یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۵:۴۲

«یک‌بار در بین اجرا، یکی از دکورها که محکم جاسازی نشده بود روی من و آقای گلی افتاد و به شکستن ابروی وی و سر من منجر شد و مجبور شدیم وسط اجرای برنامه به بیمارستان برویم. با اینکه اتفاق دردآوری بود اما خنده‌های شیرین بچه‌ها در آن روز، کام تلخمان را شیرین کرد.»

وقتی عموهای فیتیله‌ای راهی بیمارستان شدند

سلامت نیوز:«یک‌بار در بین اجرا، یکی از دکورها که محکم جاسازی نشده بود روی من و آقای گلی افتاد و به شکستن ابروی وی و سر من منجر شد و مجبور شدیم وسط اجرای برنامه به بیمارستان برویم. با اینکه اتفاق دردآوری بود اما خنده‌های شیرین بچه‌ها در آن روز، کام تلخمان را شیرین کرد.»

به گزارش سلامت نیوز،  روزنامه «خراسان» نوشته است: «عموهای فیتیلهای»، از ماندگارترین شخصیت‌های برنامه‌های کودک در تلویزیون هستند که خرد و کلان را پای اجراهای شیرین خود می‌نشانند. این گروه که وفادارانه در کنار هم مانده‌اند، همه هم‌ و غم خود را شادمانی کودکان ایرانی می‌دانند. آن‌ها هفته پیش به مناطق زلزله‌زده خراسان رضوی رفتند تا لبخندی بر لب کودکانی بنشانند که زمین‌لرزه، پیشتر زندگی‌شان را دگرگون کرده بود.

در حاشیه این حضور، فرصتی دست داد تا با آنها از حوزه‌ای که دنبال می‌کنند، بگوییم و بشنویم:

بودن در کنار بچه‌ها را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کنم

علی فروتن که در آستانه ۵۰ سالگی است و از سال ۷۳ به طور حرفه‌ای به بازیگری روی آورده، برایمان می‌گوید: خیلی از مردم فکر می‌کنند که تخصص ما، صرفاً بازی در حوزه کودک است اما در این سال‌ها نقش‌هایی را هم در حوزه بزرگسال ایفا کردیم. برای خود من آن کار‌ها، مثل بازی‌ام در سریال «عکاسخانه»، به نیت تجربه‌گرایی بود.

از وی در خصوص برنامه‌هایی که این گروه در دست اجرا دارد، می‌پرسیم که در پاسخ بیان می‌کند: ایده اجرای چندین برنامه نمایشی را به تلویزیون داده‌ایم. تلاش ما این است که در هر اجرا، نگاه و رویکردی نو داشته باشیم. برنامه‌های ما هم در حوزه کودک بوده و هم بزرگسال.

وقتی سر و ابروی عموها شکست

او گوشه‌چشمی دارد به انبوهی از خاطراتی که در سال‌های اجرا برای او رغم خورده است و بیان می‌کند: خاطرم هست یک‌بار در بین اجرا، یکی از دکورها که محکم جاسازی نشده بود روی من و آقای گلی افتاد و به شکستن ابروی وی و سر من منجر شد و مجبور شدیم وسط اجرای برنامه به بیمارستان برویم. با اینکه اتفاق دردآوری بود اما خنده‌های شیرین بچه‌ها در آن روز، کام تلخمان را شیرین کرد.

فروتن تاکید می‌کند که بودن در کنار بچه‌ها را با هیچ‌چیز عوض نمی‌کند و ادامه می‌دهد: بچه‌ها به اندازه‌ای دوستداشتنی و قابل احترام هستند که اجرا برایشان هیچ‌وقت خسته‌کننده نمی‌شود. من هرچه دارم به‌واسطه حضور در کنار بچه‌هاست.

وی از لطفی که مردم به آن‌ها دارند تشکر می‌کند و یادآور می‌شود: هر موقع در مکان‌های عمومی با مردم برخورد می‌کنیم آن چنان با ذوق و شوق با ما رفتار می‌کنند که لذتش وصف‌ناشدنی است. یک بار در پیاده‌رو قدم می‌زدم که آقایی کنارم آمد و با خواهش گفت، پسرم خیلی دوست دارد با شما عکس بگیرد و عاشقانه برنامه های شما را نگاه می کند. من هم منتظر بودم پسرش را ببینم که بعد از چند دقیقه با نوزادی  برگشت که تقریبا ۸ ماه سن داشت. من تعجب کرده بودم و خنده ام گرفته بود، پرسیدم: اصلا فرزند شما، مرا می شناسد. او جواب داد: من که می شناسمت همین کافی نیست؟ این جنس مهربانی‌ها فراموش نشدنی هستند.

او از ایده نمایش‌هایی که اجرا می‌کنند نیز این‌طور می‌گوید: ما یک گروه نویسندگی داریم. وقتی ایده نمایش و متن را به ما می دهند تازه اول کار است و باید آن را قوام ببخشیم. برای ما سه نفر اگر نوشته در حد چند خط هم باشد کافی است. درست است که ایده نمایش بسیار مهم و اصلی ترین گام آن به شمار می آید، اما چون اکثر اجراهای ما به خصوص در برنامه فیتیله بداهه است، بعد از متن مسیری طولانی را باید طی کنیم.

فروتن برای مقوله هنر بازنشستگی را قائل نمی‌شود و در مورد جذابیت‌های اجرا می‌گوید: به واسطه صداقتی که درون کودکان است، لذت کار برای آن‌ها به مراتب بیشتر از دیگر سنین است. دعای او برای کودکان ایرانی سلامتی و لبخند است.

کودکان می‌توانند دنیا را متحول کنند

محمد مسلمی اصالتاً آذری است و از سال ۶۴ به صورت حرفه‌ای وارد عرصه اجرا در تلویزیون شده است. وی به فیلم‌هایی مانند تهران قدیم، عکاسخانه، می‌خواهم داستان بنویسم و شهر قشنگ اشاره می‌کند و می‌گوید: هر بازیگری دوست دارد در شرایط مختلف ایفای نقش کند. اما متاسفانه اکنون فضایی برای کار کردن در نقش‌های مختلف آن طور که باید به وجود نیامده و همه کارها به حامی مالی منوط شده است.

او از پخش ۱۲ ساله برنامه فیتیله یاد می‌کند و ادامه می‌دهد: این ۱۲ سال پر از خاطرات شیرین برای ما بود. روزهایی بود که هر کدام از ما و یا عوامل پشت صحنه غم یا ناراحتی داشتیم اما با شروع برنامه همه آن‌ها را فراموش می‌کردیم. گاهی اوقات بچه‌هایی که بیماری‌های خاص داشتند، در این برنامه حضور پیدا می‌کردند و این برای ما خیلی سخت و ناگوار بود که دردهای آن‌ها را ببینیم در عین حال می‌کوشیدیم اجرای شادی برای آن‌ها داشته باشیم تا لبخند بر لبشان بنشیند.

مسلمی تاکید می‌کند: فیتیله‌ای‌ها متعلق به تمام بچه‌های ایران زمین هستند و از این بابت خود را وقف فرزندان این سرزمین می‌دانیم.

وی به رفاقتش با گلی و فروتن اشاره می‌کند و یادآور می‌شود: از سال ۶۴ با آقای گلی آشنا شدم و سال ۷۰ هم آقای فروتن به جمع ما ملحق شد. در تمام این سال ها در کنار دوستی، اختلاف سلیقه هم داشته ایم و اگر بحث و جدل هم پیش آمده در راستای کار بوده است و در نهایت باعث شده، به یک نتیجه مطلوبی برسیم. او اذعان می کند اکثر متن های برنامه فیتیله را می نوشته و تیپ هایی که خلق می شده، تا حدودی محصول ایده‌های او بوده است.

مسلمی می‌افزاید: دنیای نمایش دنیای رنگارنگی است و من چون تجربه چندین سال بازیگری و دیدن نمایش های مختلف را داشته ام، سعی می کردم هر هفته یک داستان و نمایش نو و بکر را برای بچه ها داشته باشیم.

وی بر این باور است دنیای کودک ارتباطی به سن ندارد و ادامه می دهد: عشق و علاقه به کودکان تا آخر عمر در وجود ما باقی می ماند و هیچ وقت هم تمامی ندارد. ما تجربه کار کودک را با تئاتر شروع کردیم و همیشه سعی کردیم زیبایی های دنیا را به نمایش بگذاریم. همه ما آدم بزرگ ها باید بچه ها را درک کنیم و حضور آن ها را جدی بگیریم. اما گاهی در حقشان کوتاهی می‌کنیم. متاسفانه صدای بچه ها شنیده نمی شود، اگر شنیده می شد می فهمیدیم که می گویند ما نیازمند آرامش هستیم. آینده کودکان، آینده سرزمین ما است. بچه‌ها می‌توانند روزی دنیای ما را متحول کنند.

خوشحالم که همه ما را به نام فیتیله‌ای‌ها می‌شناسند

حمید گلی ۴۸ سالگی را پشت سر گذاشته است. او هم مانند مسلمی از سال ۶۴ به صورت حرفه‌ای وارد تلویزیون شده است. علاقه دارد در قالب کاراکترهای جدی هم ایفای نقش کند اما آن را به ایجاد شرایط منوط می‌داند و می‌گوید: چند مورد بازی به جز نقش کودکان داشتیم، اما این طور نبوده که پیشنهاد بازی از طرف کسی باشد. ما دوست داشتیم و خود دنبال تهیه آن رفتیم. در هر صورت اگر پیشنهاد بازی در فیلم و سریال ارائه شود، حتما در مورد آن فکر می کنم.

وی برنامه فیتیله را متفاوت‌تر از بقیه بازی‌هایش می‌داند و خاطرات ریز و درشت آن را با هیچ چیزی عوض نمی‌کند. «یادم می‌آید یکی از دوستانم مادربزرگی داشت که طرفدار پر و پا قرص برنامه فیتیله بود. ایشان کسالتی داشت و حتما باید جراحی می‌شد. از قضا روز عمل مادربزرگ جمعه بود و زیر بار جراحی در آن روز نرفت و تاریخ آن را تغییر داد. او گفته بود: جمعه‌ها فیتیله پخش می‌شود. مگر می‌توانم نبینمش؟!»

گلی از لطفی که مردم به آن ها دارند، تشکر می‌کند و می‌افزاید: خیلی وقت ها که در مکان های عمومی به کسانی که ما را می شناسند بر می خوریم، شروع به تعریف خاطراتشان از برنامه فیتیله می کنند و شوق آن ها ما را نیز به وجد می آورد حتی بعد از دو سال که از اتمام پخش برنامه فیتیله می گذرد هنوز ما را به این نام می شناسند.

وی یادآور می‌شود: خانواده‌ها غالبا از نمایش‌های ما راضی بودند و تشکر می‌کردند که در لابه‌لای اجرا و دیالوگ‌هایی که داشتیم نکات مثبتی بوده و همین قضیه روی فرزند آن‌ها تاثیر خوبی داشته است.

او می‌گوید: امیدوارم پیشرفت توأم با آرامش نصیب بچه‌های ایران‌زمین شود. آنها لایق بهترین‌های دنیا هستند. تا زمانی که توان داشته باشم برای آن ها تلاش کرده و لبخند را مهمان خانه مردم خوب و مهربانم می‌کنم.



  

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha