دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۳

با اینکه کار مساوی انجام می‌دهند، دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. اگر قرار بر تعدیل نیروها یا به اصطلاح اخراج آنها باشد، در صف اول اخراج‌ها قرار دارند و مشاغل کم‌درآمد اما پرزحمت اغلب نصیب آنها می‌شود.

چرا کارگران زن از مردان کمتر مزد می گیرند؟

سلامت نیوز:با اینکه کار مساوی انجام می‌دهند، دستمزد کمتری دریافت می‌کنند. اگر قرار بر تعدیل نیروها یا به اصطلاح اخراج آنها باشد، در صف اول اخراج‌ها قرار دارند و مشاغل کم‌درآمد اما پرزحمت اغلب نصیب آنها می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: زنان کارگر در جامعه ایران از تبعیض‌های چندگانه تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و قانونی رنج می‌برند و اولین قربانیان وضعیت بحرانی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در ایران هستند. حالا و درحالی‌که کارگران جهان، اول ماه می ‌روز جهانی کارگر را جشن می‌گیرند مروری بر وضعیت زنان کارگر می‌تواند پرده از مسائل و مشکلاتی بردارد که روزبه‌روز بر دامنه آن افزوده می‌شود. سرمایه‌داری با استفاده از فرهنگ مردسالاری و نابرابری‌های اقتصادی انواع تبعیض‌های شغلی، جنسیتی را به زنان تحمیل می‌کند و با ایجاد سقفی شیشه‌ای که هرگز اجازه بلندپروازی‌های آن‌چنانی را به زنان نمی‌دهد، وضعیت زنان کارگر را در شرایط ویژه‌ای قرار داده است.

دریافت مزد برابر در قبال کار مساوی از جمله مواردی است که همواره مورد اعتراض زنان کارگر بوده است. فرقی نمی‌کند کارگر یک تولیدی پوشاک باشید یا روزنامه‌نگار! حتی در یک روزنامه هم گاهی ممکن است یک دبیر زن نسبت به دبیر مرد مزایای کمتری دریافت کند. در گفت‌وگوی پیش رو با هاله صفرزاده، معلم و فعال کارگری در ارتباط با وضعیت زنان کارگر، دلایل کم‌بودن دستمزد زنان نسبت به مردان و مکانیسم‌هایی که سیستم سرمایه‌داری به‌واسطه آنها، امکان تبعیض‌آمیز شدن شرایط شغلی زنان را فراهم می‌کند، بررسی کرده‌ایم. به عقیده او، یکی از شگردهای سرمایه‌داری برای ایجاد تبعیض در پرداخت مزد به زنان و مردان، شیوه پرداخت آن است. روش‌هایی مانند کار انعطاف‌پذیر، کار نیمه‌وقت یا پاره‌وقت، پرداخت دستمزد به‌صورت کارمزدی از روش‌هایی است که به گفته این فعال کارگری، بهای نیروی کار را از طریق آن کاهش می‌دهند.


چرا زنان مزد کمتری در برابر با مردان دریافت می‌کنند؟ آیا این خاص برخی از کشورها به‌ویژه کشورهای درحال توسعه است؟ 


طبق قوانین موجود در بسیاری از کشورها، مزد برابر برای کار برابر در نظرگرفته شده اما همواره دستمزد زنان نسبت به مردان کمتر است. این مسئله به کشورهای درحال‌توسعه اختصاص ندارد بلکه در کشورهای پیشرفته نیز این تفاوت وجود دارد. در تمام بخش‌های اقتصادی و مشاغل وضع به همین منوال است. دستمزد زنان به دلایل مختلف در همه دنیا کمتر از مردان است.


به نظر شما، چه دلایلی این تفاوت دستمزد و تبعیضی که در نتیجه آن به وجود می‌آید را امکان‌پذیر می‌کنند؟ 


دستمزد زنان در ایران مانند سایر نقاط جهان کمتر از مردان است. این تفاوت و تبعیض در بخش دولتی و خصوصی فرق می‌کند. در بخش دولتی، بخش‌هایی از دستمزد مثل حق عائله‌مندی، حق‌الجذب، اضافه‌کاری، حق مأموریت و... دریافتی زنان کمتر از مردان است و در بخش خصوصی نیز به‌طور مشخص دستمزد مردان بیشتر از زنان است. این تفاوت در مشاغل غیر‌رسمی بسیار مشهودتر و قابل لمس‌تر است. زنان کارگر در تولیدی‌های لباس، دستمزدی کمتر از مردان همکارشان دارند. (بین 20 تا 150 هزار تومان) این زنان خود به این تفاوت دستمزد آگاه بوده و برخی از آنان دلایلی نیز برای آن می‌آورند: «خب، مردها باید خرج خانواده‌شان را بدهند.» در مغازه‌ها هم دستمزد زنان فروشنده با مردان فروشنده متفاوت است. مردان حاضر نیستند با حقوقی کار کنند که زنان دریافت می‌کنند. دستمزد و حقوق معلمان مرد و زن در مدارس غیرانتفاعی متفاوت است. خانمی در یکی از این مدارس بابت سه روز کار ماهانه 600 هزار تومان دریافت می‌کند و آقای همکارش بابت یک روز کار 400 هزار تومان. در میان خبرنگاران نیز این تبعیض و تفاوت دستمزد به چشم می‌خورد. در نشریات دولتی هم تعداد زنانی که سردبیر یا دبیر سرویس هستند، کمتر از مردان است. سردبیر و دبیر سرویس حقوق و دستمزد بیشتری می‌‌گیرند. 


برای روشن‌شدن شیوه‌های تفاوت دستمزدهای زنان و مردان، باید به چند نکته اشاره کنم:
وجهی که خریدارِ نیروی کار (کارفرما) به‌صورت نقدی یا غیر‌نقدی به فروشنده نیروی کار (کارگر) پرداخت می‌کند، دستمزد نامیده می‌شود. دستمزد به اشکال گوناگون پرداخت می‌شود و زنان هم دستمزد کار خود را به شکل‌های متفاوت دریافت می‌کنند؛ حقوق ماهانه، هفتگی، روزانه، ساعتی، کارمزدی. دستمزد ممکن است نقدی باشد یا غیر‌نقدی مانند مثل بن کالا، حق بیمه‌ای که به سازمان تأمین اجتماعی پرداخت می‌شود و... مجموع دستمزدی که کارگر در ازای کار روزانه، هفتگی و... دریافت می‌کند، مبلغ دستمزد اسمی او است و مبلغ دستمزد با ارزش واقعی نیروی کار تفاوت دارد و همین تفاوت سرچشمه سود سرمایه‌داران است. بهای نیروی کار باید با میزان مایحتاجی سنجیده شود که یک کارگر و خانواده‌اش نیاز دارند تا بتوانند ادامه زندگی دهد. غذا، استراحت، تفریح، آموزش، بهداشت و... برای خود نیروی کار و خانواده‌اش. در جامعه طبقاتی سرمایه‌داری نیروی کار کالا شده است و کارگر با فروش نیروی کارش می‌تواند آنچه را لازم دارد، به دست آورد؛ بنابراین سرمایه‌داران این‌گونه تبلیغ می‌کنند که مانند سایر کالاها، عرضه و تقاضا باید قیمت نیروی کار را تعیین کند. هر چه عرضه این کالا افزایش یابد طبیعتا قیمت آن کاهش می‌یابد. یعنی تعداد متقاضیان کار (بیکاران) زیاد باشند. 
به‌این‌ترتیب به عقیده شما سرمایه‌داری با شگردهای مختلف سعی در کاهش دستمزد‌ها و افزایش سود سرمایه دارد؟ این وضعیت چه تأثیری بر زنان کارگر دارد؟ 
یکی از شگردهای سرمایه‌داری این است که دستمزد را چند پاره کرده و نام‌های گوناگونی بر آن می‌گذارند: مزد ثابت، حق جذب، فوق‌العاده شغل، کمک هزینه مسکن و خواربار، حق اولاد، فوق‌العاده سختی کار، پاداش سالانه، اضافه کار، حق مأموریت و... . این ترفند باعث می‌شود، هنگام افزایش سالانه دستمزدها، فقط یک بخش از دستمزد که مزد ثابت محسوب می‌شود، افزایش پیدا کند و نه همه دستمزد. این چند پاره شدن دستمزد سبب می‌شود که کارگران از بخش‌هایی از آن محروم شوند و زنان بیشترین زیان را از این چندپاره شدن دستمزدها می‌بینند. در جوامعی مثل ایران که زنان به دلایلی مثل مسئولیت خانه و فرزندان و مسائل فرهنگی و... امکان اضافه‌کاری را ندارند، امکان رفتن به مأموریت‌های شغلی را کمتر دارند؛ در نتیجه دریافتی‌شان بسیار کمتر از مردان خواهد بود. تا چندی پیش در قانون این تبعیض هم وجود داشت و به زنانی که همسرانشان نیز تحت پوشش تأمین اجتماعی بودند، حق اولاد و مسکن و... نیز تعلق نمی‌گرفت. 
کارگران خدماتی را در نظر بگیریم که از طریق شرکت‌های پیمانکاری در بیمارستان‌ها مشغول به کارند. طبق قانون و قراردادی که با آنان بسته می‌شود، زنان و مردان حقوق مساوی دارند. حتی حق اولاد و حق مسکن نیز به هر دو تعلق می‌گیرد اما زن شاغل در بخش خدمات بیمارستان تنها هشت ساعت در روز کار می‌کند و دریافتی او برابر حداقل دستمزد است اما همکار مرد او که همان کارها را انجام می‌دهد با اضافه‌کاری چهار ساعته در هر روز، دریافتی بیشتری می‌تواند داشته باشد. این همه درحالی است که این شرکت‌های واسطه‌ای بخش اعظم دستمزدهای کارگران را می‌بلعند. 


شرکت‌های پیمانکاری برای تأمین نیروی کار یکی از دلایل کاهش دستمزدها به‌طور کلی است. کارگران پیمانی بیشتر در کارخانه‌های تولیدی و شرکت‌های خدماتی مشغول به کار هستند، با وجود اینکه با شغل برابر، کار برابر را انجام می‌دهند اما در مقایسه با یک کارگر یا کارمند دائم تا 50‌ درصد کمتر حقوق دریافت می‌کنند. سرمایه به دنبال کار ارزان است. تقریبا تمام ادارات دولتی، بیمارستان‌ها، آموزش‌وپرورش نیز نیروهای خود را از طریق این شرکت‌ها استخدام می‌کنند. کار در بیمارستان‌ها و آموزش‌وپرورش معمولا کاری زنانه است و تعداد زنانی که در این دو بخش درمان و آموزش کار می‌کنند، بسیار زیاد است. روش‌هایی مانند کار انعطاف‌پذیر، کار نیمه‌وقت یا پاره‌وقت، پرداخت دستمزد به‌صورت کارمزدی از دیگر روش‌هایی است که بهای نیروی کار را از طریق آن کاهش می‌دهند. 


منظور از کار انعطاف‌پذیر که به آن اشاره کردید چه مشاغلی هستند؟ 
انعطاف‌پذیری «به معنای هرگونه تغییر در ساعات کاری استاندارد یک روز کاری است. زمان کار شناور شامل یک هفته کار فشرده، استخدام نیمه‌وقت، تقسیم نوبتی کار، کار ساعتی و فرصت‌های مطالعاتی، دورکاری باشد.» از جمله مهم‌ترین مزایای این روش برای سرمایه‌داران سود بیشتر، کاهش میزان مرخصی‌های یک روزه و مشکلات ناشی از نامنظم آمدن کارکنان یا تنبیه آنان به خاطر تأخیر در ورود و ممانعت از پرداخت اضافه‌کاری است و مطابق معمول زنان جزء اولین اقشاری بوده و هستند که شامل این طرح‌های جدید شده و می‌شوند. 
در مورد کار پاره‌وقت هم که بیشتر متقاضیانش زنان هستند صحبت کنیم. عواقب محاسبه کار ساعتی که بیشتر مختص مشاغل پاره‌وقت است برای زنان به چه شکلی است؟ 
در بیشتر کشورها، تعداد بسیار زیادی از زنان به صورت نیمه‌وقت کار می‌کنند. در کشورهای صنعتی (پیشرفته) تفاوت چشمگیری در کار نیمه‌وقت زنان و مردان وجود دارد. اختلاف بین درآمد کارگران تمام‌وقت و نیمه‌وقت حدود دو برابر است. در کشور ما نیز این مقوله، از سال‌های پیش به روش‌های گوناگون مطرح شده است. کارگران نیمه‌وقت افرادی هستند که ساعات کاری آنها کمتر از کارگران تمام وقت است. تعریف واحدی از حداقل ساعت کار در هفته وجود ندارد؛ در نتیجه نمی‌توان ساعات خاصی را به‌عنوان کار تمام‌وقت به حساب آورد. 


در کار نیمه‌وقت و پاره‌وقت دستمزد به‌صورت ساعتی پرداخت می‌شود. در این نوع شیوه کار تنها دستمزد ساعتی پرداخت می‌شود که فرد مزدبگیر مشغول به کار است. مزد ساعتی به نحوی مشخص می‌شود که سرمایه‌دار مجبور نباشد که مزد را به‌صورت روزانه و هفتگی بپردازد. در پرداخت دستمزد به‌صورت روزانه سرمایه‌دار مجبور است، دستمزد ساعات نهار و استراحت روزانه و همچنین تعطیلات هفتگی را بپردازد اما در کار ساعتی، سرمایه‌دار می‌تواند مقدار مشخصی اضافه کار از گرده کارگر بیرون بکشد بدون آنکه کار لازمی را که برای زیست او ضروری است به وی بازگرداند؛ یعنی درواقع به‌این‌ترتیب ساعات کار روزانه افزایش می‌یابد. در این شیوه‌، نیروی کار با حضور چند ساعت در هفته در محل کار می‌تواند کار را انجام دهد و به‌جای استراحت برای تجدیدقوا و بازتولید نیروی کارش، باید بقیه ساعات را در مکان‌های دیگر مشغول به کار شود تا درآمد کافی برای گذران زندگی داشته باشد. شیوه کار بسیاری از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران، تکنیسین‌هایی که خدمات کامپیوتری شرکت‌ها و مراکز مختلف را برعهده می‌گیرند، معلمان مدارس غیر‌انتفاعی در دبیرستان‌ها و مشاغلی از این دست به این گونه است. برای سرمایه‌داری کار نیمه‌وقت یا پاره‌وقت فواید دیگری نیز دارد: از این طریق شدت کار نیز افزایش می‌یابد و بیکاری موجود در جامعه نیز پنهان می‌شود. 


تنوع مشاغلی که زنان جذب آن می‌شوند به‌ویژه در ایران به گونه‌ای است که آنها را به سمت کار اصطلاحا «کارمزدی» هم سوق داده، شرایط در این بخش چگونه است؟ 


در برخی از بخش‌های تولید این شیوه پرداخت دستمزد رایج است، مانند برخی از کارگاه‌های تولیدی لباس، کفش، کیف و... در اقتصاد غیر‌رسمی و کارهای خانگی نیز از این شیوه پرداخت دستمزد استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، برای تایپ هر صفحه مثلا... تومان دستمزد می‌پردازند یا برای ویرایش هر صفحه... تومان. برای پاک‌کردن هر کیسه عدس و حبوبات... تومان، برای درست‌کردن هر عروسک فلان مقدار، برای دوخت هر مانتو... تومان یا هر درز لباس که چرخ می‌شود چند ... ریال و... 


در این شیوه، به‌دلیل اینکه کار در خانه کارگر انجام می‌شود، هزینه اجاره مکان، آب و برق، تلفن و استهلاک وسایل کار نیز به نیروی کار تحمیل می‌شود. بیمه و تأمین اجتماعی هم از مخارج کارفرما حذف می‌شود و همه اینها منابع دیگری می‌شوند برای افزایش سهم سرمایه‌دار یا کارفرما از ارزش اضافی که کارگر تولید می‌کند و این یعنی سود بیشتر و بیشتر. زنی که با دلایل مشخصی که ناشی از فرهنگ مردسالار و تبعیض‌آمیز است، امکان خارج شدن از خانه را ندارد، با رغبت این نوع کار را می‌پذیرد و احساس رضایت هم می‌کند که هم بالای سر فرزندانش است و هم به کار خانه‌اش می‌رسد و هم درآمدی دارد که از هیچ بهتر است. در بسیاری مواقع او سر فرزندانش را گرم می‌کند و درواقع آنان را هم به کار می‌کشد. (بسیار دیده می‌شود که فرزندان درکنار مادرانشان مشغول به کار هستند عروسک درست می‌کنند، حبوبات و سبزی پاک می‌کنند و... بدون اینکه مزد جداگانه‌ای دریافت کنند.)
در این شیوه پرداخت دستمزد، به نظر می‌رسد چیزی که کارگر می‌فروشد و در مقابل آن مزد دریافت می‌کند، نیروی کارش نیست بلکه تعداد کار انجام‌ شده یا کالای تولید شده است که میزان آن به مهارت فردی وی بستگی دارد و نیروی کار تصور می‌کند که مهارت فردی و سرعتش است که میزان دستمزد او را تعیین می‌کند. کالای تولیدشده باید دارای کیفیت خوبی باشد تا مزد آن پرداخت شود؛ در نتیجه کیفیت و شدت کار توسط خود نیروی کار انجام می‌شود. پس مراقبت سرکارگر را به‌طور کلی زاید می‌کند. 


به نظر می‌رسد که سرمایه‌دار از این شیوه سود بیشتری می‌برد، درست است؟ 


این شیوه پرداخت دستمزد در حقیقت سرچشمه کسر مزد و سوء‌استفاده سرمایه‌دار است. در این حالت به نظر می‌رسد که به نفع کارگر است که روزانه کارش افزایش یابد زیرا تنها در آن صورت است که دستمزد هفتگی یا ماهانه او افزایش می‌یابد و همان‌طور که گفتیم طولانی‌شدن روزانه کار به خودی خود باعث پایین آمدن بهای کار می‌شود. کارفرمایی در یک تولیدی لباس با افتخار می‌گفت: «من دستمزد زیادی به کارگرانم می‌پردازم. کارگر زنی دارم که بیشتر از یک میلیون تومان در ماه درآمد دارد!؟» این مبلغ مربوط به چهار سال قبل است اما این دست و دلبازی کارفرما نیست که سبب می‌شود درآمد این کارگران افزایش یابد بلکه این خود کارگران هستند که با شدت بیشتری کار می‌کنند تا در زمان کمتر، کار بیشتری تولید کنند. افزایش شدت کار باعث افزایش سود سرمایه‌دار است. به‌عنوان مثال، در یک کارگاه تولید مانتو در شرایطی که دستمزد به شکل روزانه پرداخت می‌شود در هر هشت ساعت کار، یک کارگر روزانه مثلا چهار تا پنج مانتو می‌دوزد ولی وقتی دستمزد به شکل کارمزدی پرداخت می‌شود، کارگر با شدت بیشتری کار می‌کند تا درآمد بیشتری داشته باشد و به‌این‌ترتیب میزان تولید روزانه افزایش می‌یابد و به 6 یا هفت مانتو می‌رسد؛ در نتیجه برای تولید هر لباس، زمان کار کمتری صرف می‌شود و بهای نیروی کار کاهش می‌یابد. هر چند در ظاهر و در مجموع به‌دلیل افزایش تعداد کالای تولیدشده دستمزد دریافتی کارگر افزایش می‌یابد اما این روند به کاهش بهای کار منجر می‌شود و سودی نیز که کارفرما از هفت مانتو می‌برد بیشتر از پنج مانتو است. در این شیوه پرداخت دستمزد کارگر فریب می‌خورد و چنین می‌انگارد که گویا پرداخت دستمزد در برابر محصول تولیدی او است، نه در قبال نیروی کارش. 


در چنین شرایطی، ضررهای این شیوه پرداخت مزد برای کارگران چیست؟ 


در این شیوه پرداخت به دلایل روان‌شناختی، کارگر احساس آزادی و استقلال کرده و از‌سوی‌دیگر، بین کارگران رقابت ایجاد می‌کند. کارگری که کمتر از میزان متوسط تولید می‌کند، در رقابت با دیگران سعی می‌کند خود را به حد کارگری برساند که تولید بالاتری دارد. این نوع رقابت مانع اتحاد عمل آنان برای دستیابی به حقوق مشترکشان می‌شود و این هم سود کارفرماست. درواقع کارفرما با یک تیر چند نشان می‌زند. 
دریافت مزد بیشتر برای کارگر انگیزه‌ای درونی می‌شود. کارگری که چنین انگیزه‌ای برای کار دارد تمایل بیشتری برای انجام موفقیت‌آمیز کار دارد. فردی که دارای انگیزه درونی است احساس می‌کند که کنترل اوضاع کارش را در اختیار دارد. او خود را با کفایت می‌داند و این احساس کفایت به او کمک می‌کند به گونه‌ای فعال عمل کند. او افزایش تولید را به نفع خود می‌بیند و مرتبا عملکرد کنونی و گذشته خود را مقایسه می‌کند و سعی در افزایش تولید دارد. سرمایه‌داران نظرات تخصصی روان‌شناسی صنعتی و کار را بسیار خوب به کار می‌برند. 


این شیوه به حدی روی کارگران تأثیر دارد که به‌تدریج به ازخودبیگانگی آنان منجر خواهد شد و میل به خود استثماری را در آنان به وجود می‌آورد و تقویت می‌کند. 
خانمی که همسرش به‌دنبال زن دیگری رفته و تأمین و هزینه زندگی خود و دو فرزندش برعهده خودش بود، مجبور شده بود که به این شیوه کارمزدی برای یک تولیدی لباس کار کند. او که تخصصی نداشت، تکه‌های پارچه اضافه از لباس‌ها را از تولیدی می‌گرفت و با چرخ کردن آنها به هم دامن می‌دوخت و برای هر دامن دستمزد مشخص و بسیار اندکی می‌گرفت. برای این نوع دوخت (چرخ کردن دو تکه پارچه) تخصص خیاطی لازم نیست. هیچ‌گونه خلاقیت و ابتکاری در کار وجود ندارد. یک کار بسیار ساده که باید بارها و بارها تکرار شود. 
او روند این از خود بیگانگی را به‌خوبی شرح می‌داد که چگونه خود را استثمار کرده و ساعت‌های طولانی به دوختن و وصل کردن این تکه‌پارچه‌ها می‌پرداخته است. او به‌خوبی حس کرده بود که این شیوه کار چگونه روی روابط او با فرزندانش تأثیر گذاشته و باعث پرخاشگری و بدرفتاری با آنان شده است. او تعریف می‌کرد که وصل کردن این تکه پارچه‌ها برای او جای همه چیز را گرفته، به حدی که به نوعی وسواس دچار شده بود و حتی نمی‌توانست جلوی خود را بگیرد تا کار را قطع کند و همه‌اش با گفتن اینکه: «یک تکه دیگر بدوزم»، کار را تا ساعت‌های طولانی ادامه می‌داده است. او می‌گفت: «هر گاه فیلم عصر جدید چارلی چاپلین را می‌بینم، یاد آن دوران خودم می‌افتم.»
در این کارگاه خیاطی که او ضایعاتش را می‌گرفت، کارگران مرد هم کار می‌کردند. آنها هم قطعه‌کاری می‌کردند و بابت تعداد لباس‌هایی که می‌دوختند پول می‌گرفتند. اما به‌هیچ‌وجه حاضر نبودند که این تکه پارچه‌ها را به هم بدوزند. در حقیقت سطح کارمزدی که زنان انجام می‌دهند، بسیار پایین‌تر از کارمزدی است که مردان انجام می‌دادند. 
در بقیه صنایع و کارگاه‌های تولیدی همین وضع حاکم است؛ مثلا کارگر مردی که در یک کارگاه کفاشی کار می‌کند بابت هر کفشی که تولید می‌کند، چیزی حدود 200 برابر بیشتر از همسرش دستمزد می‌گیرد که در به خانه بخش‌های دیگر کار را روی کفش انجام می‌دهد. او کار تخصصی انجام می‌داد اما همسرش تنها کوک‌های تزئینی را روی کفش‌ها می‌زد. 
پس با این حساب باید روند تعیین حداقل مزد را هم یکی دیگر از شگردهای کارفرماها برای بهره‌کشی بیشتر از نیروی کار بدانیم.
تعیین حداقل دستمزدها به گونه‌ای که برای گذران یک زندگی معمولی کافی نباشد، یکی دیگر از این شگردهاست. امسال هم مانند سال‌های قبل شاهد بودیم که حداقل مزد تعیین‌شده چند برابر زیر خط فقر اعلام‌شده رسمی از سوی مسئولان است. کارگران که با این حداقل دستمزد نمی‌توانند زندگی خود را بچرخانند مجبورند ساعات بیشتری کار کنند یا برای گذران زندگی همه اعضای خانواده مجبورند کار کنند؛ در نتیجه افزایش ساعات کار و اضافه‌کاری، در حقیقت بهای هر ساعت کار کارگران کاهش می‌یابد زیرا بهای متوسط کار با تقسیم ارزش روزانه متوسط فردی کار به تعداد ساعات کار محاسبه می‌شود. طبیعی است که اگر مدت زمان کار افزایش یابد، بی‌شک ارزش هر ساعت کار کاهش خواهد یافت. در این صورت کارگر یا باید اضافه‌کاری‌های دائم داشته باشد یا اینکه شغل دوم و سوم داشته باشد تا درآمد کافی برای گذران زندگی را به دست آورد؛ یعنی درواقع کار چند نفر را انجام دهد. وقتی یک نفر، کار یک نفر و نیم یا دو نفر را انجام دهد، در حقیقت میزان عرضه کار افزایش یافته است درحالی‌که میزان نیروی کار موجود در جامعه ثابت مانده است. در این صورت، رقابتی میان کارگران به وجود می‌آید که به سرمایه‌دار اجازه می‌دهد باز هم بهای نیروی کار را کاهش دهد و ساعات کار را افزایش دهد. وقتی با حداقل حقوق و درآمد شغل دوم و سوم کارگر مرد زندگی خانواده کارگری تأمین نشود، زنان (همسران) و کودکان نیز وارد بازار کار شوند. 


حال که برخی از شگردها را برای کاهش دستمزد بیان کردید، آیا دلایل دیگری نیز وجود دارد که در تبعیض جنسیتی دستمزدها و کاهش دستمزد متوسط زنان تأثیر دارند؟ 


بله، یکی از علل تفاوت دستمزد زنان با مردان تعریفی است که نظام سرمایه‌داری از کار زن و مرد دارد. در نظام سرمایه‌داری چه پیشرفته و چه در جوامع سنتی مانند ایران، وظیفه مرد کار در بیرون از خانه است و زنان خانه‌داری را برعهده دارند که درواقع بخش رایگان بازتولید نیروی کار است؛ به‌این‌ترتیب سرمایه‌دار با عدم پرداخت هزینه‌هایی که برای بازتولید نیروی کار لازم است، (استراحت، غذا، لباس تمیز و... .) سهم خود را از ارزش اضافی افزایش دهد. برای اینکه زنان این بیگاری را با جان و دل بپذیرند، پس ویترینی برایشان تعریف می‌شود: «همسر و مادر خوب بودن.» این مسئله در کشورهای مختلف رنگ و بوی فرهنگ و عرف موجود در هر کشور را می‌گیرد حتی در قوانین نیز خود را نشان می‌دهد؛ مثلا در قانون، تأمین مخارج زندگی را وظیفه مرد محسوب می‌کنند. اما سرمایه‌داری به این کار مفت و مجانی هم راضی نمی‌شود. در دوران رونق که نیروی کار بیشتری لازم است تا تولید هر چه بیشتر و بیشتر شود، زمانی که نیاز به ارتش بیکاران است تا عرضه نیروی کار افزایش یابد، زنان هم باید وارد بازار کار شوند. در این هنگام است که شیپور آزادی زنان و رهایی آنها از کارِ خانگی نواخته می‌شود تا روانه بازار کار شوند. هنگام تورم و بیکاری که باید این زنان به خانه برگردند، این بار از سر دیگر شیپور نواخته می‌شود که: «جایگاه والای زن در خانه است و وظیفه اصلی او تربیت فرزندان است...» اما در این هنگام، معمولا تورم بالا رفته و هزینه‌های زندگی کمرشکن شده است و زنان حتی اگر هم بخواهند نمی‌توانند به خانه برگردند. آنها باید کار کنند تا خود و فرزندانشان از گرسنگی نمیرند و این می‌شود برگ برنده‌ای در دست سرمایه‌دارانی که حاضر می‌شوند این زنان را به کار گیرد اما با دستمزدی پایین‌تر. این سیکل به تناوب تکرار شده و به افزایش سود سرمایه کمک می‌کند و از این رهگذر دستمزد واقعی زنان روزبه‌روز کاسته می‌شود، بسیار بیشتر از دستمزد مردان؛ البته این بحث تبعیض‌های مزدی خیلی مفصل است. تبعیض‌های دیگری هم در محیط‌های کار برای زنان وجود دارد که شرایط کار را برای آنان دشوار می‌کند. از جمله آزارها و خشونت‌های جنسی که باید وقت بیشتری برای بررسی آنها اختصاص یابد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha