پنجشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۳

زن جوانی كه در شهرستان ایرانشهر زن همسایه را برای سرقت طلاهایش به قتل رسانده و جسدش را قطعه‌قطعه كرده بود، به قتل شوهرش هم اعتراف كرد.

اقرار به قتل شوهر پس از سلاخی زن همسایه

سلامت نیوز: زن جوانی كه در شهرستان ایرانشهر زن همسایه را برای سرقت طلاهایش به قتل رسانده و جسدش را قطعه‌قطعه كرده بود، به قتل شوهرش هم اعتراف كرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جوان، سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان در توضیح حادثه گفت: اول اسفندماه بود كه مأموران پلیس شهرستان ایرانشهر از ماجرای ناپدید شدن ناگهانی زنی 22 ساله با خبر شدند و در این باره تحقیق كردند. شوهر مینا به پلیس گفت: امروز مثل همیشه از محل كارم به خانه آمدم، اما از همسرم خبری نبود. او بدون اجازه من خانه را ترك نمی‌كرد، با این حال با تلفن همراهش تماس گرفتم كه گوشی او خاموش بود. حالا از شما درخواست كمك دارم.

سردار رحیمی‌ ادامه داد: بعد از مطرح شدن شكایت تیمی از كارآگاهان پلیس آگاهی در این باره تحقیق كردند. مرد جوان در بررسی‌های بعد گفت كه همسرش فقط به خانه شهلا زنی كه در طبقه پایین‌شان زندگی می‌كند، رفت و آمد دارد. از آنجا كه احتمال می‌رفت شهلا از ماجرای ناپدید شدن مینا با خبر باشد، مأموران پلیس زنگ خانه او را زدند، اما شهلا در را به روی پلیس باز نكرد. یكی از شاهدان گفت كه زن تنها را دیده كه چمدان‌هایش را برای رفتن به مسافرت بسته است. با به دست آمدن این اطلاعات، كارآگاهان اطمینان پیدا كردند كه شهلا از ماجرای ناپدید شدن ناگهانی مینا خبر دارد، بنابراین وی به عنوان مظنون تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و ساعتی بعد در حالی كه برای برداشتن مقداری از وسایلش به ساختمان بازگشته بود، بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد.

شهلا در اولین تحقیقات گفت كه از ماجرای گم شدن مینا خبر ندارد. او وقتی برای شستن دست‌هایش انگشتری طلا را خارج كرد، كارآگاهان متوجه شدند این انگشتری متعلق به مینا است كه شوهرش مشخصات آن را به پلیس داده بود. با به دست آمدن این سرنخ كارآگاهان با گرفتن حكم قضایی وارد خانه شهلا شدند. آنها بعد از جست‌وجوی خانه در بالكن با صحنه هولناكی مواجه شدند. داخل سطل بزرگ حاوی اسید، جسد قطعه‌قطعه شده شهلا كشف شد.

سردار رحیمی گفت: بعد از كشف جسد بود كه شهلا به قتل زن بی‌گناه با همدستی زن و مردی جوان اعتراف كرد. او در شرح ماجرا گفت: در جریان رفت و آمد با مینا بود كه متوجه شدم مقدار زیادی طلا دارد، بنابراین وسوسه شدم تا طلاهایش را سرقت كنم. ماجرا را با دو نفر از بستگانم كه رقیه و پیمان نام دارند، مطرح كردم و آنها قبول كردند كه در جریان سرقت طلاها به من كمك كنند. ساعتی قبل از حادثه مطابق نقشه مینا را به آپارتمانم كشاندم. قرار شد پیمان و رقیه در نقش سارق وارد خانه شوند و طلاهای میهمان من را سرقت كنند. همه‌چیز مطابق نقشه در حال پیش رفتن بود. وقتی پیمان وارد خانه شد و از مینا خواست طلاهایش را به او بدهد، او مقاومت كرد و درگیری بالا گرفت. سر مینا به میز برخورد كرد و روی زمین افتاد و فوت شد. از آنجا كه برای انتقال جسد با مشكل مواجه بودیم، جسد را سلاخی كردیم. سپس رقیه و پیمان همراه طلاها از خانه خارج شدند. من هم جسد را سلاخی كردم و داخل سطل انداختم. بعد به رویش اسید ریختم تا از بین برود. سپس چمدان‌هایم را بستم و می‌خواستم به زادگاهم شیراز بروم كه بازداشت شدم. شهلا گفت: پیمان هم به من خبر داد كه طلاها را به مالخری به قیمت 15 میلیون تومان فروخته است.

سردار رحیمی گفت: با اطلاعاتی كه شهلا در اختیار پلیس گذاشت كارآگاهان ساعتی بعد رقیه، پیمان و مرد مالخر را بازداشت كردند. پیمان و رقیه در اولین بازجویی‌ها به همدستی با شهلا در ارتكاب جنایت هولناك اعتراف كردند. مرد مالخر هم اعتراف كرد كه طلاهای سرقتی را خریداری كرده است.
در شاخه دیگری از تحقیقات كارآگاهان سوابق شهلا را بررسی كردند. خیلی زود معلوم شد كه او چند سال قبل از خانه ‌پدری‌اش در شیراز فرار كرده است و حدود یك سال قبل هم گم شدن شوهرش را به پلیس گزارش داده است. او وقتی در این باره تحقیق شد به جنایت دیگری هم اعتراف كرد. شهلا گفت: چند سال قبل در یكی از خیابان‌های شهرمان شیراز با میلاد، مردی كه اهل شهرستان ایرانشهر بود، آشنا شدم. بعد از آن بود كه تصمیم به فرار از خانه گرفتم، بنابراین همراه میلاد به ایرانشهر فرار كردم و زندگی تازه‌مان را شروع كردیم. مدتی كه گذشت از آن عشق آتشین فاصله و تصمیم به قتل شوهرم گرفتم. متهم گفت بعد از قتل شوهرم به این ساختمان اسباب‌كشی كردم تا اینكه با ارتكاب دومین جنایت راز قتل شوهرم هم برملا شد. شهلا اما در بررسی‌های بعدی با تناقض‌گویی قتل شوهرش را انكار كرد. سردار رحیمی گفت: تحقیقات بیشتر از متهم در این باره جریان دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha