کمیل ترقی، مسئول ایمنی معادن سوادکوه: آژیر خطر در معادن زغال سنگ از سال ٩٠ به بعد به صدا درآمد اصغر گنجی وطن، کارگر معدن: ٧٠ درصد معادن زغال سنگ آزادشهر تهویه هوا ندارند

بی هوا، بی داربست، بی ایمنی

سلامت نیوز: آنجا زیر خروارها خاک و سنگ و زغال، هوا نیست و داربست نیست و آفتاب نیست و ایمنی نیست؛ هرچه هست روی سخت و سنگ و تیز زغال است و بوی هرازگاه گاز و تن مردان رنجور که پول گذران زندگی شان را از آن زیر، از دل کوه و تونلهای تنگ معدن درمی‌آورند.


به گزارش سلامت نیوز شهروند نوشت:  ٤٤ مرد کارگر در «زمستان یورتِ» آزادشهر در شمال شرق ایران اما حالا ٤٠ روز است که دیگر صبح ها آن چکمه های مشکی و لباس کار سیاه و گرد گرفته شان را تن نمی‌کنند و دیگر دستهای مردانه سختشان، سنگ های زغال را از معدن قدیمی‌شان از دل بالاترین کوهی که اطرافشان دیده اند خارج نمی‌کنند؛ دستهای آنها ٤٠ روز است که دست بچه ها و همسرها و پدرها و مادرهای روستایی شان را  رها کرده‌اند و عوضش خاک مرطوب روستاهایی شبیه بهشت، سایه سرشان شده، باز هم بی هوا، در قبرهای گود، شبیه آنچه در همه سالهای کارشان، در معدن بهشان گذشت.
٤٤ مرد کارگر روستایی در آزادشهر حالا ٤٠ روز است که نیستند اما همکارهایشان هنوز هستند و هنوز در دل دیگر معادن زغال سنگ آن منطقه کار می‌کنند؛ اوضاع از هم گسیخته ایمنی هنوز به جاست و آنها می‌گویند هرلحظه منتظر آوار شدن سقف تونل بر سرشان و انفجارهای تازه اند؛ شبیه آنچه در «زمستان یورت» اتفاق افتاد.


«رفتن و آمدنمان با خداست»


«اصغر» یکی از «گنجی وطنی»هاست؛ یکی از مردانی که ٩‌سال هر روز عصر از روستای وطن به معدن زمستان یورت رفت و شب‌ها خسته و با «رویی سیاه» به خانه برگشت. او حالا یک‌سال است که دیگر «معدن‌کار» نیست؛ او را وقتی به اداره کار درباره وجود نداشتن تهویه در معدن و ایمن نبودن آن عریضه برد، به بهانه‌ای اخراج کردند. کوچه‌های خاکی روستای سبز وطن و زیر آفتاب بهار که این‌جا بهاری‌تر از همه جاست، فرصت خوبی است برای «اصغر» تا از وضع بقیه معادن منطقه آزادشهر بگوید؛ از معادنی که او آنها را خوب می‌شناسد.


«اصغر» ٣٧ ساله است و از ‌سال ٨٥ تا اردیبهشت ٩٤ در معدن زمستان یورت کار کرده است، تا وقتی که پیمانکار دیگر ادامه کار او را خوش نداشت: «یک‌بار من رفتم اداره کار و گزارش کردم که معدنمان تهویه هوا ندارد، هنوز به خانه نرسیده بودم که پیمانکار زنگ زد گفت آقا چرا رفته‌ای اداره کار، فلان حرف را زده‌ای. پیمانکار برایم پرونده‌سازی کرد که مثلا مشکل جسمی‌دارم. من را فرستاد دکتر و دکتر هم گفت که اگر این آقا مشکلی دارد، داخل معدن ایجاد شده است. مشکلی هم که الان دارد، لطمه‌ای به کارش در معدن نمی‌زند؛ خلاصه پیمانکار نتوانست من را به این شکل از معدن اخراج کند و به شکل دیگری اخراجم کرد.»


«زمستان یورت غربی و شرقی»، «معدن قشلاق رودبار»، «فارسیان»، «معدن عبدالرضا سوسرایی»، «معدن صفری»، «معدن آقای جاهدی» که به دلیل خاکستر بالا کارش خوابیده است؛ اینها نام دیگر معادنی است که در منطقه آزادشهر، زغال سنگ استخراج می‌کنند.


«اصغر» که ٩‌سال در بخش‌های سینه کار یا پیشروی، در بخش گزن که یک راهرو به سمت لایه زغال است و در بخش استخراج معدن زمستان یورت کار کرده، از شرایط این معدن‌ها بیشتر از بقیه خبر دارد.  بعد از این‌که در معدن دچار حادثه شد او را به بخش تعمیرات فرستادند. «بعد از این‌که دیسک کمر گرفتم من را به بخش ریل‌کشی فرستادند و یک روز زغال بار می‌کردم، مچ پایم شکست. بعد از آن دو ماه من را به بخش تعمیرات فرستادند و بعدش که می‌خواستند از کارگرها کم کنند، من را هم کم کردند و از معدن بیرون آمدم.»


او بیشتر معادن منطقه آزادشهر را خوب می‌شناسد، مثل کف دستش؛ یا خودش یا بیشتر دوستانش بخشی از عمرشان را زیر لایه‌های پنهان زغال سنگ و پوشیده در دل کوه‌های شمال شرق، آرام و بی‌صدا کار کرده‌اند. برای همین است که با اطمینان می‌گوید ٧٠‌درصد معادن این منطقه تهویه هوا ندارند و برای کارگرانشان ایمن نیستند: «مثلا این‌جا معدنی به نام «ص» هست که کلا به‌طور مداربسته کار می‌کند و از پایین، نفر می‌رود و می‌آید، از بالا هیچ‌گونه دِویل و تهویه‌ای ندارد. بیشتر معادن این منطقه تهویه ندارند و اگر هم دارند مثل معدن زمستان یورت، به اندازه و استاندارد نیست.»


گنجی وطن شرایط استاندارد بودن یا نبودن معادن را خوب می‌شناسند، این‌که کارگر کجا ایمن است و کجا نیست: «معادن زغال سنگ زیرزمینی باید در هر ٩ متر، یک دویل تهویه از بالا داشته باشند، یک دویل نفررو از پایین. موضوع این است که در معادنی مثل زمستان یورت، دویل نفررو از پایین را می‌زنند ولی از بالا دویل تهویه را نمی‌زنند. آنها فقط می‌خواهند زغالشان را استخراج کنند و به این فکر نمی‌کنند که اگر یک وقت، پایین بخوابد کارگر لااقل می‌تواند از بالا فرار کند. در همین معدن زمستان یورت هم اگر تونل، دویل تهویه از بالا داشت، کارگر در معدن نمی‌ماند و نمی‌مرد. حتی اگر لایه پایینی که زیر پایه کار است دویل تهویه داشت، کارگرها می‌آمدند داخل راسته و از تونل پایینی خارج می‌شدند. به هرحال غیرقانونی کارکردن صاحبان معدن باعث شد که کارگران در معدن بمیرند.»


«معدن برای معدن‌کارها ریه نمی‌گذارد.» این جمله، حرف مشترک همه کارگران معادن زغال سنگ است. اصغر گنجی وطن هم در همه سال‌های کار کردن در معدن، همه تجربیات بقیه همکارهایش را از سر گذرانده؛ از سختی نفس کشیدن تا ضررهای جسمی‌و بدنی. «زمانی که در معدن کار نمی‌کردم، به‌طور مرتب فوتبال بازی می‌کردم، شاید ١٠ بار زمین فوتبال را دور می‌زدم و به نفس‌نفس زدن هم نمی‌افتادم ولی الان یک‌بار که زمین فوتبال را دور بزنم به نفس‌نفس می‌افتم یا بالا رفتن از سربالایی‌ها برایم سخت است. به دلیل گرد و خاکی که در معدن زغال سنگ وجود دارد، خواهی‌نخواهی ریه خراب می‌شود ولی خب، وقتی ٩‌سال در این شرایط کار کنی و هیچ استانداردی هم رعایت نشود و حتی روزانه یک لیوان شیر هم در طول کار به دستت ندهند، مشخص است که آدم دچار مشکل می‌شود.»
 حتما الان خانواده‌تان از این‌که دیگر در معدن کار نمی‌کنید، خوشحالند.


«از یک لحاظ بله، ولی از یک لحاظ هم وقتی معاشمان نمی‌گذرد، سخت است. حتما شما می‌دانید که بیمه ما را در این سال‌ها به‌عنوان دفتردار و کتابدار ریخته‌اند، این خودش برای ما ضرر است. در کارهایی مثل معدن که سخت و زیان‌آور است باید ٤‌درصد سختی کار در بیمه لحاظ شود ولی برای ما بیمه عادی رد شده است.»
مشکل اما فقط تهویه هوا در این معادن نیست: «بازرس‌هایی که از اداره کار می‌آیند، هیچ آموزشی ندیده‌اند، حتی وقتی می‌آیند، داخل معدن نمی‌روند و فقط مثلا به حمامی‌که در معدن هست یا اتاق تعویض لباس یا ناهارخوری سرکشی می‌کنند. اگر بازرس اداره کار وارد باشد باید به داخل کارگاه بیاید و اگر ببیند در معدنی دویل تهویه وجود ندارد باید کار را بخواباند ولی بازرس اداره کار معدن زمستان یورت هیچ وقت این کار را نکرد.»
ولی با وجود همه این سختی‌ها، باز هم تعداد زیادی از جوانان این منطقه در معادن این‌جا کار می‌کنند.
«چاره‌ای ندارند، مگر چاره دیگری هم هست؟ الان مثلا من از وقتی که از معدن بیرون آمده‌ام، زنبور گرفته‌ام که کاری برای خودم دست و پا کنم ولی پول ندارم که کندو بخرم یا شکر بخرم و ... . الان از کندوفروش به‌طور نسیه ١٠ تا کندو گرفته‌ام و باید یک ماه دیگر تسویه کنم، مانده‌ام که چطور تسویه کنم.»
«رفتن و آمدنمان با خداست.» این تک جمله «اصغر گنجی وطن» درباره خلاصه کار کردن در معدن است.


«مهندس معدنی که برود معدن و بمیرد مهندس نیست»


«محمد گنجی‌وطن»، برادرش را در حادثه انفجار در معدن زمستان یورت از دست داد. بیشتر مردان خانواده و فامیل او مثل بقیه اهالی روستای «وطن» برای گذراندن زندگی‌شان در معادن زغال‌سنگ اطراف کار می‌کنند. او می‌گوید ایمن نبودن معادن زغال‌سنگ، به مدیریت بخش خصوصی برمی‌گردد. «معدن زمستان یورت غربی و شرقی متعلق به شرکت البرز شرقی است که کلا به صورت پیمانکاری کار می‌کند. آنها قرارداد سفید را به ما می‌دادند و باید امضا می‌کردیم، اگر هم امضا نمی‌کردیم، فردا تقی به توقی می‌خورد، کارگری که ٢٠‌سال کار کرده با کارگری که تازه به معدن آمده، هیچ فرقی برایشان نداشت. همین چندوقت پیش یک کارگر را که سابقه زیادی داشت و برای حق و حقوقش اعتراض کرده بود، بیرون انداختند.»
«حسین گنجی‌وطن» یکی از کارگرانی است که در آن روزهای سخت اردیبهشتی، ٤٠ روز پیش از امروز وقتی شنید معدن زمستان یورت ریزش کرده و ٤٤ کارگر زیر خروارها آهن و زغال مانده‌اند، تعجب نکرد؛ او هم مثل خیلی از همکارهایش آن‌جا را خوب می‌شناخت، نه‌تنها آن‌جا که بقیه معادن آزادشهر را. حالا هم که ایستاده اول جاده خاکی که راه باریک جنگلی را به بالای کوه و معدن زمستان یورت می‌رساند، نشانی از تعجب روی صورت چروکش نیست، هرچه هست خستگی است و غم کارگران از دست رفته. او همه آن روزها را با بقیه همکارهایش به کمک نیروهای امدادی رفت تا اگر می‌شود جان کارگران معدن را نجات بدهد؛ ولی نشد که بشود. گنجی وطن حالا با صدایی خسته و رویی شرمنده از شرایط کار در معدن زغال‌سنگ می‌گوید و دیگر معادن آزادشهر: «استان ما صفر است از کارگاهش گرفته تا معدنش. کارگاهی که دو‌هزار متر است و یک دویل طبیعی ندارد. همه معدن‌های دیگر هم همین است. من در معدن شاهکوه و تونل دیگری بالاتر از این‌جا کار کرده‌ام، آنها ایمنی ندارند و فقط فکر تولیدند.»
  رسیدگی به شما از نظر تغذیه چطور است؟ می‌گویند شیر توزیع نمی‌شود.


«هیچی نمی‌دهند، شیر کجا بود؟ نه شیر می‌دهند، نه حقوق، نه بیمه. حقوق ما از ‌سال ٩٣ که این آقا آمده چهارماه حقوق و سنواتش مانده. ٩٥ هم سه ماه مانده. بیمه از ٩٤ سه ماه مانده است، برج‌های ١٠ و ١١ و ١٢. از ٩٥ دوباره شروع کردند به بیمه ربختن ولی ماه ٥ و ٦ را نریختند.»
 در همه سال‌هایی که در این معادن کار می‌کنید، تابه‌حال شده بود که انفجار به این شدت اتفاق افتاده باشد؟
«بوده ولی نه به این شدت. دستگاه‌های سنجش هوا همه خرابند و مال زمان تأسیس معدن‌اند. الان دستگاه‌های جدید جی‌پی‌سی‌ان درآمده که حتی یک لکه هم دود باشد بو می‌کشد. کی این دستگاه‌ها را دارد؟ مهندسانی که روز تا غروب بیرون‌اند. به جای این‌که بدهند به جایی که با جان کارگر بازی نشود، دست مهندس می‌دهند که دور دور می‌زند و وارد معدن نمی‌شود.»
«محمد سادین»، ٦٧ساله است. او ١٤‌سال در معادن زغال‌سنگ کار کرده و تجربه همه این سال‌ها او را آن‌قدر پخته کرده که وقتی می‌خواهد از شرایط ناایمن این معادن حرف بزند، عصبانیت را از صدایش بدزدد. سادین در این سال‌ها در معادن ایمن هم کار کرده است، مثلا یکی از معادن شاهرود: «هیچ معدنی مثل این‌جا نیست. آن‌جا آن‌قدر مرتب بود که هر سی متر یک هواکش داشت. خیلی که دیگر فاصله داشت سی متر بود.»
  این منطقه چند معدن دارد؟
«آزادشهر ١٠ معدن زغال‌سنگ دارد که همه‌اش دست بخش خصوصی است.»
 چند کارگر در معدن زمستان یورت کار می‌کنند؟
« زیاد. در حدود ٤٠٠ نفر.»
چند مهندس و کارشناس؟
«مهندس زیاد دارد ولی اسمشان مهندس است. در همین انفجار سه چهار تا از آنها رفتند توی معدن مردند. مهندسی که برود توی معدن و بمیرد مهندس نیست. مهندس باید برود ١٠ نفر را نجات بدهد نه این‌که بمیرد. آمدند چهارتا آوردند به آنها می‌گویند مهندس. کارگر باید با امکانات و هوا برود داخل معدن، نه این‌که دست خالی. این‌طوری فیل هم باشی می‌افتی. به خاطر عمق خیلی کم مهندسانی آوردند که حد پایین‌اند.»
آژیر خطر در بیشتر معادن زغال سنگ ایران
کمیل ترقی، مسئول ایمنی معادن کارمزد و سرپرست ایمنی شرکت سامان، سوادکوه، جزو نخستین افرادی بود که بعد از انفجار و ریزش معدن زمستان یورت برای کمک و برقراری ایمنی به آنجا رفت.


او سالها مسئول ایمنی معادن مختلف در استان مازندران بوده و حالا در گفتگو با «شهروند» مثل خیلی ها، سپردن معادن ایران به بخش خصوصی را دلیل ناایمن بودن آنها می‌داند: «در تمام دنیا بدون هیچ استثنا معادن مخصوصا معادن پایه مثل ذغال سنگ، آهن و ... تحت پوشش دولتند و یارانه دولتی به آنها تعلق می‌گیرد چون این معادن هزینه های زیادی دارند و حتی تامین ایمنی معادن درجه چهار، میلیاردها تومان هزینه می‌برد.قانون مدنی ایران می‌گوید که کلیه چاه‌های نفتی و معادن اعم از زیرزمین و روباز و فلزات سنگین و گران قیمت جزو بیت المال و تحت تکفل دولتند ولی ما می‌بینیم که چیزی را که بیت المال بوده داده اند به بخش خصوصی و مشکل همه اش از همینجاست.»


ترقی شرایط جهانی معادن زغال سنگ را اینطور ارزیابی می‌کند: «قیمت زغال سنگ به صورت جهانی است و چون بیشتر معادن جهان یارانه دولتی می‌گیرند، قیمت هم بر اساس همین یارانه تعیین می‌شود ولی ما در ایران این یارانه را نداریم، به همین دلیل قیمت خرید ما از تولید پایین تر است.» و ادامه می‌دهد:« در سال ٩٥، برای تولید یک تن زغال سنگ چیزی نزدیک به ٢٢٠ تا ٢٣٠ هزار تومان هزینه می‌کردیم، ولی دولت ١٥٠ هزار تومان می‌خرید. در اصل، ضرر می‌دهیم اما برای جبران این ضرر، هزینه کارگری را کم می‌کنند، از تعمیر و نگهداری می‌زنند و از چوب کمتر استفاده می‌شود، همه اینها ریسک بروز حوادث را به شدت افزایش می‌دهد.» به گفته او، در تمام دنیا، کار معدن به سمت معدن کاری سبز می‌رود و دلیلی ندارد که ماهانه ده ها درخت برای یک معدن بریده شود: «در تمام دنیا، به سمت مکانیزه کردن پیش می‌روند اما ما هنوز در هزینه چوبمان مانده ایم.

تازمانیکه این مشکلات به صورت اساسی ریشه کن نشود، نمی‌شود وضع را بهبود بخشید، معادن زغال سنگ اولین شغل سخت دنیا شناخته می‌شوند حتی اگر هم به بخش خصوصی واگذار شوند. پیمانکاران معدن به هیج وجه نمی‌توانند برای جبران ضرر در معدن، بالانس برقرار کنند، همین هم می‌شود که از نکات ایمنی و سلامت کارگران می‌زنند.» او در میان معدن های موجود در کشور، تنها معدن استاندارد و دارای تجهیزات را معدن پروده طبس می‌داند:« این معدن با ضخامت بالای دو متر مکانیزه است، تجهیزات و مانیتورینگ دارد، هنوز انگلیسی ها در این معدن مشغول به کار هستند، این معدن دولتی است و تجهیزات بهتری نسبت به سایر معادن دارد، آنهایی که خصوصی هستند، واقعا نابود شده اند.» او ادامه می‌دهد: «در ایران فرهنگ غلطی هست که بچه های ایمنی را به چشم زحمت و بهانه و هزینه تراشی می‌بینند. در حالی که تا مدیران ما به تفکر ایمنی آگاه نشوند، این اتفاقها به جاست. اینکه من مسئول ایمنی اگر هزینه ای برای ایمنی می‌کند برای این است که جلوی حادثه ای مثل یورت را بگیرد و کلی هزینه دیگر علاوه بر جان انسانها از بین برود. از نظر مدیران ما اینها خرج تراشی است وقتی می‌خواهیم با آنها درباره ایمنی حرف می‌زنیم، قبلش باید اعصابمان را آرام کنیم، آنها نمی‌خواهند گوش کنند، چون دیدشان خرج تراشی است در حالی که ما ضامن جان هزارها کارگر هستیم، من هم حتما احساس خطر می‌کنم. تا وقتی ما را به چشم مزاحم ببینند، نمی‌شود در کشور کارشان را انجام دهند.»


 مسئول ایمنی معادن کارمزد و سرپرست ایمنی شرکت سامان در ادامه می‌گوید که مسئولان فنی و ایمنی که از طرف نظام مهندسی و معادن به کار گرفته می‌شوند، تحت پوشش بهره بردار قرار می‌گیرند: «وقتی قرار است کارفرمای آنها پیمانکار باشد، دستش زیر ساطور آنها می‌رود. اگر این کارشناسان ایمنی بخواهند ایراد بگیرند بهره بردار، پول او را نمی‌دهد و وقتی مستقل باشند می‌توانند ایستادگی کنند. کسی مثل من که هر روز می‌رود معدن، همه نکات را می‌داند او آگاه است، بر وضع گاز و اکسیژن و ... اشرافیت دارد ولی کسی که ماهی یک بار به معدن می‌آید قطعا آگاه نخواهد بود.»  او می‌گوید وضع ایمنی بیشتر معادن در ایران اصلا رضایت بخش نیست: «همه اساتید این را قبول دارند، بارها در گزارش‌هایشان ذکر کرده اند و در صنف ما پوشیده نیست. کسانی که رشته شان معدن کاری است و رشته تحصیلی شان معدن بوده است، می‌دانند که آژیر خطر در معادن زغال سنگ از سال ٩٠ به بعد به صدا درآمده. از سال ٩٠ قیمت زغال افزایش نداشته است. حقوق کارگر سالانه ١٤ درصد بالا می‌رود، فلز و لوازم و ... گران می‌شود ولی قیمت محصول همان می‌ماند. تورم و سیاست‌های دولت قبل تاثیر منفی زیادی در وضع معادن داشت. قیمت لوازم بالا رفت، ضرر دادیم. ما الان دنبال این هستیم لااقل ضرر ندهیم.» 

ترقی در ادامه چند دلیل را عامل ریزش معدن زمستان یورت می‌داند: «طراحی ناصحیح معدن یکی از این دلایل بود. قانون طراحی معدن می‌گوید که همه معادن زیرزمینی از دو راه مجزا باید راه فرار داشته باشند، این معدن کلا یک دهنه داشت برای ورود و خروج کارگرو کارگاه‌های استخراج، الزاما طبق آیین نامه ایمنی و قانون کار در معادن باید از طریق زیرمیله و سرمیله راه ورود و خروج داشته باشند. در حالی که این موضوع در یورت کور بوده است.در فاصله حدود ٢٠٠ متر باید یک دویل برای تهویه تعبیه می‌شده است که این هم نبود.» او ادامه می‌دهد: «انجام تهویه طبیعی در معادن زغال سنگ زیرزمینی اکیدا ممنوع است، باید هوارسانی به صورت تهویه مرکزی یا موضعی انجام شود که متاسفانه ونتیلاتور را هم ما گذاشتیم بعد حادثه. در این معدن هیچ هوایی به صورت خوراک مصنوعی داده نمی‌شده است. از طرف دیگر، این معدن، مداربسته بوده است یعنی از هیچ کانالی به سطح دسترسی نداشته است. در محیط داخل کوه محصور مانده است. همه اینها باعث شد که وقتی انفجار و آتش سوزی رخ داده، هیچ راه فراری نداشته باشند و همه کشته شوند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha