چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۶ - ۰۰:۰۰
کد خبر: 2025

پدر و مادر هر كدام بشقابی در دست گرفته‌اند و التماس می‌كنند كه یك قاشق بیشتر بخورد، مادر، صدای هواپیما در می‌آورد، پدر خم می‌شود تا سواری بدهد و نهایتاً كودك فراری از غذاخوردن به خواسته آنها توجهی نمی‌كند و زیر چشمی اوضاع را می‌پاید و شاید در دلش به این كارها می‌خندد.

مشكل كم غذایی یا بد‌غذایی كودكان، اغلب یكی از بزرگترین دغدغه‌های والدین، به خصوص آنها كه اولین تجربه بچه‌داری را از سر می‌گذرانند است.

بسیاری از آنها با صرف وقت و هزینه زیادی تلاش می‌كنند تا مشكل بدغذایی كودكشان را به هر طریق برطرف كنند، در حالی كه به نظر دكتر سیدضیا‌ءالدین مظهری- متخصص تغذیه و رئیس انجمن تغذیه ایران- اكثر خانواده‌ها، برداشت‌های نادرستی از روند رشد كودكشان دارند و توقعات آنها در بسیاری از موارد نابجاست. گفت‌وگوی ما با دكتر مظهری را بخوانید.

آقای دكتر، شما به كدام بچه‌ها «بد غذا» می‌گویید؟
ببینید، مشكلی كه ما در خانواده‌ها شاهد آن هستیم، برداشت غلطی است كه اكثر آنها از روند رشد بچه‌ها و میزان اشتها و كم اشتهایی بچه‌ها دارند.

اغلب دیده می‌شود خانواده‌ها با وجود این كه فرزندشان از رشد مناسبی برخوردار است و از غذای كافی استفاده می‌كند، تصورشان این است كه كودكشان واماندگی رشد داشته یا تغذیه درستی ندارد، چون كم اشتها است.

در اینجا ذكر این نكته لازم است كه مقایسه كردن دو كودك با یكدیگر بسیار اشتباه است، چرا كه دنیای درونی هر فردی با دیگری بسیار متفاوت است.

منظورتان از دنیای درونی چیست؟

دنیای درون، دنیای ژنتیكی، پیام‌ها و كدها و رموزی است كه در درون هر سلولی وجود دارد و از آغازین لحظه زندگی این كدها با هم آمیخته شده و برای هر فردی دنیای بخصوصی را ایجاد می‌كنند كه می‌تواند به نسل بعدی انتقال یابد.

به عنوان مثال مادر یا پدری كه فرض می‌كنند كودكشان نسبت به كودك هم سن و سال خودش كوتاه‌ قدتر است، علت را باید در خودش یا شاخه پدری یا مادری خودش یا همسرش جست‌وجو كند، چرا كه اولین مسئله‌ای كه برای افزایش قد و رسیدن به یك قد معین وجود دارد، ظرفیت ژنتیكی هر فرد است.

بالاخره مسائلی نظیر كوتاه قدی و كم اشتهایی تا كجا طبیعی است و از كجا به بعد غیرطبیعی تلقی می‌شود؟
برای این كه والدین مطمئن شوند كه فرزندانشان در روند رشد متفاوتی كه دارند، طبیعی پیش می‌روند یا خیر، ما محدوده‌ای داریم كه از حداقل شروع شده و به حداكثری می‌رسد كه قرار گرفتن كودك در آن محدوده طبیعی تلقی می‌شود.

مثلاً ما یك فرمول سرانگشتی داریم كه می‌توان با استفاده از آن حدس زد كه بچه به چه قدی خواهد رسید.

در مورد دخترها، ما می‌توانیم از جمع بستن قد مادر با قد پدر، تقسیم بر 2 و منهای 5 تخمین بزنیم كه دخترمان به چه قدی برسد مناسب است و از جمع این عدد با عدد 6 حاصل جمعی به دست می‌آید كه می‌توان با آن محدوده قدی پسرها را حدس زد.

پس چرا پدر و مادرهایی هستند كه كوتاهند ولی بچه‌های قد بلندی دارند و یا برعكس؟
به این دلیل كه علاوه بر مسایل زمینه ژنتیكی، محیط‌زندگی، نوع تغذیه و فعالیت‌های بدنی نیز از عوامل تضمین كننده بیان كامل ژن به شمار می‌آیند و گاهی به دلیل عدم تعادلی كه در محیط زندگی و تغذیه و حتی بی‌نظمی در شرایط عاطفی فرد، با وجود زمینه ژنتیك لازم جهت جهش رشد، به رشد كافی نرسند.

نكته دیگر این كه در مورد مسایل ارثی و ژنتیكی سلسله مراتبی وجود دارد، این كه اطلاعات مانند یك لوح محفوظ رونویسی شده و به نسل بعدی منتقل خواهد شد، در اینجا است كه باید به شاخه پدری و مادری توجه كنید. شاید تأثیر ژن پدر‌بزرگ یا مادربزرگ باشد كه البته این موارد، نمونه‌های استثنایی هستند.

شما از تأثیر محیط گفتید، آیا تغذیه هم جزء تأثیرات محیطی محسوب می‌شود؟
نه تنها تغذیه بلكه ارتباط عاطفی، محبت دیدن یا مهر ورزیدن، میزان تحرك، ساعت‌های كه فرد جلوی تلویزیون می‌گذراند یا خوردن تنقلاتی مثل چیپس و پفك یا فعالیت‌های جهشی و كششی مثل والیبال، بارفیكس و... از عوامل مساعد كننده افزایش قد محسوب می‌شوند.

در رابطه با تغذیه هم باید گفت بدن هر انسانی نیاز به پنجاه نوع ماده مغذی از زیرمغذی‌ها، ویتامین‌ها و مواد معدنی گرفته تا ماكرونوترینست‌ها (پروتئین، چربی، كربوهیدرات و...) دارد و این مواد باید در قالب غذایی كه می‌خوریم به بدن ما برسد تا مواد مورد نیاز برای رشد و نمو و ترمیم بافت‌ها در اختیار سلول‌ها قرار گیرد، بنابر این باز هم به والدین تأكید می‌كنم كه پدر عزیز! مادر گرانقدر! مسئله تغذیه این نیست كه كودك شما زیاد غذا بخورد، بلكه از نظر ما متخصصین تغذیه، وقتی كه بتوانیم 50 ماده مغذی مورد نیاز برای بدن را به شكل متناسب، متعادل و متنوع از طریق غذایی كه می‌خوریم در اختیار میلیاردها سلول قرار دهیم، حجم غذای مصرفی چندان اهمیتی ندارد، در واقع كیفیت چیزی كه می‌خوریم بسیار با اهمیت است.

این معادله غذایی در چه سنی اهمیت بیشتری دارد؟
اصولاً تأثیر تغذیه از نخستین لحظه حیات تا ممات به اثبات رسیده است؛ یعنی از  زمانی كه نطفه بسته می‌شود، تأثیرگذاری تغذیه صحیح شروع شده و با استفاده از ذخایر بدنی مادر در دوران حاملگی و حتی قبل از آن یعنی دوران كودكی و نوجوانی مادر حتی، به رشد خود ادامه می‌دهد.

در واقع بلند مدت‌ترین نیاز بشر، نیاز به غذاست. از این جهت است كه ما تأكید می‌كنیم، تغذیه خانم‌ها خیلی اهمیت دارد و ارزشمند‌ترین گروه هر جامعه‌ای را تشكیل می‌دهند، زیرا اگر چه 50 درصد جامعه كنونی را خانم‌ها تشكیل می‌دهند، ولی صددرصد نسل آینده را اینها به وجود می‌آورند و این موضوع تاكیدی مجدد بر این نكته است كه پشت سر هر مرد موفقی، بانویی موفق است.

بنابر این تغذیه خانم‌ها و دختر خانم‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است! ما در زمینه تغذیه صحیح به خصوص به گروه‌های آسیب‌پذیر مثل مادران حامله و شیرده، نوجوانان و كودكان در حال رشد هشدار می‌دهیم.

مطالبی كه گفتید در مورد شش ماه اول زندگی كودك هم صدق می‌كند؟ در این سن كه همه بچه‌ها شیر می‌خورند.
بله، اهمیت این موضوع به قدری است كه سرنوشت آینده افراد را رقم می‌زند،چرا كه سلول‌های مغز كه فرمانده كل بدن در دستیابی به دانش و بینش و مهارت هستند ،در سه ماهه سوم حاملگی شروع به افزایش تعداد و حجم می‌كنند.

بعد از تولد هم 6 ماه اول زندگی بسیار اهمیت دارد و تغذیه مناسب در این دوران هم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است چرا كه هر فردی با هر وزنی كه به دنیا می‌آید. در طول پنج یا شش ماه اول، وزنش دو برابر می‌شود.

بنابر این تغذیه‌ای كه به نام «شیر مادر» توصیه می‌كنیم، یكی از بهترین تركیباتی است كه خداوند در اختیار كودك می‌گذارد. در واقع شیر مادر، حكم خون سفید را دارد و از عجایب این تركیب حیاتی این است كه در هر لحظه‌ای منطبق با نیازهای نوزادی است كه از آن تغذیه می‌كند و با وجود این همه پیشرفت‌های تكنولوژیك، هنوز جایگزینی برای شیرمادر پیدا نكرده‌اند كه بتواند حتی یك هزارم ارزش شیر مادر را داشته باشد.

تا كی می‌شود گفت این شیر، غذای اصلی كودك است؟
تأكید من بر این است كه در یك سال اول زندگی نوزاد، شیر مادر را غذای اصلی كودك قرار دهیم و غذاهای تكمیلی را در جهت تأمین یا افزایش انرژی دریافتی و یا دریافت موادی نظیر آهن و زیرمغذی‌های دیگری كه ذخایرش در شیر مادر به پایان رسیده است به كودك می‌دهیم، البته در روند تغذیه تكمیلی نكته حائز اهمیت این است كه روند به گونه‌ای آغاز شود كه منوی تك غذایی كودك در زمان تبدیل به منوی چند غذایی علاوه بر رعایت اصول تنوع، به تدریج از حالت مایع به حالت پوره و لعابی و بعد به شكل غذاهای سفت‌تر در آید.

بعضی از مادرها معتقدند كه بعد از مدتی شیرشان رقیق‌تر می‌شود و كم‌رنگ‌تر، به همین خاطر از شیرهای دیگر استفاده می‌كنند. به نظر شما كار درستی است؟
خیر! اینجا باز هم باور غلطی وجود دارد كه متأسفانه زیاد به چشم می‌خورد، چرا كه شیر و تركیبات موجود در آن بسیار غنی است تا جایی كه اگر حتی مادری كه سوء‌تغذیه هم دارد، كیفیت شیر تولیدی‌اش بهتر از هر ماده غذایی مصنوعی دیگر است.

مسئله رقیق بودن و غلیظ بودن شیر نیز همان‌طور كه گفتیم مطابق با نیاز كودك در هر زمان است چرا كه وقتی كودك شیر می‌خورد و می‌خوابد و بیدار می‌شود، احتیاج به آب و قند دارد بنابراین شیر آغازین كه به آن شیر پیشین هم می‌گویند، آب و قند بیشتری داشته و در روند مكیدن سینه مادر با ترشح هورمون‌های پرولاكتین واكسی توسین (هورمون‌های مرتبط با شیردهی) ساخته شدن شیر و جهش آن تأمین می‌شود و به چربی شیر اضافه می‌شود و بسیار جالب است كه هضم چربی شیر مادر در مقایسه با چربی‌های موجود در شیر خشك، با وجود آنزیمی به نام لیپاز كه در شیر مادر وجود دارد بسیار قابل هضم‌تر است.

به هرحال، دردسر از وقتی كه قرار می‌شود بچه‌ها به جز شیر مادرشان  غذاهای دیگر هم بخورند، شروع می‌شود.
زمانی كه تغذیه تكمیلی شروع می‌شود، اگر اصول تنوع، تعادل و تناسب را رعایت كنیم، مواد غذایی مناسبی در اختیار كودك قرار خواهد گرفت.

در واقع غذا خوردن كودك باید طوری باشد كه زور و اجبار و التماس و خواهش و تهدید و جایزه و... در آن وجود نداشته باشد، چرا كه این عوامل عكس‌العمل‌های دفاعی در كودك ایجاد كرده و پایه‌گذاری روش‌های غلطی را می‌كند كه تا مدت زیادی والدین را درگیر خواهد كرد.

در بسیاری از موارد، كودك، روش غذاخوردن را از پدر و مادر به ارث می‌برد. اگر روش و منش والدین در غذاخوردن صحیح باشد، بچه‌ها از آنها الگوبرداری می‌كنند؛ مثلاً عادت خوبی مثل صبحانه خوردن، اغلب از والدین به بچه‌ها منتقل می‌شود.

پس اگر بچه‌ای غذا نخورد، چه باید كرد؟ باید بی‌تفاوت بود؟
نه! در واقع باید در مقابل عكس‌العمل بچه‌ها، خونسرد بود، اگر خورد، خورد و اگر نخورد، هم نخورد، نه توهین، نه تحقیر، نه توصیه‌! می‌توانید غذا را از جلوی او بردارید تا كودك بفهمد كه غذا خوردن یا نخوردن یك عامل تهدید كردن مادر نیست.

جالب است بدانید كه در برخی مواقع كودكان از حرص دادن والدینشان خوشحال می‌شوند و در مواقعی هم آن را به عنوان دستمایه‌ای برای عصبانی كردن مادر قرار می‌دهند و در بعضی مواقع والدین را به حد جنون می‌رسانند! حتی گاهی بچه، امواج مغزی مادر را بدون این كه مادر چیزی را ابراز كند دریافت كرده و در دلش می‌خندد و می‌گوید «پدری از تو در می‌آورم!»

خب اگر مادر اصرار نكرد و بچه هم غذا نخورد، چی؟
چنین چیزی امكان ندارد، اگر مادر كمی دندان روی جگر بگذارد مسئله حل می‌شود. خیلی از مادرها می‌آیند و در حالی كه توی سر خودشان می‌زنند و گریه می‌كنند از بدغذایی  كودكانشان گله‌مندند.

من در این مواقع به جای توجه به كودك، به رفتارهای مادر توجه می‌كنم و معمولاً اختلالات و اشتباهاتی كه مخصوصاً در بچه اولی‌ها وجود دارد و نگرانی‌ها و بی‌تجربگی‌ها دلیل این اتفاق است.

شما نمی‌توانید تصور كنید كه رفتارهای غلط والدین تا چه حد لحظات لذت بخش غذا خوردن را برای بچه‌ها تبدیل به شكنجه می‌كند. وضع وقتی بدتر می‌شد كه گاهی پدرها و مادرها دست‌ها و پاهای بچه را گرفته و غذا را به زور توی دهانش می‌گذارند طبیعی است كه كودك از غذا متنفر می‌شود.

شما تصور كنید به رستورانی شیك بروید كه بهترین غذاها را دارد ولی موقع صرف غذا، گارسون‌ها دستهای شما را گرفته و غذا را به زور در دهانتان بگذارند، در این صورت عطای آنجا را به لقایش خواهید بخشید.

گفتید كه اشتهای بچه‌ها نمودار سلامت آنان نیست، پس مادرها باید از كجا بفهمند غذایی كه به كودكشان می‌دهند، برای تأمین سلامت او كافی است؟
همان‌طور كه بچه‌ها از نظر روند رشد و نمو با هم متفاوت هستند، اشتهای آنها هم با یكدیگر فرق می‌كند  و اشتهای اینها را نحوه فعالیت و رشدشان تغییر می‌دهد.

برای این كه پدر و مادرها مطمئن شوند كه كودكشان به اندازه كافی غذا خورده و این را به عنوان یك عامل زورگویی  یا تحمیل اراده نكنند بهتر است از كارت‌های پایش رشد استفاده كنند.

این كارت‌ها خیلی عالی به شما نشان می‌دهد كه روند رشد كودك، سیر صعودی دارد یا افقی دارد یا نزولی. اگر روند صعودی دارد، كودك غذا را مناسب دریافت می‌كند.

ممكن است گاهی نمودار روند افقی داشته باشد كه در اینجاست كه معلوم می‌شود تغییراتی در  تغذیه بچه ایجاد شده، مثلاً ممكن است در شرف دندان در آوردن باشد، ممكن است كه دل درد یا گوش درد داشته باشد كه باید به هر حال ریزیابی كرد، گاهی هم منحنی نزولی است و آن‌وقت هم باید علت‌یابی كرد كه چرا این مسئله وجود آمده است.

ولی در  98 درصد موارد اگر بچه‌ها را یك مقدار آزاد بگذارند، تا از غذاهایی كه دوست دارند، استفاده كنند، وضع بهتر می‌شود.

در واقع بچه‌ها مثل بزرگترها نیستند، گاهی ممكن است غذایی را چندین روز بخورند، گاهی ممكن است چند روز لب به هیچ غذایی نزنند.

در این صورت خیلی اصرار نباید كرد و بعداً می‌شود آن غذاها را سرسفره آورد. یا این كه غذاهایی را كه بچه دوست دارد و خیلی با میل می‌خورد، را لابه‌لای غذاهایی كه می‌خواهیم باید به او بدهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha