سه‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۳
کد خبر: 207461

تحقیقات بیانگر این امر است كه كودكان و والدینی كه با یكدیگر ارتباط نزدیكی دارند، كمتر دچار مشكل خواهند شد...

ایجاد آرامش در كودكان خشمگین در 6 گام

سلامت نیوز:تحقیقات بیانگر این امر است كه كودكان و والدینی كه با یكدیگر ارتباط نزدیكی دارند، كمتر دچار مشكل خواهند شد...

1- به كودكتان كمك كنید تا به آرامش درونی دست یابد.

تحقیقات بیانگر این امر است كه كودكان و والدینی كه با یكدیگر ارتباط نزدیكی دارند، كمتر دچار مشكل خواهند شد. این كودكان از لحاظ جسمی بسیار خوب رشد كرده و در آرامش كامل نیز به سر می‌برند. آن‌ها عصبانی می‌شوند ولی یاد می‌گیرند، طوری با مشكل خود روبه‌رو شوند كه شخصیتشان خدشه‌دار نشود. این والدین، كودكان خود را به خوبی می‌شناسند، بنابراین هرگز دست به كاری نمی‌زنند كه باعث عصبانیت و خشم فرزندان خود گردند. آن‌ها هرگز بچه‌های خود را تحت كنترل سخت قرار نمی‌دهند.

كودكانی كه ارتباط نزدیكی با والدین خود ندارند، از یك ناآرامی درونی رنج می‌برند. این كودكان در عمق وجود خود گمشده‌ای دارند و همین موضوع آن‌ها را خشمگین می‌سازد. (چنین احساساتی ممكن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.) این خلا در درون كودك سبب می‌شود كه او نسبت به خود و والدینش خشمگین باشد. بنابراین رفتار او بر كل خانواده اثر گذاشته و جو خانواده ناآرام می‌گردد.

2- شرایطی را به وجود نیاورید كه كودك عصبی گردد.

از همان ابتدای كودكی به فرزندتان تعلیم دهید كه بداند چه موقع عصبانی و ناراحت است. كاملا به او گوش فرا دهید و به او كمك كنید تا یاد بگیرد چگونه احساسات خود را كنترل نماید. به جای قضاوت كردن، تنها به او گوش بسپارید. فرزندم ”ماتیو“ كه هشت سال سن دارد، ‌اصرار به دیدن یكی از برنامه‌های تلویزیونی داشت كه من اصلا موافق نبودم. این امر باعث عصبانیت او شد. او احساس می‌كرد كه حتما باید آن برنامه را تماشا كند. ولی به نظر من محتوای آن برنامه برای او مناسب نبود. من بدون هیچ‌گونه قضاوتی به صحبت‌های او گوش دادم. بعد با آرامی با او شروع به صحبت كردم و نقطه نظراتم را مطرح كردم. در آخر، از او سوالاتی كردم. از قبیل: به چه دلیل او علاقه دارد این برنامه را ببیند؟ اگر او این برنامه را نبیند،‌ ترجیح می‌دهد چه كاری انجام دهد؟ تو می‌دانی چرا من دوست ندارم، این برنامه را ببینی؟ آیا حوصله‌ات سر رفته است؟ اگر این چنین است، ‌پس فكر خوبی دارم ... ”ماتیو“ به تدریج متوجه شد كه دیدن آن برنامه آن اندازه هم ارزش ندارد كه این‌قدر در مورد آن بحث شود. با ادامه صحبت من متوجه شدم كه اشك‌های او بند آمده،‌ قرمزی صورتش به حالت عادی برگشته و ضربان قلبش نیز آرام‌تر شده است. در آخر به او گفتم چرا باید او اجازه دهد كه یك چنین برنامه بی‌محتوایی،‌ این اندازه او را آزرده سازد، بعد با هم تصمیم گرفتیم به پارك برویم و گرگم به هوا بازی كنیم.

3- علت عصبانیت كودك بدرفتار را بررسی كنید.

عصبانیت، اغلب در كودكان بد رفتار مشاهده می‌شود. اگر همواره فرزند شما شر به نظر می‌آید و شما واقعا كلافه شده‌اید و دیگر نمی‌دانید چه كار كنید،‌ علت این رفتار را به طور عمقی بررسی كنید. كودك به دو دلیل این‌گونه برخورد می‌نماید:

او در یك خانواده عصبی رشد می‌كند. مادر یا پدر در آستانه جدایی می‌باشند و كودك همه تقصیرها را به گردن خود می‌اندازد. بنابراین جای تعجب نیست كه او احساس خشمگینی كند.

و یا كودك به این دلیل عصبی است كه خوب بودن او همواره زیر سوال است. برای كمك به چنین بچه‌ای، كل خانواده باید به او كمك كنند. در این حالت باید تمامی جنبه‌های زندگی كودك مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثال: اعتماد به نفس او چه اندازه است؟ چه چیزی او را به گریه می‌اندازد؟ كدام یك از احتیاجاتش برآورده نشده است؟ ریشه عصبانیت او چیست؟ عصبانیت كودك به شما نشان می‌دهد كه بعضی از احتیاجات او برآورده نشده است؟

خشم درونی باعث می‌شود كه كودك از دیگران كناره‌گیری كند. در یك دعوا و كشمكش، چنین كودكی با دست و پای لرزان كنار می‌رود. در ظاهر ممكن است آرام به نظر بیاید، ولی در عمق وجود او هیاهویی برپاست. او صرفا برای این‌كه از هرگونه برخوردی دوری كند، خود را  كنار می‌كشد. به این دلیل است كه ما به شما پیشنهاد می‌كنیم همواره از دریچه دید فرزندانتان به قضایا نگاه كنید. در این صورت در می‌یابید كه چقدر مسایل متفاوت به نظر می‌آیند.

چیزی بدتر از این نخواهد بود كه یك كودك تصور كند كه او یك بچه شر است. مطمئن باشید اگر احساسات او تغییر نیابد، او با چنین دیدی از خود رشد می‌كند. برای دور كردن چنین احساساتی، بهتر است مرتب به او گوشزد كنید كه تو بد نیستی، تو فقط یك بچه هستی و همه كودكان دچار این اشتباهات می‌شوند، اما پدرت به تو كمك می‌كند كه تو دیگر چنین اشتباهاتی را انجام ندهی! این طرز برخورد با كودكتان به او این‌طور نشان می‌دهد كه شما به اندازه كافی به او اهمیت می‌دهید و او همچنین كودك با ارزشی می‌باشد.

4- خنده بهترین درمان برای عصبانیت است.

خنده و شوخی، عصبانیت را كم كرده و از پیشرفت آن جلوگیری می‌نماید. در این‌جا خاطره‌ای را برای شما بازگو می‌كنم. یك شب كه شام ماكارونی داشتیم، فرزند بزرگ‌ترم را مسوول دو كودك دیگرم كردم و به او گفتم از آن‌ها مواظبت كند تا بچه‌ها غذا را به اطراف نریزند. بعد از مدتی كه برگشتم صحنه وحشتناكی را دیدم، تمامی ماكارونی‌ها به سر و صورت آن‌ها مالیده شده بود و تمام خانه كثیف و سسی بود. من شروع كردم به سرزنش فرزند بزرگترم، كه چرا او نتواسته از بچه‌ها مراقبت كند. در همین موقع، خود بچه‌ها هم شروع به دعوا كردند. بعد از مدتی قیافه‌های سسی بچه‌ها باعث شد همگی به موضوع بخندیم و كم‌كم تنش از بین رفت و همه خانواده شروع به تمیز كردن خانه كردند. من از این خاطره این درس را گرفتم كه هنگامی به فرزندم مسوولیت بدهم كه احساس كنم واقعا از عهده آن برمی‌آید.

5- در مواقع عصبانیت الگوی مناسبی برای او باشید.

هنگامی كه شما عصبانی می‌شوید و داد و فریاد راه می‌اندازید، باعث ترس و وحشت كودكتان می‌گردید. در مواقع عصبانیت، ما خود متوجه نمی‌شویم كه چه اندازه مخوف به نظر می‌آییم، ولی كودك ما در این شرایط بسیار آزرده شده و از خانواده دوری می‌كند تا شاید بتواند دنیای آرام درون خود را حفظ نماید. بنابراین به خاطر داشته باشید كه این نوع برخورد در خانواده، بین شما و فرزندتان جدایی می‌اندازد. فرد عصبی نیاز به اصلاح رفتار خود دارد. اولین گام این است كه به دلیل این طرز رفتار باید از بقیه عذرخواهی كند، برای هر مورد كوچكی نیز سر دیگران فریاد نزند و بهتر آن است كه با كمك مشاوران خانواده،‌ این تغییرات را راحت‌تر در زندگی خود اعمال نماید.

اگر ما بخواهیم كودكمان احساس راحتی كرده و به ما نزدیك‌تر گردد، بایستی ترس را در آن‌ها از بین ببریم: به عنوان مثال شما می‌توانید به او بگویید: من و مادرت به تو قول می‌دهیم هنگامی‌كه تو مشغول صحبت با ما هستی، بر سر تو فریاد نكشیم. با آرامی به حرف‌های تو گوش می‌دهیم. هرگز با لحن بلند با تو حرف نمی‌زنیم. البته مطمئن باشید كه به كارگیری این روش یك شبه میسر نمی‌باشد. بنابراین هنگامی كه قانون را شكستید و دوباره داد و فریاد راه انداختید، سریعا از او معذرت بخواهید و كارتان را ادامه دهید. خشمگین شدن باعث می‌شود كه فرزندانتان به شدت دچار ترس و واهمه گردند و یا حالت تدافعی به خود بگیرند و با یك شخصیت كاملا عصبی رشد كنند. وقتی شما ترس را از خانواده دور سازید، مطمئن باشید كه كودكتان از اتاق خود بیرون آمده و با شما ارتباط برقرار می‌كند. ما بایستی در مواقع عصبانیت، فرا بگیریم كه با حالتی بسیار آرام بگوییم: من ناراحت شدم وقتی كه ... بچه‌ها و همسر شما این حق را دارند كه بدانند چه چیزهایی شما را عصبی و ناراحت می‌كند. آن‌ها به هیچ عنوان مجبور نخواهند بود كه تندخویی شما را تحمل نمایند.

كودكان خردسال، از دیدن پدر و مادرهایی كه غیرقابل كنترل هستند و دایما فریاد می‌زنند به شدت می‌ترسند. آن‌ها از این واهمه دارند كه والدینشان آنان را ترك نمایند و یا دیگر آن‌ها را دوست نداشته باشند. تصور نمی‌كنم شما مایل باشید كه كودكتان این چنین فكر نماید. بزرگسالان بایستی مسوول رفتارشان بوده و خود را كنترل نمایند. این وظیفه كودكان نیست كه عصبانیت شما را كنترل كنند. اگر رفتار شما غیرقابل كنترل می‌باشد، حتما از مشاوران خانواده كمك بطلبید! ما باید بدانیم كه همه بزرگسالان عصبانی و خشمگین می‌شوند و این امر به هیچ عنوان غیرعادی نخواهد بود. متاسفانه در دوران كودكی به ما این طور تعلیم داده شده است كه عصبانیت گناهی بزرگ و یا امری غیرطبیعی می‌باشد، در صورتی كه خشم به خودی خود نه درست است نه اشتباه، تنها یك واكنش طبیعی است. نكته‌ای كه اهمیت دارد این است كه شما هنگامی كه عصبی هستید چگونه با دیگران برخورد می‌كنید. شخصی كه در مواقع (عصبانیت، ترس و یا حتی عشق) بسیار آرام رفتار نماید، از لحاظ بلوغ عاطفی پیشرفت به سزایی كرده است. مطمئن باشید كودك شما، تمامی رفتار شما را ضبط كرده و همان را به شما باز می‌گرداند. بنابراین برای فرزندتان یك نمونه واقعی باشید تا او با دیدن رفتار شما، خود برخورد طبیعی و پسندیده را فرا بگیرد.

اگر شما با فرزند خود رابطه‌ای سالم برقرار سازید ولی گهگاهی با یكدیگر دچار اختلاف‌نظر شوید، مطمئن باشید از لحاظ عاطفی به او آسیبی وارد نخواهد آمد. در حقیقت، اگر فرزندتان متوجه شود كه شما به دلیل كار او آزرده شده‌اید، بسیار خوب و سازنده نیز خواهد بود. در روابط سالم و طبیعی، خشم و عصبانیت وجود دارد ولی به هیچ عنوان باعث ترس و شرم طرفین نخواهد شد.

6- كمال‌گرا نباشید.

كودكان باید فرا بگیرند كه اشتباه كردن در زندگی، امری بسیار عادی بوده و همه مرتكب خطا می‌گردند. شما خود بایستی برای فرزندانتان الگوی مناسبی باشید و در هنگام بروز مشكلات بسیار سنجیده برخورد كرده تا آن‌ها نیز رفتار شایسته را از شما بیاموزند. به عنوان مثال، هنگامی كه لیست خریدتان را در خانه جا گذاشته‌اید، عصبانی نشوید و جار و جنجال راه نیندازید. در این حالت، كودكان متوجه خواهند شد كه بزرگسالان نیز دچار اشتباه شده و همچنین طبیعی است كه انسان كامل و تمام عیار نباشد. این موضوع را بیشتر در مواقعی می‌توان مشاهده نمود كه كودك تصور كند ارزش او تنها به این بستگی دارد كه در خانه و یا مدرسه دچار خطا نگردد. هنگامی كه فرزندم ”ماتیو“ دچار اشتباهی می‌شد، بسیار خود را سرزنش می‌كرد و زندگی را به خود سخت می‌گرفت و در نهایت عصبی و خشمگین می‌شد، ولی بعد از مدتی متوجه شد كه ما نیز به مسایل پیش پا افتاده اهمیت نمی‌دهیم و خود را ناراحت و نگران نمی‌كنیم. بعد از مدتی، او نیز تغییر كرد و همگی تنها از اشتباهات خود درس می‌گرفتیم. هنگامی‌كه یكی از ما دچار اشتباه می‌شد، به او می‌گفتیم: ”از این اشتباه چه درسی گرفتی؟ در صورتی كه با عصبانیت، شما قادر نیستید، این چنین برخورد نمایید. به عنوان مثال، اگر یكی از افراد خانواده شما لیوان شیر را ریخت و یا شلوارش را پاره كرد، بر اعصاب خود مسلط باشید و تنها بگویید: از این اشتباه چه درسی گرفتی؟ و حتی می‌توانید به آن موضوع نیز بخندید.

منبع:موفقیت

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha