گزارشی درخصوص وضعیت ضروری و حال نامساعد و نیاز یک بیمار به پیوند کبد در بیمارستان امام خمینی که به دلیل شائبه افغان بودن از عمل او سر باز زدند، روز چهارشنبه توسط گروه اجتماعی روزنامه «جهان‌صنعت» منتشر شد. این گزارش بازتاب‌های فراوانی داشت و به صورت گسترده در سطح کشور منتشر شد. پس از آن ابتدا روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران با عنوان «جوابیه مجتمع بیمارستانی امام خمینی» در روز تعطیل نشریات چاپی یعنی پنجشنبه 15 دی‌ماه در پایگاه خبری خود جوابیه‌ای ناآگاهانه و به دور از رفتار حرفه‌ای رسانه‌نگاری منتشر کرد. «جهان صنعت» آخرین وضعیت بیمار نیازمند به پیوند کبد را پیش از مرگ در گفت و گو با همراهانش بررسی کرد.

جوابیه/اقدام عجیب و سئوال‌برانگیز یک بیمارستان/بیمار نیازمند پیوند کبد جان خود را از دست داد

سلامت نیوز: گزارشی درخصوص وضعیت ضروری و حال نامساعد و نیاز یک بیمار به پیوند کبد در بیمارستان امام خمینی که به دلیل شائبه افغان بودن از عمل او سر باز زدند، روز چهارشنبه توسط گروه اجتماعی روزنامه «جهان‌صنعت» منتشر شد. این گزارش بازتاب‌های فراوانی داشت و به صورت گسترده در سطح کشور منتشر شد. پس از آن ابتدا روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران با عنوان «جوابیه مجتمع بیمارستانی امام خمینی» در روز تعطیل نشریات چاپی یعنی پنجشنبه 15 دی‌ماه در پایگاه خبری خود جوابیه‌ای ناآگاهانه و به دور از رفتار حرفه‌ای رسانه‌نگاری منتشر کرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه«جهان صنعت» آخرین وضعیت بیمار نیازمند به پیوند کبد را پیش از مرگ در گفت و گو با همراهانش بررسی کرده است.


مسوولان بیمارستان به ما گفتند چرا مصاحبه کردید
روز جمعه برادرزاده این بیمار زن 53 ساله پس از انتشار گزارش با خبرنگار گروه اجتماعی تماس گرفت و عنوان کرد بعد از انتشار گزارش در روزنامه، جلسه‌ای با همراهان بیمار ترتیب می‌دهند و با تندی با آنها برخورد می‌کنند و می‌گویند به چه حقی با روزنامه مصاحبه کردید و این‌طور کار بیمار خود را سخت‌تر کردید و جانش را به خطر انداختید. سپس خبر مرگ بیمار خود را می‌دهد و بهت و اندوه است که برای ما می‌ماند. به همین راحتی جان یک انسان که تا همین دو روز قبل زنده بود و می‌توانست نجات یابد از دست رفت و این مسوولان بیمارستان هستند که به دلیل رسانه‌ای کردن موضوع، خانواده بیمار را تهدید کرده و تلویحا مسوولیت مرگ بیمارشان را به گردن خود آنان انداخته‌اند.

کوتاهی و بی‌مسوولیتی از این واضح‌تر؟ بیمار از ششم دی‌ماه در بیمارستان پذیرش و بستری شده و مصاحبه آنها 15 دی‌ماه منتشر شد. مگر ظرف 11 روز گذشته که این بیمار جهت پیوند عضو به بیمارستان مراجعه کرد، رسانه‌ای وجود داشت که به وضعیت او رسیدگی نمی‌کردند؟ این خارج از شان کسانی است که نام پزشک روی خود گذاشته‌اند، آن هم مثلا در مجهزترین و بهترین بیمارستان دانشگاهی- دولتی کشور. واقعا بی‌مسوولیتی در قبال جان انسانی که می‌دانستند رو به مرگ است و او را به گفته اقوام بیمار فوت شده حتی از اتاق عمل دقیقه 90 بیرون بردند و پیوند کبد را به بهانه نداشتن کد ملی در صورتی که باقی مدارک نشان‌دهنده ایرانی‌الاصل بودن آنها بود، انجام ندادند، رسانه مقصر است؟ چون مصاحبه کردند و صدای حق‌خواهی‌شان شنیده شد، بیمار باید بمیرد؟ به همین دلیل مسوولان بیمارستان امام خمینی با چنین عنوانی توپ مسوولیت از بین رفتن جان آن زن را در زمین رسانه می‌اندازند؟

در قبال بی‌مسوولیتی خود بهتر نیست برای کاهش فشار افکار عمومی هم که شده قصور خود را درخصوص تعلل در جراحی پیوند و نجات جان یک انسان بپذیرند تا اینکه با دلیلی عجیب و کودکانه، رسانه و مصاحبه همراهان بیمار را تخطئه کنند؟ اظهارنظری که هر فرد عاقلی را به خنده و شگفتی وامی‌دارد. مسوولان بیمارستان امام خمینی در بخش گوارش به عنوان مسوول جان انسان‌هایی که در آنجا بستری می‌شوند، نه تنها عمل پیوند را انجام ندادند، بلکه همراهان او را تهدید کردند که به دلیل اعلام رسانه‌ای مشکل‌شان، وضعیت بیمارشان بدتر خواهد شد. مسوولانی که خود به خوبی آگاه بودند که بیمار ممکن است هر لحظه فوت کند و اگر قرار بود واقعا به او کمک کنند این همه مدت آنها را سرگردان نمی‌کردند تا خانواده ناچار شوند صدایشان را به گوش رسانه برسانند. عقل سلیم می‌گوید اگر کسی دنبال ایجاد مشکل و بر سر زبان‌ها افتادن با بدنام شدن نیست، همان ابتدای امر وظیفه و مسوولیتش را درست انجام می‌دهد تا اینکه توسط رسانه، کوتاهی و اشتباه‌شان آنقدر به صورت گسترده منتشر شود که همه کشور بفهمند در بیمارستان امام خمینی چه خبر است. در سکوت کار خود را انجام دادن بهتر است یا آنقدر دست دست کنیم تا همه بفهمند چه شده؟


بیمار را دو روز آخر زندگی‌اش از آی‌سی‌یو به بخش منتقل کردند!
یکی دیگر از اقدامات عجیب و سوال‌برانگیز بیمارستان امام خمینی در بخش گوارش که یکی از اقوام نزدیک و همراه بیمار به «جهان‌صنعت» گفت، این بوده که بیمار نیازمند به پیوند کبد را با این عنوان که آی‌سی‌یو جا ندارد، دو روز آخر زندگی‌اش با دستگاه‌هایی که به او وصل بوده به بخش یعنی فضایی غیرایزوله و غیربهداشتی منتقل می‌کنند. این ابهام بزرگی است که بیمارستان باید در قبال انجام آن پاسخگو باشد که به چه دلیل چنین اقدام خطرناکی از سوی آنها با این ریسک بالا با توجه به شرایط بیمار سر زده است؟ مگر می‌شود بیماری که وضعیت ویژه‌ای دارد و شرایط پایداری ندارد به همین راحتی با این عنوان که تخت نداریم به بخش منتقل شود؟ همراه بیمار با تایید این اتفاق ادامه داد: «این دستگاه‌ها سر و صدا می‌کرد و مردم و بیماران در بخش به این مساله اعتراض می‌کردند.» این مساله را بگذارید کنار اینکه آنقدر هنوزسطح آگاهی و فرهنگ این مردم پایین است که نمی‌دانند این نوع حرف زدن بار نژادپرستانه دارد و آنها هم انسانند. «به دکترها و پرستارها می‌گفتند چرا افغانی‌ها رو راه میدید تو بیمارستان؟ چرا آوردینشون تو بخش؟» او ادامه می‌دهد: «خیلی شرایط سخت و دشواری به لحاظ روحی به جز وضعیت عمه بیمارمان برای ما ایجاد کردند.»


عمل پیوند را هنگامی که بیمار آماده جراحی می‌شد کنسل کردند
برادرزاده این بیمار در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» پس از مرگ بیمار نیازمندشان به پیوند کبد عنوان می‌کند: زمانی که یکی از اعضای خانواده در آزمایش DNA پذیرفته شود و توسط دادگاه ملیت و تابعیت او تایید شود، باقی اعضای خانواده نیز می‌توانند اقامت ایرانی بگیرند. آزمایش DNA عمه‌ام توسط دادگاه تایید شد و آنها مدارک ایرانی بودن وی را به ثبت‌احوال دادند و مدارک تابعیت عمه من نشان از ایرانی‌الاصل بودن آن داشت. با این مدارک مسوول گروه پیوند بیمارستان آمد دو ساعت پیش از عمل جراحی پیوند از ما رضایتنامه گرفت و قرار بود بیمارمان را به اتاق عمل ببرند و به ما توضیح داد 30 درصد احتمال موفقیت‌آمیز نبودن عمل پیوند وجود دارد. همه کارها انجام شده بود. همه آزمایش‌ها را گرفتند و عمه را به داخل اتاق عمل بردند.

ساعت ۴.۳۰ قرار بود او را عمل کنند، ناگهان ساعت 3 گفتند بیمار کد ملی ندارد. مسوول پیوند با استاد خود تماس گرفت و عمل را کنسل کردند. عمه را دقیقه 90 از اتاق عمل با وضعیت بدی بیرون آوردند. فقط ببینید چه فشاری به ما وارد شد. احمد ادامه می‌دهد: صبح پزشک دیگری آمد و به ما گفت بروید پزشکی قانونی موجود در بیمارستان و تاییدیه برای عمل بگیرید. ما به پزشکی قانونی مراجعه کردیم و آنها مدارک DNA عمه را تایید کردند و گفتند: مدارک آزمایش‌های ژنتیک عمه ایرانی‌الاصل است اما هنوز شناسنامه‌اش نیامده است. نامه پزشکی قانونی را پیش رییس گروه کبد بیمارستان بردیم و وی دوباره به پزشکی قانونی نامه نوشت و تاکید کرد: این خانم به صورت فوری نیازمند پیوند کبد است، برای ما مهم نیست که ایشون ایرانی است یا نه، مهم این است که کد ملی جمهوری اسلامی ایران را دارد یا خیر؟ دوباره پزشکی قانونی آزمایش DNA و ایرانی‌الاصل بودن عمه را تایید کرد و گفت با توجه به مدارک موقت ایشان می‌تواند عمل شود.

نامه دوم را پیش رییس گروه پیوند بردیم تا به رییس گروه کبد تحویل دهد. پس از آن‌بار دیگر ما را پیش مشاور پیوند فرستادند و دوباره روز از نو روزی از نو. آزمایش‌ها را تکرار کردند. احمد عنوان می‌کند: در این میان اتفاق دیگری رخ داد. یک نفر تلفنی به ما گفت 100 میلیون تومان می‌گیرد و یک سوم کبد خود را اهدا می‌کند. ما قبول کردیم فرد برای آزمایش‌ها رفت و بار دیگر بیمارستان به ما گفت اهدا‌کننده باید تبعه افغان باشد. این آقا نمی‌تواند کبد اهدا کند. ما هر چقدر مدارک ایرانی می‌بردیم باز هم به ما می‌گفتند بیمار شما افغان است! خانواده ما از سال 58 در ایران هستند. چطور ما قرار بود با این حال رو به مرگ عمه امان پس از پیوند عضو برویم به کشور خود و عضو را بفروشیم که این قانون را شامل حال ما می‌کنند؟!


مادرم را از ما گرفتند
پسر این زن فوت شده که حال بسیار نامناسبی دارد نیز در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» با تایید حرف‌های پسر دایی خود می‌گوید: «یک درصد مانده بود مادر من در اتاق عمل داروی بیهوشی را دریافت کند و عمل پیوند انجام شود. مرا صبح همان روز برای آزمایش ژنتیک بردند و پزشکی قانونی آزمایش و مدارک ایرانی ما را تایید کرد و اما مادرم را از اتاق عمل بیرون آوردند. همه پزشکان و متخصصانی که مادرم را دیدند گفتند به پیوند کبد نیاز فوری دارد و همه تایید کردند آماده عمل پیوند است، اما او را عمل نکردند. مادرم را از ما گرفتند. من مطمئنم اگر عمل پیوند انجام می‌شد مادرم زنده می‌ماند. آن قدر طول کشید که مادرم مرد. بیمارستان باید به ما پاسخگو باشد». حال مساعد و با ثباتی ندارد و هنوز تصمیم قطعی برای شکایت از بیمارستان و بررسی روند درمان مادرشان نگرفته‌اند. می‌گوید: «بگذار مادرم را دفن کنم کمی ذهنم آرام شود، تا تصمیم بگیرم. الان بیشتر از این نمی‌توانم حرف بزنم.»


قانون منع پیوند عضو برای جلوگیری از قاچاق کلیه بوده نه هر پیوند ضروری عضو
یکی از پزشکان متخصص درخصوص وضعیت پیش آمده برای این بیمار و اقدام بیمارستان که منجر به مرگ او شد عنوان کرد: قانون منع پیوند عضو به اتباع بیگانه در راستای مبارزه و جلوگیری از قاچاق اعضای بدن به خارج از کشور بوده است و در زمینه مبارزه با قاچاق کلیه تصویب شد. اما کبد نه عضوی است که امکان قاچاق داشته باشد، نه اینکه ایرادی دارد اگر برای فردی که شرایط اضطراری و روبه مرگ دارد، پیوند انجام شود. آن هم در شرایطی که برخی مدارک بیمار نشان می‌دهد با وجود سکنی گزیدن چندین ساله در ایران، ایرانی است و نه افغانستانی و بر اساس همین دلیل مدت‌ها از عمل او سر باز زدند و در نهایت به دلیل شائبه افغان بودن پیوند عضو به گفته خود مسوولان بیمارستان به بیمار دیگری انجام شد و چون خویشاوندی که شرایط اهدای عضو به او را داشته باشد، نداشتند، عملی صورت نگرفت و بیمار هم با توجه به حال عمومی نامساعد و وخیم، از دست رفت. وی تاکید می‌کند: این قانون نقص دارد و باید استثنا برای آن ایجاد شود. وقتی بیماری سال‌هاست در ایران است، مدارک و آزمایش‌های ژنتیکی آنها نشان دهنده ایرانی بودن آنهاست و خودش هم رو به مرگ است و نیاز فوری به گفته خود پزشکان بیمارستان امام خمینی به پیوند کبد دارد چرا به این راحتی باید از دست برود؟ حتی به حرف وزیر که گفته بود هنگام اضطرار، عمل پیوند به بیماران اتباع انجام شود هم نمی‌توان استناد کرد چون قانون کار خود را می‌کند و به اظهارنظر وزیر کاری ندارد.


خدشه به پزشکان و اعتماد به آنها مدت‌هاست با خطاهای پزشکی پر شمار و بی‌مسوولیتی و کوتاهی برخی از آنان در قبال جان بیمار و حمایت برخی بیمارستان‌ها از این خطاها و قصورها ایجاد شده است. رساندن صدای مظلوم انسانی که نیاز مبرمی به عمل جراحی پیوند عضو دارد و سال‌هاست در این کشور زندگی می‌کند و اما شائبه تابعیت افغان داشتن به بیمارستان اجازه می‌دهد که مرگ او را تسریع کند، باعث از بین رفتن اعتماد به پزشکان می‌شود. نه انتشار گزارش و رساندن صدای بی‌صدایان. خودتان با دست خودتان به صورتتان چنگ می‌زنید و دنبال مقصر در بیرون از مجموعه خود هستید.


وزارت بهداشت پاسخگو باشد
همراه بیمار برای صحت و سقم گفته‌های خود درخصوص پیگیری پرونده بیمارشان طی مدت بستری، مدارک پزشکی او را به دفتر روزنامه ارسال کرده است و در صورت نیاز منتشر خواهد شد تا مخاطبان ببینند که چه کسی صادق است و مسوولان بیمارستان در این مدت در قبال جان این بیمار صرفا به دلیل شک و شبهه اشان مبنی بر اینکه تابعیتش ایرانی نیست، چه کرده‌اند. این زن از دست رفت در حالی که رسانه ندا داد تا زنده بماند اما باز هم از دست رفت و شاید بهتر باشد وزیر بهداشت شخصا این موضوع تابعیت و نیاز ضروری جهت پیوند عضو را یک بار برای همیشه حل کند و این قانون اصلاح شود تا جان انسان‌های بی‌گناه تحت عنوان تفاوت نژادی به این راحتی گرفته نشود.

جوابیه وزارت بهداشت:
به گزارش سلامت نیوز، بعد از انتشار این خبر،دکتر زارع نژاد، مشاور وزیر و رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت بهداشت جوابیه ای صادر کرد که به شرح زیر است:

طبق پاسخ دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران:
همراهان این بیمار در زمان ورود به اورژانس بیمارستان مدارک شناسایی متعلق به فرد دیگری را به جای مدارک واقعی خود بیمار ارایه کرده و حتی به عنوان پسر ایشان معرفی می شود که در سیر بستری،این فرد به جعلی بودن مدارک خود اعتراف می کند. با این وجود پرسنل زحمتکش بیمارستان علیرغم ارایه مدارک شناسایی جعلی، به خوبی و با روی گشاده اقدام به بستری بیمار در بخش بستری نموده و همه اقدامات درمانی را نیز بی هیچ کم و کاستی برای ایشان به جریان انداختند. این روالی عمومی برای همه بیماران اعم از بیماران نیازمند به پیوند و غیر پیوند ، ایرانی و غیرایرانی است. زیرا شعار اولیه مسئولان محترم درمانی کشور خدمت رسانی وسیع برای همه مردم است. با این حال بیمار فوق از ابتدا بدلیل شرایط و وضعیت جسمانی خاص حتی با آماده شدن عضو پیوندی، برای تصمیم نهایی در مود انجام یک پیوند موفق و نتیجه بخش مناسب نبوده و نیاز بود تا پزشکان و پرسنل، درمان های ایشان را پیگیری می کردند تا شرایط جسمی وی به وضعیت پایدارتری جهت پذیرش یک پیوند موفق برسد.


در این مطلب آمده است این بیمار اهل سیستان و بلوجستان و هموطن مرزنشین است، در حالی که این بیمار دارای کارت اتباع خارجی بوده و خود ایشان و وابستگان صادق نزدیک به ایشان هم مدعی ایرانی بودن ایشان نیستند. اورژانس این بیمارستان سالیان سال به تمامی هموطنان عزیز اعم از شهری یا روستایی،مرکز نشین یا مرز نشین، از تمام نقاط ایران،از زابل و بوکان،گنبد و سنندج،اهواز و بندرعباس،خوی و زاهدان از کرد و لر و بلوچ و ترکمن و عرب و فارس،از تحت پوشش کمیته امداد حضرت امام خمینی تا تحت پوشش بهزیستی،از برگشتگان با سابقه اعتیاد تا هموطنان ایرانی ساکن خارج از کشور، همه و همه بدون هیچ مرزبندی و خط مشی،سرویس پزشکی به همه ارایه داده و حتی با کسب شرایط قانونی در این مرکز پیوند هم شده اند. همچنین در همین مرکز تعداد قابل توجهی اتباع با شرایط قانونی پیوند شده اند و خدمات بعد از آن را نیز دریافت می کنند.


همچنین در این مقاله آمده است که بیمار مذکور از ابتدا می بایست تحت عمل پیوند عضو قرار می گرفته که این مسئله به لحاظ علمی و پزشکی نادرست است. چرا که هر بیمار با ناراحتی شدید در یک عضو از بدن، به عنوان یکی از درمان ها، در شرایط خاص کاندید بالقوه پیوند آن عضو می شود. بعد از آن طی یک روند علمی و تخصصی مشاوره های بسیار متعدد انجام می شود و نتایج ارزیابی شرایط بیمار در جلسه هم اندیشی و تصمیم گیری نهایی انجام پیوند توسط گروه چند تخصصی پیوند مطرح می گردد و تا انجام آخرین بررسی ها مفید بودن و نتیجه بخش بودن پیوند برای آن بیمار مشخص نیست در این میان استناد به ظاهر سطحی بیمار غیرعلمی می باشد. بنابراین امر پیوند و اهدای عضو که یک سرمایه گران بهای جامعه است از مسائل بسیار مهم محسوب می شود.


طبق قانون تمام کشورهای دنیا حتی کشورهای مدعی حقوق بشر چون آمریکا و انگلیس استفاده از عضو اهدایی برای اتباع غیربومی خلاف بوده و این بدان علت است که ضمن حفظ منابع انسانی هر کشوری برای شهروندان خود آن کشور از یک مشکل اساسی تر در سطوح جامعه یعنی بروز پدیده شوم خرید عضو و قاچاق اعضای انسان جلوگیری شود. لازم به توضیح است در سال ۹۴ کمیته شورای عالی پیوند به ریاست وزیر بهداشت و با عضویت تنی چند از اساتید برجسته این مجتمع تشکیل و ممنوعیت پیوند عضو از مورد مرگ مغزی ایرانی به اتباع غیرایرانی مصوب شد.
البته سوگند پزشکی هر پزشک در چهارچوب قوانین آن کشور بوده و هیچ پزشک سوگند خورده ای مجاز به درمان خلاف قانون و مقررات کشور خود نمی باشد و در صورت انجام چنین مواردی پیگرد قانونی خواهد داشت.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha