معاون كاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر فاش می‌كند كه طی انجام پایش كشوری اعتیاد در سال‌های ٩١ – ٩٠، چند مطالعه برای استخراج عدد واقعی و تقریبی تعداد معتادان كشور و شیوع مصرف در حال انجام بود اما دولت وقت، پایین‌ترین عدد از مجموع مطالعات را به عنوان آمار رسمی و قطعی انتخاب و اعلام كرد (تعداد معتادان: یك میلیون و ٣٢٥ هزار نفر، نرخ شیوع اعتیاد در كشور ٢/٦٥ درصد) اقدامی كه بزرگ‌ترین آسیب را به اقدامات مقابله و درمان اعتیاد وارد كرد.

بازی سیاسی دولت دهم با آمار اعتیاد

سلامت نیوز:  معاون كاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر فاش می‌كند كه طی انجام پایش كشوری اعتیاد در سال‌های ٩١ – ٩٠، چند مطالعه برای استخراج عدد واقعی و تقریبی تعداد معتادان كشور و شیوع مصرف در حال انجام بود اما دولت وقت، پایین‌ترین عدد از مجموع مطالعات را به عنوان آمار رسمی و قطعی انتخاب و اعلام كرد (تعداد معتادان: یك میلیون و ٣٢٥ هزار نفر، نرخ شیوع اعتیاد در كشور ٢/٦٥ درصد) اقدامی كه بزرگ‌ترین آسیب را به اقدامات مقابله و درمان اعتیاد وارد كرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد می نویسد: دولت دهم كه طی چهار سال تلاش كرد با اغراق در آمارهای اقتصادی و اجتماعی، كارنامه موفقی از اقدامات خود بسازد، آمار اعتیاد را هم دستخوش بازی‌های سیاستمدارانه كرد. پرویز افشار؛ معاون كاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر كه از مدیران پرسابقه در حوزه كاهش آسیب اعتیاد است و در دولت‌های نهم و دهم، مانند بسیاری كارشناسان، به حاشیه رانده شد، فاش می‌كند كه طی انجام پایش كشوری اعتیاد در سال‌های ٩١ – ٩٠، چند مطالعه برای استخراج عدد واقعی و تقریبی تعداد معتادان كشور و شیوع مصرف در حال انجام بود اما دولت وقت، پایین‌ترین عدد از مجموع مطالعات را به عنوان آمار رسمی و قطعی انتخاب و اعلام كرد (تعداد معتادان: یك میلیون و ٣٢٥ هزار نفر، نرخ شیوع اعتیاد در كشور ٢/٦٥ درصد) اقدامی كه بزرگ‌ترین آسیب را به اقدامات مقابله و درمان اعتیاد وارد كرد.

برنامه‌ریزی‌ها، بودجه‌بندی‌ها و حتی ظرفیت‌سازی‌ها بر مبنای همین آمار اقل پایه‌گذاری شد علاوه بر آنكه، دولت وقت با اصرار بر اجرای ماده ١٦ اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر (درمان اجباری و اردوگاهی معتادان متجاهر) و به بهانه موثرتر بودن درمان اجباری به جای درمان داوطلبانه (كه در ماده ١٥ همین قانون، اولی بر ماده ١٦ بود) اعتبارات كاهش آسیب اعتیاد را در حدی كاهش داد و به سمت دستگیری‌های گسترده معتادان خیابانی و ایجاد اردوگاه‌های درمان اجباری سرریز كرد كه تمام آنچه فعالان درمان و كاهش آسیب اعتیاد از سال پایانی دولت هشتم بنا گذاشتند و در اثر تلاش‌های موفقیت آمیز برای كاهش آسیب اعتیاد، موفق به تغییر الگوی مصرف از تزریق به مدل تدخینی و كاهش ابتلا به ایدز به دلیل مصرف تزریقی مواد شدند، ظرف كمتر از یك سال، به ضد این تلاش‌ها تبدیل شد. از مسوولان پیشین ستاد مبارزه با مواد مخدر؛ آنهایی كه از این اقدامات مطلع بودند، خبری نیست. زمان زیادی باید بگذرد تا واقعیت صدمات ناشی از تقلیل عامدانه اعتبارات كاهش آسیب اعتیاد در دولت دهم در سطح و عیان آشكار شود. یادگارهای دولت دهم، در تاریخ ایران؛ در صفحاتی كه تاسف بر می‌انگیزد، ماندگار خواهد شد. شكی نیست.
 

سال ٨٣ كه شما مدیركل درمان سازمان زندان‌ها بودید، پرسیدم ورودی معتادان به عرصه اعتیاد چقدر است و گفتید حدود ١٦٠ هزار نفر. دو هفته قبل در گفت‌وگو با شبكه خبر گفتید سالانه حدود ٥٠ الی ١٠٠ هزار نفر وارد اعتیاد می‌شوند. یك دهه قبل، مصرف‌كننده با حشیش و تریاك وارد می‌شد، امروز با شیشه وارد می‌شود. یك دهه قبل حدود ٥ سال طول می‌كشید كه این افراد به آخر خط برسند...

حدود ٨ الی ١٠ سال ولی امروز حداكثر ٤ الی ٦ سال طول می‌كشد تا به معتاد متجاهر تبدیل شوند.

این اعداد و ارقام را چطور تحلیل می‌كنید؟

چه ارقامی كه سال ٨٣ اعلام كردم و چه اعدادی كه امروز می‌گویم، اعداد ملی نیست چون متاسفانه طرح پایش میزان بروز در سطح ملی نداریم. طرح شیوع‌شناسی در سطح ملی داریم كه با نمونه‌گیری از استان‌های مختلف، با توجه به وضعیت جغرافیایی و قومی و ضریب نفوذ اعتیاد و میزان دسترسی به مواد انجام می‌شود. شیوع‌شناسی قابلیت تعمیم به جامعه كشوری را دارد اما بروز‌شناسی باید متكی به مطالعات كوهورت (Cohort Study مطالعه طولی و هم گروهی علوم آماری كه به بررسی فاكتورهای خطر می‌پردازد) باشد تا بدانیم چه تعداد افراد جدید در طول سال وارد اعتیاد می‌شوند و چند درصد این افراد مبتلا می‌شوند كه چنین مطالعه‌ای نه تنها در ایران، بلكه در سایر كشورها هم وجود ندارد.

آنچه در دهه ٨٠ یا امروز گفتیم مبتنی بر این است كه مثلا، تعداد معتادان در مطالعه سال ١٣٨٠ و سال ١٣٩٠ را استخراج كرده و افزایش این تعداد را بر عدد ١٠ تقسیم می‌كنیم و به استناد نتیجه، تعداد موارد جدید ورود به اعتیاد به دست می‌آید. البته این عدد، دقیق نیست چون تعدادی از همین افراد درمان می‌شوند و در پاكی می‌مانند، تعدادی هم فوت می‌كنند كه باید به آن سرجمع اضافه شوند. ما روند را تخمین می‌زنیم و با توجه به وضعیت شیوع، موارد جدید ورود به اعتیاد را برآورد می‌كنیم. با وجود آنكه در یك دهه گذشته و بر اساس نتایج شیوع‌شناسی، تعداد رقم خام معتادان ما، افزایش خیلی خیلی انفجاری نداشته اما وقوع دو اتفاق برای ما بسیار نگران‌كننده است. اتفاق اول كه شما هم به آن اشاره كردید، تغییر الگوی مصرف است اما آنچه در این اتفاق، بسیار نگران‌كننده بود، زنانه شدن اعتیاد است.

اگر تا دهه قبل، ٦ سال، ٨ سال، ١٠ سال، ١٥ سال طول می‌كشید تا مصرف‌كننده مواد سنتی به آخر خط برسد، امروز با مواد صنعتی این زمان به ٤ الی ٦ سال كاهش پیدا كرده و در مورد زنان مصرف‌كننده، این مدت كوتاه‌تر هم هست چون زن، بر اثر مصرف مواد صنعتی، زودتر به سمت مصرف چند ماده‌ای می‌رود. این اتفاق، سبب شد كه مردم و حتی برخی كارشناسان كه فقط سطح خیابان را می‌بینند، احساس كنند تعداد معتاد در كشور ما، افزایش انفجاری داشته در حالی كه ما با افزایش انفجاری تعداد معتاد در كشور مواجه نیستیم بلكه تعداد معتاد آخر خطی متجاهر خیابانی كه مهارت‌هایش را از دست داده و حتی بصیرتی به زمان و مكان و درمان ندارد، افزایش پیدا كرده كه در این، شكی نیست. اما اتفاق دوم كه بسیار مهم است، ما مداخلات كاهش آسیب بسیار اثر‌بخشی برای اعتیاد به روانگردان‌ها داشتیم. سال ١٣٧٩ تا ١٣٩٠ شاهكار مداخلات كاهش آسیب در ایران است كه بخشی از این مداخلات را هم شما، در همان زمانی كه من در سازمان زندان‌ها مسوولیت داشتم، شاهد بودید.

كلینیك‌های مثلثی، توزیع سرنگ و سوزن، درمان نگهدارنده با متادون، توزیع كاندوم، راه‌اندازی اتاق‌های ملاقات شرعی، مشاوره‌های بدو ورود زندانیان، بیمار‌یابی و قرنطینه در زندان‌ها و در سطح جامعه هم، كلینیك‌های مثلثی، مراكز مشاوره رفتاری كنترل اچ‌ای‌وی / ایدز، مراكز گذری كاهش آسیب اعتیاد DIC، برنامه‌های توزیع سرنگ و سوزن، سرپناه‌های شبانه و تیم‌های سیار خدمات كاهش آسیب اعتیاد OUTREACH فعال بودند. كار به جایی رسید كه ایران به عنوان پیشكسوت كاهش آسیب در منطقه خاورمیانه با بهترین مداخلات كاهش آسیب معرفی شد. سال‌های ٩٠، ٩١ و ٩٢ اما یك انحراف تاریخی اتفاق افتاد. اصلاحات قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ١٣٨٩ مكلف می‌كرد كه معتادان، یا باید برای درمان اختیاری بروند یا اگر برای درمان مراجعه نكرده و تبدیل به معتاد متجاهر می‌شوند و اصرار بر مصرف در ملأعام دارند، با چوب قانون و با نظارت سیستم قضایی و دستور قضایی به درمان اجباری بروند. با استناد به این بخش قانون، فشار زیادی برای راه‌اندازی این مراكز (مراكز درمان اجباری) ایجاد شد و متاسفانه به جای آنكه مداخلات كاهش آسیب را به همان سبك حفظ كرده و تقویت كنند، بخشی از بودجه كاهش آسیب را به این مراكز (مراكز درمان اجباری) دادند. یكی از دلایل خیابانی شدن معتادان، كاهش كمیت و كیفیت مداخلات كاهش آسیب و ناكافی بودن خدمات برای این افراد است. اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر، تقدم و تاخر دارد و قانون، قبل از اصرار بر ماده ١٦ (درمان اجباری برای معتادان متجاهر) بر ماده ١٥ (درمان اختیاری) تاكید كرده و ماده ١٦ آخرین ماده فصل درمان است و در قانون، آمده كه باید با تدوین دستور العمل، مراكز درمانی متعدد و متنوع برای معتادان ایجاد شده و زمینه دسترسی به درمان برای تمام معتادان فراهم باشد. در تبصره قانون، تاكید شده كه باید هزینه درمان و كاهش آسیب معتادان بی‌بضاعت هم پرداخت شود. اگر تمام این امكانات فراهم شد و معتاد، بازهم كف خیابان ماند، معتاد متجاهر است كه آن وقت باید از او بپرسیم چرا برای درمان نرفتی؟

در واقع با كاهش بودجه كاهش آسیب باید انتظار چنین اتفاقاتی را می‌داشتیم.

چون به جای نگاه همه‌جانبه نگر و نسخه‌های متنوع و متعدد، گفتیم همه اینها را باید جمع كنیم و به مراكز ماده ١٦ ببریم. در حالی كه اگر هزینه درمان تعداد قابل توجهی از همین معتادان متجاهر در مراكز درمان سرپایی پرداخت شود و آنها بتوانند در سرپناه‌های شبانه یا گرمخانه ساكن باشند، نیازی ندارند در منظر ظاهر شده یا برای شهروندان تزاحم و درگیری ایجاد كنند. حضور معتادان متجاهر در منظر، دو علت بیشتر ندارد؛ برای مواد مصرفی یا قوت لایموت‌شان تكدی‌گری و خرده‌فروشی كنند. معتاد كه نیازهای عالی ندارد. وقتی وارد مرحله سم‌زدایی و درمان شوند و به جامعه برگردند، نیازهای عالی را مطالبه خواهند كرد؛ خانواده، حمایت، بیمه، شغل، برابری.

از آذر‌ماه سال گذشته با جمع‌آوری پاتوق‌های مصرف مركز شهر، اتفاق بدی افتاد كه فكر می‌كنم شرایط باز هم نگران‌كننده‌تر می‌شود. البته من به شهروندان حق می‌دهم و نمی‌دانم اگر كنار خانه من تجمعی از معتادان باشد چه واكنشی دارم. اما جمع‌آوری پاتوق‌ها باعث شد دسترسی به معتادان خیابانی سخت‌تر شود. با مشاهداتی كه از آذر ٩٤ تا امروز داشتم، شرایط پاتوق‌های حاشیه شهر تهران، مخوف‌تر شده و آنچه به عنوان جرایم سازمان یافته و زیر گروه قاچاق مواد مخدر مطرح می‌شود، امروز واقعا در پاتوق‌های حاشیه تهران می‌بینیم؛ مراقبان مسلح به سلاح گرم و سرد، روابط نادرست و غیرقانونی بین مخبران و صاحبان پاتوق‌ها، وقتی صاحب پاتوق به من می‌گوید ٥ دقیقه قبل از اینكه مامور نیروی انتظامی به پاتوق برسد، من پاتوق را ترك می‌كنم، این یعنی روابط ناسالم. امروز، معتادان پاتوق‌های حاشیه تهران، به معنای واقعی قربانی می‌شوند. ستاد مبارزه با مواد مخدر به عنوان فرمانده دستگاه‌های موظف به مبارزه و مقابله، چه نگاهی بر این عملكرد دارد كه من آن را شتابزدگی می‌دانم؟

من كمی با شما اختلاف نظر دارم درباره اینكه به مردم حق بدهیم كه كنار خانه‌شان، معتاد و مركز كاهش آسیب اعتیاد و پاتوق مصرف نبینند. من اتفاقا می‌گویم اینها از مظاهر شهر‌نشینی و مدنیت و جوامع بزرگ است. هر جامعه شهری در دنیا این مظاهر را دارد و خاص پایتخت ما نیست. البته پایتخت ما، یك‌ ام‌القرای جامعه اسلامی است و تلاش می‌كنیم چهره زیبایی داشته باشد اما بسیاری از شهرهای دنیا چهره زیبا دارند. ما كه نمی‌توانیم ادعا كنیم كیفیت زندگی در تهران از ونكوور یا سیدنی یا وین بالاتر است. در هریك از این شهرها، در محله‌ها یا چهارراه‌هایی، پاتوق‌ها فعال است. پاتوقی كه یك خرابه و محوطه كوچك نیست بلكه یك كوچه یا یك محله كوچك است و در این پاتوق‌ها سوءمصرف مواد و تزریق و سایر رفتارهای پرخطر را شاهدیم. اتفاقا سیستم مبلمان شهری در این جوامع به خوبی عمل كرده و مسوولان متوجه شده‌اند كه این محل، گلوگاه بسیار خوبی برای ارایه خدمات كاهش آسیب است. اگر كنار خانه من و شما، پاتوق مصرف بود، مطالبه جدی ما از حاكمیت و دولت، نباید جمع كردن پاتوق باشد بلكه باید از دولت و حاكمیت بخواهیم كه در این محل یك مركز كاهش آسیب ایجاد كند و تیم سیار ارایه خدمات كاهش آسیب هم در این محل خدمات بدهد و سرپناه شبانه هم ایجاد شود. این افراد، فرزندان من و شما هستند. اتفاقا باید به نیازهای این افراد پاسخ منطقی بدهیم تا بروز و نمود رفتارهای این افراد، منجر به ناامنی اجتماعی و گرایش به سوءمصرف مواد و تبلیغ به مصرف برای فرزندان ما نشود. امروز روندی در حال اجراست كه شما آن را شتابزدگی می‌دانید. برخی مناطق مثل شوش و دروازه غار، سال‌های طولانی كانون مصرف بود. در این مناطق مركز كاهش آسیب و خانه خورشید و انجمن پرسپولیس و سرپناه فعال شد و به خوبی هم خدمت می‌دادند. با تكلیف جدید و هدایت با چوب قانون، به جای آنكه دنبال آنهایی بگردیم كه با وجود برخورداری از مركز كاهش آسیب و سرپناه در میدان شوش، برای درمان مراجعه نكردند و به نقاط دیگر شهر رفتند، بر در دسترس‌ترین نقطه شهر كه همان شوش و دروازه غار بود دست گذاشتیم، و این تمركز را پخش كردیم. پخش شدن یك كلونی آسیب در جامعه، خطراتی بیش از تمركز این كلونی دارد. شما در شوش، به این افراد دسترسی داشتی، آنها را آموزش می‌دادی، با ارایه خدمت، مانع از تزریق و سایر رفتارهای پرخطرشان می‌شدی، آنها را برای درمان اعتیاد آماده می‌كردی اما با پخش شدن كلونی ٢٠٠ نفره شوش، ٢٠ كلونی ١٠ نفره در ٢٠ نقطه مختلف تهران تشكیل شد.

مشابه اتفاقی كه برای خاك سفید و دره گلزار افتاد.

جنس خاك سفید، معتاد به علاوه قاچاقچی بود اما دروازه غار و شوش، كلونی مصرف‌كننده بود كه این افراد كشیده شدند به اتوبان نیایش و اتوبان همت و زیر پل كردستان و جنگل‌های لویزان و دره فرحزاد و اتوبان آزادگان و چهاردانگه و كوره‌پز‌خانه‌های جنوب تهران و كهریزك. یعنی ما به صورت آگاهانه و عامدانه، یك كلونی را به چند كلونی تبدیل كردیم.‌ ای‌كاش وقتی به سمت این اقدامات رفتیم، الزامات پیش نیاز ماده ١٦ و فرصت درمان و خدمات كاهش آسیب رایگان را هم برای معتادان بی‌بضاعت فراهم می‌كردیم تا شدت و عمق اعتیادشان به این حد نرسد و پاك شدن و امكان درمان آسان‌تر باشد. افرادی كه به این حد از عمق و شدت اعتیاد رسیده‌اند، وقتی به مراكز ماده ١٦ منتقل می‌شوند شاخصی به دست ما نمی‌دهند جز آنكه حداكثر موفقیت‌مان در مراكز ماده ١٦، ١٥ الی ٢٠ درصد است.

امروز، پاتوق‌هایی در شرق و جنوب نقاط تهران فعال است كه سابقه‌شان مربوط به امروز و دیروز نیست اما با اقداماتی كه از آذر ماه سال گذشته اجرا شده، امروز حتی برخی انجمن‌های همتایان هم از وجود این پاتوق‌ها بی‌خبرند.

البته من هم به عنوان فردی كه تقریبا هفته‌ای دو بار به پاتوق‌ها سر می‌زنم، از وجود بعضی پاتوق‌ها بی‌اطلاعم. در این شكی نیست كه وقتی تعدد پاتوق‌ها اضافه می‌شود و وقتی به تدریج از متن به حاشیه می‌روند، كنترل و نظارت بر آنها سخت‌تر هست و معادلات پیچیده‌تری شكل می‌گیرد.

وقتی شما به ستاد آمدید، قیمت خرده‌فروشی شیشه، گرمی ١٥ الی ٢٠ هزار تومان بود اما بعد از ممنوعیت واردات سودوافدرین ( پیش ساز تولید شیشه ) به ٨٠ الی ١٠٠ هزار تومان رسید اما امروز دوباره به حدود ٥٠ هزار تومان كاهش یافته.

وقتی من وارد ستاد شدم، یكی از نخستین اقداماتی كه انجام دادم و خیلی هم بر آن اصرار داشتم، كنترل پیش‌سازهای شیشه بود. مصرف سودوافدرین برای تولید آنتی‌هیستامین‌ها و داروهای سرماخوردگی در ایران، قبل از شیوع مصرف شیشه و قبل از سال ٨٠، ٧ تن بود. جمعیت ما از سال ٨٠ تا امروز چقدر اضافه شد؟ واردات سودوافدرین به تناسب افزایش جمعیت باید حداكثر به ١٠ تن می‌رسید ولی وقتی ٦٥ تن یا ٥٥ تن سودوافدرین وارد كشور می‌كنیم و كل این ماده به آنتی هیستامین و سایر داروها تبدیل می‌شود و به داروخانه می‌رسد چه اتفاقی می‌افتد؟ اینها كه داروهای تحت كنترل خیلی شدید نیستند كه مقید به نسخه باشند. پس این حجم آنتی هیستامین برای تولید شیشه استفاده می‌شود. یا در داخل مرزهای كشور، یا در قالب صادرات به كشورهای همجوار و بدیل خارج از مرز و بازگشت به كشور به شكل شیشه.

افت و خیز قیمت را پیش‌بینی می‌كردید؟

بله، من این پیش‌بینی را داشتم. قیمت شیشه، در یك افزایش ناگهانی، از كیلویی ١٠، ١٥ میلیون تومان به كیلویی ١٣٠، ١٤٠ میلیون تومان افزایش یافت. البته در حال حاضر قیمت به تدریج در حال كاهش است چون با وجود آنكه در ایران، تولید شیشه نداریم و واردات پیش‌سازهای شیشه هم به خوبی كنترل شده، اما متاسفانه پاكستان و افغانستان و هند به تولید‌كنندگان شیشه تبدیل شده‌اند و شیشه تولید شده، از این كشورها وارد می‌شود و با واردات مقادیری پیش‌ساز هم از سمت غرب مواجهیم كه احتمالا در مناطق مرزی كه كنترل‌ها كمی كمتر است، شاید در مرز كشورهای همجوار به محصول نهایی تبدیل و وارد می‌شود.

پیش‌بینی می‌كردید هرویین دوباره به بازار برگردد؟

من تغییر الگو را پیش‌بینی می‌كردم چون مصرف‌كننده شیشه، به دلیل گرانی و بی‌پولی، می‌رفت به سمت سایر مواد اما واقعیت اینكه فكر نمی‌كردم مصرف هرویین بالا برود. چرا؟ مصرف شیشه، خلق را خیلی بالا می‌برد اما سایر مواد، خلق را خیلی پایین می‌آورد. فكر می‌كردم احتمالا مصرف مواد روانگردان و مشتقات تریاك تا حدی افزایش پیدا كند كه هرویین هم از مشتقات تریاك است. اما انتظار داشتم قیمت تریاك و مشتقات آن به صورت متوسط افزایش پیدا كند. قاچاقچیان هم بسیار باهوش هستند. قیمت تریاك افزایش نداشت. چرا؟ اتفاقا تعدادی به سمت تریاك رفتند اما قاچاقچیان برای اینكه بازار مصرف را از دست ندهند، ناخالصی تریاك را افزایش دادند و ما با فاجعه تریاك آلوده به سرب و مسمومیت‌های سنگین مواجه شدیم.

من آخرین قیمتی كه حدود دو هفته قبل داشتم، هرویین در پاتوق‌ها، گرمی ٢٠ الی ٢٥ هزار تومان فروخته می‌شود و قیمت شیشه هم با توجه به اقداماتی كه برای كنترل پیش‌سازها از دو سال قبل شروع شد، گرمی ٤٥ الی ٥٠ هزار تومان است. قیمت شیشه وارداتی نمی‌تواند تا این حد ارزان باشد. اما اگر این قیمت مربوط به تولید داخل است، با چه تركیباتی تولید می‌شود و آیا شما كانون‌های جدید تولید شناسایی كرده‌اید؟

اطلاعات ما مبتنی بر قیمت است. به نظر می‌رسد كه جهش ناگهانی قیمت شیشه در حال كاهش است كه می‌تواند ناشی از كاهش ولع مصرف و گرایش تعدادی از معتادان به سمت سایر مواد باشد یا اینكه عرضه شیشه افزایش پیدا كرده باشد.

افزایش عرضه، یعنی افزایش تولید؟

یعنی به طریقی، شیشه وارد اقتصاد مواد مخدر شده باشد.

حدس شما، افزایش واردات است یا فعالیت دوباره كانون‌های تولید داخل؟

قطعا سهم واردات بیشتر است. خیلی خیلی بیشتر است و من فكر می‌كنم تولید‌كنندگان خارج از كشور، پیش‌سازها را با قیمت بسیار ارزان تهیه می‌كنند. هند و چین از بزرگ‌ترین تولید‌كنندگان پیش‌ساز در دنیا هستند كه قیمت تمام شده محصول‌شان، چندان گران نیست و تولید‌كننده خارجی می‌تواند با یك الی دو میلیون تومان، پیش‌ساز بخرد در حالی كه قیمت پیش‌ساز در ایران به ٤٠ الی ٥٠ میلیون تومان خواهد رسید و قاچاقچیان باید ریسك انتقال به ایران را هم بپذیرند. بخش عمده مرزهای ایران غیر از جنوب شرقی در بخش سراوان كه صعب‌العبور است و مرزبانی در تلاش است كه این قسمت را هم تحت كنترل ببرد، مسدود شده. نیروی انتظامی و وزارت اطلاعات گزارش‌هایی دارند در این باره كه اخیرا قاچاق از مسیر دریایی هم بسیار پررنگ‌تر شده و كشفیات در استان هرمزگان و بخش‌های جنوبی سیستان بلوچستان و بوشهر هم نشان می‌دهد كه واردات از جنوب افزایش داشته. واردات پیش‌سازهای شیشه به خوبی كنترل شده. مهم‌ترین پیش‌ساز، سودوافدرین بود كه شیشه تولید شده با این پیش‌ساز هم مرغوبیت قابل توجهی داشت اما رصد ما نشان می‌دهد كه شیشه موجود در بازار و تولید داخل، تركیبات دیگری دارد كه مرغوبیت بسیار كمتر و عوارض بسیار بیشتری خواهد داشت. البته گزارش آزمایشگاه مواد نیروی انتظامی، تایید نمی‌كند كه تولید داخلی شیشه حكایت خیلی خیلی پر رنگ باشد، بنابراین، حجم مواد وارداتی در بازار بالاست.

من سال ٩٠ با سردار حسین آبادی؛ رییس وقت پلیس مبارزه با مواد مخدر صحبت كردم و ایشان، آن زمان نسبت به قاچاق مواد از مرز دریایی هشدار داد. نیروی مقابله ما بسیار كند عمل می‌كند. حداقل، سرعتش به نسبت مافیا بسیار كند است. دو هفته قبل خبری داشتیم درباره دستگیری فردی با ١٧٠ میلیارد تومان دارایی بر اثر قاچاق كوكایین. ما كه در ایران شیوع مصرف كوكایین نداریم. این فرد ظرف چند سال این حجم فروش را داشته كه به چنین رقم دارایی رسیده؟ چند وقت قبل از دستگیری فردی خبر دادند كه در طول ٢٠ سال ٨٠٠ كیلو قاچاق تریاك داشته. نتیجه دادن رد زنی‌ها و شگردهای پلیسی نیازمند زمان است ولی بعد از چند سال؟ نیروی مقابله ما چكار می‌كند؟

سوال‌تان خیلی مهم است اما جوابش چندان آسان نیست. بر اساس شاخص‌های بین‌المللی، اگر بخش مقابله‌كننده بتواند حدود ٢٠ درصد مواد ورودی به یك كشور را كشف كند، موفق است. مجموع آمار بخش مقابله ما شامل نیروی انتظامی، پلیس مبارزه با مواد مخدر، وزارت اطلاعات، نیروی مقاومت بسیج، گمرك و سازمان زندان‌ها كه البته سهم كشفیات زندان خیلی خیلی كم و در سال كمتر از ١٠٠ كیلوگرم است، رقم بسیار قابل توجهی است و با وجود تمام تهدیدها، شاخص بخش مقابله ما بهتر از امریكاست. حداكثر كشفیات امریكای شمالی از كوكائین، ٢٠ درصد مواد ورودی است اما میانگین كشفیات ما در سیستم مقابله‌ای، حدود٢٦ درصد است كه گاهی اوقات تا ٣٠ درصد هم می‌رسد. بر اساس گزارش سازمان ملل، بخشی از ٦ هزار تن تریاك تولید افغانستان به سمت ایران می‌آید و بخشی به سمت دریا و كریدور شمالی می‌رود.

حدود ١٥٠٠ تن به ایران می‌آید.

من وارد اعداد نمی‌شوم. كشفیات ما از این ورودی حدود ٢٦ الی ٣٠ درصد است و این رقم از نظر آمار بین‌المللی، شاخص خوبی است. اما یك اتفاق، توفیقات ما را كمی كمرنگ می‌كند و اینكه ما در بعضی شاخص‌های مهم ضعف داریم؛ از جمله شاخص دسترسی. وقتی در یك جامعه با تعداد قابل توجهی معتاد، مواد وارد شده و این مواد به سرعت به مواد خرد تبدیل می‌شود، این تبدیل، دسترسی را در سطح جغرافیایی تسهیل می‌كند. به همین دلیل، به جای اینكه بگوییم مواد نباید باشد، باید مثل باقی كشورها برویم به سمت مصون‌سازی برخی مكان‌های خاص؛ مدارس، دانشگاه‌ها، پارك‌ها، اطراف سینماها. اگر فرض كنیم ورودی كشور ١٥٠٠ تن است و حدود دو میلیون معتاد در كشور داریم كه روزانه یك گرم مصرف بر پایه تریاك دارند، روزانه دو میلیون گرم و سالانه ٧٠٠ تن مصرف بر پایه تریاك است. حدود ٦٠٠ تن، آمار كشفیات سالانه است و باقی محموله هم ترانزیت می‌شود. ما بنا بر تعهدات بین‌المللی، مسیر ترانزیت را هم تحت كنترل داریم. تسهیل ترانزیت مواد از یك كشور، یعنی تسهیل ترانزیت اسلحه و ترانزیت ناامنی و ترانزیت باقی جرایم. این مولفه‌ها به یكدیگر وصل هستند. البته من قبول دارم كه سرعت نیروی مقابله ما كند است. ولی ما فقط ظاهر بعضی اتفاقات را می‌بینیم. ما با مواردی مواجهیم كه حداقل سه الی چهار سال تحت كنترل و رصد نیروی انتظامی یا وزارت اطلاعات است تا بتوانند سرشاخه‌ها را شناسایی كنند و در پاره‌ای موارد، پای همكاری سازمان‌های بین‌المللی و پلیس چند كشور به میان می‌آید. البته ما با محدودیت‌هایی در ابزار، اطلاعات، منابع انسانی و بودجه مواجهیم
و نیروی مقابله، واقعا با جانفشانی كار می‌كند و مكانیسم‌های كنترلی ما بیشتر ناشی از تجربیات نیروهای‌مان است آن هم در چه شرایطی؟ ١٢٠٠ كیلومتر مرز مشترك با افغانستان و پاكستان داریم؛ دو كشوری كه فاقد حاكمیت ملی بر مرزهای‌شان هستند.

این اقدامات، بسیار خوب است و حتی باور درستی است كه عمده مواد مصرفی در ایران، وارداتی است اما اتفاقی كه برای من تناقض ایجاد می‌كند، این كه داخل شهرها، پاتوق‌ها جمع می‌شود و معتاد متجاهر دستگیر می‌شود در حالی كه پای نیروی مقابله، اصلا به پاتوق‌های حاشیه شهر نمی‌رسد. مراقبان پاتوق‌های اتوبان آزادگان به من می‌گفتند تا وقتی صاحبان كارگاه‌های تجاری حاشیه اتوبان، از حضور معتادان و فعالیت پاتوق‌ها شاكی نشدند، نیروی انتظامی سراغ پاتوق‌های كوره‌های آجر پزی و خلازیر نیامد. در شرق و جنوب غربی تهران هم پاتوق‌هایی هست كه پای مامور به آنها نرسیده.

اگر مامور وارد این پاتوق‌ها شود، حسن این است كه با خرده فروش مبارزه می‌كند اما مصرف‌كنندگانی كه از وسط شهر پراكنده شدند و به این پاتوق‌ها می‌روند، آیا از ورود مامور سود می‌بینند یا آسیب؟

منظور من همین است كه به نظر می‌رسد هدف بخش عمده‌ای از اقدامات، كمك به مصرف‌كننده نبوده بلكه هدف، پاكسازی چهره شهر بوده و این شاید بزرگ‌ترین آسیبی است كه به این افراد وارد می‌شود.

دقیقا. برمی‌گردم به بخش اول صحبت مان كه شما درباره حق مردم گفتید و من معترض بودم به این عقیده. مردم ما این حق را دارند كه محیط زندگی‌شان محیط كم آسیبی باشد نه اینكه محیط خیلی خیلی بزك كرده و زیبایی باشد. كم آسیب یعنی اگر در محله ما معتادان تجمع می‌كنند، یا به سمت درمان بروند، یا اگر نمی‌توانند به پاكی كامل برسند، مداخلات كاهش آسیب برای‌شان ارایه شود تا مظاهر آشكار مصرف موادشان، فرزند من و شما را به مصرف مواد تحریك نكند. متاسفانه صدا و سیما به عنوان رسانه مادر، مكرر این توقع را در مردم ایجاد می‌كند كه كلانشهر ما باید بهشت شداد و روضه رضوان باشد و آراسته به درختان زیبا كه در سایه درختانش هم شما هیچ فرد معلول و آسیب دیده و كارتن خواب و كارگر خیابانی نبینی. هیچ كشوری پیدا نمی‌كنید كه شمال و جنوب جغرافیایی نداشته باشد. این فاصله‌ها در تمام كشورها وجود دارد. ما باید سعی كنیم این فاصله‌ها را به حداقل برسانیم اما اگر نمی‌توانیم، لااقل در نقطه‌ای كه حاشیه نشینی یا كلونی‌های آسیب‌زا شكل می‌گیرد آسیب را به حداقل كنیم. سامان دادن یك كوچه، فقط برداشتن جارو و دفع زباله نیست. سامان دادن یك كوچه، یعنی ایجاد همفكری، همبودی، همدردی، صدای همدیگر را شنیدن، همدیگر را درك كردن. اجتماعی شدن مبارزه یعنی چه؟ یعنی اگر در كشور ما سه درصد از جمعیت مبتلا به اعتیاد هستند، در كوچه محل زندگی ما از ١٠٠ نفر، ٣ نفر مشكل اعتیاد دارند. آیا ٩٧ نفر ساكنان كوچه نمی‌توانند این ٣ نفر را زیر پر و بال بگیرند؟ بچه‌ای كه اینجاست، بچه من و شماست. من هیچ‌وقت نمی‌توانم قسم جلاله بخورم كه فردا فرزند بنفشه سام گیس یا فرزند پرویز افشار به دام اعتیاد نیفتد، اما می‌توانم قسم جلاله بخورم كه اگر فرزند من و شما به دام اعتیاد افتاد، من و شما آنقدر درك اجتماعی داشته باشیم كه با این داستان، منطقی رفتار كنیم. چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

آخرین پیمایش شیوع‌شناسی سال ٩٠ ، نرخ شیوع اعتیاد را ٢/٦٥ اعلام كرد. شما در مصاحبه با شبكه خبر از احتمال ابتلای ٣ الی ٣ و نیم درصد جمعیت كشور گفتید. در این مصاحبه هم از احتمال ابتلای
٣ درصد می‌گویید. با افزایش شیوع مواجهیم؟

این اعداد، مثال بود. گفتم فرض بر این كه ٣ درصد، ٢ درصد، ٤ درصد جمعیت مبتلا هستند.

ولی دبیركل ستاد مبارزه با مواد مخدر هم دو هفته قبل از رقم دو میلیون معتاد گفت در حالی كه تا پیش از این، فقط رقم یك میلیون و ٣٢٥ هزار مطرح بود. آیا شیوع افزایش داشته؟

در سنوات گذشته، چند شیوع‌شناسی انجام شد كه ستاد وقت مبارزه با مواد مخدر، رقم یك میلیون و ٣٢٥ هزار نفر را به عنوان مبنا پذیرفت.

یعنی رقم آشكار؟

رقم آشكار خیر. رقم مبنا. در حالی كه همان زمان مطالعات دیگری بر مبنای متدلوژیك علمی وجود داشت كه رقم را بالاتر می‌دانست. ما سال ٩٤ شیوع‌شناسی انجام دادیم و رقمی بر مبنای خوداظهاری و مراجعه به منازل و تهیه پرسشنامه استخراج كردیم كه اگر در شیوع‌شناسی سال ٩٠ رقم مبنا به درستی لحاظ می‌شد، رقم سال ٩٤ نشان می‌داد كه كه شیوع اعتیاد در كشور ما قابل توجه نیست. اما به دلیل آنكه سال ٩٠ از بین نتایج چند طرح، پایین‌ترین مبنا را انتخاب كردند، امروز بین محققان و دست‌اندركاران و پژوهشگران، این اختلاف نظر است كه آیا آمار استخراج شده سال ٩٤ با نتایج طرح قبلی قابل قیاس است یا خیر؟ به همین دلیل، دبیركل ستاد گروهی را معین كرده كه با متاآنالیز این آمار به جمع‌بندی برسند تا نتیجه نهایی اعلام شود. اگر مبنا، بر اساس میانگین طرح‌های انجام شده سال ٩٠ باشد، شیوع اعتیاد در ایران، قابل توجه نیست اما تغییر الگوی مصرف، وجود دارد، زنانه شدن اعتیاد، كاهش نداشته و حدود ١١ درصد جمعیت معتادان ما، زنان هستند. گرچه سن شیوع اعتیاد در كل جمعیت معتادان كاهش نداشته اما تجربه نخستین مصرف برخی افراد، به خصوص در مورد مواد صنعتی مثل شیشه و گل، در سنین پایین‌تر بوده است.

شیوع نسبت به پیمایش سال ٩٠ افزایش داشته؟

اگر آن زمان میانگین مطالعات سال ٩٠ را ملاك قرار می‌دادیم، شیوع اعتیاد در كشور ما افزایش نداشته.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha