یکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۲۹
کد خبر: 207828

15 اسفند هر سال روز درختکاری در ایران است که با هفته منابع طبیعی آغاز می‌شود. در این هفته جنب و جوش فراوانی برای کاشت درخت، حضور مقامات در پشت دوربین و نمایش درخت دوستی و طبیعت دوستی دیده می‌شود. بسیاری از گروه‌های اجتماعی از بچه‌های مدرسه گرفته تا سمن‌های محیط‌زیستی به کوه و دشت می‌روند و نمایش درختکاری را اجرا می‌کنند.

روز درختکاری یا درختداری

سلامت نیوز-*دکتر حسین آخانی: 15 اسفند هر سال روز درختکاری در ایران است که با هفته منابع طبیعی آغاز می‌شود. در این هفته جنب و جوش فراوانی برای کاشت درخت، حضور مقامات در پشت دوربین و نمایش درخت دوستی و طبیعت دوستی دیده می‌شود. بسیاری از گروه‌های اجتماعی از بچه‌های مدرسه گرفته تا سمن‌های محیط‌زیستی به کوه و دشت می‌روند و نمایش درختکاری را اجرا می‌کنند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، سابقه تاریخی روزی به نام درخت به اواخر قرن شانزدهم میلادی بر می‌گردد که شهردار روستای موندوندو در اسپانیا چنین روزی را پایه‌گذاری کرد. در امریکا نیز 10 آوریل، از سال 1872 به عنوان روز درخت (Arbor day) جشن گرفته می‌شود. روز درخت  یا درختکاری در بسیاری از کشورهای جهان، بسته به نوع آب و هوایی که دارند، برگزار می‌شود.


بر اساس اطلاعات منتشره در رسانه‌ها هر سال میلیون‌ها نهال در سراسر ایران توسط شهرداری‌ها و ادارات منابع طبیعی به همین مناسبت بین مردم توزیع و کاشت آنها به نمایش گذاشته می‌شود. اگر چه از تعداد نهال‌هایی که در سال در کشور و تهران کاشته می‌شود اطلاع دقیقی نیست، ولی براساس اخبار منتشره یکی از مسئولان شهرداری تهران اخیراً خبر از کاشت ۱۰ تا ۱۲ میلیون اصله نهال در سال فقط در شهر تهران داده است. در یک جستجوی ساده در گوگل می‌توان دهها خبر مشابه از کاشت و توزیع ارقام نجومی نهال درخت در سراسر کشور پیدا کرد.


اینکه شهرداری‌ها و سازمان جنگل‌ها و مراتع و مردم به کاشت درخت علاقه‌مندند بسیار خوشحال‌کننده است. اما این سؤال به ذهن می‌آید، چرا با وجود این همه کاشت نهال تغییر محسوسی در پوشش درختی شهرها مشاهده نمی‌شود و به عکس هر سال از تعداد درختان کاسته شده و شهرهای ما از سبزی دورتر و دورتر می‌شوند. با یک حساب سرانگشتی اگر رقم 5 میلیون درخت کاشته شده در تهران را درست فرض کنیم و حداقل سطح پوشش ایجاد شده برای هر درخت را فقط 5 متر مربع در نظر بگیریم، انتظار است که درختان کاشته شده یک سال تهران جنگل انبوهی به وسعت 25 کیلومترمربع ایجاد کنند و در طی 10 سال شهر دارای 250 کیلومتر مربع جنگل باشد. با توجه به وسعت 700 کیلومتر مربعی تهران و اینکه بخش عمده آن را ساختمان و خیابان اشغال کرده است، باید تا به حال این تعداد درخت کاشته شده در شهر سیمای یک جنگل انبوه حاره‌ای به شهر می‌داد. ولی چرا چنین نیست؟ چرا حتی درختانی که سال‌ها در حاشیه خیابان‌هایی مانند ولی‌عصر بودند و به نوعی برای شهر تهران هویت تاریخی و طبیعی محسوب می‌شدند هر روز کمتر و کمتر می‌شوند؟ چرا سالانه دهها میلیون نهال، علیرغم کمبود منابع آبی در نهالستان‌ها تولید می‌شوند فقط برای چند روز نمایش به کار می‌آیند و خبری از موفقیت استقرار آنها و تبدیل آنها به درخت و جنگل نیست؟ آیا هدف از درختکاری گسترش فضای سبز است  یا نمایشی که به قیمت جوانمرگ کردن میلیون‌ها نهال در چند روز منجر می‌شود. نکند درختکاری هدفش را گم کرده و مانند خیلی کارهای دیگر مانند سد‌سازی که در ابتدا به بهانه‌اش تأمین و ذخیره آب بود، در نهایت تبدیل به صنعتی درآمد‌ساز برای سدسازان شد، درختکاری هم مسیر خود را در راه درآمد تولید‌کنندگان نهال گم کرده باشد.

برای درک بهتر گردش مالی تولید نهال، اگر قیمت هر نهال را فقط 5 هزار تومان فرض کنیم و گفته مسئولان شهرداری در کاشت 10 میلیون نهال در تهران را قبول کنیم، هر سال فقط در تهران 50 میلیارد تومان صرف خرید نهال می‌شود. اگر چه این رقم برای مدیران شهری تهران که فقط برای رفع چکه آب تونل توحید 12 میلیارد تومان خرج می‌کنند  یا برای ساخت پل‌ها و تونل‌های شهری هزاران میلیارد تومان اختصاص می‌دهند رقم ناچیزی است، ولی عمق فاجعه زمانی عیان می‌شود که بودجه واقعی مهم‌ترین نهاد حفظ محیط‌ زیست کشور بسختی تا 100 میلیارد تومان در سال می‌رسد. سازمانی که وظیفه‌اش حفظ و حراست از 10 درصد مساحت ایران و همه زیستمندان آن و کل محیط‌‌ زیست شهری است.


درختداری به جای درختکاری
بنابر مشاهدات و مستندات، سالانه ده‌ها و شاید صدها میلیون‌ها درخت طبیعی کشور بر اثر دخالت در منابع آبی، پروژه‌های عمرانی شهری و بین شهری (بخصوص جاده سازی)، تغییر کاربری اراضی، شهرسازی، زمـین‌خواری، جنگل تراشی، آتش سوزی، آفات و سموم ناشی از رفتار غیرمسئولانه مردم و دولتیان سرنوشتی جز مرگ ندارند. حتی درختکاری‌های غیر علمی گاهی خود عامل تخریب سرزمین و نابودی جنگل‌های طبیعی شده است.
مثال بارز آن هجوم دهشتناک درخت کهور امریکایی (سمر) در جنوب است که با سرعت در حال نابودی گونه‌های بومی جنوب کشور است و متأسفانه سازمان مسئول نه تنها هیچ اقدامی جهت کنترل این آفت خطرناک انجام نداده بلکه همچنان همان مسیر نادرست را ادامه می‌دهد و مدعی است که با درختکاری ریزدگردها را درمان می‌کند.


هیچ تردیدی در زیبایی و اهمیت روز  یا هفته‌ای به نام درختکاری و منابع طبیعی نیست. هیچ شغلی هم قشنگ‌تر از نمایش رویش درخت و شادابی طبیعت نیست. اما باید حق داد که با این همه بی‌مهری‌هایی که سال‌ها به طبیعت ایران و نماد سرفرازی آنها یعنی درختان شده است، به چنین مراسمی بدبین بود و از مردم و حتی مسئولان  خواست که روز درختکاری را به روز درختداری تبدیل کنند. روزی که در آن به ندای هزاران ایرانی که نمی‌خواهند با تله کابین سازی، جنگل ناهار‌خوران نابود شود گوش داد. به ندای آنهایی که سال‌ها به منابع طبیعی استان مرکزی می‌گویند که آبخیزداری شما باعث خشک شدن رودخانه اراک شده و صدها هزار درخت حاشیه این رودخانه خشک شده و حقابه تالاب میقان به عنوان مهمترین منبع تولید ریزگرد به خاطر ندانم کاری چند نفر کارنشناس و آب بند ساز تبخیر می‌شود گوش داد. به ندای شهروندانی گوش داد که هر روز خبر خشک کردن باغات تهران و تبدیل آنها را به برج و آپارتمان و یا تبدیل رویش‌ گاه های طبیعی خودگردان شهری را به رویش‌گاه‌های مصنوعی فریاد می‌زنند توجه کرد. به ندای متخصصانی که سال‌ها فریاد می‌آورند دام‌های کشور تا سه برابر ظرفیت مراتع است و این هه دام به هیچ نهالی – بخصوص در زاگرس و البرز- اجازه نمی‌دهد که رشد کرده و جنگل را سرپا نگه دارد گوش داد. این بی‌توجهی چنان عمیق است که موجب گلایه  رهبر انقلاب  شده است که با صراحت اعلام می‌کنند که حتی به بهانه ساخت حوزه علمیه نیز نباید به جنگل تعدی کرد.نکته مهم دیگری که به عنوان گیاه‌شناس بایستی تأکید کنم این است که کاشت درخت در هر جایی و با هر گیاهی نشانه خدمت به طبیعت نیست. اگر اکوسیستمی به دلیل فقدان آب لازم  یا نداشتن عمق مناسب  یا کیفیت خاک، مستعد درختکاری نیست، کاشت درخت جز تخریب زیستگاه و لگد مال کردن و ناپایداری زمین، بخصوص در شیب‌های تند، نتیجه‌ای ندارد. لذا ابتدا باید با تغییر نام درختکاری به روز درختداری  یا «روز درخت» به مردم و مسئولان یادآوری کرد که حفظ درختان، بخصوص درختان خود رو در اولویت است و دوماً در کشوری که بخش عمده آن فاقد پوشش درختی است، باید با نگاه جامع به طبیعت هر آنچه نشانه رویش و سرسبزی است مورد احترام و توجه قرار گیرد. اگر نگاه مدیریتی کشور به حفظ طبیعت متمرکز شود نیازی به هزینه‌های سنگین برای ایجاد پوشش درختی دست کاشت نیست. دخالت‌های مهندسی در طبیعت از هر نوعی که باشد، هرگز با مهندسی خالق قابل جایگزینی نخواهد بود.
*گیاه‌شناس و استاد دانشگاه تهران

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha