سلامت نیوز: آواربرداری از ویرانه پلاسکو همچنان ادامه دارد و آتشنشانان با لایهلایه آواری که برمیدارند، شعلههای آتش را با آبپاش و سایر تجهیزات کنترل میکنند. هنوز آمار رسمی از تعداد کشتهها و زندهماندگان احتمالی وجود ندارد، اما آتشنشانان حاضر در محل که عملیات انجام میدهند، آمارهایی ارائه میدهند و گاهی از یافتههایشان میگویند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: دیروز سخنگوی آتشنشانی با بیان این جمله که باید واقعیت را به مردم گفت و کسی زیر این آوار زنده نیست، از عمق فاجعه خبر داد. براساس گزارش شاهد حلاج، خبرنگار روزنامه «شرق»، عملیات آواربرداری در حالی ادامه دارد که هنوز مردم در محل حضور دارند اما درحالحاضر بیشتر کسانی که نزدیک محل حادثه هستند کاسبانی هستند که مغازههایشان در اطراف پلاسکو قرار داشته و دستور تخلیه یا تخریب آنها صادر شده است. یکی از این افراد که در حال جمعآوری مدارک و وسایل باارزش خود است، میگوید: به ما گفتهاند احتمال ریزش یا تخریب وجود دارد و لازم است مغازهها را خالی کنیم. البته گفتهاند تا زمان ایمنسازی نمیتوانیم وارد ساختمان شویم اما من از پنجره اموال و اسنادم را خالی میکنم. کاسبانی که در محل حاضر هستند، همگی مغازهداران ساختمان پلاسکو نیستند؛ برخی از آنها در بازار کویتیها و ساختمانهای اطراف مغازه دارند که به آنها نیز گفته شده است فعلا اجازه ورود به ساختمان را ندارند. یکی از کاسبان بازار کویتیها میگوید: به ما گفتهاند باید مدارک شناسایی همراه داشته باشیم. احراز هویت شویم و مشخص شود واقعا مالک یا کارکن در بازار کویتیها هستیم و بعد اجازه ورود بدهند و بتوانیم وسایلمان را برداریم.
از پشت یکی از ساختمانها تونل جدیدی باز شده که مستقیم به ساختمان پلاسکو میرسید و این امیدهای تازهای را برای امدادگران به وجود آورده است. این اولین تونلی است که بدون آتش ایجاد شده است. مغازهدارانی که احراز هویت شده و اموالشان را خارج میکنند، به دلیل اینکه اجازه ورود ماشین به منطقه داده نمیشود، با مشکلاتی روبهرو هستند و برای خارجکردن اموالشان از کامیونهای حاضر در محل که متعلق به شهرداری است، استفاده میکنند. یکی از مغازهداران میگوید: واقعیت این است که هرچند در ظاهر آوار پلاسکو روی سر ما نریخت اما روی زندگی ما ریخت. مالکان و کاسبان این منطقه همگی کسانی هستند که پروژههای اقتصادی کلانی دارند و حالا یکباره هرچه داشتند ازبینرفته است؛ تنها راه نجات ما و البته جلوگیری از واردشدن ضربه به اقتصاد کشور، کمک دولت به ماست.
گاوصندوقهای کشفشده به وسیله مأموران آتشنشانی همگی به اداره آگاهی تحویل داده شده است و گاوصندوقها در گوشهای نگهداری میشوند. تعدادی از آنها کاملا از بین رفته و فقط یک لاشه از آن باقی مانده است. پشت تونل ایجادشده، آتشنشانان همچنان عملیات را ادامه میدهند. آنها به محض اینکه کلاه ایمنی، تکهای دستکش یا کپسول پیدا میکنند، عملیات را متوقف و جستوجو را با دستگاههای ویژهای آغاز میکنند. سگهای زندهیاب هم گاهی برای جستوجو کمک میکنند.
به گفته یکی از آتشنشانان، سگهای زندهیاب در این مورد چندان کارایی ندارند؛ او میگوید: آتش زیر آوار و دود و بوی شدید گازوئیل شامه سگها را ضعیف میکند و آنها نمیتوانند متوجه بوی انسان شوند بنابراین با دستگاههای خاصی که هلال احمر آورده است، اقدام به جستوجو میکنیم. او میگوید بعید است کسی را زنده پیدا کنیم. همه قوانین طبیعی میگوید کسی زنده نخواهد ماند اما معجزه را هم نباید فراموش کرد؛ بههمیندلیل هم از کوچکترین نشانهای نمیگذریم و آن را بررسی میکنیم.
این مأمور آتشنشانی که ٤٨ ساعت بدون وقفه و حتی یک ساعت خواب به عملیات ادامه میدهد، میگوید: اینطور نبوده که اصلا استراحت نکنم؛ هرچند ساعت یک بار به خاطر اینکه دود زیادی استنشاق میکنم حالم بد میشود و گاهی حتی اکسیژن میگیرم اما بهتر که میشوم، برمیگردم. همان چند دقیقه برای استراحت کافی است؛ موقع غذاخوردن هم استراحت میکنیم. ٤٨ ساعت از ماجرا گذشته و روز سوم است و آتشنشانها و نیروهای امداد از بهت و اندوه روز اول فاصله گرفته و با آرامش و دقت بیشتری کار میکنند. هرچند خستگی که بر جانشان نشسته، بسیار زیاد است. پشت دیواری که مأموران پلیس درست کرده و محل حادثه را از تجمعکنندگان جدا کردهاند، تعداد زیادی هنوز ایستادهاند؛ در میان آنها علاوه بر مالکان، خانواده آتشنشانهای مفقودشده هم حضور دارند.
پدر یکی از این آتشنشانها به خبرنگار ما میگوید: پسرم رضا آنجاست. دو دختر دارد، برای پیداکردنش آمدهام. میگویند امیدوار نباشم اما من امیدوارم نمیدانم چرا؛ شاید به خاطر اینکه از خدا میخواهم به دخترانش رحم کند. همیشه اضطراب این را داشتم که پسرم را از دست بدهم. دوربینهای نقشهبرداری در محل نصب شده و مهندسان در حال بررسی وضعیت هستند. یکی از آنها میگوید: در حال چککردن ساختمانهای اطراف هستیم تا در صورتی که کمکی به آتشنشانها میکند، دیوارها را برداریم و آتشنشانان با سرعت بیشتری کار کنند. مرد آرام ندارد اما مویه این سه روز توانش را گرفته است؛ خسته و مستأصل دنبال یک مقام مسئول میگردد تا با او صحبت کند. آنطرفتر صدای یکی از مالکان به گوش میرسد که محکم خودش را به در میکوبد و گریهکنان میگوید هرچه داشتم، سوخت؛ بگذارید بازماندهاش را بردارم. مأموران اجازه ورود به او نمیدهند؛ با اینکه میداند تلاشش بیهوده است اما باز هم با فریادهایش میخواهد به محل آواربرداری برود. صدای زوزه جرثقیل و لودر همچنان در فضا میپیچد و یأس را در منطقه میپراکند.
نظر شما