این سوال پیش می‌آید که این همه گفته می‌شود در محدوده بروز هر حادثه‌ای مردم حضور نداشته باشید تا امدادرسانی‌ها به موقع انجام شود، آیا در این میان برخی از رسانه‌ها با مطرح‌کردن این چنین مسائلی سبب تشویق به حضور یافتن مردم و فیلم و عکس گرفتن نمی‌شوند؟ فاجعه امروز فقط در آتش‌سوزی نبود، بلکه فاجعه یعنی این‌که گروهی برای نجات جان هموطنان تلاش می‌کردند ولی جمعی دیگر به فکر گرفتن سلفی و تهیه گزارش تصویری بودند.

وقتی رسانه ملی به دنبال «شهروند - خبرنگار» می‌گردد

سلامت نیوز: این سوال پیش می‌آید که این همه گفته می‌شود در محدوده بروز هر حادثه‌ای مردم حضور نداشته باشید تا امدادرسانی‌ها به موقع انجام شود، آیا در این میان برخی از رسانه‌ها با مطرح‌کردن این چنین مسائلی سبب تشویق به حضور یافتن مردم و فیلم و عکس گرفتن نمی‌شوند؟ فاجعه امروز فقط در آتش‌سوزی نبود، بلکه فاجعه یعنی این‌که گروهی برای نجات جان هموطنان تلاش می‌کردند ولی جمعی دیگر به فکر گرفتن سلفی و تهیه گزارش تصویری بودند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه «شهروند» می‌نویسد: پس از انتخابات مجلس در اسفند ٩٤ برخی از کارشناسان رسانه‌های مجازی و شکستن انحصار خبری رسانه‌های رسمی را مهم‌ترین بخش حادثه سال‌های اخیر قلمداد می‌کردند و معتقد بودند این رسانه‌ها با ظرفیتی که در خبررسانی دارند می‌توانند باعث اتفاقات مثبتی در آینده کشور باشند.

 بدون‌شک کسی ظرفیت این رسانه‌ها در تاثیرگذاری بر افکار عمومی را نمی‌تواند نادیده بگیرد اما در همان زمان برخی از اساتید حوزه ارتباطات با تأیید این تأثیر مثبت هشداری را نیز درخصوص معایب فضای مجازی ذکر می‌کردند که در آن برهه زمانی کمتر شنیده شد.

حسینعلی افخمی، مدرس ارتباطات در همین خصوص معتقد است: «رسانه‌های رسمی در شرایط دنیای امروز رسانه‌ای باید بتوانند از ویژگی «خبر موثق» به خوبی استفاده کنند، چراکه یکی از آفت‌های بزرگ فضای مجازی امکان ایجاد شایعه و خبر کذب به راحتی آب خوردن است. اگر رسانه‌های رسمی عنصر خبر موثق را در کنار سرعت به درستی حفظ کنند جامعه متوجه تفاوت اخبار در این رسانه‌ها با رسانه‌های مجازی می‌شود.»

متاسفانه شنیده‌نشدن صداهایی از این جنس باعث شد که وقوع حادثه پلاسکو و ازدحام مردم در اطراف محل وقوع حادثه، بحث معایب رسانه‌های مجازی با تاوانی تلخ در جامعه بهتر شنیده شود.

مفهوم «شهروند - خبرنگار» اصطلاحی است که از چند‌سال پیش برخی از رسانه‌های برون مرزی برای تهیه مواد خام گزارش‌های خبری خود از آن استفاده کردند و درواقع منظور از این اصطلاح فیلم‌هایی است که مردم حاضر در صحنه از حوادث غیرمترقبه می‌گیرند. پس از مدتی اما این اصطلاح از رسانه‌های برون‌مرزی به خبرگزاری‌ها و رسانه ملی کشور نیز وارد شد؛ اصطلاحی که در ابتدا برداشت مثبتی از آن وجود داشت اما حادثه پلاسکو نشان داد که همیشه و همه جا حاضران در صحنه به‌عنوان راویان بدون جانبداری از حادثه نیستند و گاهی ممکن است همین «شهروند - خبرنگاران» به دلیل ازدحام بالا مانع از رسیدن به موقع نیروهای امدادی به محل حادثه شوند.

در این گزارش نگاهی به مفهوم «شهروند - خبرنگار» خواهیم انداخت اما این بار از جهتی دیگر و درخصوص معایبی که این مفهوم نو در جامعه می‌تواند داشته باشد.

رسانه‌های اجتماعی با وجود کارکردهای مثبتشان، به طریقی غیرمستقیم در ایران نقشی منفی یافته‌اند. پس از حادثه غمبار ساختمان پلاسکو این نقش منفی تأثیر خودش را به‌طور صریح در جامعه نشان داد. در واقع، یکی از کارکردهای رسانه‌های اجتماعی، اطلاع‌رسانی به شهروندان و کمک به افراد درگیر در حوادث و بحران‌هاست. نمونه‌هایی از کارکرد مثبت این رسانه‌ها در چنین حوادثی در دنیا وجود دارد اما باوجود این نقش بالقوه مثبت، رسانه‌های اجتماعی به بستری برای بازنمایی خود نیز تبدیل شده‌اند، بازنمایی خود که هدف آن عمدتاً کسب محبوبیت از طریق پسند شدن یا همان لایک و بالارفتن تعداد دنبال‌کنندگان یا فالوئر است.

در حادثه پلاسکو، تلاش برای کسب پسندها و دنبال‌کنندگان بیشتر در رسانه‌هایی همچون اینستاگرام و تلگرام موجب شد تا افراد زیادی برای گرفتن عکس و فیلم به محل حادثه مراجعه کنند و ازدحام جمعیت باعث اخلال در کمک‌رسانی شد. البته این تنها یک فرضیه است و عوامل دیگری نیز در ازدحام افراد دخیل بوده است، اما این عامل که در بسیاری از عکس‌ها و فیلم‌ها نیز قابل‌مشاهده است عاملی مهم و اثرگذار است. توجه به این مسأله حداقل دو موضوع خوب و کاربردی برای تحقیق در این زمینه به دست می‌دهد: نخست چرایی علاقه وافر کاربران ایرانی به پسند شدن و تعداد دنبال‌کنندگان و مقایسه آن با نمونه‌های دیگر و دوم، شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر ذائقه‌های کاربران در مواقع بحرانی است، چراکه همزمان با این اتفاق تعداد زیادی نیز به نکوهش رفتار دسته نخست پرداختند. شکل‌گیری هشتگ‌هایی همچون # من-گوسفند-هستم و #سلفی ‌گیران از جمله این واکنش‌ها بود.

افراد به اصطلاح «شهروند - خبرنگار» درکی از سواد رسانه‌ای ندارند

سیداحمد موسوی‌صمدی، کارشناس رسانه در همین خصوص معتقد است: «مزیت شبکه‌های اجتماعی در سرعت بالای انتقال اخبار و امکان ارسال خبر از یک رسانه شخصی به میزانی برای همه ما هیجان‌انگیز است که گاهی حاضر می‌شویم خیلی‌چیزها را فراموش کنیم یا به تعبیر بهتر به آنها فکر نکنیم. حادثه ساختمان پلاسکو نمونه تمام عیار چنین اتفاقی است. ازدحام جمعیت برای مشاهده و ثبت لحظات عجیب و خطرناک و ارسال نخستین تصاویر از محل حادثه، علاوه بر مخاطرات جانی که برای خود فرد دارد، باعث بروز مشکلاتی در فرآیند اطفای حریق و امدادرسانی می‌شود. وقتی همه ما #خبرنگار- بحران می‌شویم، سعی می‌کنیم دلخراش‌ترین صحنه‌ها، سخت‌ترین زاویه‌ها و نزدیک‌ترین نماها را از واقعه مخابره کنیم. اما یادمان می‌رود که این تجربه‌ هیجان‌انگیز به چه قیمتی رقم می‌خورد. حتی تصور این‌که شاید به خاطر ازدحام بی‌مورد، امکان نجات دادن یک نفر از زیر آوار کم شود، آواری است بر سر همه‌ ما.»

وی درخصوص لزوم توجه به مفهوم سواد رسانه‌ای در اتفاقاتی همچون حادثه پلاسکو خاطرنشان می‌کند: «سواد رسانه‌ای فقط مهارتی درباره رژیم مصرف رسانه‌ای یا تفکر انتقادی و تولید محتوای رسانه‌ای استاندارد نیست، اخلاق، تدبیر، تعقل و درک شرایط بحرانی همه و همه مواردی است که باید بیش از پیش به آنها فکر کنیم.»

بیژن نفیسی، مدرس ارتباطات نیز یکی از معایب انتشار اخبار براساس دریافتی‌های مردم را توجه نداشتن این افراد به انتشار ندادن تصاویر فجیع به دلیل آموزش ندیدن در این خصوص می‌داند. نفیسی با اشاره به اهمیت در محوریت قرار گرفتن رسانه‌های رسمی برای انتشار اخبار خاطرنشان کرد: «امروز رسانه‌های اجتماعی در اختیار مردم قرار گرفته‌اند و چون مردم ما از سواد رسانه‌ای خوبی برخوردار نیستند و از اطلاع‌رسانی و پوشش اخبار در مواقع بحرانی اطلاعاتی ندارند، اغلب شاهد بی‌اخلاقی‌هایی در این رسانه‌های اجتماعی هستیم. امروز جامعه ما به آموزش سواد رسانه‌ای آن هم در سطح گسترده نیازمند است. چراکه امروز به نوعی رسانه‌ها در اختیار مردم قرار گرفته‌اند و از آنجایی که به اصول طلاع‌رسانی آشنا نیستند، اغلب شاهد چنین اتفاقاتی هستیم که همانند امروز در پی فروریختن ساختمان پلاسکو تصاویر نامناسبی منتشر می‌شوند. افرادی که در رسانه‌های اجتماعی خبررسانی می‌کنند نمی‌دانند که گاهی مسائل اخلاقی را فراموش و اصول حرفه‌ای را زیر پا می‌گذارند. الان در کشورمان آموزش‌های راهنمایی و رانندگی از دبستان آغاز می‌شود، ولی برای موضوع مهم و تاثیرگذاری مثل حضور در رسانه‌های اجتماعی هیچ برنامه‌ریزی وجود ندارد.»

وقتی رسانه ملی نیز با تعداد بالای خبرنگار خود به دنبال «شهروند - خبرنگار» می‌گردد

سوالی که پس از وقوع حادثه پلاسکو به ذهن‌ها می‌رسد، این است که چرا با وجود تأکید به حضور نیافتن مردم عادی در مکانی که حادثه رخ داده است، در برخی از رسانه‌ها شاهد اقدام به تشویق حضور یافتن مردم و فیلم و عکس گرفتن آنها هستیم؟! همین امر سبب شد که برخی از مردم که یا محل کارشان آنجا بود و یا برای کنجکاوی به آن‌جا می‌آمدند، در محل حادثه تجمع کنند و این درحالی بود که این تجمع سبب می‌شد امدادرسانی به حادثه‌دیدگان و تلاش برای اطفای آتش، به‌دلیل همین ازدحام با مشکل مواجه شود. در این بین بارها مسئولان و ماموران آتش‌نشانی از طریق بلندگو از مردم می‌خواستند که به خیابان‌های اطراف خیابان جمهوری مراجعه نکنند ولی متاسفانه این‌گونه نشد و هر لحظه بر ازدحام جمعیت افزوده شد؛ به‌گونه‌ای که در آن همه مشکلات امدادرسانی که وجود داشت، در یکی از رسانه‌ها آمده بود که «تصاویرتان را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان منتشر شود...» و از طرفی هم یکی از شبکه‌های تلویزیونی اخبار تصاویر و فیلم‌های مردم را به‌عنوان شهروند - خبرنگار پخش کرد.

حال این سوال پیش می‌آید که این همه گفته می‌شود در محدوده بروز هر حادثه‌ای مردم حضور نداشته باشید تا امدادرسانی‌ها به موقع انجام شود، آیا در این میان برخی از رسانه‌ها با مطرح‌کردن این چنین مسائلی سبب تشویق به حضور یافتن مردم و فیلم و عکس گرفتن نمی‌شوند؟ فاجعه امروز فقط در آتش‌سوزی نبود، بلکه فاجعه یعنی این‌که گروهی برای نجات جان هموطنان تلاش می‌کردند ولی جمعی دیگر به فکر گرفتن سلفی و تهیه گزارش تصویری بودند. برخی مسئولان حاضر در محل نیز با بیان این‌که عکاسان و خبرنگاران در محل حضور داشته و به نظر نمی‌رسد که نیازی به فعالیت شهروند - خبرنگارها و تجمعشان برای ثبت تصویر در محل عملیات وجود داشته باشد، از شهروندان می‌خواستند که مسیرهای اطراف ساختمان پلاسکو را برای تردد خودروهای امدادی باز بگذارند. در این میان آن چیزی که بعد از وقوع این امر چشمگیر بود، این بود که در تمام شبکه‌های اجتماعی مردم نسبت به این بی‌مبالاتی‌ها در تجمع واکنش نشان می‌دادند و همه با پخش تصاویر و مقایسه این امر با سایر کشورها ابراز تاسف می‌کردند. با این حال، برخی شبکه‌های تلویزیونی همچنان مردم را تشویق می‌کردند که خبرنگار تلویزیون باشند.

در کنار این درخواست اما یکی دیگر از انتقادهایی که به رسانه ملی وارد می‌شد درخصوص انتشار اخباری بود که بعد از چند دقیقه تکذیب می‌شد که یکی از عوامل این اتفاق استناد صداوسیما به اخبار فضای مجازی بود. به‌عنوان مثال به دنبال اعلام خبر پیدا شدن چهار تن از جانباختگان حادثه «پلاسکو»، خبرگزاری‌ها نیز به این خبر شبکه صداوسیما، استناد و آن را در رسانه‌های خود منتشر کردند؛ این درحالی بود که به گفته خبرنگاران حاضر در محل حادثه، از ورود خبرنگاران دیگر رسانه‌ها به محل پیدا شدن اجساد جلوگیری شده بود و تنها خبرنگاران صداوسیما امکان تهیه خبر از آن محل را داشتند. در ادامه، دقایقی پس از تکذیب خبر توسط سخنگوی آتش‌نشانی، انتقادهایی در شبکه‌های اجتماعی مطرح شد و به دنبال آن، برخی از خبرگزاری‌ها بابت انتشار اطلاعاتی غلط از مخاطبانشان عذرخواهی و اعلام کردند که این خبر را به استناد خبر اعلام شده توسط شبکه خبر منتشر کرده بودند.

در این میان خبرنگار اعزامی شبکه خبر در ارتباطی مستقیم به مخاطبان اعلام کرد که خبر پیدا شدن پیکر چهار تن از جانباختگان که توسط این شبکه اعلام شد، به استناد اخباری بوده است که در برخی از خبرگزاری‌ها منتشر شده بود.

اما در میان حجم گسترده خبرهایی که از حادثه پلاسکو منتشر شده، مهم آن نیست که این اشتباهات در اعلام اخبار به نظر مسئولان برمی‌گردد یا سیاست‌های خبری صداوسیما؛ مهم این است که آشفتگی اعلام اخبار در شرایطی که مردم و به‌خصوص خانواده‌های آتش‌نشان‌هایی که در زیر آوار مانده‌اند شرایط مناسبی ندارند، می‌تواند صدماتی را به دنبال داشته باشد که شاید بعضا جبران‌ناپذیر هم باشد. این درحالی است که از روز شنبه که از حضور خبرنگاران در محل پیداشدن پیکر جانباختگان جلوگیری شده است، تعداد اخبار کذبی که دقایقی بعد توسط یکی از مسئولان تکذیب می‌شود، افزایش یافته و این می‌تواند اعتماد مردم را به رسانه‌ها خدشه‌دار کند.

باید نهادهایی را نقد کرد که فرد را وامی‌دارند تا به هرقیمتی که شده خود را نشان دهد

در این میان اما برخی از کارشناسان معتقد بودند که نباید همه اشتباهات را به گردن مردم حاضر در محل واقعه و کسانی که به اصطلاح «شهروند- خبرنگار» نامیده می‌شوند، انداخت. در همین خصوص محمدمهدی اردبیلی، جامعه‌شناس معتقد است: «به جای نقد سرسری رفتار مردم در حادثه پلاسکو و ژست‌های فحاشانه پاک‌دست و انداختن تقصیر به گردن این یا آن تماشاگر یا بحث‌های بیهوده و فرافکنانه درباره بافرهنگی یا بی‌فرهنگی مردم، باید عمیقا نهادهای اصلی دست‌اندرکار در جامعه نمایش را نقد کرد که فرد را وامی‌دارند تا به هرقیمتی که شده خود را نشان دهد. وقتی کسی خودی برای نشان دادن نداشته باشد، مجبور است «خود را با دیگری» نشان دهد. این «نشان دادن خود همراه با دیگری» از نمایش خود در مقام عکسبردار فلان رویداد «جذاب» گرفته تا اوج حضور خودنمایانه، یعنی «سلفی» را دربرمی‌گیرد.

به گفته او، «نمایش فاجعه» در سه سطح اتفاق می‌افتد: ١. تماشای فاجعه به صورت دسته‌جمعی از فاصله‌ای امن (و حتی ناامن)؛ ٢. تصویربرداری از فاجعه و ٣. حضور نمایشی در فاجعه (سلفی). حال، اعتبار من به آن رویدادی است که خودم را با آن نشان می‌دهم. این رویداد، هرچه مهیب‌تر، عظیم‌تر و فاجعه‌بارتر باشد، من احساس بزرگی بیشتری می‌کنم و اصلا برایم مهم نیست که حضور من در فلان جا منجر به مرگ یا آزار چه کسانی می‌شود. این ربطی به بافرهنگی و بی‌فرهنگی ندارد.» اردبیلی در ادامه با اشاره به مفهوم «میل به خودنمایی» اظهار داشت: «از مهدی‌ هاشمی عزادار مشتاق عکسبرداری در کنار جنازه پدر، تا سلفی‌های کژ و کوژ لب غنچه‌های اینستاگرامی، تا خیل عزاداران حاضر در تشییع جنازه مرتضی پاشایی تا تماشاگران مبهوت فروریزی ساختمان پلاسکو، تا حتی کشته‌شدگان فاجعه، همه و همه قربانی محصولات جامعه نمایشند؛ قربانی تلاش برای «تماشا/نمایش» پوچی خودشان. میل به «خودنمایی» به منزله «پوچ‌نمایی» امروز بیش از هر زمانی در تاریخ، در جامعه ما بیداد می‌کند و خطر این است که فرداروزی فرصت‌طلبی مقتدر از راه سر برسد و از این میل به سود اهدافش بهره ببرد و لشکری از خودنمایان دگرشیفته را تشکیل دهد. بی‌رحمی این لشکر را می‌شود از هم‌اکنون، از سلفی‌های خندان امروزشان با فاجعه دریافت. رسالت ما اما به‌جای متهم‌‌کردن قربانیان (اعم از خندان و گریان)، نقد نهادهای فرهنگی‌ای است که فرصت‌طلبانه و با اغراض گوناگون در تلاشند نوع نوین و مفرطی از جامعه نمایش را شکل دهند که چیزی نمی‌طلبد جز نمایش پوچی و تماشای پوچی ...»

سعید خال، استاد ارتباطات نیز برخلاف برخی دیگر از کارشناسان عملکرد صداوسیما را در حادثه پلاسکو مثبت ارزیابی می‌کند. خال با اشاره به اینکه اخیرا شاهد تحولی در بخش خبری رسانه ‌ملی هستیم، اظهار داشت: «به‌نظر می‌رسد در اتفاقات اخیر همچون درگذشت آیت‌الله‌هاشمی رفسجانی یا فروریختن ساختمان پلاسکو که اتفاقات مهمی محسوب می‌شوند، بخش خبری سازمان صداوسیما به خوبی توانست در بحث پوشش اخبار عمل کند. پوشش اخبار حوادث در رسانه ملی باید به گونه‌ای باشد که علاوه‌بر شفاف‌سازی و پوشش همزمان اخبار حوادث به این نکته هم توجه کرد که حس ناامنی در جامعه به وجود نیاید. آنچه مسلم است انتشار اخبار حوادثی همچون آتش‌سوزی و ریزش ساختمان پلاسکو که صبح پنجشنبه رخ داد، در فضای مجازی با سرعت بیشتری انجام می‌گیرد؛ اما نمی‌توان به صحت اخبار منتشر شده در  فضای مجازی مطمئن بود و به همین خاطر است که در این فضا شایعه بسیار رواج پیدا می‌کند و اخباری منتشر می‌شود که اغلب باعث سردرگمی بیشتر مخاطبان می‌شود.»

این استاد ارتباطات با اشاره به این‌که پیش‌شرط ورود مفهوم «شهروند- خبرنگار» در جامعه ما آموزش سواد رسانه‌ای به شهروندان است، خاطرنشان کرد: «سواد رسانه‌ای مخاطبان باعث می‌شود تا بتوانند با خواندن اخبار در شبکه‌های مجازی، برداشت درستی از آن اخبار داشته باشند و به راحتی به هر خبری اعتماد نکنند. درست است که سرعت در انتشار اخبار امتیاز بسیار بالایی محسوب می‌شود، اما باید به عدم اعتبار این اخبار نیز توجه کرد. در این شرایط شاهدیم که رسانه‌های رسمی همانند خبرگزاری‌ها اخبار ر ا با سرعت کمتری از شبکه‌های مجازی منتشر می‌کنند، ولی اخبار منتشر شده صحت دارند و می‌توان به آنها اعتماد کرد. اما در این میان که نه می‌توان به اخبار فضای مجازی اعتماد کرد و هم خبرگزاری‌ها دیرتر از فضای مجازی اخبار موثق را منتشر می‌کنند، رسانه‌ ملی می‌تواند با پوشش آنلاین و حضور در محل حادثه، نیاز خبری مخاطبان را برطرف کند. صداوسیما می‌تواند ضمن سریع بودن در انتشار اخبار در شفاف‌سازی اخبار حوادثی همچون اتفاق پلاسکو نقش بسیار مهمی را ایفا کند.

به اعتقاد برخی از کارشناسان رسانه، نیاز به آگاهی در همه جوامع وجود دارد و این نیاز باید توسط رسانه‌ها برطرف شود؛ تلاش شبانه‌روزی خبرگزاری‌ها و رسانه‌های تصویری و رادیویی در دنیا برای اطلاع‌رسانی‌های لحظه به لحظه از اتفاقات جاری نیز حاکی از همین هدف است که برای رسانه‌ها تعریف شده است؛ البته در این میان رسانه‌های دیگری همچون روزنامه‌ها و شبکه‌های خصوصی نیز بنا به ساختارشان برای تحلیل‌های خبری که انجام می‌دهند، هزینه‌ای دریافت می‌کنند، اما پرداخت هزینه تنها برای آگاهی از اخباری که با منابع موثق در رسانه‌های رسمی منتشر و در شبکه‌های اجتماعی بازنشر می‌شوند، اتفاقی است که امروز چندان با منطق مخاطبان همخوان نیست.

سخن آخر

«مصلحت» یکی از مهم‌ترین خطوط قرمز رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های دولتی و حکومتی است؛ هر چند، رسانه‌های دیگر نیز به حکم اخلاق و مسئولیت اجتماعی، موظف به رعایت آن هستند. یادمان نرفته پوشش خبری سونامی را. آن‌جا که تصاویر، اجساد روی هم انباشته شده را نشان می‌داد، اما وزیر کشور ژاپن بنابر «مصلحت» می‌گفت مردم نگران نباشند. اتفاقی نیفتاده است. یا در کشور اروپایی، صرفا بنابر «مصلحت» اقتصادی، خبر فوران آتشفشان و تعطیلی فرودگاه‌ها پوشش داده نشود، نکند به اقتصاد گردشگری‌اش آسیب برسد.

بدون‌شک منظور از «مصلحت» این نیست که دروغ بگوییم. اتفاقا برعکس، منظورم این است که این‌قدر دروغ نگوییم. هنوز هیچ چیز مشخص نیست. یک کانال خبری در دقایق اولیه حادثه با دعوت کردن مخاطبان به کانالش می‌گوید: «تاکنون ۳۰آتش‌نشان جان باخته‌اند.» نمی‌شود خبرنگاران و رسانه‌ها با انتشار اخبار درگذشت دهها امدادرسان، حتی اگر واقعیت داشت خانواده آنان را نگران کنند و بعد توقع داشته باشند خانواده‌های آنان در خانه بنشینند. خبرنگار مسئول است از انتشار ادعاهای بی‌ربط، دروغین، غیرعقلانی، جناحی، تبلیغاتی و گمراه‌کننده جلوگیری کند. در چنین شرایطی است که باید نسبت به مفهوم «شهروند- خبرنگار» با احتیاط قضاوت کرد. هنگامی که خبرنگاران رسمی ما نیز گاهی دچار خطاهایی در پوشش خبری بحران می‌شوند نباید انتظار داشت که عملکرد مردمی که در صحنه حادثه حضور دارند و احیانا خود را شهروند- خبرنگار تلقی می‌کنند درست باشد. قبل از ورود این مفهوم به کشور بایستی تلاش شود جامعه را به سلاح سواد رسانه‌ای مجهز کرد.

روزی که همه ضعیف عمل کردیم

به گزارش ایسنا، در ادامه این گزارش، قادر باستانی - کارشناس ارتباطات - در یادداشت کوتاهی نوشته است: من روز تلخ ٣٠دی به‌صورت اتفاقی، نزدیک حادثه پلاسکو بودم و فروریختن ساختمان را به چشم خود دیدم. درخصوص این حادثه از نظرگاه ارتباطی مواردی به نظرم جالب آمد که برای دوستان عزیز می‌نویسم. نخست این‌که اگرچه شبکه‌های اجتماعی، سرعت و حجم اطلاع‌رسانی را به شدت بالا برده‌اند، اما هنوز رسانه‌های سنتی میداندار هستند.

در خیابان جمهوری، اغلب مغازه‌ها در پاساژهای مختلف، اگرچه به چشم خود شاهد روند حادثه بودند، اما در همه مغازه‌هایی که من دیدم، شبکه خبر صداوسیما روشن بود و اخبار از طریق آن دنبال می‌شد. دوم این‌که شبکه خبر، بدون مقایسه با شبکه‌های مشابه در کشورهای پیشرفته، در این حادثه در قواره خوبی ظاهر شد و حادثه را از نزدیک و زنده گزارش کرد؛ گرچه هم خبرنگار و هم مجری می‌توانستند بهتر از این جلوه کنند، اما در هر حال مخاطب راضی بود. نکته سوم این‌که آنچه من دیدم، هم مردم و مدیریت بحران حادثه، هر دو جای انتقاد بسیار دارند. مردم حاضر در صحنه که اصلا متوجه مسئولیت شهروندی خود نبودند و مثل دنبال‌کردن کودکانه یک هیجان روزانه، در پی سرگرمی بودند و مدیریت بحران که شلخته عمل می‌کرد و محل حادثه شیرتوشیر بود و وحدت فرماندهی قابل مشاهده نبود.

نکته چهارم این‌که مطلب قابل مطالعه و بررسی برای علمای علوم ارتباطات، حضور فوری برخی افراد در محل حادثه و اقدام برای شایعه پراکنی و جوسازی در محیط است. آنچه من دیدم، چند نفر مطالب خاص و هدفداری را در همان تجمع مردم بیان می‌کردند. مثلا یک خانم با ظاهر ناراحت و هراسان، مرتب تکرار می‌کرد که این حادثه تروریستی است، اما حکومت نمی‌خواهد اعلام کند و بیشتر از‌ هزار نفر در زیر آوار مانده‌اند، ولی تلویزیون آن را پنهان می‌کند. مرد میانسالی می‌گفت تقصیر شهردار است. اگر  یک صدم آن‌ هزار‌میلیارد تومان تجهیزات پروژه انتخاباتی پل صدر را به خرید تجهیزات برای آتش‌نشانی می‌داد، امروز شاهد این حادثه نبودیم  و آتش به راحتی از بالا مهار می‌شد. مرد جوان دیگری می‌گفت که در موتورخونه ساختمان، داعش بمب جاسازی کرده بود تا ساختمان فروبریزد. یک راننده تاکسی مسن، دولت را مقصر می‌دانست و می‌گفت به دست‌اندرکاران گفته بودند که این ساختمان از نظر ایمنی مشکل دارد و باید خراب شود و دوباره ساخته شود، اما او با پرداخت وام مخالفت کرده بود. نکته آخر نیز این‌که برخی خبرنگاران سایت‌ها و بنگاه‌های مختلف خبری، بخشی از اطلاعات خود را از گروه‌های تلگرامی نقل می‌کردند که بعداً کذب بودن آنها مشخص می‌شد و در حوادث غیرمترقبه، جایگاه تیم‌های خبری، جایگاه متزلزل و نامشخصی است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha