مشکل دریاچه ارومیه روشن است. آب به اندازه کافی به دریاچه نمی‌رسد. آب در مسیر به سمت زمین‌های کشاورزی می‌رود و پشت سدها می‌ماند. سؤال اصلی این است؛ چرا آب دریاچه به جاهای دیگر داده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ در حقیقت طراحی شبکه‌های آبیاری و برداشت به گونه‌ای است که در آن اساسا محیط‌زیست دیده نشده است و راه دریاچه در این مسیر گم شده است.

آبی که بیراه می‌رود

سلامت نیوز:مشکل دریاچه ارومیه روشن است. آب به اندازه کافی به دریاچه نمی‌رسد. آب در مسیر به سمت زمین‌های کشاورزی می‌رود و پشت سدها می‌ماند. سؤال اصلی این است؛ چرا آب دریاچه به جاهای دیگر داده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ در حقیقت طراحی شبکه‌های آبیاری و برداشت به گونه‌ای است که در آن اساسا محیط‌زیست دیده نشده است و راه دریاچه در این مسیر گم شده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: باغ‌های سبز و پرشکوفه سیب، تصویر بهشتی موعود در آذربایجان را نشان می‌دهد. در حاشیه دریاچه ارومیه صدای آواز پرندگان در هواست و نسیم عطر شکوفه‌ها را به دوردست می‌برد. باد از جانب دریاچه برخاسته و شکوفه‌های نمک را به سطح زمین‌های کشاورزی پرتاب می‌کند. بازی باد، شکوفه و نمک در گرفته است. جدال مرگ و زندگی است و کشاورز در سرش سودا و دلش شوری برپاست.

ساحل تفتیده دریاچه ارومیه از نمک‌ اشباع است. نوار سفید نمک از دور پیداست. ورزش نسیمی آرام، خاک شور دریاچه را به اطراف می‌پراکند. جاده ساحلی در مسیر مهاباد، دریاچه را رو به مرگ نشان می‌دهد. تا مسیر آبی دریاچه چند کیلومتری راه است. در حاشیه و در بستر ساحلی تعیین شده دریاچه و تا ارتفاعات بالادست، رد شخم، کشت و زراعت دیده می‌شود.
سوی دیگر ساحل در استان آذربایجان‌شرقی در روستای پسیان عجب‌شیر، وضع از این بدتر است. کشاورز میانسالی جوی آبی را در حریم دریاچه به سمت ساحل کشانده است. آب شور است. از چاهی با عمق 50 متر در حریم دریاچه آب شور را منتقل کرده است. دارد مسیر آب را به سمت درختان تازه کاشت هدایت می‌کند. کنار جوی آب کرته‌های یونجه سرسبز و شاداب به نسیمی تکان می‌خورند. آن‌سوتر دریاچه تا چشم کار می‌کند، خشکیده است.
کشاورز سیگاری بر لب دارد و به همراه دو فرزندش مسیر را با سماجت باز می‌کنند. کشاورز بیلش را به زمین می‌کوبد و انگار خسته و ناامید باشد، می‌گوید: هر کسی می‌آید یک وعده‌ای می‌دهد. دریاچه خشک شده و از سال 65 که دریاچه پیشروی کرده بود، دیگر دریا برنگشت. تا همین امروز دریاچه ارومیه دارد عقب عقب می‌رود!
دریاچه ارومیه در فاصله زمانی کمتر از 20 سال به کمترین حجم خود در 300 سال گذشته رسیده است. دلیل این اتفاق حالا بر همه روشن شده است. دزدیدن حق دریاچه و انحراف آب به زمین‌های در حال گسترش کشاورزی و مهار حقابه دریاچه در پشت سدها! سدهایی که دردی از محیط‌زیست آذربایجان دوا نمی‌کنند و بنا به مشاهدات میدانی در شمال‌شرقی کشور، توده‌های نمک آرام‌آرام وارد زمین‌های کشاورزی شده و هوا را نیز به اشغال خود درآورده است و در صورت تداوم وضعیت خشکی دریاچه به مناطق بیشتری از کشور سرایت می‌کند و بحران را از آنچه هست غیر‌قابل کنترل‌‌تر خواهد کرد؛ اتفاقی که در طول دو دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و مدیریت ناکارآمد دولت او بر منابع آب و وعده‌های پوپولیستی او و دولتمردانش در استان‌های مختلف، بحران آب سراسر کشور را بیش از سال‌های قبل در بر گرفت و دود این بی‌مسئولیتی حالا در چشم تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور رفته است.
