتی را که بر شخصیت این کودکان وارد میکند، در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی بیش از آن پرداخت خواهد کرد
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: عكس صفحه نخست روزنامه شهروند در روز شنبه، مرا میخكوب كرد؛ عكسی از زندان زنان در قرچك. چهار زن، یكی نوزادی به بغل، پشت به دوربین، روبهروی مهد كودك داخل زندان. این مهد كه مادران جلوی آن ایستادهاند، با میلههایی شبیه درهای زندان از راهرو تفكیك شده است و بر میلهها دو عروسك آویزاناند؛ عروسكهایی كه گویا به صلابه كشیده شدهاند و گلهای مصنوعی پلاستیكی در حاشیه میلهها که نتوانستهاند از خشونت تند فضا بكاهند.
تصویری كه از این مهد به نمایش گذاشته شده است، حكایت از آن دارد كه در زندانهایمان نه اینكه نتوانستهایم حق كودكانی را كه فقط به بهای مجرم بودن مادرانشان یکی از مهمترین سالهای زندگیشان را پشت میلههای زندان سپری میكنند، در سطحی حداقلی به جا آوریم، بلكه نوع مهدی كه برایشان مهیا كردهایم، تصویر زندانی بودن آنان را نیز بر ذهن و روانشان حك میكنیم.
روز دوشنبه آقای عبدی در یادداشتی به بهانه انتشار گزارش مربوط به آن عكس از وضعیت زنان بیپناه زندانی یاد كردند و به برخی نكات مهم در این باره اشاره داشتند. آنچه در این یادداشت به آن اشاره میكنم وضعیت كودكانی است كه به همراه مادران خود در زندان به سر میبرند. در آن گزارش اشاره شده بود که تعدادی از زنان، دارای کودکان شیرخواری بودند که تا ٢ سالگی در زندان کنار مادران خود و در میان زندانیان هستند و چون بدون سرپرست یا فردی هستند که از کودکان آنها نگاهداری کند، پس از پایان ٢ سال، کودک را از مادر جدا میکنند و به مراکز نگاهداری بهزیستی میسپارند؛ دو اقدامی که برای تخریب و آسیبدیدن روانی و اجتماعی کودک کافی است؛ به عبارتی، ما در مجازات چنین زنانی، فقط و فقط به خودشان و جرمی که مرتکب شدهاند و سازوکار سلب قانونی مینگریم و وجوه اخلاقی و انسانی لازم برای برخورد با آنان را در نظر نمیگیریم.این در صورتی است که آن کودکان سهمی در جرم مادر نداشتهاند که اکنون ٢سال ابتدایی زندگی خود را در زندان و بقیه را در مراکز بهزیستی و بدون مراقبتهای مادر به سر برند؛ در صورتی که همه میدانند، مهمترین زمان شکلگیری شخصیت کودک تا ٦ سالگی است و کودکان این مادران در این ٦سال یا در زندان بهسر میبرند و یا به دور از مادر در مراکز بهزیستی.
به عبارتی دیگر، ما به جز این مادران، كودك را نیز محكوم به ماندن در فضاها و روابطی میکنیم كه به هیچوجه مستحق ماندن در آنها نیست. علاوه بر اینکه بر این کودکان برچسب مادرـ مجرم یا کودکان زندان هم میخورد و این برچسب میتواند برای جامعه هزینههای بسیاری به همراه داشته باشد. از این منظر، جامعه از دو سو، درحال هزینه کردن است، یکی هزینه نگاهداری این کودکان را در زندان و بهزیستی به عهده میگیرد و دوم هزینه خسارتی را که بر شخصیت این کودکان وارد میکند، در سنین نوجوانی، جوانی و بزرگسالی بیش از آن پرداخت خواهد کرد. این در صورتی است که به راحتی میتوان در اینباره اندیشید و سازوکاری را در نظر گرفت تا هم مادران دوران محکومیت خود را در فضایی سالمتر بگذرانند و هم کودک از آثار منفی زندان و دور ماندن از مادر در دوران زندگی در بهزیستی، در امان باشد. بهویژه آنکه با در نظر گرفتن برنامههایی به خوبی میتوان فضای بازآفرینی و توانمندسازی این مادران برای ورود به زندگی متفاوتی را مهیا کرد، تا بتوان سهمی اندک در ایجاد محیطی سالمتر و کاستن از افرادی با برچسبهای منفی درونی ـ آنگونه که فرد بر خود میخواند و سرزنشهایی که از درون میشنود ـ و برچسبهای بیرونی ـ آنگونه که دیگران به او مینگرند ـ ایفا کرد.
برای این منظور چارهای نداریم به جز نگهداری این قبیل زندانی در خارج از زندان. دراینباره به دو طریق میتوان اقدام کرد:
اول، گذراندن دوران محکومیت در خانه خود با در نظر گرفتن مجموعهای از محدودیتها و نظارت کافی بر آن. به نظر میرسد این روش به جهت فقدان و یا کمبود نیروی نظارتی متخصص به سهولت قابل اجرا نباشد. دوم، گذراندن دوران محکومیت در مجموعه خانههایی که هم از محیط بیرونی تفکیک شده است و هم در درون خود دارای آزادی عملی است که امکان شکلگیری برخی از ارتباطات اجتماعی سالم را برای زندانیان و فضای باز شبیه به محله را برای کودکان فراهم کند. در چنین فضایی میتوان امکان حضور سازمانهای رسمی و نیز سازمانهای مردمنهاد را برای رسیدگی به وضع زنان و فرزندان آنان مهیا کرد، تا از طریق برنامهها و فعالیتهای آنان هم این زنان بتوانند در دوران محکومیت خود با آموزشهایی که میبینند، از سبک زندگی پیشین خود فاصله بگیرند و هم کودکان آنان بتوانند به راحتی و با آسیب کمتر جذب جامعه شوند. دراینباره به ظرافتهای عملکردی نیاز است که در صورت پذیرفتن کلیات آن ـ که البته هم ضروری است و هم شدنی - با حضور سازمانهای داوطلبانهای که تجربه کار با زنان آسیبدیده را دارند، میتوان سازو کارهای اجرایی آن را طراحی کرد.
*جامعه شناس
نظر شما