به نظر میرسد بعضی از بچهها یك توانایی خاصی برای جذب خواهر یا برادرشان به بازی دارند ولی عدهای از بچهها در این زمینه مشكل دارند و زود به این نتیجه میرسند كه باید با بحث و دعوا برادر یا خواهرشان را درگیر بازی كنند.
فریبا عربگل در گفتوگو با فارس اظهار داشت: گاهی والدین متوجه نیستند ولی ممكن است به دلایل مختلف بچهها را با یكدیگر مقایسه كنند چرا كه شاید فكر می كنند چنین مقایسهای كودك را شرمنده كرده و انگیزهای میشود تا او بهتر عمل كند، اما برعكس، مقایسهكردن باعث ایجاد حسادت و رشك در بچهها میشود و روابط آنها را با هم خراب میكند.
وی افزود: به عنوان مثال كودكی 5 ساله از جمعكردن اسباببازیهایش امتناع میكند كه مادر به او میگوید: "ببین من از برادرت میخواهم كه اسباببازیهایش را جمع كند، بلافاصله این كار را انجام میدهد، چقدر كار خوبی میكند اما تو هیچ وقت اسباببازیهایت را جمع نمیكنی كه در این صورت احساس كودك این است كه برادر من خوب است، خیلی خوب است، ولی من از او متنفرم.
عربگل تصریح كرد: بهتر است مادر این طور بگوید كه "فرزندم! اسباببازیهایت كف اتاق است ممكن است كسی روی آنها پا بگذارد و بشكند، لطفاً آنها را جمع كن و داخل سبد بگذار ".
این عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی با اشاره به مثالی دیگر تصریح كرد: مادر به پسرش كه در حال مطالعه یك كتاب است نگاه میكند و میگوید كه "تو پسر عجیبی هستی، چقدر دلم میخواست برادرت هم مثل تو كتابخوان بود، او همیشه در حال دویدن و سر و صدا كردن است، او هیچوقت خواندن را یاد نمیگیرد، نگران او هستم " كه احساس كودك در این حالت پس از احساس غرور از اینكه مادر خوشحال است به خود میگوید: اگر یك زمانی نتوانم به این خوبی مطالعه كنم مادر در مورد من هم همین را خواهد گفت و من بهتر از برادرم هستم و او بیارزش و سر به هواست.
وی ادامه داد: بهتر است مادر اینگونه بگوید كه "آفرین كه مشغول خواندن كتاب هستی. كتاب جالبی است؟ میدانم كه تو یك كتابخوانخوب هستی ".
عربگل گفت: هر كدام از فرزندان علایق و شخصیت واحد و خاصی دارند كه والدیدن باید علایق و صفات خوب آنها را تشویق و تحسین و از مقایسهكردن آنها اجتناب كنند. گفتن اینكه: "آفرین نقاشی و رنگ آمیزیات را دوست دارم بهتر است تا اینكه بگویند، آفرین بهتر از برادرت نقاشی میكشی ".
این فوق تخصص روانپزشكی كودكان و نوجوانان تصریح كرد: به نظر میرسد بعضی از بچهها یك توانایی خاصی برای جذب خواهر یا برادرشان به بازی دارند ولی عدهای از بچهها در این زمینه مشكل دارند و زود به این نتیجه میرسند كه باید با بحث و دعوا برادر یا خواهرشان را درگیر بازی كنند. یعنی هدف اصلی آنها این است كه با خواهر یا برادرشان بازی كنند اما نمیدانند چگونه باید شروع كنند و این كار را انجام دهند.
وی اضافه كرد: به عنوان مثال والدین به كرات این جملات را از زبان فرزندانتان شنیدهاند كه "باید با من بازی كنی، مامان ببین نمیخواد با من بازی كنه، من حوصلهام سر رفته " كه والدین میتوانند به فرزندانشان بیاموزند كه چگونه با هم ارتباط بهتری برقرار كنند. مثلاً به بچهها كلماتی را یاد دهند كه باعث بازی بهتر و همكاری بهتر آنها شود و به طور مثال به فرزندان یاد دهند كه به هم بگویند آیا ممكن است با من بازی كنی؟ یا آیا ممكن است من با اسباببازیهایت بازی كنم؟.
عربگل خاطرنشان كرد: والدین باید فعالیتهایی را تدارك ببینند كه برای سنین مختلف جالب باشد و بچههای با گروه سنی متفاوت بتوانند و علاقهمند باشند كه آنها را انجام دهند. همچنین بچههای بزرگتر خیلی زود از بازی با بچههای كوچكتر خسته میشوند، چرا كه بچههای كوچكتر میخواهند بازی كنند اما مهارتهای محدودی دارند. لذا والدین به بچههای بزرگتر یاد دهند كه چگونه برای واداركردن بچههای كوچكتر به بازی به آنها تكالیف ساده بدهند.
نظر شما