چهارشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۱
کد خبر: 203924

افسردگی نوعی سرماخوردگی روانی به حساب می‌آید و جزو اختلالاتی است که در سراسر دنیا شیوع بالایی دارد.

از افسرده خویی چه می‌دانید؟

سلامت نیوز:افسردگی نوعی سرماخوردگی روانی به حساب می‌آید و جزو اختلالاتی است که در سراسر دنیا شیوع بالایی دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از جام جم ،افسردگی دو ویژگی اختصاصی دارد که عبارت است از خلق ناشاد (غم، اندوه، ناراحتی یا نگرانی) و نبود علاقه و لذت که تقریبا در بیشتر فعالیت‌های عادی و سرگرمی‌های فرد در بیشتر مواقع روز به چشم می‌خورد. افسردگی از حالت خفیف شروع می‌شود و تا شدید ادامه می‌یابد و باعث می‌شود فرد در انجام امور خود ناتوان بماند.

در انواع افسردگی نوعی وجود دارد که به آن دیستایمی یا افسرده خویی گفته می‌شود و علائم آن شبیه افسردگی است، با این تفاوت که دیستایمی مزمن است و نشانه‌های آن حداقل به مدت دو سال طول می‌کشد. این اختلال شروع بی‌سروصدایی دارد و اغلب در افرادی بروز می‌کند که سابقه فشارهای روانی طولانی‌مدت یا فقدان‌های ناگهانی داشته‌اند و با ناکامی‌های ناگهانی روبه‌رو شده‌اند. این اختلال ممکن است به‌صورت همزمان با دیگر اختلالات روان‌شناختی بروز کند. این اختلال عمدتا بین 20 تا 35 سالگی آغاز و در هر دو جنس دیده می‌شود و زمینه‌های وراثتی در آن نقش پررنگ‌تری دارد. گاهی ممکن است این اختلال به صورت نشانه‌های خفیف در دوران نوجوانی آغاز شود و رفته رفته با افزایش سن، شدت یابد و فرد مبتلا بیشتر روزها را احساس ناامیدی، ضعف و عدم کفایت داشته باشد و رغبت و انرژی کافی برای انجام امور روزمره و فعالیت‌های لذتبخش نداشته باشد.

علائم افسرده‌خویی عبارتند از:

مشکلات خواب ـ ضعف مزمن ـ بی‌اشتهایی یا پرخوری ـ خستگی و کمبود انرژی ـ عزت‌نفس پایین ـ احساس بی‌کفایتی ـ تحریک‌پذیری ـ فقدان یا کاهش تمرکز ـ اشکال در تصمیم‌گیری ـ احساس ناامیدی و غم

افسرده‌خویی دو نوع دارد:

زود آغاز، پیش از 21 سالگی و دیر آغاز، پس از 21 سالگی بروز می‌یابد.

برای درمان لازم است مشخص شود اختلال زودآغاز است یا دیرآغاز و بر اساس مدت زمانی که فرد درگیر این بیماری است درمان‌ها انتخاب می‌شود. درمان دیستایمی به صورت ترکیبی است و از دارودرمانی و درمان‌های روان‌شناختی با هم استفاده می‌شود. در حوزه روان‌شناختی از رفتاردرمانی و شناخت درمانی و آموزش شیوه‌های آرام‌سازی استفاده می‌شود. در گام اول لازم است انگیزه فرد برای درمان افزایش یابد و تکلیف‌هایی به او داده شود که به ترتیب از ساده به دشوار تنظیم شده و به فرد کمک می‌شود به جای مرور زمان از دست رفته، بر آینده و بهبود تمرکز کند. درمان این اختلال مداوم است و لازم است از شیوه‌های الگوهای تقویتی استفاده شود و خانواده و اطرافیان فرد نیز آموزش ببینند که تغییرات فرد را تقویت و او را تشویق به ادامه درمان کنند. به این صورت که هر قدمی که بیمار در جهت بهبود خود بر می‌دارد مورد توجه قرار گیرد و اطرافیان از سرزنش فرد خودداری و بیمار را از نظر روانی حمایت کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha