سلامت نیوز:سیتیر را میشود زندگی کرد. در دل هیاهوی بوق و دود ماشینها و بافتهای شهری، فضایی فراهم شده که دلی از عزای شهرنشینی و ماشینمحوری درمیآورد؛ مسیرهایی با کافههای خیابانی که مردم را به دور از زندگی ماشینی به دل شهر راه میدهد.
به گزارش سلامت نیوز، وقایع اتفاقیه نوشت: مغازهها و دکههایی که خاطره جمعی میسازند، صداهایی که از دل برمیآیند و دور میشوند از هیاهوی زندگی ماشینی. در دل پایتخت شلوغ و پررفت و آمد، نبض خیابانی میزند که پرسر و صداست اما سنگینی تاریخی پرحکایت را به دوش میکشد؛ خیابانی که سنگفرش شده و کافههای سیار تهران را در خود جای داده است. «سیتیر از سمت حسنآباد کلی از این ونهای تر و تمیز که تبدیل به آشپزخونه میشن دو طرف خیابون گذاشتن، کنار هر کدوم هم به اشکال مختلف یک فضای کوچیک برای نشستن درست کردن که در مجموع فضای تفریبا باحالی میشه. کافههای سیار کوچیک و جمعوجوری تو این خیابون هستن که از شهرداری اجاره کردن و بعد از افطار تا حدودا ساعت سه، سهونیم صبح هستن. کافههای هیجانانگیزی که هرکدوم یه داستان برای خودشون دارن.» اینها را رضا میگوید؛ جوانی که شبهای رمضان را در سیتیر سپری کرده است؛ فضایی که هرکس در آن بدون هیچ ترسی از تصادف و برخورد، قدم به قدم زندگی را متر میکند و بافت تاریخی یک شهر را حفظ. «کافههای ماشینی و پیتزافروشیهای جذابی تو این خیابون هست. مثلا ون هست که تنور داره و توش پیتزا درست میکنه. آدمای اینجا غریبههایین که با هم رفیق میشن و خاطره میسازن.» فضایی که به عابر پیاده توجه میکند و مانعی میشود بر متروکشدنش؛ فضایی که خیابان از ماشینها و وسیلههای نقلیه پس گرفته و سنگفرش و اضافهکردن جزئیات دیگری را جایگزینش میکند. سیتیر نماد شهری زنده است. مردمی که زندگی شبانه را در سایه امنیت، بدون هیچ ترسی تجربه میکنند. «سیتیر را میشود با مردم غریبهای که برای بار اول میبینیمشان زندگی کرد.» سیتیر اما یک تجربه موفق در طول ماه مبارک رمضان بود؛ تجربهای که میتوان آن را در طول سال تجربه کرد.
جایی نهفقط برای عبور
کیفیت زندگی را میشود در پیادهراهها پیدا کرد؛ پیادهراههایی که نبض زندگی شبانه را در دست میگیرند و درنگی میشوند بر روزمرگیهای آدمها. بااینحال، همچنان نبض این شکل از زندگی در ایران کند میزند. گذری بر مختصات فضای شهری در خیابانهای تهران نشان میدهد، شهری که کوچه و خیابانهایش زمانی نماد تاریخ طهران قدیم بود، امروز کمتر نشانی از زندگی جمعی و برخورد چهره به چهره مردم در فضاهای عمومی دارد. پروژه پیادهراهسازی خیابان سیتیر، تنها پروژهای است که برخلاف سایر پروژهها چون برادران مظفر، باب همایون و ... محدود به عوضکردن فضای عمرانی شهر از آسفالت به سنگفرش نشده و با بهرهگیری از ظرفیتهای خلاقانه در زیست شهری، زندگی شبانه را در گوشهای از تهران زنده نگه داشته است. امروزه کاربرد پیادهراهها بهویژه در حفاظت از بافتهای کهن شهری، جایگاه خود را در مباحث شهرسازی پیدا کرده و بهعنوان ابزاری برای حفظ فضاهای بافت شهری قدیمی و آشتی آن با فضاهای مدرن شهری و ساکنان آن استفاده میشود؛ فرایندی که یکی از سیاستهای آن محدودیت ترافیک است که کاهش اثرات زیانبار زیستمحیطی در نتیجه خودرومحوری، افزایش ایمنی افراد پیاده، پسگرفتن فضاها برای فعالیتهای پیاده و بهبود محیط شهری بهعنوان مکانی برای زندگی را در پی خواهد داشت. مسیرهایی با بالاترین حد نقش اجتماعی که تسلط کامل را به عابر پیاده و به خیابان جان میدهد. مسیرهایی زنده که مقصد میشوند برای عابران پیاده. مکانهایی برای آمدن، ماندن و شرکت در زندگی شهری. مسیرهایی که تبدیل به اتاقهای شهری میشوند، جایی نهفقط برای عبور، بلکه برای ماندن و معلقبودن.
جایی برای مهار بیتوجهی
ما در دو دهه اخیر بیش از حد و اندازه ماشینزده شدهایم؛ تا جایی که حتی برای خرید نان هم با ماشین در شهر رفتوآمد میکنیم و روابط چهره به چهره ما در شهر و محله بهطور روزافزونی کاهش یافته است. به گفته جامعهشناسان شهری، دنیای شهری جدید نوعی روابط چهره به چهره در شهرهای بزرگ پدید آورده که به آن «بیتوجهی مدنی» گفته میشود. افراد از کنار هم میگذرند و یکدیگر را میبینند ولی این دیدن در یک کنش متقابل منجر به کنترل و محدودیت رفتار همدیگر نمیشود. پیادهراهسازی میتواند این بیتوجهی مدنی را مهار کند و افراد برای دیدن همدیگر و به قصد دیدار یکدیگر رهسپار میدان شوند. فضای عمومی در شهرهای ما بسیار اندک است. شاید به این دلیل که در جامعه شرقی این بیم وجود دارد که با وجود این فضاها کنترل رفتار جمعی شهروندان دشوارتر میشود. پیادهراهها میتواند یک فضای عمومی مناسبی برای شهر و شهروندان باشد؛ مکانی که در آن میتواند هزاران گفتوگو و دیالوگ بدون صدای گوشخراش وسایط نقلیه و بدون آلودگیهای معمول شهرها در آرامشی لذتبخش هر روز شکل بگیرد. وقتی فضایی از عبور و مرور ماشین و وسایط نقلیه به دور باشد میتواند بستر مناسبی برای جشنوارههای تخصصی، نمایشگاههای دائمی کتاب و مطبوعات، محل نمایش و تئاتر خیابانی و خلاصه فضایی برای گردهمایی به مناسبتهای مختلف باشد. پیادهسازی پیادهروی شهروندان نیز کمک میکند و فرصتی فراهم میآورد تا بتوان از کرختی زندگی روزانه به درآمد.
تعطیلی زندگی شبانه در تهران
زندگی شهری تنها کارکردن روزانه و به هنگام شب خسته و خوابآلود به خانه رفتن، تنها راهرفتن در خیابانهای شلوغ و پررفتوآمد و گذراندن روز و شب در آپارتمانهای کوچک نیست. زندگی شهری در بسیاری از شهرها حیات دائمی در طول شبانهروز و تلاش برای استفاده مداوم از وقت بوده، بهطوریکه زندگی شهری با زندگی شبانه در هم آمیخته است. زندگی شبانه آن چیزی است که در تهران معنا ندارد. در بسیاری از موارد میشنویم که زندگی شهری یعنی هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح و هشت ساعت استراحتکردن اما تهران شهری است که با خاموششدن جریان زندگی از 11 شب تا هشت صبح زندگی شبانه را برای مردم سخت میکند. درواقع تهران، با تعطیلشدن مغازهها، سالنهای سینما و تئاتر، مراکز فرهنگی و هنری و... در ساعت 12 شب مرگی خاموش را به شبهایش هدیه میدهد؛ به نوعی که هیچ شهروندی نمیتواند کمترین نیازهای زندگی خود را تأمین کرده و در کنار خانواده خویش در فضایی غیر از خانه تفریح کند. درواقع تمام بهرهمندی شهروندان از شهر تنها به 13 ساعت محدود میشود. قرار است که در این 13 ساعت شهروندان هم کار کنند و هم مایحتاج زندگی خود را فراهم کرده و هم اگر وقتی باقی بود تفریح کنند. این بخش از گردشگری تقریبا در تمام دنیا تعریف شده و یکی از جاذبههای گردشگری برای هر کشور است و از جمله امتیازات آن به شمار میرود. یکی از موارد بارز «زندگی شبانه» را میتوان در ماه رمضان شاهد بود، چنان که در ماه رمضان با اجراییشدن طرح اذان تا اذان و فعالیت سالنهای سینمایی و رستورانها تا سحر رونقی هرچند یکماهه به شبهای تهران بازمیگردد.
بازگرداندن حضور مردم در خیابان
در همین میان ایمان واقفی، جامعهشناس شهری، در گفتوگو با «وقایعاتفاقیه» در پاسخ به پرسشی مبنیبر اینکه پیادهراههای تهران و بهویژه خیابان سیتیر تا چه حد موفق بوده، میگوید: «طبق تصوری که از پیادهراهسازی یک خیابان قدیمی میتوان داشت، پیادهراه سیتیر پیش از اینکه تجربه موفقی باشد، تجربه درستی است. اساسا پیادهراهسازی کار درستی است و یکی از مهمترین کارکردهای آن بازگرداندن حضور مردم و زندگی آنها در خیابانهاست که پیشازاین مغفول مانده بود. از آنجایی که در پیادهراهها مردم به دور از ماشینها در کنار یکدیگر حضور دارند، قطعا تأثیر بسزایی بر تعامل مردم با یکدیگر میگذارند. کارکردی که این پیادهراهها داشتند، این بوده که با مهیاکردن این فضاها مردم مکث میکنند و به اطراف خود توجه بیشتری نشان میدهند.» واقفی در ادامه میگوید: «وقتی یک گروه دوستی داشته باشیم، همیشه و در همه جاها مانند پارک، سینما و کافه باهم هستیم و فرد غریبهای را به این گروه دوستی راه نمیدهیم ولی کارکردی که پیادهراهها دارند این است که گروههایی که پیشازاین همدیگر را ندیدهاند، امکان دیدن همدیگر را پیدا میکنند و به تعامل با یکدیگر میپردازند.» این جامعهشناس شهری با اشاره به استقبال گروههای مختلف از پیادهراه سیتیر میگوید: «میتوان گفت طبقه متوسط که حداقلی از امکانات تفریحی را دارد بیشترین گروه استقبالکننده از این پیادهراههاست؛ البته طبقه متوسط، تنها طبقهای نیست که از تمول مالی برخوردار نیست، بلکه ممکن است گروههایی که از جایگاههای علمی نیز برخوردار هستند جزء این طبقه متوسط باشند.»
نظر شما