در مورد حادثه ساختمان پلاسکو هم اگر این آموزش از قبل داده شده بود، شاید واکنش ها در برابر این حادثه صحیح تر بود و پیشگیری از این حادثه باعث می شد که کار به یک عملیات گسترده و از دست رفتن جان آتش نشانان عزیزمان نمی رسید.

سلامت روان جامعه زیرِ آتش پلاسکو

سلامت نیوز: در مورد حادثه ساختمان پلاسکو هم اگر این آموزش از قبل داده شده بود، شاید واکنش ها در برابر این حادثه صحیح تر بود و پیشگیری از این حادثه باعث می شد که کار به یک عملیات گسترده و از دست رفتن جان آتش نشانان عزیزمان نمی رسید.

به گزارش سلامت نیوز،روزنامه نسل فردا نوشت: سعی کرده ایم در گفت و گو با افشین طباطبایی، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی به بررسی ابعاد روانی بحران ها،حوادث و نحوه درست مواجهه با آنها بپردازیم. طباطبایی در ابتدا با اشاره به اینکه وقوع حادثه در تمام دنیا اجتناب ناپذیر است و آنچه که مهم است، نوع رویکرد و نحوه مواجهه ما با حوادث است، به نسل فردا می گوید: متاسفانه در کشور ما از همان ابتدا مدیریت بحران در بعد فردی و جمعی به افراد آموزش داده نشده؛منظور اینکه فرد دقیقا زمانی که با یک حادثه رو به رو شد، باید چه رفتار و واکنش درستی از خود نشان دهد تا منجر به گسترده تر شدن دامنه تاثیرات سوء آن حادثه بر خود و دیگران نشود. در مورد حادثه ساختمان پلاسکو هم اگر این آموزش از قبل داده شده بود، شاید واکنش ها در برابر این حادثه صحیح تر بود و پیشگیری از این حادثه باعث می شد که کار به یک عملیات گسترده و از دست رفتن جان آتش نشانان عزیزمان نمی رسید. اینکه مدیریت بحران را یک امر کلان و دولتی تصور کنیم و نقش افراد را در آن نادیده بگیریم، کاملا غلط است. وقتی هنوز شهروندان ما یاد نگرفته اند ایمنی لازم را در بعد کوچک تر و در همان فضای محدود اطراف خود ایجاد کنند؛ زمانی که هنوز ضرورت داشتن کپسول آتش‌نشانی را در هر محیطی درک نمی کنند و به خود زحمت یادگیری نحوه استفاده از آن را نمی دهند، طبیعی است که سوء مدیریت بحران در بعد فردی می تواند بخش های کلان را هم با مشکلات اساسی مواجه کند و تبعات جبران ناپذیری داشته باشد.


عکس برداری به چه قیمت؟!
طباطبایی در تکمیل توضیح خود اضافه می کند: سوء مدیریت در هنگام مواجهه با بحران در بعد روانی هم وجود دارد؛ به طوری که سبب شده همواره در هر حادثه ای با جمعیت عظیمی از مردم مواجه شویم که موبایل به دست از اجساد و خرابه‌ها و بقایای سوخته یک ساختمان، فیلم و عکس می گیرند تا به صفحه اجتماعی خود در اینستاگرام و تلگرام و ... رونق بخشند؛ انسان‌هایی که در کمک رسانی به آسیب‌دیدگان، نه تنها تخصصی ندارند، بلکه مانع از فعالیت متخصصان و گروه های امداد حاضر در صحنه هم خواهند شد و متوجه نیستند که تجمع آنها برای شکار صحنه‌های دردناک توسط گوشی های همراهشان به قیمت کند شدن فرآیند امداد رسانی و از دست رفتن جان انسان های دیگر خواهد شد.وی با تاکید بر اینکه منفی بودن فضای ذهنی مردم، از عوامل گرایش و علاقه شدید آنان به شکار صحنه های دردناک و ثبت آن با گوشی همراه به هر قیمتی است، یاد آور می شود: فضای ذهنی منفی در افراد، مانع از تعامل درست آنان با محیط پیرامونشان خواهد شد و به آنان اجازه نمی دهد به این موضوع بیندیشند که آیا در هنگام مواجهه با یک حادثه و بحران اقدامی سازنده تر و مفیدتر از تجمع در آن مکان و فیلم برداری و عکاسی از آن صحنه ها وجود ندارد؟! این در حالی است که فرد با ذهنیت درست و سازنده متوجه است که عمل او در قالب ایستادن، تماشا کردن، عکاسی و فیلم برداری و تجمع کردن چه عواقبی را بر مدیریت آن بحران در بعد کلان از جانب گروه امداد در پی خواهد داشت.
افشین طباطبایی اظهار می کند: دلیل دیگر بی تفاوتی اجتماعی است که روز به روز در میان افراد گسترش می یابد؛ اینکه فردی در محل حادثه تنها به عکس برداری از اجساد سوخته و زخمی گرایش دارد و اینکه فرد دیگری در شبکه های اجتماعی بدون هیچ تعقلی به ارسال و تکثیر این گونه صحنه‌ها می‌پردازد، بر گرفته از این نکته است که امروز ما با انسان هایی رو به رو هستیم که همه چیز را سوژه می بینند؛ حتی در دردناک‌ترین صحنه‌ها، به جای یک اقدام انسانی به دنبال شکار منفعت طلبانه یک سوژه اند.


ترجیح هیجانات منفی بر سلامت روان جامعه
وی با تاکید بر اینکه انسان های عادی تحت‌تاثیر جو ایجاد شده قرار خواهند گرفت و با موج حرکت می کنند، در حالی که انسان‌های باهوش و موثر، در هر شرایطی امواج هیجانی ایجاد شده را بررسی کرده و زود تحت تاثیر قرار نمی گیرند، تصریح کرد: در هر حادثه ای و پس از وقوع آن، یک موج خبری، احساسی ، فکری و هیجانی ایجاد می‌شود که اگر بخواهیم بی چون و چرا خود را به دست این امواج بسپاریم، قطعا عواقب منفی برای افراد و جامعه به دنبال خواهد داشت. اینکه تحت تاثیر چنین امواجی فرد قرار نگیرد، به سواد اجتماعی او باز می گردد. اینکه فرد متوجه این موضوع باشد که هر خبر و تصویر تکان دهنده ای نظیر جسد سوخته شده یک انسان را- به دلیل بار روانی منفی و مخرب آن بر سلامت روان جامعه- نباید مدام برای دیگران ارسال کند و آن را تکثیر کند، ناشی از همان سواد اجتماعی فرد است و نه تحصیلات آکادمیک او که متاسفانه به این موضوع توجه چندانی نمی شود؛ به طوری که شاهد هستیم بسیاری از افراد، ایجاد هیجانات منفی و تکان دهنده را بر سلامت روان جامعه ترجیح می دهند.


جای خالی تیم کارشناسان سلامت روان در مدیریت بحران
این پژوهشگر اجتماعی می‌گوید: ما هنوز یاد نگرفته ایم با مسائل به صورت کارشناسانه برخورد کنیم و اگر خودمان در یک زمینه کارشناس نیستیم، لااقل اجازه بدهیم کارشناسان همان حوزه در ارتباط با آن حادثه، اقدامات لازم را انجام دهند. نه تنها یاد نگرفته ایم تخصصی با مسائل برخورد کنیم، بلکه مانع از فعالیت متخصصان حوزه مربوطه هم خواهیم شد. در مورد حادثه پلاسکو، چه تعداد از افرادی که در صحنه حضور داشته اند، متخصص امداد رسانی به آسیب دیدگان بودند؟! این حجم عظیم از تصویر‌برداری و عکاسی از حادثه توسط خیل عظیم مردم، واقعا چه کمکی به تسریع روند امداد رسانی داشت؟! پاسخ این است که هیچ یک از این افراد، متخصص در زمینه مدیریت بحران نبودند؛ بلکه اتفاقا بحران آفرین هم شدند. شاید اگر خیابان های منتهی به این حادثه در تهران روز پنج شنبه خلوت تر بود، کار امداد رسانی سریع تر انجام می شد و تعداد بیشتری از افراد زنده می‌ماندند. مردم ما باید اهمیت این موضوع را درک کنند و در حادثه های اجتناب ناپذیر بعدی درست‌تر اقدام کنند. از سوی دیگر لازم است در هر بحران و حادثه ای در کنار گروه امداد، آتش نشانان و ... تیمی از کارشناسان سلامت روان هم در محل حضور داشته باشند تا با تعامل درست با مردم حاضر در صحنه، هیجانات منفی واضطراب های ناشی از حادثه را به حداقل برسانند که متاسفانه کمبود این تیم در مبحث مدیریت بحران در کشورمان کاملا احساس می شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha