کردستان محوطه بسیار شناخته شده‌ای دارد به نام «زیویه» که به تنهایی می‌تواند مقصد گردشگران فرهنگی باشند که در صدر حضور گردشگران خارجی ورودی به ایران قرار دارند.

محرومیت از مدیریت مطلوب

سلامت نیوز:سازمان میراث فرهنگی دومین سفر مطبوعاتی رسانه‌ها را هم به سمت استان‌های محروم یا آنطور که این روزها می‌گویند «کم برخوردارتر» ترتیب داد.

به گزارش سلامت نیوز، ایران نوشت:  اهمیت این برنامه‌ریزی آنجا مشخص می‌شود که بدانید بسیاری از خبرنگاران حرفه‌ای میراث فرهنگی برای نخستین بار بود به استان‌های کردستان، ایلام و کرمانشاه سفر می‌کردند. بسیاری از آنها امروز هم پایشان به لرستان دیگر استان غربی کشور نرسیده است. این درحالی است که خبرنگاران حاضر در این سفر حداقل 10 سال است که جریان ساز اخبار رسانه‌ای میراث فرهنگی کشور هستند. سفری که روابط عمومی میراث فرهنگی استان‌های میزبان را شگفت زده کرد. آنها هم سال‌های سال است که به یاد ندارند، میزبان رسانه‌های گروهی به این تعداد از خبرنگاران در استان خود باشند.

جام حسنلو


کردستان محوطه بسیار شناخته شده‌ای دارد به نام «زیویه»  که به تنهایی می‌تواند مقصد گردشگران فرهنگی باشند که در صدر حضور گردشگران خارجی ورودی به ایران قرار دارند. با این وجود زیویه  نه در صدر اخبار میراث فرهنگی کشور قرار می‌گیرند نه مثلاً صدای جهانی شدن آنها بلند می‌شود. کردستان در حالی جزو استان‌های محروم است که هم می‌تواند بازار مرزی و مناطق آزاد داشته باشد و هم یکی از زیباترین طبیعت‌های کشور را دارد. طبیعت غرب کشور را تنها رقیب طبیعت شمالی آن می‌دانند که سالانه میلیون‌ها گردشگر را به سمت خود می‌کشاند. یک امتیاز بیشتر هم به طبیعت غرب می‌دهند، آن گرما و شرجی شمال در تابستان را ندارد. با این وجود این استان‌ها همچنان جزو استان‌های کم برخوردارهستند یا اگر آنطور که آنها خودشان دوست ندارند بگوییم؛«محروم.»
باغ‌های کوهستانی کردستان از کمبود زمین هموار جان گرفته‌اند اما همین باغ‌ها خود یکی از جاذبه‌های گردشگری استان هستند که هنوز آوازه‌شان به گوش گردشگر تشنه نرسیده است. کردستانی‌ها چند سالی است به سمت کاشت «توت فرنگی» رفته‌اند که می‌تواند «گردشگری مزرعه» را به دیگر انواع گردشگری آن اضافه کند. کردستان پر از روستاهای پله‌ای است. روستاهایی که آنقدر زیبایی دارند که در میان کم کاری مسئولان و رسانه‌ها، صدای خود را به گوش گردشگران داخلی و خارجی رسانده‌اند. روستاهایی مثل «پالنگان» و «اورامانات» یا آنطور که برخی از آنها می‌گویند «هورامانات.» اما وقتی برنامه‌ریزی برای برخورداری و استفاده از این همه پتانسیل ناچیز است آن می‌شود که نباید.


جوانان هورامان کولبر می‌شوند و جان خود را در مسیرهای پر از دست انداز در ازای یک لقمه نان می‌گذارند. البته استاندار کردستان در جمع خبرنگاران از بیمه تأمین اجتماعی تمام کولبرهای استان خبر می‌دهد. هرچند کولبرهای کرمانشاه همچنان بیمه نیستند و حادثه هر لحظه به کمین آنها نشسته است. پالنگانی که با جشن نوروز دوباره نام خود را سر زبان‌ها انداخت. این روستا نزدیک به 300 هزار رأس گاو دارد که صبح‌ها و غروب‌ها مناظر زیبایی را برای گردشگران آن می‌سازد. همین چیزها بسیاری را به این روستا‌ها آورده است اما برنامه‌ریزی قوی‌تر می‌خواهد.


کیش و مات


کردستان قطب تخته نرد کشور است، تولیدکنندگان آن بی‌رونق‌ترین خیابان شهر را در سنندج در اختیار دارند. آنها در گفت‌و‌گو با «ایران»   می‌گویند که مشتریان دست به نقدی از خارج از کشور دارند اما یک بام و دوهوای صادرات و واردات سفره آنها را بی‌رنگ کرده است. تخته نردها و شطرنج‌های آنها اجازه خروج ندارند وگمرگ در تهران هیچ جوره با آنها راه نمی‌آید اما بازار ایران را تخته نردها و شطرنج‌های چینی برداشته است. تلاش‌های استانداری و معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور هم تا به امروز دردی از آنها را دوا نکرده است!


مورد عجیب روستای اورامانات


روستای پله‌ای اورامانات ابتدا با مراسم «عروسی پیرشالیار» گردشگر را به سمت خود فراخواند. بعد از آن کارشناسان طبیعت‌گرد بحث خانه‌های بومگردی برای پذیرایی از مسافران را به میان روستا بردند. آنها از ساکنان خانه‌های با پنجره‌های آبی خواستند تا با میزبانی از گردشگران منبع درآمدی برای خود تعریف کنند. روزهای نخست اهالی برخوردهای خوبی با موضوع داشتند. جوانان کولبر هورامان به روزنامه ایران می‌گفتند برای آنها که به میزبانی ومهربانی معروفند سخت است از گردشگر پول بگیرند اما وضعیت مالی آنها رامجبور به این کار کرده است. اما برخلاف روستای پالنگان که بومگردی در آن ریشه یافته این روش در هورامان یا اورامانات جواب نداد. مسأله‌ای که مدیر پایگاه‌های روستاهای پلکانی استان هم به «ایران» می‌گوید. برخی از خانه‌های پلکانی روستای اورامانات از مصالح بومی ساخته نشده‌اند. روستای اورامانات تنها به دلیل پلکانی معروف نیست. این روستا، روستای سنگی پلکانی است. معماری آن یکی ازمهم‌ترین عناصر جذب گردشگر است اما برخی از خانواده‌ها پول لازم را برای تغییر مصالح ندارند. پایگاه میراث فرهنگی و سازمان میراث فرهنگی برای آنها راه حلی دارد؛ تخصیص وام. اما مسأله آنجاست که اورامانی‌ها وام را «ربا» می‌دانند و به هیچ وجه حاضر به دریافت آن نیستند آنها کولبری را به گرفتن وامی که از نگاه آنها حلال نیست ترجیح می‌دهند! برای همین هم بومگردی در این روستا جان نمی‌گیرد. البته صنایع دستی و غذایی آنها تا حدودی جای خود را در کیسه گردشگران باز کرده است. صنایع دستی آن بیش از هرچیزی از میخک‌های بسیار زیبا بو می‌گیرند و کلاش(گیوه)‌هایی که در حال حاضر درحال جهانی شدن هستند. بازار بانه هم بهانه خوبی برای «گردشگری خرید» است. در نهایت باید گفت کردستان از داشته‌های فرهنگی، تاریخی و طبیعی چیزی کم ندارد اما از ضعف برنامه‌ریزی رنج می‌برد!
کردستان آنقدر از تاریخ و طبیعت ناگفته دارد که در یک مقاله نمی‌گنجد چه برسد به مقاله‌ای که درد مشترک چهار استان را تسبیح کرده و به امید فرجی می‌چرخاند. کردستان می‌تواند مقصد «گردشگری جنگ» هم باشد. مقصدی که از دل کوهستان‌های پر دار و درخت و چشمه وچشمه سار می‌گذرد وعلاوه بر شهر «سردشت» به گردشگران یادآوری می‌کند که روستای زیبای دیگری هم قربانی حمله شیمیایی صدام شده اما هرگز نامش به آنها نرسیده است؛ روستای «رشه هرمه!»


ایلام چیزی ندارد!


خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی در سفر به این استان‌ها دو گروه می‌شوند. یک گروه به ایلام می‌روند ودر کرمانشاه به گروه دوم می‌پیوندند و یک گروه هم به کردستان می‌روند و بعد به کرمانشاه می‌آیند. خبرنگار «ایران» جزو گروه دوم است. به گفته خبرنگارانی که «ایلام» رفته‌اند، استاندار ایلام در کمال ناامیدی به آنها اعلام می‌کند که ایلام هیچ چیزی برای پیشرفت ندارد. منظور او از قید «هیچ چیزی» احتمالاً کارخانجات است! حالا اینکه استانی مثل ایلام در مرز کشوری چون عراق باشد -که حداقل ساخت و ساز آن بازار بسیار خوبی برای مصالح ایرانی باز کرده-اگر نشان از کم کاری مدیران و بی‌توجهی به استان دارد، چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟! اما مرز مشترک با عراق به کنار، استان ایلام یکی از زیباترین مناطق طبیعی را دارد. رودخانه خروشان سیمره از دل این استان جاری می‌شود. چه برنامه‌هایی که برای گردشگری آن انجام گرفته است؟ کدام اعتبار برای آن دیده شده است؟ چند درصد از تورلیدرها و آژانس‌های گردشگری برای معرفی به استان دعوت شده اند؟ اینکه استاندار یک استان چیز دندان‌گیری برای برنامه‌ریزی در استان متبوع خود که لبریز از طبیعت است پیدا نمی‌کند از کم برخورداری و محروم بودن استان نیست از بی‌توجهی به صنعت گردشگری و طبیعت‌گردیست که به رغم همه حرف‌های رسانه‌ای، آنطور که باید به آن پرداخته نشده است. لفظ «محروم» هم مسئولان این استان‌ها را به حاشیه امنی برده است که آرام پشت میز خود بنشینند و بلند شوند و هماره یک بهانه برای عدم رشد شهر واستان داشته باشند؛ استان محروم! تا این استان‌ها هر سال در کسب رتبه اول بیکاری در کشور رقابت کنند، همانطور که لرستانی‌ها اعتقاد دارند که در یک دهه گذشته نخستین استان به لحاظ آمار بیکاران بوده‌اند و کرمانشاهی‌ها اعتقاد دارند این جایگاه مختص آنهاست!


یک مقایسه غیرعلمی


شاید مقایسه جالب و درستی نباشد، قطعاً علمی نیست.اما بد نیست مثلاً بین استان ایلام و سیستان وبلوچستان یک مقایسه‌ای شود. البته استان سیستان و بلوچستان هم نمی‌تواند استان کم برخورداری باشد! چون تنها استانی که به آبهای آزاد راه دارد نمی‌تواند استان کم برخورداری باشد. مشکل جای دیگری است. اما در مثل مناقشه نیست؛ شما ایلام را با رودخانه خروشانی چون «سیمره» مقایسه کنید با سیستان وبلوچستان وهامونی که خشک شده! به نظر می‌رسد که استاندار سیستان وبلوچستان با امیدواری بیشتری به سرزمین کویری وخشک سیستان و بلوچستان نگاه می‌کند تا استاندار ایلام. هامون خشک است. هیرمند تشنه است اما در همین روزگار نامرادی هم «صنایع دستی حصیری» مردم سیستان وبلوچستان در دنیا مشتری خود را یافته است! صنایع دستی ایلام کجای بازار داخلی را دارد؟ فرقی ندارد به جای «ایلام»، نام «لرستان»، »کرمانشاه و یا کردستان را بگذارید.


لرستان باز هم از قلم افتاد


لرستان هم می‌توانست در این سفر قرار بگیرد تا شاید پس از دو دهه پای یک تور خبرنگاری به این استان برسد اما استان آماده نبوده است. هیچ دورنمایی هم از آمادگی استان برای پذیرایی از خبرنگاران وجود ندارد. رایزنی‌های «ایران» در تعطیلات نوروز هم این مسأله را به خوبی نشان می‌داد. لرستان درحالی رکورددار بیکاری در کشور است که 100 پل تاریخی را در خود جای داده است. 100 پل تاریخی به تنهایی می‌تواند به تحول خوبی در گردشگری استان منجر شود! قلعه فلک الافلاک آن بعد از فرو ریختن قلعه تاریخی بم در زلزله 5 دی ماه سال 83 بی‌رقیب است. غارهای این استان یک دیوان حرف برای گفتن دارند. قدیمی‌ترین اثر هنری ساخت دست بشر با 40 هزار سال قدمت در غار «یافته» لرستان قرار دارد. غار «میرملاس» لرستان سنگ‌نگاره‌هایی مربوط به 12هزار سال پیش را در خود دارد. آبشارهای لرستان آنقدر زیاد هستند که به سرزمین آبشارها معروف است. دره «شیرز» آن را آریزونای ایران می‌دانند. 15 درصد ژئوپارک‌های کشور در این استان قرار دارند. اما مسئولان میراث فرهنگی کشور آنقدر آمادگی در میراث فرهنگی لرستان سراغ ندارند که جمع خبرنگاران حرفه‌ای میراث فرهنگی را برای تهیه گزارش به این استان بفرستند. لرستان دور از چشم رسانه‌ها تقریباً همه داشته هایش را مخدوش کرده است. پل خشتی 2500 ساله  سنگ سیمان شده است. این مرمت غلط همین الان هم ادامه دارد. کف قلعه 1700 ساله ساسانی را در حالی که رؤیای جهانی شدن دارد، سنگ سیمان کرده تا نم به تمام جان وتن آن هجوم ببرد! حضور همزمان 500 تا 300 گردشگر در دره «شیرز» محیط زیست آن را با یک بحران روبه رو می‌کند! رودخانه کاکارضا از زیباترین رودخانه‌های استان زیر زباله دفن شده است! سازمان میراث فرهنگی هم به روال معمول کار خودش را می‌کند. استان هم همچنان در بیکاری رکورد می‌زند. آیا سازمان میراث فرهنگی مرکزی نباید این استان را آماده پذیرایی از روزنامه نگاران حوزه میراث فرهنگی کند تا مسئولان آن پاسخگوی عملکرد خود در تمام این سال‌ها باشند! باعث شرمندگی است که بسیاری از خبرنگاران حرفه‌ای حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که در دو دهه گذشته جریان ساز ماجرا بوده‌اند هنوز پایشان به لرستان نرسیده است!


تاریخ چهارهزار ساله کرمانشاه!


کرمانشاه بزرگترین سنگ نوشته جهان یعنی کتیبه 2500 ساله بیستون را دارد که در سال 2007 در فهرست جهانی آثار ثبت میراث فرهنگی یونسکو قرار گرفت. طاق بستان این شهر تک است. کاشی نگاره‌های تکیه معاون‌الملک کرمانشاه خود به تنهایی بهانه کافی برای آمدن گردشگران است. ساخت یک «گور» نمادین برای اسطوره «شیرین و فرهاد» می‌تواند رونق بسیاری به گردشگری این استان بدهد. این پیشنهاد از سوی «ایران» به استاندار و مدیرکل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری استان داده شد که آنها در آن جلسه استقبال کردند اما هنوز هیچ خبری بعد از گذشت یک ماه از استان به گوش نمی‌رسد. استان کرمانشاه قدیمی‌ترین نقش برجسته یعنی سنگ نگاره «آنوبانی نی» را دارد که قدمت آن به 4 هزار سال قبل برمی گردد. بخشی از این سنگ نگاره در حمله‌های هوایی عراق به کرمانشاه تخریب می‌شود. مسأله آنجاست که کمتر گردشگری از وجود آن خبر دارد. ایلام و کرمانشاه گردشگری جنگ هم دارند آن‌چیزی که در کشور ما «راهیان نور» نامیده می‌شود. راهیان نور سفر به جبهه‌های جنوب و غرب است. گردشگری جنگ در همه کشورهایی که روزگاری گرفتار جنگ بوده اند؛ گردشگر دارد اما در کشور ما نمی‌توان از آن به عنوان «گردشگری جنگ» یاد کرد. چون گردشگری به منفعت اقتصادی شهرها ومناطق میزبان هم منجر می‌شود. اما تلاش‌های سازمان میراث فرهنگی در سال‌های گذشته حداقل در استان خوزستان برای هموار‌سازی مسیر گردشگری جنگ به جنوب وغرب کشور موفق نبوده است. راهیان نور سفری دانش‌آموزی و دانشجویی است که توسط بسیج دانشگاه برگزار می‌شود. به گفته بسیاری از کارشناسان خوزستان هیچ منفعتی به شهر نمی‌رساند چون مسافران و زائران آن غذا و آب خود را از مبدأ تهیه می‌کنند، در پادگان‌ها و مدارس اسکان می‌یابند وبا اتوبوس‌هایی که یک نهاد نظامی در اختیار آنها می‌گذارد، تردد می‌کنند.


یعنی برنامه ریزی‌ها به سمتی رفته که کمترین «برخورد اقتصادی» بین مسافران و شهروندان به وجود بیاید.  در حالی که اگر به روال طبیعی باز گردد، گردشگری جنگ می‌تواند به شهر نفع اقتصادی برساند و راه گردشگران خارجی را هم برای دیدن واقعیت جنگ ایران وعراق بازکند، مثل خیلی از کشورهای دیگر. با این وجوداستاندار کرمانشاه در آمارهای خود از کمک 200 میلیون تومانی به راهیان نور خبر می‌دهد.  آیا طرحی وجود دارد که استان‌های کرمانشاه، ایلام و خوزستان بتوانند از گردشگری جنگ به خودشان نفعی برسانند؟ پاسخ «اسدالله رازانی» استاندار کرمانشاه به این سؤال «ایران» منفی است! به نظر می‌رسد که این مسأله حتی به عنوان یک فرضیه هم در ذهن مسئولان این شهر قرار ندارد حداقل پاسخ آنها به رسانه‌ها که مؤید این دیدگاه است.

سخن آخر

شاید لحن این نوشتار به مذاق مسئولان استان‌های کم برخوردار بر بخورد...اصلاً باید بخورد. آنها باید با سؤال‌های مداوم رسانه‌های سراسری رو به روشوند. مردم شهرهای کم برخوردار به جای اینکه فکر کنند که هیچ ندارند- هیچ در نگاه آنها می‌شود کارخانجات وصنعت- باید بدانند دقیقاً چه مطالبه‌ای را از مسئولان استانی خود داشته باشند. آنها باید بدانند که مثلاً کشور موفقی چون ترکیه تنها یک صنعت پوشاک دارد و باقی مزایا و این همه پز و درآمد را از میراث فرهنگی و طبیعی خود دارد. آیا این استان‌ها کم برخوردارند؟ از چه لحاظی کم برخوردارند؟ از نظر صنایع آلاینده یا مدیریت‌های ناکارآمد! خدا رفتگان «زهرا احمدی پور» رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی وگردشگری کشور را بیامرزد و به خودش عمر با عزت بدهد که با برنامه‌ریزی برای خبرنگاران میراث فرهنگی باعث شد تا معلوم شود چهار دهه است به اشتباه روی پر برخوردارترین استان‌ها به لحاظ تاریخ و طبیعت نام کم برخوردار و محروم گذاشته‌ایم اما آن چیزی که این استان‌ها کم دارند
کم توجهی و محروم بودن از مدیریت‌های کارآمد است نه پتانسیل و سرمایه!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha