شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۱
کد خبر: 208305

دوردست‌های دشت‌های قزوین در مسیر گیلان یا مسیر‌های تهران به سمت مازندران از جاده‌های مختلف بیش‌ از آنکه طبیعت زیبای کشور را نمایش دهد، تصویری نازیبا از فرهنگ مصرف زباله به‌ویژه پلاستیک‌های سرگردان را در چشم مخاطب می‌پراکند. بی‌تردید بی‌ملاحظگی مردم و نبود سامانه‌های مدیریت زباله و پسماند توانسته چنین منظر مخدوشی را در چشم‌انداز طبیعت ایجاد کند.

دریای زباله در ساحل خزر

سلامت نیوز:دوردست‌های دشت‌های قزوین در مسیر گیلان یا مسیر‌های تهران به سمت مازندران از جاده‌های مختلف بیش‌ از آنکه طبیعت زیبای کشور را نمایش دهد، تصویری نازیبا از فرهنگ مصرف زباله به‌ویژه پلاستیک‌های سرگردان را در چشم مخاطب می‌پراکند. بی‌تردید بی‌ملاحظگی مردم و نبود سامانه‌های مدیریت زباله و پسماند توانسته چنین منظر مخدوشی را در چشم‌انداز طبیعت ایجاد کند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه وقایع اتفاقیه، زیباترین شهرهای ایران به تسخیر زباله‌ها درآمده‌اند؛ آمارها نشان می‌دهند زباله‌ها در آینده‌ای نه‌چندان دور، مثل آدمخوارهای فیلم‌های هالیوودی، سلامت ساکنان ساحل‌نشینان خزر را خواهند بلعید و تا جاده‌ها پیشروی خواهند کرد. دراین‌شرایط، استان مازندران در مقایسه با دو استان شمالی دیگر، گلستان و گیلان، اوضاعی به مراتب خطرناک‌تر دارد. این استان با جمعیت سه میلیون نفری که نزدیک به 3,7 درصد جمعیت کل کشور است، سهم 6 درصدی در تولید زباله هر ساله کشور دارد. ایرانیان در سال، 20 میلیون تن زباله تولید می‌کنند. اگر جمعیت کشور را 80 میلیون نفر در نظر بگیریم و معیار روزهای سال را بر 365 روز قرار دهیم، سهم هر ایرانی به‌صورت میانگین در تولید روزانه زباله 684 گرم خواهد بود. حال، استان مازندران با جمعیت حدود سه میلیون نفر، روزانه سه هزار و 150 تن زباله تولید می‌کند. این به آن معناست که این استان در سال به‌طور میانگین، 1,149,750 تن زباله تولید می‌کند که اگر آن را بر معیار روزانه محاسبه کنیم، به میانگین 1005 گرم (حدود یک کیلوگرم) تولید زباله دست پیدا خواهیم کرد. اگرچه بی‌شک، این تولید متعلق به مردم بومی مازندران نیست بلکه نمایی از گردشگری ناپایداری است که توانسته شمال زیبا را به زباله‌دانی بدل کند.


با تأمل در این آمار می‌توان عنوان کرد که استان مازندران نسبت به میانگین کشوری، حدود 1,8 درصد روزانه زباله بیشتری تولید می‌کند و زمانی این وضعیت نگران‌کننده‌تر می‌شود که تولید روزانه زباله استان مازندران را با میانگین تولید روزانه زباله در بزرگ‌ترین شهر ایران یعنی تهران مورد مقایسه قرار دهیم. استان تهران با 12 میلیون نفر جمعیت، روزانه 7500 تن زباله تولید می‌کند. اگر جمعیت پایتخت را 12 میلیون نفر در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که سهم روزانه تولید زباله هر فرد، 625 گرم در روز است. بر‌این‌اساس، اگر 625 گرم، میانگین روزانه تولید زباله تهران را با 1005 گرم میانگین تولید زباله روزانه استان مازندران قیاس کنیم، به این نتیجه دست خواهیم یافت که مازندرانی‌ها روزانه 68 درصد بیشتر از استان تهران زباله تولید می‌کنند.

سهیل اولادزاد، فعال محیط‌زیست دراین‌باره می‌گوید: بحران دفع زباله و امحای آن در استان‌های شمالی کشور، کمتر از بحران گردوغبار در خوزستان نیست و باید در رابطه با حل آن، چاره‌ای اندیشیده شود. او در این مصاحبه تأکید کرده است که زیرساخت‌های دفع زباله و پسماند، تعبیه و راه‌اندازی نشده‌اند و آثار نفوذ پسماندها به آب و خاک، بعد از سال‌ها، اکنون با بیشترین میزان ابتلای مردم شمال به سرطان‌های دستگاه‌های گوارش، خودش را نشان داده است.


با توجه به اینکه در ایام تعطیلات عید نوروز، تعداد مسافران افزایش پیدا می‌کند و شهرهای شمالی ازجمله شهرهای پربازدید هستند، دفع زباله به‌صورت در این شهرها انجام می‌شود؟
درزمینه دفع پسماند دو مرحله وجود دارد؛ یک مرحله مرتبط با اقدامات مردم و مرحله دیگر، مرتبط با اقدامات شهرداری است. می‌توان مدعی شد که درزمینه دفع پسماند، هیچ زیرساختی در شمال کشور وجود ندارد. در عید نوروز قبل از ورود مسافران به ‌دلیل خانه‌تکانی، پسماندهای شهری به‌صورت چشمگیر در محل‌های دپوی پسماندها افزایش پیدا می‌کند. بعد از اینکه مسافران وارد می‌شوند، این رویه بیشتر در شهرهای توریستی دیده می‌شود. اتفاقا در شهرهای توریستی از نظر زیرساختی در مقایسه با دیگر شهرها ضعیف‌تر عمل شده است. نزدیک‌ترین شهر به تهران، شهرستان محمودآباد است. فکر می‌کنید محل دپوی پسماندهای شهری محمودآباد کجاست؟ به فاصله یک متری از دریاست. در شهرستان فریدونکنار به همین شکل است؛ یعنی محل دپوی پسماندها در اکثر موارد، کنار ساحل قرار دارند. حجمی که به زباله‌های رهاشده در دریا اضافه می‌شود، زباله‌هایی نیست که مردم رها می‌کنند، بلکه زباله‌هایی است که مردم در سطل زباله می‌اندازند و حتی برای کمک به محیط‌زیست به‌صورت جمع‌آوری‌شده به زباله‌دان‌ها می‌سپارند. متأسفانه شهرداری‌ها زباله را جمع و به‌صورت دپوشده کنار ساحل دریا انباشت می‌کنند یا اگر کنار ساحل انباشت نکنند، وسط جنگل دپو خواهند کرد. بحران بزرگ‌تر از آن است که توسط رسانه‌ها و مسئولان اعلام می‌شود. زباله‌های رهاشده توسط مردم در ساحل دریا یا جنگل‌ها در مرحله دوم یا سوم آلودگی قرار دارند و به‌این‌ترتیب، دپوی زباله‌ها نزدیک دریا یا بخشی از جنگل از رها‌سازی آنها خطرناک‌تر است.


به نظر می‌رسد فعالیت‌های مشارکتی و مردمی برای دفع زباله چندان کارساز نیست؛ بر‌این‌اساس، مخاطراتی که در اثر دپوی زباله‌ها به شیوه‌ای که توضیح می‌دهید، ایجاد می‌شود، چیست؟
هنگامی که زباله‌ها روی هم انباشته می‌شوند، شیرابه تولید می‌کنند. این شیرابه بسیار خطرناک و مضر است چون عصاره آلودگی زباله است. میزان BOD یا همان اکسیژن زیستی آب کشاورزی، 20 تعیین شده و این رقم در شیرابه به 20 هزار افزایش پیدا می‌کند. هرچه میزان BOD آب کمتر باشد، سلامت آب بیشتر است. به‌این‌ترتیب، ورود شیرابه به رودخانه و آب دریا، آبزیان و زیستگاه‌های دریایی را تهدید می‌کند و چرخه غذایی مختل خواهد شد و همه این موارد به‌واسطه دپوی زباله است که به‌صورت سیستمی انجام می‌شود و رسیدگی به آن در اولویت قرار نمی‌گیرد.


در رابطه با سیستم دفع فاضلاب شهرهای شمالی هم چالش‌هایی رسانه‌ای شده است؛ دراین‌باره توضیح دهید؟
همین وضعیت در دفع فاضلاب هم حاکم است. هیچ‌کدام از شهرهای ساحلی، تصفیه‌خانه فاضلاب ندارند. با این حجم مسافر که گاهی به سه یا چهار برابر جمعیت شهرها می‌رسد، به چه وضعیتی خواهیم رسید؟ آیا فکر کرده‌اید که این حجم از فاضلاب به کجا سرازیر می‌شود؟ تمام فاضلاب‌های شهرهای شمالی کشور به چاه‌های جذبی وارد می‌شوند. ورود فاضلاب به چاه‌های جذبی، معنی واردشدن فاضلاب به آب‌های زیرزمینی است؛ چاه‌هایی که هیچ ایزولاسیونی ندارند و آبشان به رودخانه‌ها و آب‌های زیرزمینی وارد خواهد شد. آلودگی آب‌های زیرزمینی، همه ابعاد زندگی انسان را تحت شعاع قرار خواهد داد. نیاز است که در شمال کشور، معضل تصفیه‌خانه‌ها برطرف شود. این معضل به اندازه معضل گردوغبار در خوزستان اهمیت دارد چون آلودگی فاضلاب منجر به آلودگی آب و خاک به‌طور همزمان می‌شود و این نیازمند نگاه ویژه‌ای است.


اگر این روند ادامه پیدا کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شمال کشور، رتبه یک سرطان‌های گوارشی در کل کشور را دارد. این مسئله، نشان‌دهنده ایجاد مرگ خاموش در شمال کشور است. شاید بسیاری از مردم در شمال کشور نمی‌بینند که پسماندها کجا ریخته می‌شود اما چون به‌صورت غیر‌مستقیم، زمین‌های کشاورزی با شیرابه‌ها آبیاری شده و دام‌ها و ماهی‌ها با این آب تغذیه می‌شوند، مسلما بر مردم تأثیرگذار است و نمود این فرایند بر سلامت مردم پیداست. پیشروی این معضل در شمال که منطقه‌ای توریستی و قطب کشاورزی کل کشور است، کل ایران را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد.


دپوی زباله در چه شهرهایی بیشتر از سایر شهرها و شهرستان‌ها به دریا و جنگل آسیب می‌زند؟
همه شهرهای شمال، درگیر این معضل و مشکل هستند. برخی شهرها که جمعیت بیشتری دارند، طبیعتا با این مشکل به‌صورت جدی‌تری به ‌دلیل جمعیت بیشتری از زباله درگیر هستند. زباله‌های شهرهای رشت و رامسر، بیشتر در جنگل دپو می‌شوند؛ چالوس و نوشهر هم همین‌طور. زباله‌های آمل در جاده هراز دپو می‌شوند؛ حجم زباله‌های آمل بسیار زیاد است که باید فکری اساسی برای آن کرد چون به قدری شیرابه وارد آن خاک شده که ممکن است هر لحظه، کوهی که زباله‌ها بر آن انباشت شده‌اند، بترکد. این زباله‌ها به‌صورت سیال درآمده است. زباله‌های شهر ساری به فاصله 130 کیلومتری از این شهر و بین ساری و سمنان دپو می‌شوند. شهرستان قائم‌شهر، یکی از بدترین نقاط انباشت زباله را دارد. حجم زباله‌های این شهر بسیار زیاد است و به فاصله یک کیلومتری دریا دپو می‌شود و 40 سال است که در همان نقطه زباله‌ها دفع می‌شوند.یک زمین چند هکتاری است که کوه‌های زباله 15 متری آنجا دیده می‌شود. زباله در شهرهای ساحلی، بیشتر در ساحل انباشت می‌شود. در بابلسر، فریدونکنار و محمودآباد هم زباله با فاصله کم از دریا انباشت می‌شود.


پیشنهاد یا توصیه شما چیست؟
یکی از آمارهایی که جا ماند و درموردش توضیح ندادم، مرتبط با مازندران است. حجم زباله‌ای که در مازندران در روز تولید می‌شود،
2700 تن در روز است.


روزهایی که مسافر به شهرهای این استان سفر می‌کند، چطور؟
این حجم از زباله در ایام عید تا سه برابر افزایش پیدا می‌کند. متأسفانه مسئولان درصدد راه‌اندازی جاده‌های جدید از شهرهای مختلف به شهرهای شمالی هستند. برای مثال، جاده قزوین به تنکابن در دست راه‌اندازی است. استانی که زیرساخت دفع زباله جمعیت خودش را ندارد، چرا باید توریستی باشد؟ استانی که این میزان از آلودگی ساحلی را تجربه می‌کند، چطور می‌تواند پذیرای حجم بالاتری از مسافر و پسماند باشد؟ متأسفانه شهرداری شهرهایی که به آنها اشاره کردم، به‌دنبال استفاده از دستگاه‌های زباله‌سوز هستند. شوراهای شهرهای مختلف استان‌های شمالی می‌خواهند با همکاری پیمانکارها دستگاه زباله‌سوز را برای دفع زباله مورد استفاده قرار دهند، درحالی‌که بسیاری از پیمانکاران، پیوست‌های محیط‌زیستی را رعایت نمی‌کنند و اصلا در دستور کار خود قرار نمی‌دهند. می‌توان با دو دستگاه زباله‌‌سوز، زباله کل شهرهای شمالی را امحا کرد اما میان مسئولان این شهرها، این اجماع نظر وجود ندارد. راه اصلی دفع زباله مجتمع سازماندهی‌ شده است. اصلی‌ترین مسئله برای هر طرح محیط‌زیستی، توجیه اقتصادی بوده که بعدها این طرح‌ها از استانداردهای محیط‌زیستی دور نشود. اینکه بتوان تفکیک زباله در مقصد داشت، یکی از راه‌حل‌هاست متأسفانه 70 درصد از زباله‌های شهرهای شمالی زباله «تر» است؛ این خودش فاجعه‌ای است. اگر بناست کاری به نفع مردم صورت بگیرد، این است که به مردم آموزش داده شود که حجم زباله‌های ‌تر را کاهش دهند. زباله ‌تر، زباله کم‌ارزش بوده و تنها کارایی‌ای که دارد، این است که می‌توان از آن گاز گرفت و هزینه آن بسیار بالاست. همچنین می‌توان از زباله تر، کمپوست تولید کرد که در شمال کشور توجیه اقتصادی ندارد. هنگامی که چنین شرایطی حاکم است، می‌توان از مردم خواست حجم زباله‌های ‌تر را کاهش دهند. یکی از دلایلی که من با دستگاه زباله‌سوز مخالف هستم، این است که دستگاه زباله‌سوز نمی‌تواند در شهرهایی مثل شهرهای شمالی که رطوبت دارد، مورد استفاده قرار گیرد. دوم اینکه 70 درصد زباله‌های شهرهای شمالی، «تر» است و نمی‌توان برق مورد نیاز دستگاه زباله‌سوز را تولید کرد.

ازسوی‌دیگر برای هر آنچه زباله تعریف می‌شود، آب مصرف شده است، آن‌هم در کشوری که آب چندانی ندارد. این آب باید دوباره به چرخه محیط‌زیستی بازگردد. به این آب، آب مجازی می‌گویند و متأسفانه به شیرابه تبدیل می‌شود. اگر زباله سوزانده شود، به معنای سوختن آب است. زباله‌ها باید در مقصد تفکیک شوند. چون تفکیک در مبدأ با شرایط بحرانی فعلی، شدنی نیست. از طرفی، تفکیک در مبدأ توسط کارگران غیر‌مجاز در محل‌های دپو انجام می‌شود. همچنین پیمانکاران مافیای پسماند در شمال، درآمد میلیونی از تفکیک زباله دارند و همه اینها در حالی است که تکنولوژی تفکیک در مقصد وجود دارد. بااین‌حال، تصور رایج درمورد استفاده از دستگاه زباله‌سوز، مشابه راه‌اندازی نیروگاه است که نیروی کار زیادی نیاز دارد و به‌همین‌دلیل تمایل‌ها به این سمت رفته است. جالب اینجاست که هزینه‌ای که برای ساخت یک زباله‌سوز پرداخت می‌شود، بیشتر از کارخانه تفکیک در مقصد است و چون همه این روش‌ها ریزش دارند، باید به‌صورت مجتمعی راه‌اندازی شوند که کارخانه تولید کمپوست، کارخانه تفکیک در مقصد و کارخانه زباله‌سوز با پیوست محیط‌زیستی کنار هم قرار بگیرند. اگر جز این باشد معضلی به معضلات شمال کشور اضافه می‌شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha