داستان منحل كردن دانشگاه علوم پزشكی ایران، ریشه در چنین تفكری دارد. این تفكر به راحتی برای دیگران تصمیم میگیرد، به جای دیگران تصمیم میگیرد، قوانین موجود را نادیده میگیرد، راههای مشاركت دیگران را تضعیف میكند، از دخالتهای احتمالی آنها پیشگیری میكند و با این تصور كه مطرح كردن نظرات خود ممكن است با مخالفت روبهرو شود، تصمیمات ناشی از تفكرات مذكور را تابو فرض كرده، بلافاصله اقدام به اجرا میكند.
كربن و هیدروژن بدانیم...
شاید وقتی اینگونه فكر كنیم به این نقطه هم میرسیم كه اجتماع مجموعهای از آدمهاست. جنگل مجموعهای از درختهاست و دانشگاه جایی است كه میزها، نیمكتها و سنگ و سیمان كنار هم چیده شدهاند!
داستان منحل كردن دانشگاه علوم پزشكی ایران، ریشه در چنین تفكری دارد. این تفكر به راحتی برای دیگران تصمیم میگیرد، به جای دیگران تصمیم میگیرد، قوانین موجود را نادیده میگیرد، راههای مشاركت دیگران را تضعیف میكند، از دخالتهای احتمالی آنها پیشگیری میكند و با این تصور كه مطرح كردن نظرات خود ممكن است با مخالفت روبهرو شود، تصمیمات ناشی از تفكرات مذكور را تابو فرض كرده، بلافاصله اقدام به اجرا میكند.
چرا اینگونه فكر میكنند؟ ریشه این تفكر در چیست؟ به نظر میرسد اینگونه تصور میكنند كه دانشگاه تعدادی ساختمان دارد، تعدادی كارمند دارد، تعدادی دانشجو دارد و تعدادی هم استاد و مربی دارد مثل انسان كه دست دارد، پا دارد، شكم دارد و... حال ظرف یك ساعت میشود هر یك از این عناصر دانشگاه را تغییر نام داد، تغییر عنوان داد و تغییر مكان داد. هیچ اتفاق خاصی هم نمیافتد.
این نوع تفكر را حتی در سازمان ثبت شركتها هم نمیتوان پیدا كرد. اگر شما یك شركت ورشكسته یا غیرفعال هم داشته باشید، اگر بخواهید آن را منحل كنید باید نزدیك دو سال دوندگی كنید، كلی مدرك و شواهد جمع كنید، چند مفاصاحساب را ارایه كنید، گروه تسویه تعیین كنید... چرا؟ چون هویت دارید، ولو آنكه مخدوش شده باشد.
یك دانشگاه هویت دارد، روابط دارد، روابط بسیار پیچیده و ارتباط سطحی و عمیق دارد، برای خود رسالت دارد، هدفمندی دارد. گروههایی دارد، مثل یك موجود زنده قلب دارد، قلبی كه میتپد، قلبی كه ممكن است پمپاژكننده هم نباشد، قلبی كه ممكن است دچار نارسایی هم شده باشد ولی هنوز زنده است، مرگ مغزی هم پیدا نكرده كه اعضایش را بدهید به حسن و حسین و ژیلا و نرگس!
این دانشگاه صاحب دارد. هیات امنا دارد. هیات امنایی كه رییسجمهور حكم آنها را صادر كرده. رییس دارد. هیات رییسه دارد و تشكیلات دارد. این دانشگاه یك موجود است. ممكن است این موجود را شما ایجاد كرده باشید، آیا حق حیات آن هم به دست شماست؟ مادری كه صاحب جنین است آیا حق سقط آن را دارد؟ اگر زایمان كرد، حق دارد او را بكشد یا كنار خیابان بگذارد یا حتی به همسایه ببخشد؟
علامه اقبال لاهوری شعری دارد كه در آن كارفرما به كارگر میگوید:
«از اینجا تا سقف مال من
از پشتبام تا آسمان مال تو!»
گفتند: «ما منحل نكردیم، ادغام كردیم.» كاش میگفتند: «بلعیدیم!»
گفتند: «ساختمانها را به فلان جا بدهید، سازمانها را به فلان جا بدهید، آدمها را عضو فلانجا بكنید. تابلوها را هم فوری عوض كنید. سایت را هم بردارید. روسا و مسوولان را هم تماما عوض كنید. حسابها را هم ببندید.» فقط مانده كه خاك را هم در توبره كنید! بعد هم میگویند: «منحل نكردیم، ادغام كردیم!» به یك نفر گفتند: «چرا قتل كردی؟» گفت: «قتل نكردم. فقط كاری كردم كه مدتی نفس نكشد.»
بر همین اساس ما طی نامهای به رییس جمهور خواستار رفع ابهامات و پاسخ به پرسشهایمان در این زمینه شدهایم:
جناب آقای دكتر احمدینژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
سلام علیكم
احتراما اینجانبان اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی و خدمات بهداشتی درمان ایران مصرانه تقاضامندیم با توجه به دلایل و نكات ذیل دستور فرمایید وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكی هر چه سریعتر فرمان انحلال دانشگاه علوم پزشكی ایران را كانلمیكن و نسبت به انتصاب ریاست جدید این دانشگاه اقدام نماید.
با تشكر
1.عدم تقاضای هیات رییسه دانشگاه علوم پزشكی ایران برای انحلال،
2.عدم تقاضا و موافقت هیات امنای منصوب جنابعالی برای انحلال،
3.بزرگ شدن یك دستگاه دولتی و افزایش حجم پرسنل و تشریفات اداری،
4.مخالفت شدید اعضای هیات علمی،
5.ناهمگونی و عدم تجانس برخی بخشهای دانشگاهی،
6.عدم برنامهریزی و طراحی قبلی برای ادغام،
7.ایجاد بحران هویت در پرسنل و اعضای هیات علمی و ایجاد شهروندی درجه دو،
8.عدم هیچگونه تاثیر مثبت در ارایه خدمات پزشكی به بیماران اورژانس و غیراورژانس،
9.حذف رقابتهای سالم بین دانشگاههای علوم پزشكی كشور،
10.انعكاس بسیار منفی فیمابین مراكز علمی و رسانهای جهان به دلیل حذف یك دانشگاه تیپ یك از مجموعه آموزشی كشور.
منبع : هفته نامه سپید
نظر شما