سلامت نیوز:درختان شکسته و افتاده جنگلهای هیرکانی، «اکوسیستم ناشناختهای» هستند، آنقدر ناشناخته که در طرح تنفس جنگل در لیست سیاه هیرکانی قرار گرفتهاند و باید از جنگل خارج شوند، نامشان خشکدار است و هرچه قطع درختان زنده و استوار هیرکانی ممنوع اعلام شده، خروج آنها بلامانع است. خشکدارها محلی برای حیات گونههای جانوری و گیاهی زنده در محدوده هیرکانی هستند اما چون بر خاک افتادهاند باید از جنگل خارج شوند.
خسرو ثاقبطالبی، عضو هیأتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور معتقد است: خروج خشکدارها به پایداری و تنوع زیستی هیرکانی آسیب خواهد زد. او در این مصاحبه عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی را به سه دسته فنی، اجتماعی- اقتصادی و بهرهبرداری غیرقانونی تقسیم و تأکید کرد: طرح تنفس جنگل باید بهطور کامل در هیرکانی اجرا شود؛ به این معنا که قطع و خروج همه درختان ممنوع باشد، کاوش معدن متوقف شود، دام از جنگل خارج شده و قاچاقچیان و شکارچیان امکان فعالیت نداشته باشند.
در رابطه با ویژگیهای پوشش گیاهی هیرکانی که وسیعترین پوشش گیاهی حال حاضر در ایران است، چه اطلاعاتی ارزش خبریشدن دارند که کمتر به آنها اشاره شده و میتوان بیشتر به آنها پرداخت؟
جنگلهای هیرکانی، از جنگلهای بسیار مهم نیمکره شمالی است؛ به این دلیل که بسیاری از جنگلها در اروپا یا شمال آمریکا در دورههای گذشته تحتتأثیر یخبندانها قرار گرفتند و بسیاری از گونههایشان منقرض شدند اما یخبندانها به شمال ایران و منطقه البرز نرسید و جنگل هیرکانی از این اتفاقات مصون ماند. این جنگل منبع ژنتیکی بسیار غنی در نیمکره شمالی محسوب میشود. این منبع، غنی از درختان پهنبرگ هست و ایران از نظر درختان سوزنیبرگ به این میزان غنی نیست. از طرفی، غنای گونهای درختان پهنبرگ باعث شده که در شمال ایران بیش از 85 گونه درختی، درختچهای و گیاهان چوبی وجود داشته باشند که در مقایسه با اروپا فوقالعاده غنی است. همچنین بسیاری از گونههای بازمانده از دوران گذشته زمینشناسی که در اروپا منقرض شده و از بین رفتهاند، در جنگل هیرکانی وجود دارند. این جنگلها مدتهای طولانی سطح وسیعی از جلگه و مناطق کوهستانی را پوشانده بوده اما بعدها بهدلیل اسکان انسان، توسعه جمعیت و نیاز به زمین برای مناطق مسکونی و کشاورزی، این جنگل بهتدریج از مناطق جلگهای تخریب شده تا به پای کوهپایهها رسید. امروز بیشترین فراوانی این جنگل از قسمت پایین دامنه شمالی کوههای البرز تا ارتفاعات دو هزار تا حداکثر دو هزار و 500 متر بالاتر از سطح دریاست. درحالحاضر، آمارهای متفاوتی در مورد سطح جنگلهای هیرکانی داده میشود؛ یکسری مطالعات نشان میدهد سطح این جنگل 1,6 میلیون هکتار است و یکسری مطالعات قبلی نشان میداد که 1,8 میلیون هکتار بوده و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری تأکید دارد که نزدیک به دو میلیون هکتار است. این تناقضها باعث میشود که آمار دقیقی از سطح جنگلها وجود نداشته باشد و چالش بزرگی بین گروههای مختلف شکل بگیرد اما آنچه مسلم بوده بنا به دلایلی که خواهم گفت، سطح جنگلهای هیرکانی در حال کاستهشدن است.
دلایل تخریب جنگل هیرکانی چیست و چرا گفته میشود مساحت آن در حال کاسته شدن است؟
تخریب جنگلهای هیرکانی دو دلیل عمده دارد؛ یکسری دلایل اجتماعی- اقتصادی است. یکسری از دلایل هم فنی است. در مورد دلایل فنی باید گفت: مدیریت جنگل در ایران، طولانی و باسابقه در مقایسه با اروپا نیست. جنگلها حدود 50 سال است که با شیوههای جنگلشناسی علمی مدیریت میشوند. آموزشهایی که دیده شده و علم جنگلداری از اروپا وارد ایران شده است درحالیکه جنگلهای اروپا ساختار متفاوتی با جنگلهای ایران داشته و دارد و جنگلهای ایران در بسیاری موارد با شیوههای مدیریت جنگل که از اروپا وارد ایران شده، همخوانی نداشته است. جنگلهای ایران، جنگلهای آمیخته از گونههای مختلف و ناهمسال است؛ یعنی درختان با سنین و گونههای مختلف در کنار هم قرار گرفتهاند درحالیکه در اروپا جنگلها عموما خالص هستند، آمیختگی کمی دارند و از یک گونه و همسالاند. به این معنا که در یک سن همه به بهرهبرداری میرسند و باید قطع شوند یا بهطور مصنوعی جنگلکاری شوند یا بهطور طبیعی درختهای مادری حفظ شده تا بذر این درختان بر زمین بریزد و نهال جدید بروید. آن شیوهها برای حفظ و مدیریت جنگلهای ایران همخوانی نداشت. نکته مهم دیگر این است که تجدید حیات طبیعی در جنگلهای ایران بهتر انجام میشد و استفاده از شیوه جنگلداری اروپایی باعث شد که از تنوع گونهای و ناهمسالی جنگلهای ایران کم شود و به سمت خالص شدن و همسال شدن پیش برود. متخصصان ایرانی پس از 35 سال، متوجه این مشکل شدند و حدود 15 سال است که از شیوههای جنگلشناسی مناسب با ساختار ناهمسال و آمیخته استفاده میشود.
اگر این دلایل را زیرمجموعهای از دلایل فنی بدانیم، دلایل اجتماعی- اقتصادی تخریب جنگل هیرکانی چیست؟ توسعه جمعیت و گسترش شهرنشینی چطور حیات جنگل هیرکانی را در معرض تهدید قرار داده است؟
در کنار این دلایل فنی، یکسری دلایل اجتماعی-اقتصادی هم به تخریب جنگل کمک کرده است. دلیل اول مرتبط با توسعه جمعیت و توسعه شهرها و دلیل دوم حضور دام در جنگل است. در مدیریت جنگل دام جایی ندارد. هنگامی که دام در جنگل بهراحتی حرکت و نهالهای طبیعی را تغذیه میکند، نسل جوان جنگل دچار مخاطره میشود و چه بهصورت طبیعی و چه بهصورت مصنوعی، اگر جنگلکاری شود، دام خطر بزرگی برای ازبینرفتن نهالهاست؛ به همین ترتیب با لگدکوبی روی خاک، خاک جنگل فشرده و سفت شده و زادآوری برای زادآوری طبیعی درختان و تجدیدحیات طبیعی هم دچار مشکل میشود.
گونههای گیاهی هیرکانی را تشریح کنید و توضیح دهید که در چند سال اخیر، این گونهها به دلایل تخریبی که به آن اشاره شد، چگونه از بین رفتند؟
البته نمیتوانم آمار دقیقی از روند تخریب در اختیار شما قرار دهم چون آخرین و بهروزترین آمارها توسط سازمان جنگلها منتشر نشده است. بااینحال، جنگل هیرکانی از تعداد زیادی گونههای چوبی و درختچهای تشکیل شده است. مهمترین گونه چوبی هیرکانی درخت راش است. به همراه آن درختان ممرز، بلندمازو (یک نوع بلوط است)، افرا، توسکا، زبان گنجشک، گیلاس وحشی، بارانک و یکی از سوزنیبرگهای نادر به نام سرخدار در این جنگل زیست میکنند. سرخدار گونه سوزنیبرگ کمیاب بوده که ممنوعالقطع است اما متأسفانه به صورت قاچاق قطع میشود و این باعث شده که این گونه در معرض خطر قرار بگیرد. گونههای دیگری مثل بارانک یا زبانگنجشک که بهصورت انفرادی یا گروههای کوچک ظاهر میشوند و سطح خیلی زیادی را نمیپوشانند از گونههایی هستند که در معرض خطرند و در صورت قطعشدن از تعداد این گونه کم میشود؛ همچنین چرای دام باعث تضعیف تجدیدحیات طبیعی و نسل جوان در جنگل میشود علاوهبراین موارد، آسیب بسیار بزرگی که اکوسیستم جنگل هیرکانی را تهدید میکند، این نکته است؛ مصوبهای 10 مادهای در سال 92 توسط هیأتدولت تصویب شد که تأکید میکند در جنگلها درختان قطع نشوند، مورد بهرهبرداری قرار نگیرند و هیرکانی، جنگل حفاظتی باشد تا با گذشت چند سال بتوان به راهحلهای مناسبی برای مدیریت جنگلها دست پیدا کرد. ماده «6» این مصوبه تأکید میکند بهرهبرداری از درختان سالم ممنوع است اما درختان باد افتاده، شکسته، ریشهکن یا درختان خشک باید از جنگل خارج شوند.
برخی کارشناسان و پژوهشگران مدعیاند که این ماده خطراتی برای اکوسیستم طبیعی جنگل خواهد داشت و خروج درختان افتاده و خشک شده از جنگل به بهبود و سلامت این پوشش گیاهی کمک نخواهد کرد؟ از قضا این مصوبه بهطور کلی تحت عنوان طرح تنفس جنگل شناخته میشود.
به درختانی که میتوانند براساس ماده «6» مصوبه هیأتدولت از جنگل خارج شوند، خشکدار گفته میشود. خشکدارها، خود اکوسیستم بسیار پیچیدهای در داخل اکوسیستم پیچیده جنگل هستند؛ روی خشکدارها که معمولا در حال پوسیدن است، پرندههای شکاری مانند جغد آشیانه و لانه دارند. از لارها و حشرات زیر درختان تا بسیاری از پرندگان مانند دارکوب یا بعضی پستانداران مثل خفاش از حشرات موجود در خشکدارها تغذیه میکنند. از طرفی، سوسکهای متنوع و مفیدی روی این چوبها زندگی میکنند که به آنها چوبخوار گفته میشود و با تغذیه از خشکدار باعث پوسیدهشدن آن و برگشت مواد معدنی به خاک جنگل میشوند. سپس بسیاری از حیوانات دیگر از این حشرات تغذیه میکنند. همچنین خشکدارها محلی برای گونههای جونده مانند موش و سنجاب و دوزیستان مانند قورباغهها هستند که این دو گونه هم در زنجیره غذایی برخی خزندگان مانند مارها قرار میگیرند. بهعلاوه، روی خشکدارها چندصد گونه قارچ و خزههای مختلف رشد میکند؛ بنابراین خشکدار که تنها یک درخت خشک و افتاده دانسته میشوند، از یک درخت زنده، زندهتر است. هنگامی که این زنجیره از جنگل حذف شود، یک اکوسیستم کوچک از بین خواهد رفت. با خروج هر خشکدار، یک اکوسیستم کوچک که تنوع حیاتی و زیستی دارد، از بین خواهد رفت. با ازبینرفتن همه این اکوسیستمهای کوچک چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اتفاقی که در یک قرن گذشته در اروپا افتاد. اروپاییها با این فکر که این درختان عامل آفت و بیماری هستند، همه این درختان را از جنگل خارج و کف جنگل را تمیز و فکر کردند که جنگلها سالم شده اما امروز دچار مخاطرات و مشکلات زیستمحیطی شدهاند چون تنوع زیستی کاهش پیدا کرد و درختان ضعیف شدند. باد و طوفانهایی ایجاد شد و باقی درختان صدمه دیدند. برایناساس با اینکه این اقدام برخاسته از تمایلی دلسوزانه است، ناآگاهانه به اکوسیستم، پایداری و تنوع زیستی جنگل آسیب خواهد زد.
چرا مؤسساتی مشابه مؤسسه شما تاکنون به مصوبههای این چنینی اعتراض نکردهاند؟ چون طرح تنفس جنگل در حال اجرایی شدن است؟
ما اقداماتی بهصورت انتشار مقاله و صدور بیانیه انجام دادهایم. من مقالهای را در نشریه طبیعت ایران نوشتهام و بهعلاوه، مقالهای در مجله ساینس منتشر شد که در آن تأکید شده با این اقدام جنگلهای هیرکانی از بین میرود و توصیه میکنیم اگر بناست استراحت جنگل انجام شود، همه شرایط استراحت با هم باشد. درخت قطع نشود، دام از جنگل خارج شود و کاوش معدن متوقف شود. کافی است بین ساری، نکاء و بهشهر حرکت کنید؛ تمام ردیف اول درختان قطع شده و تپهها و کوهها به طور کامل دست خورده، خاکش برداشت شده و سنگهای مادری آن محدوده مانند قالب پنیر بریده و خارج میشود. هنگامی که عرصه از بین میرود چه انتظاری هست که اعیانی روی آن باقی بماند؟ سنگ و خاک که از بین برود، دیگر درختی رشد نمیکند و پوشش گیاهی نمیتواند بروید.
دیگر آسیبهایی که گونههای زیستی پوشش گیاهی هیرکانی را تحتتأثیر خود قرار داده است، چیست؟
یکسری از آسیبها بهدلیل دخالت بشر و یکسری از آسیبها بهدلیل تغییر اقلیم است. تغییر اقلیم باعث شده این مخاطرات با شدت بیشتری خود را نشان دهد. هنگامی که جنگلهای ایران، چندین دهه با شیوههای جنگلداری نامناسب اداره شد، تنوع گونهای از بین رفت و جنگل تنک شد، بارشهای شدید و سنگین مستقیم به خاک برخورد کرد و ذرات خاک متلاشی شد، سپس روانآب جاری و همه اینها بهصورت سیل روانه شدند؛ البته یکی از دلایل تخریب به تغییر اقلیم بازمیگردد. گرمشدن هوا، کاهش بارندگی و بینظمی بارندگی از نمودهای تغییر اقلیم و تأثیر آن بر جنگل هیرکانی است. درختان از سرمای شدید یا گرمای شدید و در دورههای طولانی خشکی، خشک میشوند. یکی دیگر از آسیبها، بهرهبرداریهای غیرقانونی است. قاچاقچیها بیداد میکنند، آنها بهصورت علمی بررسی نمیکنند که چه درختانی قطع شود که به نفع درختان باقی مانده باشد. آنها درختان خوب و خوشفرمی که چوب بهتری دارند یا کمیاب هستند مانند سرخدار، زبان گنجشک و بارانک را قطع میکنند و بهاینترتیب، ضربه بیشتری به گونههای نادر و کمیاب وارد میشود.
گونههای جانوری چطور طی این فرایند متحمل آسیب و خسارت میشوند؟
هنگامی که زیستگاهها تخریب میشوند، پستاندارانی مانند گوزن و شوکا که همیشه در جنگل فراوان بودهاند، زیستگاههای خود را از دست میدهند. از طرفی، شکارهای غیرقانونی بهشدت افزایش یافته است. شکارچیان، شوکا (آهوی جنگلی) و گوزن را بهصورت قاچاق شکار میکنند و حتی محیطبانان منابع طبیعی و محیطزیست نمیتوانند مسلحانه با این افراد مبارزه کنند و در نهایت جان خود را از دست میدهند. هنگامی که تعداد شوکا و گوزن در زنجیره طبیعی کاهش یابند، حیوانات شکاری مانند پلنگ، گرگ و روباه که از این دو تغذیه میکنند در سیکل غذایی دچار ناهنجاری خواهند شد و به شهرها و دامداریها حمله میکنند تا آنجا که همه روزه دیده میشود در جایی پلنگ یا گرگ به گوسفندان حمله کرده و تعداد زیادی از گوسفندان را از بین میبرد. درحالیکه همه اینها در زنجیره طبیعت همیشه در یک تعادل طبیعی قرار داشتهاند.
نظر شما