دریاچه ارومیه، چشم آبی شمال‌غرب ایران که به‌دلیل سوءمصرف آب و بی‌توجهی به ارزش‌های حیاتی و اکولوژیک روزبه‌روز کم‌سوتر می‌شد؛ البته چند وقتی است با سِرُم مدیریت منابع آبی دارد جانی دوباره می‌گیرد. در هفته‌های گذشته نیز چشم آذربایجان به سیلاب بهارانه کمی بٌرتر شده است. دریاچه البته به گفته کارشناسان منابع آبی، با چند سانتی‌متر سیلاب احیا نمی‌شود اما اگر روند احیای دریاچه از طرف طرفین قرارداد زیر پا گذاشته نشود می‌توان در سال‌های آینده روند رو به بهبود دریاچه را بهتر و بهتر کرد. برای رسیدن به چنین هدفی، هفت ماه پیش که تفاهمنامه‌ای بین دانشگاه شریف و دانشگاه ملبورن استرالیا امضا شد، موضوع احیای دریاچه ارومیه که برای دولت موضوعی حیثیتی و از لحاظ سیاسی و ارزش‌های حفاظتی و اکولوژیک در اولویت بود، مورد تفاهم قرار گرفت. پیش‌ازاین نیز سازمان دولتی، مستقل و بین‌المللی «جایکای ژاپن» نیز تقاضاهایی برای احیای این دریاچه مطرح کرده بود. بااین‌حال، قرعه فال به نام تیم استرالیایی‌ افتاد زیرا به اعتقاد مسعود تجریشی، مدیر دفتربرنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه، آنها تجربه‌ خوبی در احیای حوضه آبی موری دارلینگ در استرالیا داشتند که می‌توانست ایران را با انتقال تجربه و تئوری و حتی استفاده تکنولوژیک برای احیای ارومیه یاری دهد.
ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺘﻐﯿﺮ آب‌وﻫﻮایی، ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﯽﻫﺎی ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﺳﯿﻞﻫﺎی ﺑﺎزﮔﺸﺖﭘﺬﯾﺮ به اعتقاد کارشناسان محیط‌زیست و منابع آب، شباهت زیادی به ایران دارد، اگرچه از نظر وسعت سه برابر ایران است. ﺑﺎرشﻫﺎی ﻧﺎﻣﻨﻈم، ﺷﺪت ﺑﺎﻻی ﺗﺒﺨﯿﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ در آب ﻗﺎﺑﻞ اﻃﻤﯿﻨﺎن ﺳﻄﺤﯽ در رودﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﺷﺪه، در ﻧﺘﯿﺠﻪ اﯾن اﻣﺮ، ﮐﺸﻮر اﺳﺘﺮاﻟﯿﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﮐﺸﻮرﻫﺎی ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ دﯾﮕﺮ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ذﺧﯿﺮه‌ای ﺧﻮد است و ﺑﻪ ازای ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺧﻮد آب ﺑﯿﺸﺘﺮی را ذﺧﯿﺮه ﻣﯽﮐﻨﺪ.
ایران نیز وضعیت مشابهی دارد. بااین‌حال، چندی پیش تیمی با پیشنهاد ستاد احیای دریاچه ارومیه به استرالیا رفت تا از تجربه آنها در مدیریت حوضه آبی «موری دارلینگ» استفاده کنند.
علی حاجی‌مرادی، مسئول واحد فنی ستاد احیای دریاچه ارومیه و دانشجوی دانشگاه شریف، یکی از اعضای این تیم است که حالا تیم دانشگاهی ملبورن استرالیا را برای سفر به حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه به دو استان آذربایجان شرقی و غربی همراهی می‌کند.
او می‌گوید؛ افتتاح مرکز مطالعات آب ایران و استرالیا از سوی سفیر استرالیا در تهران و رئیس دانشگاه شریف، اولین گام برای این تفاهمنامه است.
حالا بعد از اینکه دو ماه پیش تیمی 11 نفره از ایران به استرالیا رفت تا بازدیدی از حوضه آبی موری دارلینگ داشته باشد، تیمی 9 نفره از دانشگاه ملبورن برای سفر به ایران و بازدید از حوضه دریاچه ارومیه وارد کشور شده است.
تیم 9 نفره استرالیایی دو روز به حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه رفتند تا اطلاعاتی را که به‌صورت مکتوب برای آنها ارسال شده بود، از نزدیک ببینند و بتوانند الگوی مشخصی را برای مدیریت بهتر منابع آب با اولویت مدیریت محیط‌زیست و احیای دریاچه ارومیه به دست آورند.
البته تفاوت‌ نگاه در تیم‌های ایرانی و استرالیایی خود از شاخص‌های تعیین‌کننده در به‌وجودآمدن وضعیت بحرانی ارومیه و احتمالات احیای دریاچه است زیرا به گفته حاجی‌مرادی، تیم ایرانی که به استرالیا رفت، از وزارتخانه‌های نیرو، کشاورزی، بخش خصوصی اتاق بازرگانی، یک کشاورز و چند نفر از ستاد احیای دریاچه ارومیه به استرالیا رفتند تا توانمندی این کشور در مدیریت به‌هم‌پیوسته منابع آب به‌طور مشخص در حوضه موری دارلینگ را از نزدیک ببینند. این درحالی است که تیم استرالیایی محیط‌زیست را در اولویت اول خود قرار داده بود. به گفته حسین شاهباز، از اعضای ستاد احیای دریاچه ارومیه، اولین پرسش‌هایی که اعضای استرالیایی دریاچه ارومیه مطرح کردند، موضوعاتی مرتبط با محیط‌زیست بود. او با افسوس می‌گوید: یکی از استادان دانشگاه ملبورن از ما می‌پرسید شما به سرنوشت قورباغه‌ها فکر کرده‌اید؟ بعد به موضوع حشرات اشاره کرد و گفت اتفاقا این موضوع مورد توجه تیم ژاپنی هم بود که پیش‌تر دراین‌باره تحقیقاتی کرده بودند. تأکید شاهباز که کار انتقال مفاهیم بین تیم استرالیایی و اعضای ایرانی را به عهده داشت، بر این بود که آنها به ریزترین مسائل مرتبط با وضعیت محیط‌زیست واکنش نشان می‌دهند.
شاهد این مدعا نیز اظهارات پرفسور لی گودن، مدیر مرکز حقوق منابع طبیعی، انرژی و محیط‌زیست، دانشکده حقوق دانشگاه ملبورن است. او خطاب به متصدی باز و بسته کردن کانال‌های آب در یکی از زیرشاخه‌های رودخانه «قلعه‌چای» می‌گوید: آیا کانال آب را برای استفاده پرندگان در فصول مختلف سال باز می‌گذارید؟ متصدی شگفت‌زده به دوروبر نگاه می‌کند و پاسخش منفی است.
بااین‌حال، بحث بر سر انتقال به‌موقع و به اندازه آب طبق توافقات ستاد احیای دریاچه ارومیه و سازمان‌های آب منطقه‌ای و کشاورزی در استان‌های آذربایجان‌شرقی و غربی که زیرمجموعه وزارتخانه‌های نیرو و کشاورزی است، خود چالش بسیاری مهمی بود که نمودهای عینی آن در این سفر به‌خوبی معضل دریاچه ارومیه را عیان می‌کرد. هیأت استرالیایی به همراه تیم ایرانی که وظیفه میزبانی را به عهده داشتند بارها شاهد خلف‌وعده مدیران و مجریان آب منطقه‌ای و همین‌طور کشاورزی بودند. از انتقال پیدا نکردن آب به سمت دریاچه در حوضه‌های پرآب زرینه‌رود و سیمینه‌رود تا دیگر حوضه‌های آبی که آب با وجود سیلاب شدید چند وقت اخیر یا پشت سدها باقی ماند یا به سمت زمین‌های کشاورزی رفته بود.
اعضای تیم استرالیایی که متوجه تخلفات مسئولان استانی که اتفاقا همه بر یک سفره می‌نشستند، شده بودند، گاهی با پرسش‌هایی از کشاورزان یا از متصدیان و مدیران، این وضعیت را بیش‌ازپیش روشن می‌کردند که در صورتی می‌توانید دریاچه را نجات دهید که نگاه بخشی نداشته باشید و منافع ملی بیش از هر چیزی برای شما اهمیت داشته باشد.
پرفسور مایکل استواردسون، رئیس گروه منابع ‌آب و هیدرولوژی زیست‌محیطی دانشکده مهندسی زیرساخت دانشگاه ملبورن در این مورد می‌گوید: اتفاقا در استرالیا در چند دهه گذشته، وضعی شبیه به ایران بود. این تجربه را ما نیز داشتیم، سازمان‌های دولتی و دولت فدرال در تضاد منافع قرار گرفته بودند و هر نهادی به سود خود می‌خواست از وضعیت استفاده کند ولی در نهایت آنچه اهمیت داشت برگرداندن ثبات و پایداری به حوضه‌های آبی کشور به‌ویژه حوضه آبی ماری دارلینگ بود.
این کارشناس آب و محیط‌زیست می‌گوید: رویکرد تعاملی در پیش گرفته شد زیرا معتقد بودند در صورتی یکی از نهادها و ذی‌نفعان بازده و دیگری برنده باشد، وضع از این که هست خراب‌تر خواهد شد؛ بنابراین رویه را تغییر دادند. در ایران نیز نهادهای ذی‌نفع باید از منافع خود برذای محیط زیست بگذرند.
بازدید از سد مهاباد، برنامه‌ای است که تیم ستاد احیای دریاچه ارومیه برای هیأت استرالیایی و همراهان ایرانی در نظر گرفته است. هدف از این بازدید، بررسی شرایط و وضعیت حوضه‌های بالادست و پایین‌دست دریاچه است تا از این طریق بتوانند شواهد و قرائن را به بهترین نحو کنار هم بچینند.
محمدی، از مدیران شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان در مورد وضعیت سد مهاباد می‌گوید: سد مهاباد در سال 1345 ساخته شد و اولین سد و لاغر‌ترین سد خاکی ایران از نظر سازه‌ای است. به گفته او، این سد از نظر ساختگاه طوری واقع شده که نزدیک‌ترین سد به شهر است. تیم استرالیایی که بر تاج سد خاکی به سخنان مدیران استانی گوش می‌دادند در پایین‌دست و نزدیک سد شهر مهاباد را می‌دیدند که از دهانه سد آب می‌خورد. به گفته مسئولان سد مهاباد 197 میلیون مترمکعب حجم آب دارد. سد مهاباد وظیفه آبیاری 12 هزار هکتار اراضی کشاورزی و همین‌طور تأمین آب شرب شهر را به عهده دارد. شبکه پایاب سد مهاباد در دهه 50 تکمیل شده است و مستعدترین شبکه از نظر سازه‌های انتقال آب است. بااین‌حال، محمدی می‌گوید: همان‌طور که در حوضه آبی ماری دارلینگ در استرالیا دیدیم، دوران‌ گذار از سنتی به مدرن در این حوضه آبی نیز صورت گرفته است. با اینکه شبکه مدرن بوده و آب را از شبکه کانالیزه تحویل می‌دهیم اما مشکلاتی را در انتقال آب داریم.
بحث تأمین آب شهرها و همین‌طور اراضی گسترده کشاورزی در زیر حوضه‌های دریاچه ارومیه اولین متهم خشکی دریاچه است؛ بنابراین به نظر می‌رسد ستاد احیای دریاچه با هدف‌گذاری صحیح در تلاش است میزان آب موجود را به نحوی مدیریت کند که علاوه بر اینکه کشاورزان و شهرها از آب کافی برخوردار باشند، روند پایدار آب رودخانه‌ها نیز در جریان باشد تا وضعیت اکولوژیک بالادست دریاچه دچار چالش نشود. بااین‌حال، مقابله با ذهنیت‌های سنتی و غلط که از قدیم در منطقه جریان داشته خود معضل مهمی است.
مهندس موسوی، از مدیران و مشاوران وزارت نیرو می‌گوید: به باور مردم از قدیم الایام بحث بر سر این بوده که حیف نیست آب شیرین به دریای شور ریخته شود؟ بنابراین این ذهنیت تقویت شد که آب‌های شیرین در منطقه مهار شود یا در کشاورزی مورد استفاده قرار بگیرد. حالا که دریاچه خشک شده خیلی‌ها از این نظر برگشته‌اند و معتقدند که دریاچه اهمیت بیشتری دارد.
یکی از کارشناسان یک شرکت خصوصی می‌گوید: 53 سد روی ورودی‌های مختلف دریاچه ارومیه ساخته شده است که 12 سد طبق تعریف وزارت نیرو سدهای بزرگ هستند. از میان این 12 سد فقط دو سد پیش از سال 74 ساخته شده بود. بعد از سال 74، چهار سد دیگر ساخته شد ولی متأسفانه بعد از سال 84 بقیه سدها ساخته شد. این ساخت‌وساز دقیقا زمانی است که دریاچه در اوج کاهش شدید وضعیت آبی است. درحالی‌که در سال 74 دریاچه وضعیت مطلوبی داشت و حتی آب از حد اندازه دریاچه فراتر رفته بود.
بااین‌حال، بازدید هیأت استرالیایی از اراضی کشاورزی در جاهای مختلف این بحث را دامن می‌زد که چرا وضعیت کشاورزی کنترل نشده است. بسیاری از پرسش‌های هیأت استرالیایی حول این محور بود که بعد از اینکه مشکل دریاچه مطرح شد چرا جلوی گسترش کشاورزی گرفته نشده است؟ بااین‌حال، مسئولان استانی و همراهان ستاد احیای دریاچه پاسخ می‌دهند که اغلب اراضی در چشم‌انداز اصطلاحا اراضی «بهبود» هستند یعنی توسعه در کار نبوده بلکه همین اراضی مدیریت شده‌اند. بااین‌حال، شواهد نشان می‌دهد که نه‌تنها اراضی بهبود نیافته و کنترل نشده بلکه در همین فصول کشت اراضی غیر‌کشاورزی نیز مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در حال آماده‌سازی برای کشاورزی است. برای نمونه اراضی پایین‌دست قلعه‌چای و قوری‌چای در عجب‌شیر به اراضی کشاورزی اضافه شده است.
حسینعلی بصیری، کشاورزی که در حریم دریاچه در حال فعالیت است، وقتی با پرسشی مواجه می‌شود که چرا در شرایط بی‌آبی و خشکی دریاچه دارد به شیوه غرق آبی و با آب چاه مزرعه را در حریم دریاچه آبیاری می‌کند، می‌گوید؛ این ملک آبا و اجدادی ماست. سند از دوران طاغوت داریم که این زمین مال ماست. حالا کسی نمی‌تواند مانع کشت و کار ما شود.
او تأکید می‌کند که سازمان کشاورزی به ما توصیه کرده هر چه خواستیم می‌توانیم بکاریم. او حتی می‌گوید مدیران کشاورزی گفتند اگر کسی پرسشی کرد یا مانع فعالیت شما شد دروغ بگویید! بعد فعالیت خود را از سر بگیرید. او گفت: کشاورزی تأکید می‌کند؛ فقط پیاز نکاریم وگرنه هر چه می‌خواهیم می‌توانیم بکاریم. کمی بالاتر از آنها تابلوی حریم دریاچه ارومیه با امضای سازمان محیط‌زیست به رنگ زرد نصب شده است. بالاتر از آن در حاشیه روستا که درختان سپیدار پرپشتی دارد، کرته‌های پیازچه دیده می‌شوند. انواع سبزیجات و حبوبات را می‌توان دید که سر از خاک برآورده‌اند. آب شور چاه به زمین‌های کشاورزی می‌رود.
ازسوی‌دیگر، نیز سال 1394 وزارت کشاورزی در تداوم برنامه ستاد احیا برای بهبود شبکه آبیاری کشاورزی در مناطقی مانند تکاب پروژه‌هایی را که به‌لحاظ اقتصادی فاقد ارزش و حفاظت بودند را متوقف کرد. بااین‌حال، مشاهدات تیم اعزامی ستاد احیا به همراه هیأت استرالیایی نشان می‌داد روش‌های سنتی غرق آبی و روش‌های آبیاری بارانی که با تخلفات بسیاری همراه است، همچنان حرف اول کشاورزی در منطقه را می‌زند؛ اتفاقی که باور اغلب کارشناسان وضعیت دریاچه ارومیه همین شیوه‌ها به مخاطره جدی انداخت و این روش همچنان ادامه دارد.
پرفسور لی گودن، مدیر مرکز حقوق منابع طبیعی، انرژی و محیط‌زیست، دانشکده حقوق دانشگاه ملبورن معتقد است؛ مشکل دریاچه ارومیه مشکل بزرگ و پیچیده‌ای است. او معتقد است؛ مردم و مسئولان در ایران مشکلات کوچکی را در تعداد وسیع خلق کرده‌اند و حالا از مجموع این مشکلات کوچک مشکل بسیار بزرگی به نام خشکی دریاچه مهم ارومیه شکل گرفته است.
او البته می‌گوید: کاری که ستاد احیای دریاچه ارومیه در پیش گرفته، استارت خوبی است. اینکه آنها به این نتیجه رسیده‌اند که رودخانه‌ها باید حداقلی از جریان را داشته باشند خود اقدام مهمی بوده و دارای ارزش است. بااین‌حال، معتقدم باید قوانین و قواعد محیط‌زیستی برای بهبود شرایط در سراسر کشور بهبود یابد.
خانم لی گودن البته بر این نکته پای می‌فشارد که بهادادن به کشاورزی و سد‌سازی، عامل اصلی خشکی این دریاچه است. به باور او، به محیط‌زیست هیچ بهایی داده نشده و به نوعی دریاچه قربانی توسعه ناپایدار شده درحالی‌که راه نجات ایران از معضل بحران آب، اهمیت و فهم محیط‌زیست است.
بااین‌حال، پرفسور مایکل استواردسون، رئیس گروه منابع‌آب و هیدرولوژی زیست‌محیطی دانشکده مهندسی زیرساخت دانشگاه ملبورن معتقد است: مشکل دریاچه ارومیه روشن است. آب به اندازه کافی به دریاچه نمی‌رسد. آب در مسیر به سمت زمین‌های کشاورزی می‌رود و پشت سدها می‌ماند. سؤال اصلی این است؛ چرا آب دریاچه به جاهای دیگر داده می‌شود؟ در پاسخ باید گفت؛ در حقیقت طراحی شبکه‌های آبیاری و برداشت به گونه‌ای است که در آن اساسا محیط‌زیست دیده نشده است و راه دریاچه در این مسیر گم شده است.
او بر این باور است که برداشت بی‌رویه آب باعث شده که دریاچه بی‌پناه به سمت مرگ برود. او خود پرسش دیگری مطرح می‌کند که با این شرایط چه باید کرد؟ خود در پاسخ می‌گوید: در حقیقت ما فکر می‌کنیم که تنها یک مشکل عامل به وجود آمدن این شرایط است. این درحالی است که این‌طور نیست و مشکلات زیادی در کنار هم جمع شده و بحران جدی خشکی دریاچه ارومیه را به وجود آورده است.
مایکل استواردسون اضافه می‌کند: طرح جامع احیای دریاچه ارومیه اولین گام است. کاری که ما در استرالیا کردیم شبیه این وضعیت است. او می‌گوید کاری که ما کردیم این است که برای کشاورز انگیزه ایجاد کردیم که از آب بهره‌برداری بهتری کند. دولت کمک کرد که کشاورزان کمتر آب مصرف کنند و بیشتر برداشت محصول داشته باشند زیرا ارزش آب را واقعی کرد و با سهم‌بندی آب، بازار بورس آب به راه افتاد و هر کشاورز سهم مشخصی از آب داشت و می‌توانست با آن حتی معامله کند.
این استاد دانشگاه ملبورن اضافه می‌کند؛ آبی که کشاورز ذخیره کرده و از آن استفاده نکرده را دولت به نفع محیط‌زیست خریداری می‌کند و از این راه با یک تیر دو نشان می‌زند. در استرالیا آبی که حفاظت می‌شود بین آبیاری و محیط‌زیست تقسیم می‌شود.
او به نقش رسانه‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: می‌توانم تضمین دهم در طول سال‌هایی که بحران آب موری دارلینگ مطرح بود هر دو روز یک‌بار صفحه اول رسانه‌های استرالیا به این مشکل اختصاص داشت. رسانه‌ها سعی کردند مشکل را مسئله عمومی کنند تا همه برای حل آن احساس وظیفه کنند.
پرفسور راب ورتسی، رئیس سابق سازمان هواشناسی استرالیا و رهبر گروه دانشگاه ملبورن در ساحل تالاب کانی برازان در همسایگی دریاچه ارومیه می‌گوید: مدیریت بحران دریاچه ارومیه راه‌حل فوری ندارد. بنابراین زمان زیادی می‌برد تا این مشکل پیچیده را حل کرد. در ابعاد مختلف مانند مدرن کردن کشاورزی و استفاده از فناوری جدید باید کار کرد.
این پرفسور مدیریت منابع آبی می‌گوید: باید سیستم آب منطقه باید دوباره بازبینی شده و نحوه استفاده از آن باید دوباره برنامه‌ریزی شود. آنچه اهمیت دارد این است که چگونه باید آب به دریاچه ارومیه برسد؛ بنابراین باید دنبال راهکارهایی باید رساندن آب به دریاچه بود.
راب ورتسی در مورد مشابهت‌های وضعیت مدیریت منابع آب و محیط‌زیست بین ایران و استرالیا می‌گوید: تجربه ایران و استرالیا بسیار مشابه است. اوایل که کشاورزی در استرالیا پا گرفت فکر می‌کردند منابع آب نامحدود است و کشاورزان مصرف می‌کردند بعد یواش یواش دیدند که این روند بی‌آبی چطور تأثیر خود را بر محیط‌زیست گذاشته است. دریاچه‌ها، رودخانه‌ها و... خشک شد و تخریب سرزمین آغاز شد. خیلی مشکل دردناکی بود و‌ گران تمام شد ولی در نهایت موفق شدیم و توانستیم وضعیت آب را در استرالیا کنترل کنیم. او تأکید می‌کند پیش از اینکه به ایران بیاید ذهنیت خاصی نسبت به ایران نداشته است اما بعدها که وضعیت محیط‌زیست و آب ایران را پیگیر شده، متوجه شد وضعیت بد است. او تأکید کرد: وقتی از نزدیک به ایران آمدم متوجه شدم که اوضاع از آنچه در رسانه‌ها مطرح شده، خطرناک‌تر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha