معدن زغال سنگ «زمستان یورت» ساعت ١١ و ٣٠ دقیقه روز ١٣ اردیبهشت منفجر شد. هنگام انفجار، ٢٣ كارگر در تونل‌های استخراج و پیشروی معدن مشغول كار بودند كه همه كشته شدند. ٢١ كارگر از جمع ٥٠ كارگر و تكنسینی كه زمان انفجار، بیرون معدن كار می‌كردند و برای كمك به همكاران‌شان به داخل معدن دویدند هم، كشته شدند.

روایت تازه‌ای از روزهای تلخ كارگران معدن «زمستان‌یورت»

سلامت نیوز:معدن زغال سنگ «زمستان یورت» ساعت ١١ و ٣٠ دقیقه روز ١٣ اردیبهشت منفجر شد. هنگام انفجار، ٢٣ كارگر در تونل‌های استخراج و پیشروی معدن مشغول كار بودند كه همه كشته شدند. ٢١ كارگر از جمع ٥٠ كارگر و تكنسینی كه زمان انفجار، بیرون معدن كار می‌كردند و برای كمك به همكاران‌شان به داخل معدن دویدند هم، كشته شدند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، گریه رسول بند نمی‌آید. سكوت‌های چند ثانیه‌ای را، هق هق فروخورده‌ای پاره می‌كند. رسول هنوز از آوار درهم پیچیده خاطرات ٦ روزی كه رفت برای بیرون آوردن جنازه‌های معدنچیان زغال سنگ «زمستان یورت»، خلاص نشده. بغض و گریه، توالی جمله‌ها و كلمات را می‌شكافد. رسول، كارگر امداد و نجات معدن زغال سنگ «طزره» بود كه ٣ ساعت بعد از انفجار یورت، خودش را به معدن فرو ریخته رساند.

«اون روز، نوبت كاری من نبود. یك ساعت از ظهر گذشته بود كه خبر دادن یورت منفجر شده. وضعیت رو اضطراری زده بودن. دو و نیم بعدازظهر رسیدم یورت.»

‌ می‌دونستین شرایط چطوره؟

«گفته بودن انفجار. می‌دونستیم حتما با مصدوم زیادی روبه‌رو می‌شیم، با اجساد زیادی روبه‌رو می‌شیم. می‌دونستیم اون تو چه خبره. وقتی گفتن ٤٠ نفر داخل معدن هستن، مطمئن بودیم حداقل ٢٠ نفرشون همون لحظه انفجار از بین رفتن.»

‌ وقتی رسیدین، وضعیت همونی بود كه پیش‌بینی می‌كردین؟

«بدتر از اونی بود كه فكر می‌كردیم.» (رسول به گریه می‌افتد)

معدن زغال سنگ «زمستان یورت» ساعت ١١ و ٣٠ دقیقه روز ١٣ اردیبهشت منفجر شد. هنگام انفجار، ٢٣ كارگر در تونل‌های استخراج و پیشروی معدن مشغول كار بودند كه همه كشته شدند. ٢١ كارگر از جمع ٥٠ كارگر و تكنسینی كه زمان انفجار، بیرون معدن كار می‌كردند و برای كمك به همكاران‌شان به داخل معدن دویدند هم، كشته شدند. ساعاتی پس از حادثه، فیض‌الله كاكوئی؛ مسوول معدن زمستان یورت درباره علت انفجار گفت: «وقتی موتور دیزل از كار می‌افتد، كارگران توسط یك دستگاه باطری كه خارج از تونل تهیه كرده بودند، قصد روشن كردن موتور دیزل كشنده لكوموتیو را داشتند كه به محض برقراری اتصال، جرقه ایجاد شده، باعث انفجار تونل می‌شود.»

رسول و باقی اعضای تیم امداد طزره، وقتی رسیدند كه جاده منتهی به معدن، زیر پای ازدحام خانواده كارگران یورت، گم شده بود. آفتاب هنوز به غروب ننشسته بود كه اولین گروه اجساد بیرون آمد. اولین گروه اجساد، همان ٢١ نفری بودند كه بعد از انفجار، برای كمك به كارگران تونل وارد معدن شدند.

«اونا همه همون اول تونل افتاده بودن. حدود ٩٠٠ متر كه جلو رفتیم پیداشون كردیم. جسدشون سالم بود. بر اثر گازگرفتگی كشته شدن.»

‌ وقتی وارد معدن شدین، دستگاه گازسنج شما چه عددی از متان و مونوكسید كربن نشون می‌داد؟

«درصد گاز ٢٨٦٠ ppm بود و گاز متان، حدود ٤درصد. معدن به دلیل تراكم گاز متان منفجر شد.»

‌ مقدار نرمال مونوكسید كربن و متان داخل معدن زغال‌سنگ چقدر باید باشه كه انفجاری اتفاق نیفته یا دچار گاز گرفتگی نشن؟

«متان، كمتر از یك درصد و مونوكسید كربن، كمتر از ppm ا ,٣٠.»

هر نفر از تیم امداد، یك دستگاه تنفسی مدار بسته به كول می‌كشد. در چشم‌انداز تارِ تونل، هر دم و بازدم امدادگر، با امید به نجات حتی یك معدنچی محبوس گره می‌خورد. لمس نبض بی‌ضربان هر جسد، بدنه پلاستیكی ماسك امدادگر را بلورآجین می‌كند از بغض و اشك.

«جلوتر كه رفتیم، كارگرایی كه در مسیر انفجار بودن، به دلیل برخورد با واگن‌ها سر و سینه شون تركیده بود یا به دلیل موج انفجار، سوخته بودن.»

نخستین خبرها از انفجار و فروریزش معدن زغال سنگ «زمستان یورت» كه منتشر شد، تمام نگاه‌ها رفت به سمت یك تصویر ذهنی از آواری درهم تنیده، شعله كشان و در حال ذوب. رسول كه از سال ١٣٨١ به تیم امداد و نجات طزره پیوسته، تصویر دیگری از آنچه در دل البرز پنهان بود، می‌سازد.

در تصویر رسول، انفجار در معدن، مثل یك لوله توپ عمل می‌كند. با انفجار، تمام هوای داخل معدن به بیرون پرتاب شده و همزمان، هوای جدید جایگزین می‌شود. اما پس از انفجار و بر اثر تخریب دیواره‌های زغال، بلافاصله گاز مونوكسیدكربن از دیواره‌ها متصاعد می‌شود كه انتشار این گاز، مهلت طلایی نجات حادثه دیدگان معدن را به چند ثانیه تقلیل می‌دهد چون ماسك‌های فیلترداری كه معدنچیان استفاده می‌كنند (اگر استفاده كنند) مانعی برای استشمام مونوكسیدكربن نیست و فقط مانع ورود غبار سیلیس می‌شود. آوار ایجاد شده بر اثر تخریب استحكامات داخل تونل، راه ورود گروه امداد برای بیرون آوردن حادثه دیدگان را مسدود می‌كند و تا زمان خاكبرداری و انتقال آوار به خارج تونل و نصب همزمان آرك – استحكامات منحنی شكل در فواصل ٣٠ سانتی در عرض تونل كه سنگینی وزن قوس تونل را به دوش می‌كشد – امكان امدادرسانی، تقریبا به صفر می‌رسد مگر آنكه از مسیر فرعی، راه انحرافی باز شده و دسترسی به حادثه‌دیدگان كه اغلب، پشت آوار قسمت‌های مختلف تونل محبوس می‌شوند، میسر شود.

«٤٠٠ متر كه جلو رفتیم توی تونل، آوار شروع می‌شد و ١٤٠٠ متری تونل، همون نقطه انفجار، اوج آوار بود. چند روز طول كشید تا تونستن اون آوار رو به بیرون منتقل كنن. مسوول فنی طزره كه قبل از ما وارد تونل شده بود، به ما نقطه داد كه تونستیم برسیم بالای سر اجسادی كه قبل از آوار بودن. وقتی به آوار رسیدیم، باز شدن راه انحرافی از گذر پایین، زمان بر بود و دیرتر به اجساد انتهای كار رسیدیم.» رسول و همكارانش، ٦ روز در محوطه یورت ماندند و ٤١ جسد از تونل بیرون آوردند. ٣ جسد باقی مانده، بعد از بازگشت تیم امداد طزره، از معدن خارج شد.

«٩ نفر از این بندگان خدا، كنار معدن، توی سوراخ كوه، یك آلونك با چوب برای خودشون درست كرده بودن كه اونجا محل استراحتشون بود. ما ٦ روز همون جا مستقر شدیم، توی همون اتاقك. به خواب كه نمی‌رسیدیم. یك ربع توی آلونك بودیم، ٤ ساعت داخل كار. ٣ روز نتونستیم چكمه هامون رو از پامون در بیاریم. روز اول كه رفتیم، اول كه وارد آلونك شدیم، اون ٩ نفر، لباساشون، لوازم صبحانه‌ای كه از خونه آورده بودن، هنوز آویزون بود از سقف...» (رسول به گریه می‌افتد)

در اولین ساعات بعد از حادثه، تیم‌های آمادگی انفجار از معادن زغال سنگ طبس، سواد كوه، كرمان و طزره برای كمك به همكاران‌شان راهی منطقه شدند. همه، مثل رسول و تیمش، یا در آلونك دست ساز معدنچی‌ها مستقر بودند یا در چادرهای امدادی اطراف دهانه معدن. این آلونك‌ها، به علاوه یك تانكر ١٠٠٠ لیتری آب كه باید برای شستن دست و رو و آشامیدن و شست و شوی ظرف و وضو گرفتن ٣٠٠ كارگر كفاف می‌داد، تمام امكانات معدنچی‌های یورت بود. «تمام» امكانات آن ٤٤ كارگر جان باخته در آوار معدن. مردانی كه حتی حقوق ناچیزشان را هم، با ١٠ ماه و ٢٠ ماه تاخیر می‌گرفتند. تیم‌های امداد كه برای نجات معدنچیان آمدند، با استقرار در همان آلونك‌ محقر و لرزان، در آن روزها كه ساعت‌هایش به اشك و خشم گذشت، محرومیت همكاران‌شان را زیستند. غروب هر روز در آن ١٠ روز، فقط به غروب نشستن آفتاب نبود. غروب هر روز، عمر امید چند امدادگر به ته رسید.

٤١ جسد بیرون آوردین. مرگ براتون عادی شده بود؟

«... انقدر جسد، یك دفعه، كنار هم... از یك مسافتی به بعد، هرچی بود جسد بود... مثل زمان جنگ كه وقتی توی خاكریزا بمب شیمیایی می‌زدن، همه بی‌حركت می‌افتادن، اونجا هم... همه افتاده بودن كنار هم، انگار خواب باشن. وقتی اولین جسد رو دیدیم، ناخودآگاه دویدیم به هوای اینكه زنده‌ان هنوز. دستگاه احیا همراهمون داشتیم ولی حالت اجساد، خشك شدنشون، اونم ظرف دو، سه ساعت... دیگه كار از كار گذشته بود.»

‌ لحظه‌های داخل تونل، لحظه‌های امدادرسانی چطور گذشت؟

«با این امید كه بتونیم یك نفر زنده پیدا كنیم. می‌دونستیم همه مُردن. ولی تمام امیدمون این بود كه یك نفر رو زنده پیدا كنیم.»

‌ كسی توی اون شرایط ممكن بود زنده بمونه؟

«پیش خدا كاری نداشت.»

٨ خرداد، سعید باستانی؛ سخنگوی كمیسیون صنایع و معادن مجلس، درباره علت انفجار معدن گفت: «طبق گزارش اولیه از این حادثه، نبودِ سازوكار مناسب در معدن آزادشهر برای مواجهه با حوادث احتمالی، یكی از دلایل بروز این حادثه است، به‌تعبیری می‌توان گفت كه این معدن، استانداردهای لازم برای جلوگیری از حوادث غیرمترقبه را نداشته است. یكی دیگر از علل بروز حادثه در معدن آزادشهر یورت استان گلستان، نبود فضای كافی برای خروج گاز زغال‌سنگ بوده كه منجر به آتش‌سوزی شده است.»

معدن زغال سنگ زمستان یورت هیچ منفذی غیر از ورودی نداشت. هیچ روزنه‌ای برای جابه‌جایی هوا در معدن ایجاد نشده بود. رسول وقتی می‌خواهد وضعیت تونل را تعریف كند فقط یك جمله می‌گوید: «انگار توی خونه تون بخاری روشن كنی ولی لوله بخاری نداشته باشی.»

معدن زغال سنگ یورت، یك تونل سراشیب به سمت مرگ بود. مرگ تدریجی، مرگ آنی، دیگر بعد از ٤٠ روز كه جسد ٤٤ مرد به تجزیه رسیده، فرقی نمی‌كند حروف را چطور كنار هم بچینیم. صاحبان معدن، خیلی خوب می‌دانستند واقعیت یورت چیست. مهم فقط این بود كه یورت، تا ٦٠ سال آینده ذخیره زغال سنگ داشت. ٦٠ سال، هر سال ١٠٠ هزار تن. معدنچیان هم خیلی خوب می‌دانستند واقعیت یورت چیست. مهم فقط این بود كه خانواده ٣٠٠ معدنچی، از گرسنگی نمی‌میرند.

رسول می‌گفت: «كارگر معدن زغال، مثل روز براش روشنه كه از معدن، عمودی بیرون نمیاد، افقی می‌كشنش بیرون.»

‌ شب اول امداد، چقدر به زنده موندن معدنچی‌ها امیدوار بودی؟

«... من اون شب نماز نخوندم. وقت نماز داخل تونل بودیم. ساعت ٣ بعد از ظهر رفتیم داخل معدن، ٩ شب اومدیم بیرون. زمان رو گم كرده بودیم. برای غسل میت هم آب نداشتیم. ما... فقط دعا می‌كردیم این معدن تعطیل بشه... دعا می‌كردیم این اتفاق، آخرین بار باشه... همه می‌دونستیم این، اولین و آخرین بار نبود....»

نخستین گروه امداد كه بعد از ظهر روز حادثه به معدن رسید، شیلنگ قطور تهویه (ونتیلاتور) را به سقف تونل بست زد تا مونوكسیدكربن و متان داخل تونل را ببلعد. رسول می‌گوید تامین سیستم تهویه معدن، ١٠ میلیون تومان هم خرج نداشت. بهرام هدایتی كرد، مهدی مشهدی، عباس طاهردوست، حسین سنچولی، محسن گنجی‌وطن، حسین خلیلی، صادق منصوری رضی، محمد مهران پور، علی جعفری فر، حمید میردار و...... ، جان ٣٠٠ كارگر یورت، ١٠ میلیون تومان نمی‌ارزید ؟ اعضای تیم‌های امداد معادن زغال‌سنگ طبس، سواد كوه، كرمان و طزره، هربار، در آن ١٠ روز، هر بار كه جسد خشكیده و دریده همكارشان را از كف تونل به كول می‌كشیدند تا برسانند به شاسی (ریل حمل واگن‌های زغال) ، این سوال را از خود پرسیدند.

‌ وقتی از معدن بیرون اومدین، برای خانواده معدنچی‌ها چه جوابی داشتین؟

«فقط سرمون رو انداختیم پایین و رفتیم توی اون آلونك. جوری خودمون رو قایم كردیم كه حتی با مسوول خودمون هم حرف نزدیم. نمی‌تونستیم. توان حرف زدن نداشتیم. حتی توان گریه كردن نداشتیم. اونا همنوع من بودن. من هیچ كدومشون رو نمی‌شناختم، فقط می‌دونستم یكی هستن عین من. یكی كه یك نفر چشم به‌راهشونه. ولی ما برای اون آدم چشم به راه (رسول به گریه می‌افتد) ... خبر خوشی نداشتیم. خبر خوشی نبود اصلا. شاید... شاید تنها خبر خوش برای خانواده‌ها این بود كه بدونن جنازه، متلاشی نشده. غیر این، خبر خوشی نداشتیم. برای هیچ كدوم از اون آدمای منتظر....» (رسول به گریه می‌افتد)

٣١ اردیبهشت ماه، مدیركل پزشكی قانونی استان گلستان، اعلام كرد كه سوختگی شدید و عوارض ناشی از آن، ضربه مغزی ناشی از شكستگی جمجمه و نارسایی تنفسی ناشی از قرار گرفتن در فضای محبوس معدن، از مهم‌ترین دلایل مرگ معدنچیان یورت بود....

٤٠ روز از انفجار یورت گذشته. تصاویر تونل بی‌منفذ یورت، گیر افتاده پشت پلك‌های رسول. صبح و ظهر و شب رسول، با تصاویر یورت به حیات و ممات می‌رسد.

«كف تونل، یك انگشت با انگشتر افتاده بود. صاحبش معلوم نبود كجا بود. انگشت، لهِ له شده بود. افتاده بود توی كف خونیِ تونل. شاید اون صورت‌هایی كه اونجا دیدم، اون بدن‌هایی كه اونجا دیدم، یادم بره ولی این... همیشه جلوی چشمم می‌مونه... دیگه... دیگه نمی‌تونم آدم قبل بشم....»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha